پساکرونا و فرصت نقشآفرینی بیشتر در روابط بینالملل
دکتر رضا طالعیفر*؛ پدیده کرونا (صرفنظر از اینکه این ویروس سلاحی بیولوژیک باشد یا نباشد) به عنوان تهدیدی بزرگ که امروزه جهان را با بزرگترین چالش خود پس از پایان جنگ جهانی دوم روبرو کرده است، نوعا بحرانی است همه گیر که بهرحال همچون خیل عظیم بحرانهایی که بشریت در طول تاریخ خود داشته است زمان شروع، بلوغ، افول و پایانی دارد، اما کیست که نداند "در دل هر بحران فرصتی است طلایی".
قطعا با گذر از بحران کرونا و تجارب و درسهای اکتسابی از آن، معادلات جهانی در همه عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... دستخوش تغییرات عمدهای میشود و بایستی منتظر تحولات شگرفی در همه عرصهها بود. در این میان عرصه روابط بینالملل از جمله زمینههایی است که به علت تاثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم خود بر سایر بخشها از اهمیت بسیاری برخوردار است و دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجه هر کشوری که بتواند برای فضای پساکرونایی و فرصتهای پیش آمده از دل این بحران تدبر، تامل و برنامهریزی بهتری نماید قطعا میتواند در این عرصه موفقتر عمل نماید.
نظر به این مهم، برخی از پیشنهادات نگارنده برای استفاده از فرصتهای پیش روی کشورمان در عرصه روابط بینالملل در جهان پساکرونایی به شرح زیر ارایه میشود باشد که مفید واقع افتد:
1. با عنایت به همهگیری ویروس کرونا در همه کشورهای دنیا و ضعف علم و ابزار بشر مغرور و متکبر علیالخصوص در کشورهای غربی در حل این بحران، بنظر میرسد دستگاه دیپلماسی کشور با تمرکز بر ضعف عمده سیاستگذاران غربی در حل بحران میتوانند از این فرصت تاریخی پیش آمده برای ترویج بیش از پیش گفتمان دینی با تمرکز ویژه بر گفتمان مهم مهدویت به عنوان منجی بشریت در آیندهای نزدیک و برقراری حکومت عدل و عدالت استفاده نمایند.
قطعا اذهان بیدار شده مردم غرب و سایر کشورهای غیراسلامی این بار با نگرشی کاملا متفاوت به مقوله دین و صدالبته موضوع جهانی حکومت مهدوی خواهند نگریست و با برنامه ریزی دقیق و استفاده از ظرفیتهای موجود، اذهان تشنه آنها را میتوان از دریای ناب معرفت حضرت مهدی (عج) سیراب کرد.
2. پس از شهادت سردار اسلام شهید سپهد حاج قاسم سلیمانی و حملات موشکی کشورمان به پایگاه نظامی آمریکا موسوم به عینالاسد که رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان "سیلی سخت" یاد کردند، این بار دستگاه دیپلماسی کشور میتواند با اتکا به این مهم که بحران کرونا تاثیرات مخرب اقتصادی فراوانی به اقتصاد غرب علیالخصوص ایالات متحده آمریکا وارد کرده است (با علم به اینکه کاهش هزینههای نظامی قطعا یکی از راهکارهای آمریکا برای جبران هزینههای بحران کرونا خواهد بود)، بهترین استفاده را برده و مفهوم "انتقام سخت" که همانا خواست عمومی مردم کشورمان و منطقه برای اخراج نظامیان آمریکایی با اولویت اخراج از پایگاههای عراقی (به عنوان نزدیکترین همسایه کشورمان) است را با همکاری گروهها و شرکای منطقهای محور مقاومت، عینیت ببخشد.
3. هژمونی آمریکا و تصور ابرقدرتی این کشور به عنوان نظامی که در برابر ویروس کرونا اینقدر ناتوان و ضعیف عمل کرده است در میان اذهان جهان قطعا در فضای پساکرونایی کاملا دگرگون خواهد شد و این بهترین فرصت است برای شتاب دهی به پایان نظریه مضحک نظم نوین جهانی که آمریکا آن را در این سالها ترویج داده است.
