پوپولیست ها اروپا را تسخیر کرده اند | جورجیا ملونی و نایجل فاراژ کشورهایشان را به چه سمتی می برند؟
اقتصادنیوز: اگر فاراژ به قدرت برسد، آیا خودش را «ملونیزه» میکند؟ دونالد ترامپ این کار را نکرد؛ گیرت ویلدرز در هلند هم همینطور (که اخیراً در انتخابات شکست خورد) آیا فاراژ روی سکوهای بندباز بالا میرود و روی طناب راه میرود؟
به گزارش اقتصادنیوز، بپه سورگنینی روزنامهنگار ایتالیایی، در مقالهای تحلیلی در اکونومیست دو رهبر برجسته پوپولیست راستگرای اروپا یعنی جورجیا ملونی، نخستوزیر ایتالیا و نایجل فاراژ، رهبر حزب اصلاح بریتانیا را با یکدیگر مقایسه کرده است.
او با نگاهی طنزآمیز و انتقادی، تفاوتهای کلیدی آنها را در مدیریت قدرت، مهاجرت و سیاستهای پوپولیستی برجسته ساخته است.
سورگنینی، که به خاطر نوشتههایش در مورد سیاست و فرهنگ اروپا شناخته میشود، ملونی را به عنوان یک بندباز ماهر توصیف میکند که شعارها را به سیاست تبدیل میکند، در حالی که فاراژ را فردی میداند که بر خشم و نمایش تکیه دارد.
اکونومیست در یادداشتی نوشته است: ورودی هتل بریتانیا اینترنشنال در منطقه کنری وارف در داکلندز لندن، جایی که دولت بریتانیا برخی از پناهجویان را اسکان داده، با موانع فلزی نامرتب مسدود شده است. سازههای مسیرنگ، پردههای کشیدهشده، رستوران قفلشده و اندازه عظیم هتل، بریتانیا را شبیه به هتلی بلغاری در دوران پیمان ورشو میکند؛ همان نوع هتلی که غربیها برای اخبار، تجارت یا چیزهای دیگر به آن سر میزدند. انتخاب هتل بریتانیا بهعنوان اقامتگاه مهاجران طعنهآمیز است، اما ظاهراً وزارت کشور بریتانیا این را درک نکرده است.
جورجیا ملونی، نخستوزیر ایتالیا، هرگز چنین کاری نمیکرد. یک هتل ایتالیایی برای پناهجویان در ساحل رودخانه تیبر در رم؟ بههیچوجه. قانون او این است: «از دیده پنهان شوی از ذهنها هم پنهان خواهی ماند». برای بازداشت مهاجران غیرقانونی، او مرکزی در آلبانی ایجاد کرد. این طرح کار نکرد (دستگاه قضایی ایتالیا با انتقال مخالفت کرد)، اما به نظر میرسد اکثر رأیدهندگان چندان به این جزئیات اهمیت نمیدهند.
چه سیرکی!
خانم ملونی رهبر حزب برادران ایتالیا است، حزبی که در سال 2012 از خاکسترهای اتحاد ملی و جنبش اجتماعی ایتالیایی نئوفاشیستی زاده شد. او این حزب را از 4 درصد رأی در سال 2018 به 26 درصد در انتخابات عمومی 2022 رساند، موفقیتی که مورد تحسین نایجل فاراژ، رهبر پوپولیست راستگرای حزب اصلاح بریتانیا، قرار گرفت. پس از سه سال در قدرت، او در اکثر نظرسنجیها حمایت حدود 30 درصد از ایتالیاییها را دارد.
ملونی وقتی اپوزیسیون بود، اتحادیه اروپا را تحقیر کرده، از برگزیت حمایت میکرد، با تحریمهای روسیه مخالفت داشت و علیه مهاجرت سخنرانیهای تند سر میداد. اما بهمحض اینکه در 22 اکتبر 2022 نخستوزیر شد، لحنش تغییر کرد. او نقش یک رهبر اروپایی قابلاعتماد را بازی کرد و بدون تردید از اوکراین حمایت کرد. اما در یک موضوع چندان عقبنشینی نکرد: مهاجرت.
در این زمینه، دیدگاههای او و نایجل فاراژ چندان متفاوت نیستند. هر دو با کلمات تند در مورد مهاجران صحبت میکنند تا پایگاه انتخاباتی خود را تهییج کنند. اما یک تفاوت وجود دارد: او در قدرت است، فاراژ (هنوز) نیست.
فاراژ همهچیز را ساده میکند: بریتانیا باید، همانطور که شعار کمپین «رأی به خروج» میگفت، کنترل را پس بگیرد. شعارهای کمپین برگزیت هنوز هم کار میکنند. نه به این دلیل که چیزی مشخص میگویند، بلکه چون برای میلیونها نفر احساس خوبی ایجاد میکنند.
