دوشنبه 5 آذر 1403

چالش‌های شاه برای خرید F16 و F18/ تلاش‌های پهلوی برای هسته‌ای شدن

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
چالش‌های شاه برای خرید F16 و F18/ تلاش‌های پهلوی برای هسته‌ای شدن

سپتامبر 1976، فورد با توصیه کسینجر و رامفسلد موافقت کرد ایران اجازه داشته باشد 160 فروند F16 را به ارزش 3/8 میلیارد دلار بخرد. این‌جنگنده‌ها قرار بود جایگزین ناوگان‌های F4 و F5 شوند.

سپتامبر 1976، فورد با توصیه کسینجر و رامفسلد موافقت کرد ایران اجازه داشته باشد 160 فروند F16 را به ارزش 3/8 میلیارد دلار بخرد. این‌جنگنده‌ها قرار بود جایگزین ناوگان‌های F4 و F5 شوند.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه _ صادق وفایی: چهارمین قسمت از پرونده بررسی رابطه تسلیحاتی محمدرضا پهلوی و ایالات متحده آمریکا در سه دهه براساس کتاب «آمریکا و شاه» نوشته استفن مک‌گلینچی امروز منتشر می شود که مربوط به روابط تسلیحاتی ایران و آمریکا در دوره ریاست جمهوری جرالد فورد است. فورد پس از برکناری نیکسون تا برگزاری انتخابات بعدی آمریکا، رئیس جمهور شد و در دوره تصدی خود بر این سمت، دنباله روی نیکسون بود.

سه قسمت پیشین پرونده مورد اشاره در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه اند:

* 1- «تحلیل آمریکایی ها از رفتار شاه؛ بیشتر احساسی تا منطقی!/ ماجرای خرید F86 و F5 چه بود؟»

* 2- «رابطه تسلیحاتی شاه و جانسون؛ خرید فانتوم های F4 و شروع پرداخت به جای خرید رایگان»

* 3- «شاه وخرید F14 و F15 از آمریکا / انقلاب نیکسون در فروش سلاح به ایران»

در ادامه چهارمین قسمت این پرونده را می خوانیم که درباره ادامه رویکرد نیکسون در قبال فروش تسلیحات به شاه، در دوره ریاست جمهوری کوتاه مدت جرالد فورد است.

مشروح این قسمت از پرونده بررسی کتاب «آمریکا و شاه» در ادامه می آید؛

* دوران ریاست‌جمهوری فورد، کج‌راهه‌ای که تبدیل به رویه شد

دوران کوتاه ریاست‌جمهوری جرالد فورد که پس از نیسکون رئیس‌جمهور شد، دکترین یا بینش خاصی نداشت. سیاست خارجی این‌کشور بدون آن‌که متمایز از دولت نیکسون باشد، با همان رویکرد تداوم پیدا کرد. بین سال‌های 1974 تا 76 تحولات مهمی در رابطه تسلیحاتی آمریکا و ایران رخ داد. در سال 1976 کنگره در جایگاهی قرار گرفت که به قول استفن مک‌گلینچی، آگاه، مایل و بالقوه قادر بود نقشی فعال در سیاست تسلیحاتی دو کشور ایفا کند.

روابط ایران و دولت فورد به‌خاطر دو عامل در سال اول ریاست‌جمهوری او متمایز شد؛ اول این‌که شاه می‌خواست بسیاری از امکانات نظامی را در داخل ایران تولید کند و دوم این‌که بر سر انرژی هسته‌ای با فورد گفتگو کرد. نخستین قرارداد ایران و آمریکا در زمینه تولید مشترک، مربوط به 97 فروند بالگرد 215 Bell بود. قرارداد ساخت این‌هلی‌کوپترها، اقدام دلجویانه مهمی بود تا شاه از تکاپو برای تولید مشترک موشک‌های تاو و ماوریک منصرف شود. در ادامه در حالی‌که مذاکره بر سر بالگردهای بل و خرید هواپیماهای C5 در جریان بود، شاه تمایل خود را برای تولید مشترک نسخه آزمایشی نسل آینده جت‌های جنگنده سبک‌وزن (هواپیمایی که در نهایت F16 نام گرفت) اعلام کرد. شاه با این‌کار می‌توانست ناوگان هشتادفروندی F14 را با هزینه کمتری تکمیل کند. اما ارزیابی‌های آمریکایی‌ها باعث مخالفت‌شان شد. چون نرخ تولید پایین و وضعیت توسعه‌نیافته توانمندی‌های صنعتی ایران باعث افزایش هنگفت هزینه تجهیزات تولیدشده می‌شد. در نتیجه آمریکایی‌ها امیدوار بودند شاه متقاعد شود هرگونه تولید مشترک بالاتر از بالگرد بل، به آینده موکول شود.