4. برجام و مسایل پیرامونی آن در جهان پساکرونایی میتواند دنبال شود، اما این بار از نقطه قوت و اقتدار. چرا که تاثیرات بحران کرونا بر کشورهای اروپایی در طول مدت بحران چنان عمیق و گسترده است که شاید سالها طول بکشد که این کشورها بتوانند زیانهای متاثر از این بحران را جبران نمایند و لذا مسوولان متکبر این کشورها شاید برای اینکه بحران دیگری را شاهد نباشند (منظور بحران اشاعه هستهای شدن کشورهای خاورمیانه با خروج کامل ایران از توافق برجام و شتاب گیری روند هستهای شدن کشورمان) نوعا با مسوولان دیپلماسی کشورمان با زبانی نرمتر و صدالبته همراهتر برای رسیدن به یک راهکار مشخص و عقلانی تعامل نمایند.
5. جهان پساکرونایی، قطعا جهانی متفاوتتر خواهد بود و ضرر و زیانهای وارده به برخی از بزرگترین کشورهای صنعتی قطعا دیدگاه و برنامهریزیهای سیاسی و دیپلماسی این کشورها را دچار تغییرات شگرفی خواهد کرد (از جمله به چالش کشیده شدن برخی از احزاب حاکم در این کشورها به علت مدیریت ضعیف در برابر بحران کرونا از سوی افکار عمومی و رسانه هایشان) و این میطلبد که مسوولان کشور با رصد دقیق و مستمر تحولات فضای سیاسی این کشورها، در راهبردهای خود در قبال این کشورها بازنگری جدی نمایند.
6. فضای پساکرونایی فضای احتمالی انتقال قدرت و شتاب گیری قدرت شرق آسیا نیز خواهد بود. با علم به توفیقات چین، کره جنوبی و ژاپن در حل مدبرانه بحران کرونا و مشکلات متاثر از آن در قیاس با کشورهای متمول غربی، میتوان حدس زد دوران تازهای از همکاریهای غرب و شرق آسیا شکل گیرد که این شکلگیری چنین فضایی قطعا میتواند بر روابط ایران و غرب نیز تاثیرات عمدهای بگذارد.
7. فضای پساکرونایی از منظر برخی از تئوریسینها مسبب گسترش موضوع جهانی سازی و همکاریهای استراتژیک خواهد بود. چرا که ابرقدرت هایی، چون آمریکا هم در پی بروز بحران کرونا به خوبی دریافته اند که با توان و استعدادها و امکانات خود به تنهایی نمیتوانند از پس مشکلات و بحرانهای موجود و آتی برآیند؛ لذا میطلبد مسوولان دیپلماسی کشور از گسترش فضای همکاریهای طرفینی احتمالی در جهان پساکرونایی برای حل و فصل مهمترین مشکلات و معضلات تنش آفرین استفاده نمایند.
8. دو موضوع برگزیت (جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا) و بحران کرونا، موضوعاتی هستند که قطعا یکپارچگی و یکدستی اعضای اتحادیه اروپا را نشانه رفته اند و جایگاه ناسیونالیست گرایی را در اروپا بیش از پیش تقویت میسازند. با عنایت به مشکلات فراوان اقتصادی متاثر از بحران کرونا در بین کشورهای اروپایی با شدت و ضعف مختلف، این که بتوان اتحادیه اروپا را به عنوان نهادی موثر و یک دست همچون گذشته تصور کرد در دوران پساکرونایی دشوار است و قطعا هر تغییری در این اتحادیه اعم از خروج یا ورود یک عضو جدید (برای مثال ترکیه) نوعا تاثیرات مهمی بر عرصه روابط بینالملل خواهد داشت که نیازمند رصد و تامل بیشتر از سوی مسوولان دیپلماسی کشورمان است.
*دکترای مدیریت دولتی و عضو هیات علمی دانشگاه