وداع با فیلسوف و مجتهد تهران
جمعه دوازدهم آذرماه سال 1400 شمسی، تهران و شهر مقدس قم شاهد تشییع و وداع با پیکر عالمی عامل و حکیمی متأله و فیلسوف اسلامی دوران، عالم گرانقدر و مجتهد مسلم، بقی السلف، حضرت آی الله حاج سید رضی شیرازی، نبیره سید المجدد و استاد الفقهاء و المجتهدین میرزای شیرازی بود.
از شش دهه پیش منطقه یوسف آباد، با نام او و مسجد «شفاء» که در آن به اقامه نماز جماعت و تفسیر و وعظ و ارشاد مشغول بود، در آمیخته است. به حقیقت می توان اظهار داشت که این روحانی به معنای واقعی کلمه، با چگونگی ارتباط خود چه به صورت عاطفی، و چه تواضع، و چه مناقشه و نقد و توضیح دستورات مکتب اهل بیت علیهم السلام، جوهره دین و دینداری را به اقشار گوناگون مردم، از زن و مرد، پیر و جوان، معاند و مخالف، آگاه و جاهل به این مبانی که وی عهده دار آموزش و بکار گیری آن در جامعه خود بود را بروز داد.
مرحوم آی الله شیرازی در مردم داری و گشاده رویی و محبت، سرآمد دوران خود بشمار می آمد. و از آنجا که بنا بر سیره رسول خدا ص، همواره راه نفوذ در جامعه و تاثیر گذاری را طبقه جوانان بشمار می آورد، با جوانان تا سالهای واپسین خود، تا آن هنگامی که از شور و نشاط و سلامت برخوردار بود، مأنوس بود و گاه آنان را همچون فرزندان خویش با گشاده رویی و محبت، در آغوش می کشید. در این هنگام این عالم بزرگوار و درخت کهن علمی و وارستگی، بدون هرگونه تکبر و خود والابینی، خویش را به سطح جوانان پایین کشیده و گرم و صمیمی احوال پرسی می نمود. وی که از جایگاه علمی و معنوی در حوزه های علمیه نجف أشرف و مشهد مقدس و قم برخوردار بود و مورد تجلیل مراجع و رموز شیعه دوران، همواره قرار می گرفت اما به راستی در میانه کوچه و خیابان و در سطح شهر با مردم در سطوح گوناگون سنی و جایگاهی، به راستی متواضعانه و خودمانی و گشاده روی برخورد می نمود و همچون آهن ربایی، خصلت ها و ویژگی های اجتماعی و اخلاقی او پیش از جایگاه علمی وی، همه را به سوی خویش جذب می نمود.
زیبایی صورت، و سیرت جاذبه ای را در آن بزرگ مرد بوجود آورده بود که به قطع، همچون امامزاده زنده ای در میان مردم کف خیابان و انجمن های علمی، و اجتماعی و جز اینها حضور می یافت و آشنا و نا آشنا با او، با لبخند زیبا و ملیحانه او که نشان از اوج محبت و دوستی وی با مردم بود را به سوی خود جلب و جذب می نمود. آی الله شیرازی پس از رخداد ترور ناموفق وی از سوی گروه منحرف «فرقان»، پس از بهبودی باز بصورت عادی به میان مردم و جامعه باز گردید و برنامه های زندگی و وظائف علمی، مذهبی، اجتماعی خود را از سر گرفت و هیچگاه خود را از میان مردم و کنار آنان که وظیفه یک روحانی بشمار می آید، خارج نساخت.
