چرا روسیه در جنگ اوکراین شکست نخواهد خورد؟
به طور مسلم هیچ جنگی بدون هزینه نیست، اما کشوری که در جنگ شرکت می کند این هزینه را پرداخت می کند تا از هزینه بزرگ تر جلوگیری شود.
به گزارش مشرق، علی مفتح، کارشناس مطالعات اروپا طی یادداشتی نوشت: زمانی که به مطبوعات و رسانههای غربی نگاه میکنیم، میبینیم که تنها از یک موضوع صحبت میشود و آن شکست روسیه در اوکراین است. این صحبتها از همان روز اول جنگ جریان داشته است. در مواقعی حتی از بیماری وخیم رئیس جمهور روسیه، احتمال کودتا، فروپاشی، ورشکستگی، انقلاب، و غیره در داخل روسیه هم صحبت شده است که تا به امروز همواره در جریان بوده است.
قطعا شروع جنگ با مشکلاتی برای روسیه همراه بوده اما سؤالی که باید پرسید این است که روسیه تا چه مقدار به هدف خود در اوکراین دست پیدا کرده و آیا قادر به ادامه جنگ و پیروزی در آن خواهد بود؟ البته در این میان باید تبلیغات جنگی را از تحلیلها جدا کرد. به طور مسلم هیچ جنگی بدون هزینه نیست، اما کشوری که در جنگ شرکت میکند این هزینه را پرداخت میکند تا از هزینه بزرگتر جلوگیری شود. این نوشتار حاضر سعی خواهد داشت تا توضیح دهد که چرا روسیه در جنگ اوکراین شکست نخواهد خورد.
روسیه در حال نابود کردن اوکراین است
در آخرین ارزیابی از خسارات جنگ، مدرسه اقتصادی کیف عمق فاجعه را با این آمار به تصویر کشیده است:
از زمان شروع جنگ تاکنون 153.86 ساختمان نابود شده و یا خسارت دیده است. از این تعداد، 136 هزار خانه مسکونی خصوصی و 17.500 ساختمان آپارتمان بوده است.
تخمین زده می شود که 1216 مجتمع درمانی تاکنون نابود و یا تخریب شده است که مبلغی نزدیک به دو میلیارد دلار ضرر به جای گذاشته است. در کل، 915 واحد آموزشی کاملا تخریب و یا آسیب دیده اند. به این آمار باید 1497 مدرسه و 909 کودکستان را هم اضافه کرد.
بیش از دو میلیارد دلار برآورد تخریب مکان های فرهنگی، گردشگری و دینی بوده است که در میان آن ها 1800 مرکز فرهنگی، 348 ساختمان دینی، 343 مرکز ورزشی و 164 مرکز گردشگری قرار دارد.
آسیب مستقیم به کارخانه ها و مراکز تولیدی مبلغی حدود 11.3 میلیارد دلار برآورد میشود و در کل 426 واحد تولیدی متوسط و بزرگ در اثر جنگ تخریب شده و یا ضرر دیدهاند. در این میان، مجتمعهای کشاورزی و دامداری بیشترین سهم از آسیب ناشی از جنگ را به خود اختصاص دادهاند.
از زمان شروع جنگ تاکنون، 19 فرودگاه و حداقل 126 ایستگاه قطار آسیب دیدهاند که در کل مبلغی معادل 36.2 میلیارد دلار هزینه روی دست اوکراین گذاشته است. در این میان، بعضی فرودگاهها چندین بار مورد حمله نیروهای روس قرار گرفتهاند.
بیش از 25 هزار کیلومتر جاده و 344 پل تاکنون آسیب دیده و یا به طور کامل تخریب شدهاند. رقمی بیشتر از 29 میلیارد دلار زیان به اوکراین در این زمینه وارد شده است.
بر اساس برآوردهای اولیه، 507 کیلومتر راه آهن معادل 4.3 میلیارد دلار در پی جنگ آسیب دیده است. دیگر آمار مرتبط با حمل و نقل متعلق به خودروهای شخصی و عمومی است که برآورد میشود تاکنون 207 هزار خودرو شخصی و 1629 خودرو آتش نشانی آسیب دیده و یا به طور کامل از بین رفتهاند.
آسیب مستقیم به زیرساختهای انرژی اوکراین 8.1 میلیارد دلار تخمین زده می شود. 327 کیلومتر لولهکشی فاضلاب نابود شده و 70 ایستگاه فاضلاب تخریب و یا به طور کلی نابود شده است.