هر بار که سعی کردهام به حامیان فاراژ در ساحلی در برایتون، در قطار، یا در میخانهای در بروملی، جایی که حزب اصلاح اولین کرسی شورای لندن را به دست آورد یادآوری کنم که وعدههای برگزیت عملی نشدهاند، با بیتفاوتی مواجه شدهام و به من گفتهاند که با دولت اصلاح اوضاع فرق خواهد کرد. ناامیدیهای دیروز انگار فراموش شده (یا به دیگران نسبت داده شده). این خشم امروز است که قلبها و رأیها را به حرکت درمیآورد.
برای همین وقتی فاراژ درباره مهاجرت صحبت میکند، با تیترهای روزنامههای زرد حرف میزند و از کلماتی چون سیل، تهدید، هجوم استفاده میکند. ملونی هم قبل از پیروزی به همان اندازه تند بود. مالیات بر مغازهداران؟ اخاذی دولتی. یورو؟ غیرقابلبرگشت نیست. مهاجران؟ هجوم برنامهریزیشده و عمدی.
تفاوت فاراژ و ملونی چیست؟
اما حالا که ملونی باید حکومت کند، همه اینها فراموش شدهاند. فاراژ نیازی به سیاست مهاجرتی منسجم ندارد، چون نقش او مدیریت مهاجرت نیست، بلکه تبدیل آن به سلاح است. او خشم میفروشد.
ملونی اما باید نتیجه تولید کند. ایتالیا در خط مقدم مسیر مهاجرت مدیترانهای قرار دارد. قایقها میرسند، مراکز بازداشت پر میشوند. ملونی میداند که نمیتواند فقط درباره مهاجران حرف بزند، باید آنها را مدیریت کند. این یعنی بودجه، چارچوبهای قانونی، توافق با تونس و لیبی، و چشم بستن بر رفتار وحشیانه آنها با مهاجرانی که در سواحلشان جمع میشوند. این یعنی بازی کردن همزمان با کارت ضد مهاجرت و کارت طرفدار اروپا. این یک تعادل ظریف است، اما او بندبازی ماهر است.
وقتی او را روی طناب سیاسی تماشا میکنید، تشخیص اینکه واقعا به چه چیزی اعتقاد دارد دشوار است. آیا انتخابهایش تاکتیکی هستند یا استراتژیک؟ اما مطمئناً او میتواند روی آن طناب راه برود. دولتش اعلام کرده که در سالهای 2026 تا 28، نیم میلیون کارگر خارجی با ویزای موقت اجازه ورود به ایتالیا را خواهند داشت، کشوری که به شدت به آنها نیاز دارد. بااینحال، ملونی همچنان تازهواردان را تهدیدی برای هویت ملی نشان میدهد.
ایتالیاییها متوجه شدهاند که دو ملونی وجود دارد. یکی در جهان سفر میکند، با همتایان خارجیاش ملاقات میکند، آرام به نظر میرسد و عملگرایانه صحبت میکند. دیگری با رأیدهندگانش حرف میزند، هیجانزده میشود و میخواهد سرسخت به نظر برسد. یکی درباره هویت ملی و دفاع از مرزها صحبت میکند. دیگری به همبستگی اروپایی و کانالهای قانونی مهاجرت اشاره میکند.
این واژگان برای فاراژ غریبه به نظر میرسند. او در رویارویی رشد میکند. او فردی است که چاقو پرت میکند.
چه نمایشی!
فاراژ به ایجاد برگزیت کمک کرد، بخشی از آن با تبدیل مهاجرت به یک بحران. اما واقعیت این است که شعار برگزیت یعنی پس گرفتن کنترل مشکل را حل نکرد. فقط امکان سرزنش بروکسل را برای ناکامیها از بین برد. ملونی سعی دارد کاری را انجام دهد که فاراژ هرگز برای آن تلاش نکرد: تبدیل شعارها به سیاست. او از محاصرههای دریایی غیرواقعبینانه حمایت کرده و برای تغییر قوانین پناهندگی اتحادیه اروپا فشار آورده است. فاراژ عاشق نمایش است. ملونی به دنبال مصالحه و عبارتی جذاب برای راضی کردن رأیدهندگان است.
اگر فاراژ به قدرت برسد، آیا خودش را «ملونیزه» میکند؟ دونالد ترامپ این کار را نکرد؛ گیرت ویلدرز در هلند هم همینطور (که اخیراً در انتخابات شکست خورد). آیا فاراژ روی سکوهای بندباز بالا میرود و روی طناب راه میرود؟
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید