چرا اصلاح طلبان و اعتدالگرایان در 1400 مثل 84 نگران نیستند؟/ 10 تفاوت
این که نگرانی های کلی تر برای ایران و مشارکت و موارد دیگر مجال طرح دارد یا نه موضوع این نوشته نیست. غرض این است که توضیح داده شود چرا در میان اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نگرانی مانند 84 به چشم نمیخورد و اگر باشد جنس آن متفاوت است؟
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - هر نگاهی که به انتخابات پیشرو داشته باشیم در اصل برگزاری آن و انتخاب رییس جمهوری جدید که تا دو ماه دیگر مستقر میشود تغییری ایجاد نمیکند. با این حال برای برخی این پرسش پدید آمده که چرا اصلاحطلبان و اعتدالگرایان مانند سال 84 نگران نیستند؟ منظور 16 سال قبل است که نامزدهای اعتدالگرا (هاشمی رفسنجانی) و اصولگرای میانه (علی لاریجانی) و نواصولگرا (باقر قالیباف) و اصلاح طلبان (مهدی کروبی و مصطفی معین) همراه با محسن مهرعلیزاده بازی را به محمود احمدینژادی واگذار کردند که در مرحله دوم اصولگرایان بر سر او اجماع کردند.
10 تفاوت را میتوان برشمرد: 1. در آن انتخابات اصلاحطلبان خود را شماتت میکردند که چرا پشت سر هاشمی یا کروبی قرار نگرفتند یا چرا هاشمی آمد تا دو قطبی شکل بگیرد یا چرا در مرحله دوم کنار نکشید تا اگر هم باز احمدینژاد پیروز میشد هاشمی به عنوان نفر اول مرحله نخست در یادها میماند. این بار اما جای سرزنشی باقی نمانده است. سرزنش وقتی بود که میآمدند و شکست میخوردند یا مردم نمیآمدند. 2. سال 84 خاتمی در حالی دولت را تحویل میداد که اوضاع بسامان بود. جریان فروش نفت برقرار بود و نگران بودند پول صندوق ذخیره ارزی صرف پروژه های حساب نشده بشود. اکنون اما نفت چندانی فروش نمیرود و خرج دولت بیش از دخل آن است. یکی از مقامات، همین تازگیها گفت استقراض کردیم اما از مردم و احتمالا اشاره او به بورس بود. به عبارت دیگر آه چندانی در بساط نیست که اگر بود صرف واردات واکسن کرونا میشد تا واکسیناسیون سرعت بگیرد. 3. برآمده 84 - احمدینژاد - بیش از آن که پوپولیست باشد آنارشیست بود. «هرج و مرج طلب» ترجمه دقیقی برای «آنارشیست» نیست. «ضد نهاد» درستتر است و دیدیم نهادها را برمیچید. اکنون اما خطر «آنارشیسم» در کمین نیست. نهایت این است که نهادهایی تقویت میشوند.
