وزیر جنگ جبهه اصلاحات اعلام جهاد کرد / چرا اصلاحطلبان از نیروی قدس وحشت دارند؟ + فایل صوتی
در چند هفته اخیر لیبرالها و اصلاحطلبان موضع روشن ایران را گلآلود کردهاند، البته لایههای پنهان چنین اقدامی دلسوزی برای مردم مظلوم افغانستان نیست؛ آنها نسبت به نیروی مقاومت کینه تاریخی دارند.
سرویس سیاست مشرق- به گوشه صندلی تکیه داده و با تبختر خاصی میگوید «میخواستم دونیروی ارتش و سپاه را تبدیل به یکی بکنم؛ اگر این اتفاق میافتاد امروز شرایط منطقه فرق میکرد» خبرنگار بهسرعت به او پاسخ می دهد «اگر شما این کار را میکردید امروز دیگر نیروی قدسی وجود نداشت که کفه سنگین ایران در منطقه باشد». اندکی تامل کرده و دوباره پاسخ میدهد: «چه اشکالی دارد! بهجای نیروی قدس وزارت امور خارجه کار را دست میگرفت؛ شما امروز میبینید که وزارت خارجه هیچکاره است!»
این جملات به بخشی از مکالمه اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب «روایتی از زندگی و زمانهاش» است؛ روایتی که نشان از یک زخم کهنه در خود دارد. هاشمی در آن گفتگو از آرزوی پنهان و تلاش ناکام خود پرده برداشته است.
پس از هاشمی چپهای ستادی و لیبرالهای داخلی بارها از عنوان «تدارکاتچی بودن دولت یا هیچ کاره بودن آن» بهره برده تا با مدد گرفتن از این جمله جادویی بر ناکارآمدی دولتهای نزدیک به خود سرپوش بگذارند.
چند هفته پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری وقتی اصلاحطلبان از وضعیت نظرسنجیها و محبوبیت 5 درصدی روحانی باخبر شدند با انتشار یک فایل سهساعته بار دیگر «زخم کهنه» را بازکرده و برگ آخر را برای رویارویی با رقیب روی میز گذاشتند،
فایلی که در آن جواد ظریف فعالیت میدانی نیروی قدس را مانعی برای مسیر مذاکره با غرب و لغو تحریمها خوانده بود! بعدها وزیر خارجه وقت سخنان خود را تکذیب کرد.
اعلام جهاد جبهه اصلاحات در پنجشیر
پس از فرار مفتضحانه آمریکاییها از فرودگاه کابل، همه هواداران ارتش خارجی دچار پریشانحالی شده و برخی از آنها به هذیانگویی افتادهاند...
روز گذشته محمدرضا خاتمی عضو افراطی حزب منحله مشارکت در یک جلسه اینترنتی شبانه در کلاب هاوس باز راهبرد نخ نما و قدیمی اصلاح طلبان استفاده کرده و سخنان جالبتوجهی درباره نقش میدانی ایران در افغانستان بر زبان آورد.
برادر لیدر اصلاحات میگوید: باید در مسئله افغانستان میدان کنار گذاشتهشده و دیپلماتها وارد صحنه شوند! اصلاحطلبان همیشه با مداخله نظامی مخالفاند؛ سال 77 و در واقعه حمله به کنسولگری ایران و شهادت دیپلماتها نیز دولت ما (اصلاحات) با درایت و هوشمندی مانع از آن شد که نیروی نظامی وارد خاک افغانستان شود! این بار در ماجرای افغانستان جای مردان دیپلماسی خالی است.