بخش کشاورزی که عمده منبع درآمدی اوکراین به حساب میآید آسیب شدیدی را متحمل شده است. 26 درصد از زمینهای کشاورزی زیان دیدهاند و تنها در سال 2022 میلادی تولید محصولات کشاورزی در اوکراین با 40 درصد کاهش مواجه شده است. کشوری که روزگاری به «سبد نان جهان» مشهور بود و قادر به تامین غذای 400 میلیون نفر بود حالا مجبور به دریافت کمک از برنامه جهانی غذا است چرا که حدود 40 درصد از جمعیت آن غذای ناکافی برای خوردن دارد. سازمان ملل اخیرا در گزارشی نسبت به «سقوط آزاد به فقر» در اوکراین هشدار داده که نتیجه آن میتواند باعث فقر فراگیر نزدیک به 90 درصد از جمعیت این کشور شود.
در حال حاضر، حدود 30 درصد از خاک اوکراین، یعنی مساحتی معادل 180 هزار کیلومتر مربع یا 4.3 برابر کشور سوئیس آلوده به مینهای جنگی شده است که تهدیدی برای 10 میلیون اوکراینی به حساب میآید. به گفته رئیس دفتر بحران برنامه توسعه سازمان ملل، اوکراین «تبدیل به یکی از بزرگترین میدانهای مین در جهان شده است.»
به علاوه، 47 درصد از کارخانههای اوکراینی از کار ایستادهاند که همین هم باعث شده تا میزان درآمد مالیاتی دولت در کنار درآمد از دست رفته به خاطر تغییر کاربری کارخانهها به تولیدیهای ابزارآلات جنگی بسیار کاهش پیدا کند.
تخمین زده میشود که حدود 8 میلیون اوکراینی به خارج از مرزهای این کشور پناه بردهاند و 5 میلیون نفر هم در داخل مرزهای آن آواره شدهاند. همچنین، بر اساس برآوردهای سازمان جهانی بهداشت، حدود 10 میلیون نفر در معرض بیماریهای روانی همچون استرس، اضطراب، افسردگی، و اختلال اضطراب پس از سانحه قرار دارند.
همه اینها را باید به اثرات غیر قابل حساب ناشی از جنگ افزود. برآورد میشود که تنها یک سال جنگ در اوکراین باعث عقب افتادگی 18 سال توسعه اجتماعی - اقتصادی در این کشور شده است. مهاجرینی که این کشور را ترک کردهاند و با هر سال اقامت امکان بازگشت آنها کمتر میشود قطعا بر رشد جمعیتی منفی اوکراین که از 51 میلیون نفر در سال 1991 به 43.5 میلیون نفر قبل از شروع جنگ کاهش پیدا کرده بود تأثیر خواهند گذاشت.
ارزش شرکتهایی که کشور را ترک کردهاند، دانشمندانی که جذب مراکز علمی و دانشگاهها در دیگر کشورها شدهاند، و کارآفرینانی که سرمایه خود را به خارج از اوکراین انتقال دادهاند به سختی قابل حساب است.
بر اساس برآوردهای دولت اوکراین تاکنون، 750 میلیارد دلار برای بازسازی و نوسازی اقتصاد جنگ زده اوکراین احتیاج خواهد بود!
هنوز یک سال از جنگ گذشته است و آمار بالا تنها مربوط به یک سال حمله روسیه است! بنا بر نظرات مختلف، این جنگ یک تا ده سال دیگر می تواند ادامه داشته باشد.
اروپا و زیان مالی ناشی از جنگ
تنها در سال 2022 میلادی، هزینه مستقیم جنگ بر بودجه اتحادیه اروپا معادل 175 میلیارد دلار بوده است. در حالی که در سال 2022 میلادی، هزینه جنگ بیشتر خود را بر روی بخش انرژی (و مخصوصا مصرف خانگی) نشان میداد، امسال بخش مواد غذایی که از مصرف کنندگان شدید انرژی است با 14.1 درصد تورم شاهد بیشترین افزایش قیمت بوده است. در بعضی از کالاها تورم بسیار زیاد بوده است. برای مثال روغن آفتابگردان را در نظر بگیرید که با افزایش 47 درصدی قیمت مواجه شده است.