گواه سخن من روزهای عید غدیر، و عید فطر، و سیزدهم رجب، و هفدهم ربیع و نیمه شعبان و جز اینها از دیگر اعیاد و مواسم مذهبی بود که خانه ایشان که در حقیقت خانه دل مردم یوسف آباد در آغاز و در شش دهه پیش، و امروز خانه دل مردم تهران در اندیشه ها و تفکرها و تمایل های مذهبی و نیز غیر مذهبی، از مسلمانان و شیعیان تا دیگر اقلیت های دینی و مذهبی پایتخت گردیده بود، می باشد. در این هنگام و اعیاد و مواسم بود که شما شاهد ورود و خروج شخصیت های گوناگون مردمی از زن و مرد، پیر و جوان، بانوان محجبه با چادر و بانوان کم حجاب، افرادی با دیدگاههای چپ سیاسی و راست سیاسی، و حتی حضور اقلیت های مذهبی از ارامنه و دیگر اقلیت های مذهبی مسیحیان، و حتی یهودیان، جوانان بسیجی و انقلابی، تا جوانانی که نه تنها اعتقاد به انقلاب نداشتند بلکه ستیز با روحانیت و افکار آنان داشتند را که با آرایش ویژه و خاص موی سر بصورت امروزی شاهد بودیم، در رفت و آمد به این خانه دلها ملاحظه می کردید که چه زیبا و نیز در این شرایط شگفت آور بود، که تمام این شرایط را اخلاق، و تواضع، و مردم داری و صمیمیت و برخورد زیبای یک آی الله و دست پرورده حوزه علمیه نجف أشرف بنام آی الله زاده شیرازی بود.
آی الله شیرازی با وجود سرآمد بودن در اغلب علوم دینی، و شاگردی و خوشه چینی از سفره علمی عالمان و بزرگانی همچون آیات سید محمد حسین شیرازی (پدرش)، شیخ محمد کاظم شیرازی، فیاض اصفهانی، شیخ مجتبی لنکرانی، شیخ حسین حلی، سید أبو القاسم خویی، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، رفیعی قزوینی، فاضل تونی، میرزا أبو الحسن شعرانی، مهدی الهی قمشه ای، میرزا أحمد آشتیانی، و جز اینها از دیگر بزرگان دوران خود، و سرانجام نیل به درجه اجتهاد، نزدیک به شش دهه در مسجد «شفاء» که از سوی مرحوم آی الله العظمی بروجردی ساخته شده بود، با درخواست زعیم حوزه علمیه تهران مرحوم آی الله العظمی حاج سید احمد خوانساری، با تواضع و فروتنی به اقامه نماز جماعت و انجام وظائف دینی و اجتماعی این منطقه مشغول گردید.
ایشان چه در انجمن های تشکیل شده در خانه خود، و چه در مسجد و چه در جز اینها، آنچنان از سر تواضع و فروتنی و ادب و پر حوصله با آحاد مردم از پیر و جوان برخورد می نمود که نقطه ای خاکستری در صفحه سفید روابط خود با مردم در أذهان بجای نمی گذارد. گفتنی است که وی در بیست و هفت سالگی از سوی استاد پر آوازه و مشهور دوران خود، آی الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء اجازه اجتهاد دریافت نمود و سپس آی الله سید جمال الدین گلپایگانی از اعاظم دوران و از شاگردان برجسته میرزای نایینی، اجتهاد وی را مورد تایید قرار داد. پس از این بود که دیگر مراجع دوران از جمله آیات عظام سید ابو الحسن رفیعی، و سید شهاب الدین نجفی مرعشی و جز اینها به ایشان اجازه اجتهاد را تقدیم داشتند.
آی الله سید رضی شیرازی پس از تکمیل دروس عالی حوزوی خود در سال 1335 شمسی در تهران رحل اقامت أفکند و در آغاز، کوتاه مدتی در کنار اساتید و برجستگانی همچون آیات شیخ محمد علی لواسانی، سید محمود طالقانی، سید کاظم عصار، ابو الفضل نجم آبادی، وحید گلپایگانی، حسینعلی راشد، منطق و فلسفه و شرح منظومه را تدریس نمود. آنگاه با معرفی مرحوم آی الله دکتر مهدی حائری یزدی، یادگار مرحوم آی الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی، بنیانگزار حوزه علمیه مقدس قم که به تازگی، به نمایندگی از سوی مرحوم آی الله العظمی بروجردی در امریکا تعیین گردیده بود، جایگزین وی در دانشکده الهیات دانشگاه تهران شده و به تدریس پرداخت.