البته برای گروهی که در روز روشن زیر میز دموکراسی زده و ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کرد، تحریف تاریخ و مصادره به مطلوب آن چیز عجیبی نیست! حسین موسویان دیپلمات اصلاح طلب در شرح آن ماجرا و درایت رهبر انقلاب مینویسد:
تا آنجایی که خاطرم هست چند ده هزار نیروی نظامی پشت مرز افغانستان آماده دستور حمله بودند. روزهای واقعا سختی بود و جلسات متعدد تشکیل شد. در چنین موضوعاتی در جلسات دبیرخانه معمولا افرادی از همه دستگاههای ذیربط سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی، نظامی و حضور دارند. آنجا رأی اکثریت حمله ایران بود اما در کمیته سیاست خارجی دبیرخانه شورای امنیت جمعبندی ما این بود که نباید وارد خاک افغانستان شویم؛ چون معتقد بودیم جنگ با طالبان یک جنگ بیانتهاست که ایران درگیر میشود و بهسادگی نمیتواند از آن خارج شود. موضوع به شورای عالی امنیت ملی رفت، در آنجا هم اکثریت رأی به حمله نظامی دادند. بههرحال دکتر روحانی، دبیر وقت دبیرخانه گزارشی را خدمت مقام معظم رهبری ارسال کرد که در آن تشریح شده بود که نظر اکثریت حمله نظامی است و استدلال آنها هم این است و اقلیتی هم ازجمله دبیرخانه مخالف هستند؛ با این دلایل. معمولا دأب (روش) آقا حداقل بر اساس تجربه 8 سالهای که خودم از نزدیک داشتم این نبود که مصوبات شورای عالی امنیت ملی را وتو کند. خیلی وقتها همنظر موافق نداشتند اما اگر نظر اکثریت بود، اجازه میدادند نظر اکثریت اجرا شود؛ ضمن اینکه ملاحظه خود را هم مینوشتند. اینیکی از موارد نادری بود که با حمله نظامی به افغانستان برای جنگ با طالبان مخالفت و مصوبه را وتو کردند. [1]
اصلاحطلبان تا همین چند روز قبل خود را آماده نبرد نظامی و حماسی در حمایت از احمد مسعود در پنجشیر میکردند؛ البته این غائله با اعلام حمایت اتحادیه اروپا و دعوت کشورهای غربی از رهبر مقاومت ملی برای سخنرانی در پارلمان اروپا به دست فراموشی سپرده شد.
جمهوری اسلامی ایران از مدتها پیش با ابتکار عمل دیپلماتیک طرفهای مختلف درگیر در افغانستان را به همکاری مشترک علیه آمریکاییها دعوت کرده و در سلسله نشستهایی بر گفتگو افغانی - افغانی تأکید داشته است. درحالیکه ایران به روشهای متکی بر سیاست خارجی در حل بحران افغانستان اهتمام دارد؛ سید محمد خاتمی در بیانیهای خواهان مقاومت و حمایت نظامی کشورهای مختلف در افغانستان شده بود.
خاتمی نوشته بود:
جامعه جهانی خود را در کنار مردم افغانستان ببینند و خود را مسئول نسبت به آنچه بر این ملت میگذرد بدانند و حتی دولتهای خود را ترغیب و وادار کنند (اعلان جنگ) که در معاملات و معادلات سیاسی خیر و صلاح ملت مظلوم را نیز در نظر بگیرند.
رئیس دولت اصلاحات با انتشار این بیانیه (حکم جهاد) به دنبال سلب مسئولیت از نیروهای متجاوز در بیست سال جنایت در منطقه است. اصلاحطلبان از یکسو رد دست آلوده آمریکاییها را پاککرده و از آنسو با شائبه افکنی نسبت به نقش ایران از تلاش خالصانه نیروهای مقاومت در میدان انتقام میگیرند.
آمریکاییها با بهانه خودساخته 11 سپتامبر، و با شعار مبارزه با تروریسم، افغانستان را اشغال کردند و مصمم بودند پس از اشغال چند کشور دیگر، نهایت بر ایران مسلط شده و از این طریق با سلطه انحصاری بر غرب آسیا، مدیریت بینالمللی و رهبری جهان را به دستگیرند؛ اما اکنون تروریستهای سنتکام با هزینهها و خسارات هزاران میلیارد دلاری و تلفات سنگین انسانی و ضربههای حیثیتی فراوان، نهتنها به هیچیک از اهداف نرسیدند، بلکه در حال افول قدرت بوده و فرار خفتبارشان از افغانستان، به این افول قدرت شتابی مضاعف داده است.
در تحلیل و برآورد آمریکاییها، سلطه بر ایران کلید اصلی سلطه بر غرب آسیا و سلطه بر غرب آسیا، تنها راه رسیدن به رهبری جهان به شمار میآمد؛ 20 سال پس از ماجرای یازدهم سپتامبر، قضاوت صاحبنظران عرصه بینالملل و مسائل منطقه راهبردی غرب آسیا، آن است که پیروز اصلی تحولات در این منطقه، جمهوری اسلامی و بازدارنده اصلی این تحولات، ایالاتمتحده و متحدان آمریکا هستند. این موفقیتها و دستاوردهای بزرگ و عبور از صحنههای خطر حاصل نشد، مگر با تحلیلها و تصمیمات درستی که رهبر حکیم انقلاب اسلامی و جانبرکفی نیروهای مقاومت داشتند. امروز ایران کشوری باثبات و دارای اقتدار دفاعی، برخوردار از عمق راهبردی و نفوذ فوقالعاده بالا در منطقه و با تقویت زیرساختها بهمنظور پیشرفت پرشتاب در آینده نزدیک است.