شاه از پافشاری دست نکشید و سرانجام اوایل 1975 با سماجت بی‌امان خود، رضایت دولت فورد را برای تولید مشترک موشک‌های تاو و ماوریک کسب کرد. اما مذاکره با سازندگان موشک‌ها بر سر قیمت‌ها، مانع انجام معامله شد. در ادامه، مشکلات مالی باعث شدند شاه قرارداد تولید مشترک بالگرد بل را هم فسخ کند. بحث تولید مشترک ایران و آمریکا در سال 1975 متوقف شد. چون هرگونه چشم‌اندازی برای تولید مشترک، نیازمند ورود میزان بالایی از نیروی انسانی و تکنولوژی به ایران بود. «شاه که اعتنایی به این واقعیت نداشت، پیوسته از پذیرش قیمت‌هایی که به او می‌دادند خودداری می‌کرد.» (صفحه 180)

شاه اواخر ژوئن 1974 در مصاحبه با یک‌روزنامه فرانسوی گفت زودتر از آن‌چه تصور می‌شود، سراغ سلاح هسته‌ای خواهد رفت. اما یک‌سال بعد وقتی این‌گفته‌اش هنگام حضورش در آمریکا مورد توجه جدی قرار گرفت، این‌سخنان را تکذیب کردشاه اواخر ژوئن 1974 در مصاحبه با یک‌روزنامه فرانسوی گفت زودتر از آن‌چه تصور می‌شود، سراغ سلاح هسته‌ای خواهد رفت. اما یک‌سال بعد وقتی این‌گفته‌اش هنگام حضورش در آمریکا مورد توجه جدی قرار گرفت، این‌سخنان را تکذیب کرد. «انکار مصاحبه‌ای ضبط‌شده استراتژی دفاعی عجیب و غریب و بلکه مذبوحانه‌ای بود که شاه در پیش گرفت.» (صفحه 181) نویسنده کتاب «آمریکا و شاه» می‌گوید این‌انکار، صرفا نخستین‌حلقه از زنجیره‌ای ادامه‌دار از دورویی در تکاپوهای هسته‌ای ایران بود. ابهام در اهداف هسته‌ای شاه بیشتر شد و در ادامه پی‌یر بروسالیت رئیس دفتر رئیس‌جمهور فرانسه به کسینجر خبر داد شاه تلاش کرده زیردریایی‌های هسته‌ای ساخت فرانسه را خریداری کند.

تحلیل استفن مک‌گلینچی از این‌واقعه تاریخی این‌گونه است: «با قراردادن ماجرای زیردریایی در کنار آبروریزی ژوئن 1974، کم‌وبیش روشن می‌شود که شاه آرزوی نه‌چندان پنهانی در سر داشت تا ایران به یک قدرت جدی هسته‌ای تبدیل شود.» (صفحه 183) او از یادداشت‌های اسدالله عَلم وزیر وقت دربار شاه نقل قول آورده که در خاطرات شخصی‌اش، برداشت خود را این‌گونه نوشت که شاه قطعا در فکر تهیه بمب اتمی هم هست. علت این‌اصرار شاه را می‌توان در این‌نکته جستجو کرد که همسایه‌هایی چون هند، پاکستان و اسرائیل در تلاش برای رسیدن به سلاح هسته‌ای بودند. شاه در نیمه اول سال 1975 برای خرید شش‌یگان موشک زمین‌به‌زمین لانس درخواست داد. قیمت این‌موشک‌ها تنها زمانی به صرفه بود، که کلاهک هسته‌ای داشتند. «با توجه به صرفه‌جویی شاه و چانه‌زنی سخت او بر سر قیمت‌گذاری و تولید مشترک، واقعا غیرعادی بود اگر انتخاب موشک لانس دلیل دیگری جز آغاز حرکت به‌سوی سلاح هسته‌ای می‌داشت.» (صفحه 184) این‌درخواست توسط آمریکا رد شد چون به‌کارگیری کلاهک هسته‌ای در موشک‌های لانس، توافق یا همان چک سفیدامضای نیکسون با شاه را نقض می‌کرد.

در سال 1975 گفتگو بر سر توافقی در جریان بود که طبق آن ایران روزانه 500 هزار بشکه نفت زیر قیمت اوپک به آمریکا بفروشد و درآمد این‌فروش‌، مستقیما وارد یک‌صندوق شود تا برای خریدهای نظامی استفاده شود. این‌توافق، احیای دوباره آرزوی قدیمی و محقق‌نشده شاه بود که می‌خواست هزینه تسلیحاتش را در قالب یک موافقت‌نامه تهاتر نفتی بپردازد. اما خیلی زود، مخالفت گسترده‌ای با معامله تهاتر نفتی در دولت آمریکا به وجود آمد. اما نظارت سفت و سخت کنگره هم، جریان خریدهای نظامی شاه را متوقف نکرد. در اوت 1975 دو خرید نسبتا کوچک با هزینه‌ای بالغ بر 207 میلیون دلارتصویب شد که شامل 222 موشک ضدکشتی هارپون و 39 فروند بالگرد چندمنظوره بل (تولید مشترک نبودند) می‌شد. سه‌ماه بعد هم قرارداد فروش 70 میلیون دلاری خرید تجهیزات رادار زمینی و دو فروند هواپیمای شناسایی P3F امضا شد.