در سال 1340 شمسی از سوی مسئولان کنگره ملی - اسلامی و غیر دولتی قدس از مرحوم آی الله العظمی بروجردی برای شرکت در این انجمن دعوت به عمل آمد. آی الله بروجردی آیات شیرازی، و آقا نجفی شهرستانی، و دکتر محمود شهابی را از سوی خود به این همایش گسیل نمود. ایشان از موفقیت های خود در ارتباط با شخصیت ها و علمای اهل تسنن در این گردهمایی داستان ها نقل می نمودند. پس از دیدار با سران کشورهای اسلامی در کنفرانس قدس، رو به سوی لبنان گذارده و این در هنگامی بود که به تازگی امام موسی صدر، مجلس اعلای شیعیان لبنان را تاسیس نموده و به شیعیان این دیار جایگاه و منزلتی داده بود. ایشان همواره در نشست هایی که توفیق حضور در کنار این بزرگ با دیگر از شخصیت ها و علمای تهران را داشتم، هنگام سخن از لبنان، تعبیر لبنان امام موسی صدر را کرده! و وی را پیشوایی راستین همچون امام سید عبد الحسین شرف الدین زمان بشمار می آوردند و می فرمودند: این همان شرف الدین است که جوان شده و باز گشته است.
ایشان سپس از سوی مرحوم آی الله العظمی بروجردی به وین، پایتخت اتریش سفر نمود و مدت چهار ماه در سخنرانی های گسترده در دانشگاه، و کلیسا و انجمن های علمی، فلسفی، گفتگوهای بسیاری با صاحبنظران و اساتید حقوقدان مسیحی و نیز اساتید فلسفه آن دیار به گفتگو و بحث نشستند. مرحوم آی الله سید رضی شیرازی پس از آن به فرانسه حرکت نمود و در این دیار، یک ماه به تبلیغ و گسترش مبانی اسلام و نظرات گرانسنگ اهل بیت علیهم السلام پرداخته و با صاحبنظران مشهوری به سخن و اظهار نظر پرداخت. از آنجا به کشور ترکیه سفر نمود و با تأملی یک ماهه و ایجاد ارتباط با علمای این دیار، سرانجام به ایران بازگشت و حضورا گزارش جامعی را محضر مرحوم آی الله بروجردی تقدیم داشت که به فرموده ایشان، آن روز یکی از روزهای زیبای زندگی من بود که با سخنان و گزارش های گاه تفصیلی و اظهار نظر علمای اقالیم اسلامی و غیر اسلامی به محضر آی الله بروجردی، موجب خوشنودی ایشان را فراهم آورده بودم.
بیاد دارم که در حدود بیش از چهار دهه پیش و در اوائل انقلاب، روزی جمعی از علمای مشهور آن هنگام تهران، همچون آیات سید محمد صادق لواسانی، سید محمد حسین علوی بروجردی، شیخ محمود انصاری (همزاد پدرم)، سید محمد موسوی درکه ای، شیخ نصر الله شاه آبادی، سید محمد علی سبط، سید مرتضی حکمی، شیخ سعید چهلستونی، سید علی گلپایگانی،، سید جمال الدین ملایری، صبوری قمی، و مرحوم سید رضی شیرازی و تعدادی دیگر از علما به دیدار مرحوم پدر شهیدم آی الله حاج شیخ احمد انصاری قمی که از نجف اشرف به تازگی آمده بودند، در درکه تهران، ظهر جمعه ای را به نهار گرد آمدند.
