شنبه 3 آذر 1403

پرنده مهاجرت روی شانه‌های پویانمایی ایران

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
پرنده مهاجرت روی شانه‌های پویانمایی ایران

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - نرگس علینقیان؛ صنعت پویانمایی در ایران نسبت به دهه‌های پیشین خود توانسته رشد قابل توجهی به دست آورد. به صورتی که پس از سال‌های دهه 70 که آغاز اوج گیری انیمیشن در ایران می‌باشد، تا به امروز در عرصه پویانمایی آثار قابل توجهی حتی در تجارت بازار‌های جهانی تولید شده‌اند. در سال‌های اخیر پویانمایی‌هایی، چون «پسر دلفینی» که در روسیه نیز اکران شده...

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - نرگس علینقیان؛ صنعت پویانمایی در ایران نسبت به دهه‌های پیشین خود توانسته رشد قابل توجهی به دست آورد. به صورتی که پس از سال‌های دهه 70 که آغاز اوج گیری انیمیشن در ایران می‌باشد، تا به امروز در عرصه پویانمایی آثار قابل توجهی حتی در تجارت بازار‌های جهانی تولید شده‌اند. در سال‌های اخیر پویانمایی‌هایی، چون «پسر دلفینی» که در روسیه نیز اکران شده است معادل حدود 32 میلیارد تومان در گیشه فروش رفته است.

این امر و فروش جهانی پویانمایی‌های دیگر در این سال‌ها نشان از آن دارد که انیمیشن‌سازی در ایران می‌تواند گام به گام به سوی تبدیل شدن به یک صنعت جدی قدم بردارد. لکن در راه رسیدن به این امر موانع جدی نیز بر سر راه انیماتور‌های ایرانی وجود دارد. موانعی که می‌تواند راه انیماتور‌های جوان را به جای استودیو‌های ایرانی به مرز‌های مهاجرت باز کند.

همانطور که ذکر شد در راه رسیدن پویانمایی ایران به یک صنعت قابل توجه چون سینما، موانع و مسئله‌هایی وجود دارد که انیماتور‌ها و استودیو‌های انیمیشن‌سازی را از رسیدن به آن باز می‌دارد. از مهم‌ترین بستر‌هایی که پویانمایی ایرانی می‌تواند ظهور و بروز قابل توجهی داشته باشد، صداوسیما می‌باشد. می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین موسسه‌های فعالیت در حوزه پویانمایی، مرکز پویانمایی صبا است که بیشترین پشتیبانی از تولیدات پویانمایی در صداوسیما را انجام می‌دهد. همچنین دیگر موسسه‌ها چون سازمان هنری اوج و... نیز تولیداتی برای پویانمایی صدا و سیما انجام می‌دهند. با این حال بیشتر انیماتور‌ها و کارگردانان پویانمایی در طی صحبت‌های خود اظهار داشته‌اند که محدودیت‌های تلویزیونی از جمله مواردی می‌باشد که استودیو‌های انیمیشن‌سازی تمایلی برای فعالیت با طرف ایرانی نداشته باشند. می‌توان گفت بروکراسی در ساختار‌های صداوسیما در حوزه انیمیشن سبب شده است تا استودیو‌های پویانمایی ترجیح دهند تا با سرمایه‌گذاران خارجی همکاری نمایند.

همچنین تفاوت دستمزد‌ها از دیگر مواردی است که انیماتور‌ها را به مهاجرت و کار در استودیو‌های خارجی وادار می‌سازد. این دستمزد‌ها اگرچه ممکن است کمتر از میزان دستمزد‌های انیماتور‌های خارجی باشد اما از مقدار دستمزدی که در داخل ایران دریافت می‌کنند بیشتر است. در حقیقت، چرخه سودآوری در حوزه پویانمایی حیات آن را برای ادامه می‌تواند تضمین کند. وقتی این چرخه اقتصادی برای استودیو‌های ایرانی به صرفه نباشد ترجیح می‌دهند تا با قرارداد با سرمایه‌گذاران خارجی، برای دیگر کشورها چون ترکیه، عربستان و... پویانمایی تولید نمایند. بدین صورت سرمایه انسانی که می‌تواند وقف پیشرفت و ارتقا حوزه پویانمایی در ایران شود، صرف استودیو‌های خارجی می‌گردد.

