وداع با خاطره ساز قابهای ماندگار
عزیزالله نعیمی، عکاس پیشکسوت روزهای انقلاب و جنگ، پس از تحمل سالها درد و رنج بیماری به رحمت خدا رفت. تحمل دردی که می شد با حمایتهای مسئولین مقداری کمتر شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ این رسم و آیین عزیز شمردن و برگزاری مراسم و مجسمه ساختن از پیشکسوتان و هنرمندانی که فوت می شوند و به رحمت خدا می روند، بیشتر تبدیل به داستانی پررنج و عذاب برای خانواده آن مرحوم است تا تسلی خانواده و دوستداران و بزرگداشت آن عزیز هنرمند؛ البته که در بیلان کاری آن مدیر محترم، برگزاری همچین مراسمات و نکوداشت هایی با افتخار ثبت و ضبط می شود، ولی کافیست فقط ساعتی پای درد و دل خانواده آن هنرمند از دست رفته بنشینید تا با بی مهری ها و رنج هایی که در روزگار پایانی عمر آن هنرمند، با آن دست و پنجه نرم می کرده بیشتر مانوس شوید.
عزیزالله نعیمی، عکاس پیشکسوت ایام انقلاب و دوران دفاع مقدس و بازنشسته رسمی صدا و سیما، پس از گذراندن روزهای پر درد بیماری، از دنیا رفت. خبری که درنهایت با چند خطی پس و پیش در رسانه ها، کنار باقی خبرها منتشر شد و به همین زودی فراموش شد.
عکاس هنرمندی که تمام دوران جوانی و حرفه ای خود را در روزهای پرتنش انقلاب و ایام جنگ با حضور در عملیات های مختلف سپری کرد و عکس های خاطره انگیزی از خود به یادگار گذاشته است.
عزیزالله نعیمی از عکاسان باسابقه صداوسیما در سال 1354 وارد رادیو و تلویزیون شد و با پیروزی انقلاب از صحنههای انقلاب و مبارزات انقلابیون و روزهای پرجوش و خروش انقلاب و حضور مردم تا لحظات ناب پیروزی و مقاومت، عکاسی و فیلمبرداری کرد. از شاخصترین فعالیتهای نعیمی میتوان از عکاسی از حضرت امام خمینی (ره) در منزلشان یاد کرد که آثار ماندنی و ارزشمندی را رقم زد. او با آغاز جنگ تحمیلی به ثبت لحظات دفاع از کیان این آب و خاک پرداخت و در جبهه ماند و حتی در زمان مرخصی دنبال همکاری با گروههای خبری از جمله شهید آوینی بود. از دیگر ماموریتهای عکاسی او سفری 40 روزه به مکه مکرمه بود که ثمره آن 2 نمایشگاه عکس در فرودگاه مهرآباد شد.
علی فریدونی، از عکاسان پیشکسوت دوران دفاع مقدس، خاطره ای از سال های پایانی عمر نعیمی که با درد و رنج همراه بوده تعریف می کند: «چند سال پیش در خیابان به صورت خیلی اتفاقی ایشان را دیدم که بسیار ناراحت شدم و به لحاظ روحی به هم ریختم، چون وقتی از پشت سر او را صدا کردم، دیدم هیچ جوابی نمیدهد و بعد متوجه شدم قدرت تکلم خود را نیز از دست داده است و نمیتواند مانند گذشته ارتباط برقرار کند و داشت عملا زجر میکشید؛ چند دقیقهای با او صحبت و درد دل کردم و وی فقط در جواب حرفهای من سری تکان میداد و تمام وجودم به لرزه افتاد و خیلی ناراحتش شدم. میدانم که این سالهای آخر با چه وضعیت دردناکی زندگی میکرد.»
مجتبی کوچکی مدیرعامل انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس نیز درخصوص مرحوم نعیمی می گوید:«آقای نعیمی حدود 15 سال بود که در منزل، درگیر یک بیماری بود که ذرهذره جزئیات اعضا و جوارح حرکتی ایشان را میگرفت. ایشان در سالهای اول بیماری، با ویلچر و کمک جابهجا میشد، اما در سالهای اخیر تقریبا از حرکت باز ایستاده بود و در بستر بود.»
هنرمندانی مانند نعیمی باید در زمان حیاتشان مورد احترام و حمایت قرار گیرند؛ وگرنه پس از تحمل سالیان درازی رنج و بیماری، گفتن از خاطرات آنها و کارهایی که با افتخار انجام داده اند، فقط به ثبت در دفتر تاریخ می انجامد و دردی از همسر و بازماندگان آنها دوا نمی کند؛ البته که خانواده این هنرمندان، محترم تر از آنند که نیازی به حمایت حتی مالی مسئولان داشته باشند؛ لیکن وظیفه انسانی و سازمانی هر نهادی احترام و حمایت از پیشکسوتان به خصوص هنرمندان هر حوزه ای است که در ابتدا در زمان حیات آن هنرمند، از تجربیات گرانبهای او استفاده کرده و به آنها احترام گذاشته شود و پس از مرگ آنها نیز، خانواده آنها کماکان از این حمایت ها بهره مند گردند و به رسم ادب این ساده ترین کاری است که می شود در پاسداشت یک عمر هنرمندی این عزیزان، شاید بتوان ادا کرد.
دو فریم از قابی ماندگار که روزگاری نعیمی برای ثبت در دفتر تاریخ به یادگار گذاشته است:
میدان فردوسی تهران پس از اعلام خبر آزادی خرمشهر
آوارگان بستان
انتهای پیام /