به مناسبتی سخن از دقت نظر و اقدامات بزرگ مرحوم آی الله بروجردی به میان آمد. حاضران هریک رخدادی را نقل نمودند و در این هنگام بود که مرحوم آی الله سید رضی شیرازی سخن از سفرهای تبلیغی خویش را به میان آورده و اظهار داشتند که پس از گزارش کامل محضر ایشان، آی الله بروجردی رو به من نموده و فرمودند: اگر توفیق خدمت به اسلام برای ما فراهم شود، آیا شما حاضرید به اروپا بروید و در آنجا مقیم شوید؟ من پاسخ دادم: آقا ما در اختیار شما هستیم. ایمان ما به شما کمتر از ایمان کشیش ها به پاپ نیست. کشیش ها برای تبلیغ، به جنگل های آمازون می روند که گاه آدمخواران آنجا، آنها را می خورند. در اینجا بود که مرحوم آی الله بروجردی تبسمی از سر رضایت بر لبهایشان نقش بست و تصمیم بر اعزام بنده به اتریش داشتند که پیک مرگ به سراغ مرحوم آی الله بروجردی آمده و جان به جان آفرین تسلیم نمود، واعزام بنده منتفی شد که چه مصالح بزرگی را در پی داشت.
آی الله شیرازی نزدیک به یک قرن زندگی درخشان علمی در حوزه های علمیه نجف أشرف، مشهد مقدس، قم و تهران پرتو افشانی علمی نمود و صدها شاگرد از کنار سفره علمی، و اخلاقی، و فلسفی، و عرفانی، ایشان خوشه چینی نمودند.
سفرهای تبلیغی ایشان به بیت المقدس، لبنان، ترکیه، اتریش، فرانسه و گرجستان و جز اینها از دیگر اقالیم اسلامی و غیر اسلامی، با هدف تبیین اهداف اسلامی در جامعه، و هدایت صدها نفر به اسلام و تشیع و عهده داری امامت جماعت و درس و تفسیر نزدیک به شش دهه در مسجد «شفاء» و دهها ویژگی دیگر در دفتر خدمات دوران زندگی پر برکت این بزرگ مرد علمی و اخلاقی و فیلسوف متأله دیده می شود. اینجانب توفیق داشتم که بیش از چهار دهه از نزدیک با این بزرگ و شخصیت برجسته و همه آشنا، ارتباط داشته و حضور در انجمن و محضر او، موجب بهره از رشحات علمی و معنوی و اخلاقی و تاریخی او برای حاضران می گردید. سرانجام این عالم روحانی و چهره ماندگار پس از سپری کردن حدود یک قرن از عمر با برکت خویش، و تلاش علمی و تربیت شاگردان و نیز مردم که وی همواره آنان را عیال الله بشمار می آورد.
در روز پنجشنبه 11 آذرماه 1400، جان به جان آفرین تسلیم نمود و پیکر پاک او را مردم قدردان تهران و به ویژه یوسف آباد بامداد روز جمعه 12 آذر، بر دستان خود از مسجد «شفاء» تا میدان فاطمی و مسجد «نور» تشییع کردند، و سپس بعد الظهر همان روز در قم از مسجد امام حسن عسکری (ع)، صدها تن از روحانیون و اساتید و شخصیت های علمی حوزوی و نیز مردمی و اجتماعی، با تشییع به سوی بارگاه بانوی آرمیده در این شهر مقدس، یعنی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، و نماز خواندن آی الله العظمی شبیری زنجانی بر پیکر پاکش، در پایان وی را به زادگاهش، شهری که همواره بدان عشق می ورزید.
در کنار بارگاه ملکوتی و ملائک پاسبان مولا و مقتدایش أمیر المومنین (ع)، منتقل ساخته و در مقبره نیای خود میرزای شیرازی بخاک سپردند. والسلام علیه یوم ولد، و یوم مات، و یوم یبعث حیا.
کد خبر 1579946