بعد از گذشت بیش از یک سال، هزینه جنگ افزایش پیدا کرده است. آلمان، موتور اقتصادی اتحادیه اروپا در ماه فوریه سال جاری میلادی اعلام کرده که جنگ اوکراین هزینه ای بالغ بر 160 میلیارد یورو، یعنی معادل 4 درصد از تولید ناخالص داخلی بر اقتصاد آن تحمیل کرده است. به گفته اتاق صنعت و بازرگانی آلمان، این کشور که تا پیش از شروع جنگ وابسته به گاز ارزان روسیه بود حالا با دشواریهای فراوانی دست و پنجه نرم میکند و این در حالی است که ایالات متحده از منابع انرژی خود استفاده میکند و فرانسه هم به نیروی اتمی دسترسی کافی دارد.
در مقابل، روسیه حتی با افت فروش نفت و گاز در دو ماهه اول سال 2023 میلادی، همچنان روزانه 560 میلیون یورو درآمد از صادرات نفت و گاز به دست می آورد. 310 میلیون یورو از این مبلغ، یعنی 60 درصد آن توسط کشتیهای اروپایی و بریتانیایی حمل و یا بیمه میشوند! اروپا در شرایطی قرار گرفته است که با تحریم بیشتر روسیه باعث افزایش قیمت نفت و گاز و در نتیجه درآمد بیشتر روسیه و زیان اقتصادی برای خود مواجه میشود. بنابراین، اروپا خواسته و یا ناخواسته مجبور به تأمین هزینه جنگ روسیه برای مسکو است! در حالی که میزان تورم در ماه فوریه سال جاری میلادی در آلمان به 8.7 درصد و در مجموع اتحادیه اروپا به 8.5 درصد رسید، میزان تورم در روسیه که شدیدترین تحریمها علیه آن اعمال شده و اقتصاد چندان پیشرفتهای هم نسبت به کشورهای اروپایی ندارد تنها 11 درصد بوده است.
اما تورم و مشکلات اقتصادی تنها هزینه جنگ نبوده است. تاکنون 5.3 میلیون اوکراینی به عنوان پناهنده وارد اتحادیه اروپا شدهاند که با احتساب پناهندگان از دیگر نقاط جهان این رقم به 7 میلیون نفر میرسد. برای اولینبار در تاریخ خود، اتحادیه اروپا سازوکار حمایتی مخصوصی را مورد اجرا قرار داده که به پناهندگان اوکراینی حق سکونت، استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی، تحصیل و کار تا ماه مارس سال 2024 میلادی را میدهد. قطعا این هزینهها تا زمانی میتواند ادامه پیدا کند که شهروندان اروپایی حمایت خود از ایستادگی اوکراین در برابر روسیه را نشان دهند. اما این حمایتها نمیتواند سالها ادامه پیدا کند و به خصوص در زمان انتخابات مورد بحث قرار خواهد گرفت. حتی ماه گذشته بود که اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه ایالات متحده به مسئولان اوکراینی گفته که حمایت از این کشور نمیتواند تا همیشه ادامه پیدا کند!
اما حمایت از اوکراین نه تنها از طرف مردم در اروپا بلکه در میان آمریکاییها هم با کاهش روبرو شده است. براساس نظرسنجی انجام شده توسط رویترز و ایپسوس در ماه فوریه که با مشارکت چهار هزار شهروند آمریکایی انجام شد، میزان موافقان ارسال کمکهای نظامی به اوکراین از 73 درصد در ماه آوریل 2022 به 58 درصد تنزل یافته است.
این در حالی است که از زمان شروع جنگ اوکراین تا پانزدهم ژانویه سال 2023 میلادی، ایالات متحده به تنهایی 46.6 میلیارد دلار کمک مالی برای مقاصد نظامی و بیش تر از 5 میلیارد دلار سلاح به اوکراین داده است. لازم به ذکر است که هزینه سالیانه ایالات متحده در جنگ افغانستان کمتر از این مبلغ و 43.4 میلیارد دلار بود.