4. در همان فاصله مرحله اول و دوم انتخابات در سال 84 سعید مرتضوی زهر خود را ریخت و روزنامه اقبال را بست. اکنون اما رسانه های چاپی و کاغذی به حاشیه رفته و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی فعالاند و با رسانههای رسمی نیز برخورد تند صورت نمیپذیرد. بنا براین نگرانی از تهدید یا تحدید رسانهها مانند سال 84 وجود ندارد. 5. مهمترین نگرانی در سال 84 وضعیت پرونده هستهای بعد از خاتمی بود. چون یک سال قبل توافق سعدآباد انجام شده بود و دوران احمدینژاد و پس از آن نشان داد نگرانی به جا بوده است. اکنون اما برجام، چارچوبها را مشخص کرده و سیاست جمهوری اسلامی خروج از برجام نیست. ترامپ هم رفته و خطر جنگ نزدیک نیست. 6. در سال 84 متولدین دهه 70 و 80 حق رأی نداشتند. اکنون اما متولدین سال 82 هم وارد صحنه جامعه شده و مطالبات دیگری دارند. شاید نامزدها ابراز نکنند اما خودشان فرزند و نوه دارند و میدانند داستان چگونه است. بنا براین چنانچه به آنان توجه نشود تنها فاصلهها بیشتر خواهد شد. اعطای آزادیهای اجتماعی از این منظر اجتناب ناپذیر است. 7. در سال 84 بحث بر سر این بود که اگر رادیکالها با میانهها ائتلاف میکردند چه میشد یا چه نمیشد. این بار شورای نگهبان میانهروها را هم حذف کرده و بر این بحث نقطه پایان گذاشته است و کسی دیگری را مقصر نمیداند. در حالی که اگر جهانگیری یا لاریجانی حاضر بودند و رأی نمیآوردند بیشک روحانی هم مقصر قلمداد میشد ولو نقش ترامپ هم انکار نمیشد و نباید بشود. 8. ابرچالشهای پیش رو با شعار و وعده حل نمیشود. آب، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، محیط زیست، مؤسساتی که به خلق پول مشغولاند و نیازهای جوانان و مانند اینها «واقعیت» را بر هر دولتی تحمیل خواهد کرد. اساسا ساختار بوروکراسی در ایران همه را لیبرال میکند. عباس آخوندی که روزگاری رییس نهاد انقلابی بنیاد مسکن بود همین عباس آخوندی است که هفته قبل رد شد؟ بیژن زنگنه که رییس جهاد سازندگی تهران بود همین وزیر نفت کنونی است؟
خود احمدینژاد را چرا نگوییم؟ دستگاه بوروکراسی در ایران مدیران را در خود هضم میکند و مگر جایی منحل شود وگرنه به نورسیدهها سواری نمیدهد. به خاطر همین در دهه 60 عباس دوزدوزانی مدتی وزارت ارشاد را بست و دکتر عارفی هم دنبال بستن وزارت علوم بود و احمدینژاد سازمان برنامه را منحل کرد. بوروکراسی به مدیر بوروکرات نیاز دارد و تندروها را آرام می کند. سعید جلیلی هم وزیر خارجه شود چهار سال دیگر همینی نیست که الآن هست و حالا هم آنی نیست که 8 سال قبل بود. بوروکراسی ایرانی مثل تیزاب میماند. با این نگاه هم نگرانی کم میشود. 9. اصلاح طلبان در سال 84 افسوس میخوردند که کارهایی در دست داشتند که نیمه تمام مانده و دولت را ترک میکنند. اما در دولت روحانی مگر کار خاصی دست آنها بود که از دست بدهند؟ غصه آموزش و پرورشی را بخورند که دغدغه وزیر آن از آغاز تا آخر سال برگزاری امتحان حضوری بوده یا وزارت علوم را که اختیار عزل و نصب رؤسای دانشگاهها را ندارد یا وزارت کشور را که در کف وزیری اصولگراست یا وزارت کار را که مجال تشکیل سندیکاهای کارگری را فراهم نساخت؟ غصه چی را بخورند؟! چی را از دست میدهند؟ رسانهها هم که گسترده تر از 84 در اختیار است. 10. مهمتر از همه این که آقای رییسی درقوه قضاییه هم میتوانست عرصه را تنگ کند و اگر قرار بر ضیق و تنگنا بود نیاز به ریاست جمهوری نبود. این که نگرانی های کلی تر برای ایران و مشارکت و موارد دیگر مجال طرح دارد یا نه موضوع این نوشته نیست و به عملکردها بستگی دارد. غرض این بود که توضیح داده شود چرا در میان اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نگرانی مانند 84 به چشم نمی خورد و اگر هست جنس آن متفاوت است؟
بیشتر بخوانید: نامه تذکر روحانی به شورای نگهبان درباره ردصلاحیت ها نامزدهای تأیید شده؛ تعداد مهم است یا نمایندگی اضلاع سیاسی / چرا مقایسه با دهه 60 نادرست است؟ لینک کوتاه: asriran.com/003Id1