واکاوی یک نفرت تاریخی
در منطقه ما پذیرش اشغال و استعمار پذیری ملتها پایانیافته است، در دهه هشتاد و ابتدای دهه نود میلادی بسیاری از کشورهای خاورمیانه به بهانه ترس از ابرقدرت دنیای شرق به سمت دنیای غرب روی آورده و محل اتکایشان هم آمریکاییها بود. اما امروز ضریب استعمار پذیری ملتهای منطقه کاسته شده است. در گذشته در برخی از محافل پژوهشی و دانشگاهی، سیاسی و رسانهای، طرفداران آمریکا با توجه به نبود الگویی موفق و انقلابی پیوسته تبعیت از آمریکا را تبلیغ میکردند؛ اما امروزه دیگر پذیرشی برای شعارها و تبلیغات آنها وجود ندارد و ملتها با پی بردن به ماهیت آمریکا، حضور این دولت را در منطقه نمیپذیرند و حضورش را پرهزینه میکنند.
در چنین وضعیتی انقلاب اسلامی محل اتکای مردم منطقه قرارگرفته است. و نیروی میدانی و دیپلماتیک ایران توانسته اعتماد مردم منطقه را بهسوی خود جلب کند. امروز مردم منطقه از یمن تا شمال آفریقا بهخوبی میدانند که آمریکاییها بیجهت پایگاه نزده و با رهبران آنها قهوه نمینوشند؛ بلکه ماهیت امپریالیستی و گرگصفتی پای سربازان تروریست را به خاک این کشورها بازکرده است؛ آنها نمیخواهند رئیسجمهور آمریکا با تحقیر رهبران کشورهایشان را گاوهای شیرده بنامد! اینچنین وضعیتی روزبهروز علاقه مردم به نیروی میدانی و مقاومت مردمی را افزایش داده است.
لیبرالهای داخلی از چنین اشتیاقی به مقاومت وحشت داشته و آن را در تضاد با ماهیت غربگرایی میدانند، این اختلافات بنیادین باعث شده است که با ایجاد کلیشههایی چون «میدان» در برابر «دیپلماسی» میان دو بازوی هماهنگ اختلاف بیاندازند. محمدرضا خاتمی از عوامل اصلی در ماجرای استعفا دست جمعی اصلاحطلبان تندرو در مجلس باهدف به بنبست کشیدن کشور ادعا کرده است که ایران نباید طالبان را به رسمیت بشناسد و اگر چنین اتفاقی روی دهد؛ قطعا نتیجه برتری میدان بر دیپلماسی است!
فایل صوتی جلسه شبانه اصلاح طلبان در کلاب هاوس
رهبر انقلاب اسلامی بهصراحت حکم کلی پیرامون تحولات افغانستان را بیان کردهاند؛ ایشان نوع رابطه ایران با دولتها را بسته به نوع رابطه آنها با ایران قلمداد فرمودهاند؛ با تکیهبر اصل مهم که جمهوری اسلامی ایران طرفدار مردم افغانستان است. راهبرد جمهوری اسلامی بسیار روشن است؛ در تهران معنای «امارت اسلامی» به شیوه کلاسیک دهه نودی آن هیچگاه به معنای عام به رسمیت شناختهنشده و عنوان دولت همهشمول با شرکت تمامی نیروهای مؤثر بر ساخت اجتماعی افغانستان در دستور کار قرار دارد.
در چند هفته اخیر لیبرالها موضع روشن ایران را گلآلود کردهاند، البته لایههای پنهان چنین اقدامی دلسوزی برای مردم مظلوم افغانستان نیست؛ آنها نسبت به نیروی مقاومت کینه تاریخی دارند، عمق این نفرت به حدی است که حتی بخشی از این جماعت میخواستند با قاتلان حاج قاسم قرار ملاقات بگذارند. در آخرین تحول میدانی ورود کاروان سوخت از ایران به لبنان ضربه سنگینی به اقتدار پوشالی آمریکایی ها وارد کرده است، آمریکایی ها پاسخ به این شکست بزرگ را با اقدام تروریستی در نیروگاه گاز دیر علی داده اند، این عملیات ذلیلانه و ضد مردمی تروریست ها نیاز به بزک کردن دارد، جبهه اصلاحات با فرمان غلط جهاد در پنجشیر؛ صحنه را به سود آمریکایی ها نقاشی می کند!
[1] http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/1935481