به علاوه مبلغ بالا، ایالات متحده تاکنون 30.3 میلیارد دلار هم کمک مالی و انسانی به اوکراین فرستاده است. البته لازم به یادآوری است که آمریکا این هزینه را نوعی سرمایهگذاری میبیند. تأمین سلاح برای اوکراین باعث افزایش ارزش سهام و درآمد شرکتهای آمریکایی شده است. مدیر اجرایی لاکهید مارتین اخیرا اعلام کرده است که به لطف جنگ در اوکراین این شرکت توانسته رکورد قراردادهای در انتظار اجرا را از میزان 135 میلیارد دلار در سال 2021 میلادی شکسته و به 150 میلیارد دلار در سال جاری برساند. لازم به ذکر است که لاکهید مارتین سازنده انواع سلاح از جمله جاوالین و هایمارس است که در اوکراین استفاده میشود.
به علاوه اینکه قسمت قابل توجهی از مبالغ «اهدایی» از طرف ایالات متحده هم یا برای خرید سلاح از این شرکتها استفاده میشود و یا به صورت وام به اوکراین پرداخت شده است که کیف ملزم به بازپرداخت آن به همراه بهره خواهد بود! قسمت دیگر سرمایهگذاری ایالات متحده در جنگ اوکراین مربوط به فروش سلاح به کشورهای اروپایی میشود. زمانی که کشورهای اروپای شرقی و مرکزی سلاحها و تجهیزات خود را که بیشتر بازمانده از دوران شوروی هستند به اوکراین اهدا میکنند، به نوعی باعث منفعت راهبردی آمریکا میشوند چرا که با جایگزینی سلاحهای قدیمی با سلاحهای آمریکایی، نه تنها شرکتهای سلاحسازی منفعت میکنند بلکه این کشورها سالها به خاطر تأمین قطعات و تجهیزات به آمریکا وابسته خواهند شد.
اما در هر صورت آمریکا نمیتواند این وضع را برای مدتی طولانی ادامه دهد. ظرفیت اوکراین برای جذب سلاح زمانی کم خواهد شد و یا به طور کلی از بین خواهد رفت و آمریکا هم مثل تجربه دیگر جنگها علاقه خود را برای دخالت در اوکراین از دست خواهد داد.
هدف روسیه از جنگ
باید گفت که اگر هدف اولیه روسیه یورش هوایی و انتقال سریع نیروها به کیف و تغییر دولت این کشور برای وادار کردن آن به تغییر سیاستها، قبولاندن نظام فدرال یا پیوستن استانهای شرقی اوکراین به روسیه بود، با ایستادگی اوکراین و پافشاری غرب برای حمایت از آن، بعدها این هدف به ناچار تغییر یافت. روسیه نتوانست به هدف اولیه خود در جنگ دست یابد، اما بعد از این شکست اولیه، مسکو اهداف خود را تغییر داد و توانست خود را با شرایط جدید سازگار کند. حالا قصد روسیه ادامه جنگ، اشغال آرام آرام خاک اوکراین، تضعیف اساسی اقتصاد این کشور و همچنین تضعیف اقتصادی، سیاسی و نظامی اروپاست.
پیش از آغاز جنگ، روسیه برای از دست ندادن اوکراین وارد درگیریها شد و اروپا نه برای از دست ندادن، بلکه برای تصاحب اوکراین دست به کار شد. اگر روسیه جنگ را هم شروع نکرده بود بازنده بود چرا که اوکراین را قسمتی از خاک خود و در بدترین شرایط کشوری در مدار قدرت خود میدانست. این در حالی است که اروپا در صورت وارد نشدن به کارزار نظامی بازنده نمیشد و تنها چیزی که از دست میداد فرصت تصاحب اوکراین بود.
برنامه نظامی روسیه برای اشغال اوکراین چیزی شبیه به آن چه است که در چچن اجرا کرد: خرید امنیت بعد از بمباران فرشی! این بدان معناست که روسیه با بمباران بیرحمانه نه تنها هزینه ایستادگی را افزایش میدهد بلکه هزینه بازسازی را هم افزایش میدهد و بعد از آن، به لطف درآمد نفت و گاز و اراده سیاسی - اجتماعی در داخل روسیه آن چه از بین رفته را بازسازی میکند. با این کار هم اراده هرگونه ایستادگی در مردمان جنگ زده در طی جنگ و همچنین در آینده از بین میبرد و هم با داخل کردن مردم و بزرگان محلی در فرآیند ساخت و ساز به نوعی آشتی ملی دست پیدا میکند.