فقط کنگره نبود که با خرید F16 توسط ایران سرخورده شد. چون درباره ارزش این‌معامله تردید وجود داشت، انجامش در تمام ماه سپتامبر معطل ماند. شرکت جنرال داینامیکس سازنده این‌هواپیما در تابستان 1976 در دیدار با شاه، مبلغ و ارزش خرید 300 فروند F16 توسط ایران را 2/14 میلیارد دلار برآورد کرده بود. وقتی هم پنتاگون این‌معامله را در چارچوب قراردادهای اعتباری وزارت خارجه ارزیابی کرد، قیمت 160 فروند از این‌هواپیما به 3/8 میلیارد دلار رسیدسپتامبر 1976، فورد با توصیه هنری کسینجر و دونالد رامفسلد موافقت کرد ایران اجازه داشته باشد 160 فروند F16 را به ارزش 3/8 میلیارد دلار خریداری کند. این‌جنگنده‌ها قرار بود به‌تدریج جایگزین ناوگان‌های F4 و F5 شوند. حساسیتی که روی این‌خریدها ایجاد شد، فقط به سخت‌گیری کنگره آمریکا مربوط نمی‌شود و گزارش‌های مطبوعات و رسانه‌ها هم در این‌باره تاثیرگذار بودند. شاه اواخر سال 1976 چند مصاحبه و سخنرانی درباره برنامه‌های نظامی‌اش انجام داد که باعث شدند اخبار فروش F16 داع شود. او اعلام کرد پس از قرارداد اولیه خرید 160 فروند F16 قرار است سفارش تعداد زیادی F18 و 140 فروند دیگر F16 را هم بدهد. در واکنش به این‌سخنان بود که سناتور هوبرت مامفری با خشم گفت: انگار داریم تلویزیون و یخچال و ماشین لباسشویی می‌فروشیم. سناتور کلیفورد کِیس هم در آن روزها گفته بود: اگر به آن‌چه جامعه از ما انتظار دارد، مثل وظیفه‌مان برای نظارت عادی، به درستی عمل کنیم، روابط ما با ایران لطمه خواهد خورد.

فقط کنگره نبود که با خرید F16 توسط ایران سرخورده شد. چون درباره ارزش این‌معامله تردید وجود داشت، انجامش در تمام ماه سپتامبر معطل ماند. شرکت جنرال داینامیکس سازنده این‌هواپیما در تابستان 1976 در دیدار با شاه، مبلغ و ارزش خرید 300 فروند F16 توسط ایران را 2/14 میلیارد دلار برآورد کرده بود. وقتی هم پنتاگون این‌معامله را در چارچوب قراردادهای اعتباری وزارت خارجه ارزیابی کرد، قیمت 160 فروند از این‌هواپیما به 3/8 میلیارد دلار رسید. اشتیاق شدید شاه برای خرید این‌هواپیما باعث شد در 13 سپتامبر آن‌سال، به پیشنهاد خرید 3/8 میلیاردی تن بدهد. اما تلاش‌های جدی و پیگیرانه کسینجر برای تهاتر نفت در مقابل سلاح به جایی نرسید. شاه در ادامه در اول اکتبر همان‌سال سفارش 140 فروند F16 دیگر داد و تعداد سفارشش را به 300 فروند رساند. او در همان‌روز درخواست 250 فروند F18 را هم داد که قیمت موقتی این‌معامله حدود 5 تا 6 میلیارد دلار بود. «F18 یک‌جنگنده چندنظوره در حال ساخت فقط برای مشتریان خارجی بود. خاستگاه آن F18A بود که به سفارش نیروی دریایی و بیشتر به‌عنوان جایگزین پرقدرت جنگنده سبک‌وزن F16 ساخته شده بود، چون نیروی دریایی F16 را برای رفع نیازهایش ناکافی می‌دانست. بار دیگر شاه در نظر داشت هزینه F18 را با توافقات درازمدت نفتی بپردازد.» (صفحه 211)

جمع‌بندی نویسنده کتاب «آمریکا و شاه» از رابطه تسلیحاتی ایران و آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری فورد، این است که این‌دولت به‌جای آن‌که اجازه دهد انقلاب تسلیحاتی ایران به دست نیکسون یک کج‌راهه موقت باشد، هدفمندانه آن را به جزء ثابتی در سیاست آمریکا تبدیل کرد.

ادامه دارد...