بحث نیروی انسانی نیز خود یک طرف ماجرا قرار دارد. تعلیم، تربیت و کارآموزی در حوزه پویانمایی و ارائه شناخت صحیح از قواعد آن می‌تواند سبب ارتقا در این حوزه شود. لکن باید این سوال مطرح شود که تا چه اندازه متولیان فرهنگی در بحث تربیت نیروی انسانی اهتمام می‌ورزند؟ از هنرستان‌ها و دانشکده‌های هنری تا چه میزان کارآموز تربیت می‌شود تا در استودیو‌های پویانمایی فعالیت جدی نمایند؟ این‌ها سوالاتی است که اگر پاسخ معقول خود را از سمت مسئولان فرهنگی دریافت نکند می‌تواند منجر به مهاجرت انیماتور‌های ایرانی گردد.

مسئله دیگر که مزید بر علت می‌گردد و بیشتر می‌تواند متوجه متولیان فرهنگی در این حوزه باشد، بحث تبلیغات است. تبلیغات صحیح در هر محصول فرهنگی به ویژه انیمیشن می‌تواند روزنه‌ای برای فروش بیشتر در این حوزه گردد. در این امر مسئولان فرهنگی این حوزه همچون وزارت ارشاد، صداوسیما و... با در دست داشتن بستر‌های تبلیغاتی خلاقانه می‌توانند وضعیت تبلیغاتی پویانمایی‌های تولید شده را ارتقا بخشند و به نوعی این امر را تسهیل کنند. با این حال هنوز در این عرصه همکاری و موفقیت چشمگیری رویت نشده است.

اما مهم‌ترین مسئله در این حوزه، نگاه و طرز تلقی پویانمایی به مثابه یک صنعت است. در تمام دنیا و کشور‌هایی که پیشگام تولیدات انیمیشنی هستند ما با انیمیشن به عنوان یک صنعت کمپانی محور روبرو هستیم. در حالی که در ایران این ساختار منسجم وجود ندارد و می‌توان گفت سیاست‌گذاران فرهنگی آن گونه که باید درک صحیحی از وضعیت کمپانی محور ندارند. کمپانی محوری نیز به معنای لابی‌گری و آلوده شدن این حوزه نمی‌باشد بلکه ایجاد یک ساختار هدفمند و گروهی است. در کمپانی‌ها شاهد هستیم که شکل‌گیری تجربه‌های گروهی می‌تواند سبب ارتقای کیفیت نیز باشد.

این امر نیز زمانی می‌تواند محقق شود که متولیان فرهنگی و سیاست‌گذاران شناخت صحیح از این حوزه پیدا کنند و الزامات آن را درک نمایند. برای مثال در برنامه هفتم توسعه در ارتباط با حوزه پویانمایی اشاره شده است که سالانه می‌بایست 7300 ساعت انیمیشن ساخته شود. این درحالی است که باید بررسی شود که اصلا امکانات و شرایط برای رسیدن به چنین عددی در پویانمایی ایران وجود دارد؟ پویانمایی می‌بایست ساختار مناسب خود را در ایران به نوعی پیدا نماید و این امر در درجه نخست به شرایط و طرز تلقی مسئولان این حوزه باز می‌گردد. اگر محور‌ها و مسائل یاد شده در این عرصه نتواند به درستی درک شود و متولیان فرهنگی نتوانند به مطالبات جدی اعضای این صنف پاسخ دهند، باید همچنان شاهد از دست رفتن و مهاجرت تک به تک اعضای آن باشیم تا جایی که این صنعت در اوج شکوفایی خود خاموش گردد.