به علاوه اینکه هم تخریب و هم سازندگی اوکراین تبدیل به نمایشکده (ویترین) روسیه برای دیگر کشورها به خصوص کشورهای شوروی سابق خواهد بود. از طرفی، تخریب اوکراین هزینه بالای ایستادگی در برابر مسکو را به دیگر کشورها نشان خواهد داد و از طرفی دیگر، بازسازی به احتمال مجلل اوکراین باعث ترغیب این کشورها به دنباله روی از الگوی شکوفایی و پیشرفت روسی خواهد شد. آن دسته از مردم اوکراین هم که بخاطر ترس از تجربه دوباره زندگی در نظامی شبیه به نظام شوروی خواستار پیوستن به اتحادیه اروپا بودند کم کم با امتیازات مختلف در جامعه (و یا سیاست خارجی روسیه - اگر قسمتی از اوکراین بتواند همچنان به بقا ادامه دهد) چند ملیتی روسیه ادغام خواهند شد. همین الگوی خرید امنیت در چچن و امتیازات مختلف بود که جدایی طلبان آن را سالها بعد تبدیل به مبارزان روسیه در جنگ اوکراین کرد.
روسیه با برنامه وارد این جنگ شده است و در حال اجرای این برنامههاست که هدف آن نابودی آرام آرام اوکراین و تصاحب آن یا تصاحب بخشی از آن است. کافی است میزان تلفات نظامی دو کشور را مورد مقایسه قرار دهیم تا به قدرت غیر قابل مقایسه آن دو پی ببریم: نزدیک به دو ماه پیش بود که سازمان اطلاعات و عملیات ویژه رژیم صهیونیستی (موساد) در گزارشی تعداد سربازان حاضر در جنگ را در طرف روسیه 410 هزار و در طرف اوکراین 730 هزار نفر تخمین زد. طبق گفته این سازمان، ارتش روسیه با تلفات حدود 62 هزار نفری توانسته تا 390 هزار سرباز اوکراینی را به هلاکت برساند. نسبت تلفات یک به هفت است! این در حالی است که به گفته کارشناسان، بعضی از سربازان اوکراینی تنها حدود سه ساعت در جبهه جنگ زنده میمانند! در ماه ژوئن سال پیش حتی ولودیمیر زلنسکی اعتراف کرده بود که روزانه 60 تا 100 سرباز اوکراینی کشته و 500 نفر دیگر زخمی میشوند. این در حالی است که بعضی از مشاوران وی اعدادی بیشتر از این را ذکر کردهاند.
در حال حاضر، گفته میشود که از تعداد سیصد هزار نفر نیروی فراخوانده شده به ارتش روسیه در ماه اکتبر 2022، تنها حدود پنجاه هزار نفر تاکنون در جبهه جنگ حاضر شدهاند و بقیه در حال آموزش برای شرکت در حمله تابستان هستند (که به اشتباه در غرب «حمله بهار» گفته میشود در حالی که در فصل بهار امکان انجام حملات نظامی چندانی در گل و لای اوکراین وجود ندارد!). به گفته خبرگزاریهای اوکراین، روسیه تصمیم دارد تا 500 هزار نفر دیگر را هم به ارتش فراخواند. به یاد داشته باشیم که روسیه از نظر تعداد نفرات همیشه نسبت به رقیبان و دشمنان خود برتری داشته است و در موارد بسیاری از این امتیاز استفاده کرده است.
دیگر برتری روسیه در این جنگ استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین ارزان قیمت است. در حال حاضر و به گفته مقامات اوکراینی، هزینه سرنگونی هواپیماهای بدون سرنشین استفاده شده توسط روسیه هفت برابر قیمت این هواپیماهاست. برای مثال، استفاده از سامانه اس -300، صد و چهل هزار دلار و استفاده از سامانه ناسامس پانصد هزار دلار برای رهگیری این پهپادها هزینه دارد. کاملا غیر ممکن است که یک کشور بتواند با این هزینه به جنگ ادامه بدهد. اخیرا هم اطلاعات درز شده از پنتاگون (که به نظر میرسد برای سنجش افکار عمومی نسبت به حمایت از اوکراین به عمد درز پیدا کرده اند!) فاش میسازد که سامانه های ضدهوایی اس -300 و بوک که نود درصد چتر دفاع هوایی اوکراین را تشکیل میدهند ممکن است تا کمتر از یک ماه دیگر تقریبا به کلی خالی شود.
اگرچه ارتش اوکراین هنوز می تواند تا مدتی در مقابل روسیه ایستادگی کند اما این شرایط هر روز بیشتر و بیشتر به زیان اوکراین تغییر میکند. بر اساس نظریات جنگی چینی، بعد از نابودی 60 تا 70 درصد نیروهای یک طرف، نتیجه حتما شکست و تسلیم خواهد بود.
قسمتی از راهبرد روسیه غیر نظامیسازی کامل اوکراین است که شامل از بین بردن نیروی جنگی آن میشود. آنچه از ارسال تجهیزات به اوکراین هم صحبت میشود چیزی جز افزایش هزینه برای روسیه نیست و شکست آن از طرف اوکراین عملی به نظر نمیآید. اخیرا حتی دیدهایم که چگونه در غرب بر سر ارسال تانک به اوکراین اصرار میشود و طوری وانمود میشود که با فرستادن صدها تانک به اوکراین این کشور میتواند روسیه را شکست دهد.
جالب است بدانید که بر اساس گزارش دولت ترکیه، در حالی که حدود نهصد تانک روسی نابود شدهاند، در طرف اوکراین بیش از شش هزار تانک و خودروی زرهی از دست رفتهاند! حتی بر فرض اینکه غرب به اوکراین سیصد تا پانصد تانک درخواستی ولودیمیر زلنسکی را بدهد باز هم با ده هزار تانک روسیه که این کشور در انبار خود دارد کیف کار بسیار دشواری در پیش خواهد داشت!
با نابودی زیرساختهای اوکراین حتی اگر این کشور به طور کامل هم اشغال نشود دیگر نمیتواند تأمین نیازهای نظامی خود را در اولویت قرار دهد و مجبور به تمرکز بر بازسازی خواهد بود که به احتمال زیاد با مشارکت روسها و الیگارشهای آن کار راحتتری را در دیوان سالاری فاسد اوکراین خواهند داشت. به علاوه اینکه نابودی ارتش این کشور توسط روسیه به مسکو اجازه خواهد داد تا عملا با تهدیدی از طرف آن مواجه نشود.
حالا سؤالی که باید پرسید این است: تا چه زمانی روسیه و آمریکا (/ اروپا) به رویارویی ادامه خواهند داد؟ در حالی که ایالات متحده روی پشتیبانی اقتصادی خود متمرکز شده است، روسیه بر روی ظرفیت انسانی و ماشین جنگی که شامل پهپادهای ارزان قیمت اما کارآمد میباشد تمرکز کرده است. آن چه میماند میزان ایستادگی مردم دو جبهه و آمادگی آنها برای حمایت از جنگ است. به نظر میرسد برای روسیه این مشکلی نخواهد بود به خصوص اینکه اگر در نظر بگیریم دولت روسیه در حال کار بر روی سازوکار هوشمند فراخوانی به خدمت است که به این کشور اجازه خواهد داد تا با استفاده از اطلاعات شهروندان بتواند آن دسته از شهروندانی که در میان مخالفان سیاسی، معلولین، دگرباشان و یا در ردههای پایین جامعه هستند را به تعداد بیشتر به ارتش فراخواند.
بدین ترتیب، جامعه روسیه مخالفت چندانی با ادامه جنگ به قیمت قربانی شدن کسانی که برای آن ارزشی مساوی با دیگر شهروندان ندارد نخواهد داشت. البته تا همین امروز هم گروه واگنر که تعداد زیادی از زندانیان را با وعده آزادی بعد از شش ماه جنگیدن در خود جای داده قسمت بزرگی از بار جنگ را به دوش میکشد.
روسیه نه تنها قادر به ادامه سالها جنگ در اوکراین است که میتواند آن را بعد از تخریب هم بازسازی کند. این در حالی است که کشورهای اروپایی بعد از مدتی حتی دست از حمایت نظامی از اوکراین بر خواهند داشت چرا که منبع حمایتی اروپا نه نفت و گاز و منابع طبیعی که مالیات رأی دهندگان است. کافی است به بحثهای استقلالطلبی در اسکاتلند، کاتالونیا و بلژیک نگاه کنید که بسیاری از شهروندان به خاطر تخصیص مالیات پرداختی خود به دیگر مناطق در داخل کشور خواستار جدایی از آن کشور هستند. حالا باید دید همین شهروندان چقدر به ارزش های خود در اوکراین وفادار خواهند ماند!
منبع: فارس