شنبه 3 آذر 1403

چرا ضد انقلاب به منتظری امیدوار شده بودند؟

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
چرا ضد انقلاب به منتظری امیدوار شده بودند؟

متأسفانه افراد مخالف نظام یا ولایت فقیه مطالبی را اظهار می‌کردند و آقای منتظری همه‌ی شنیده‌های خود را باور می‌کرد و براساس همین شنیده‌ها و باورها موضع‌گیری می‌کرد.

به گزارش مشرق، مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: مرحوم آیت‌الله محسن مجتهد شبستری در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است درباره‌ی عزل آقای منتظری از قائم مقام رهبری می‌گوید: آقای منتظری عملاً تا چند سال کمک کردند و امام (ره) بعضی کارها را به ایشان ارجاع می‌دادند و در این مورد چیزی نفرمودند. اما بعدها مسائلی پیش آمد و موضوع سید مهدی هاشمی آشکار شد و اطرافیان منتظری چهره‌ی وی را مخدوش کردند و باعث ناراحتی شدید امام (ره) شدند. ما نیز به تدریج متوجه شدیم که آقای منتظری در سخنرانی‌های رسمی و غیررسمی خود، مطالبی را بیان می‌کند که معلوم نیست مورد رضایت حضرت امام (ره) باشد.

باند سید مهدی هاشمی، باند خطرناکی بود که کشف شد و به آقای منتظری گفته شد که این باند که اطراف شما هستند خطرناک و مسلح هستند و افکار خاصی دارند. سپس جریان مرحوم شمس‌آبادی پیش آمد و ارتباط این‌ها با کشورهای خارجی مطرح شد. هر چه به آقای منتظری گفته شد، زیر بار نرفت و دست از حمایت سید مهدی هاشمی و باند او برنداشت. علت اصلی عزل ایشان این مسئله بود البته سادگی‌ها و انحرافات فکری دیگری هم داشت.

من سه یا چهار بار به صورت فردی یا گروهی خدمت آقای منتظری رفتم و دیدم چند نفر از اعضای نهضت آزادی یا وابستگان به جریان ملی مذهبی نزد ایشان نشسته‌اند. در آنجا آقای معین‌فر، آقای صباغیان و افرادی از وزرای کابینه‌ی قبلی که عزل شده بودند، را دیدم. تعجب می‌کردم و به خودم می‌گفتم که این افراد در اینجا چه می‌خواهند و در پی چه کاری هستند. زیرا ملی مذهبی‌ها، ولایت‌فقیه را قبول ندارند و در آن ایام، امام (ره) نیز که می‌دیدند این گروه انقلابی نیستند، آنان را از اداره‌ی کشور کنار گذاشتند.

با وجود این وابستگان به نهضت آزادی و ملی مذهبی‌ها به دفتر آقای منتظری آمد و شد می‌کردند. در آن روزها همچنین شنیده میشد که سران بعضی از گروهک‌ها به دفتر ایشان رفت و آمد می‌کنند. روزی برای دیدار با آیت‌الله منتظری به منزل ایشان رفته بودم، دیدم تعدادی از زندانیان آزادشده نیز آمده‌اند و از مرحوم شهید سید اسدالله لاجوردی شکایت می‌کردند که ایشان منافقین زندانی را خیلی آزار و اذیت می‌کند. در پاسخ به این اظهارات، آقای منتظری گفت: من به مسئولان دستگاه قضائی گفته‌ام که آقای لاجوردی را کنار بگذارند که اگر شمربن ذیالجوشن به جای وی مشغول به کار شود، بهتر است.

متأسفانه افراد مخالف نظام یا ولایت‌فقیه مطالبی را اظهار می‌کردند و آقای منتظری همه‌ی شنیده‌های خود را باور می‌کرد و براساس همین شنیده‌ها و باورها موضع‌گیری می‌کرد و نمی‌دانست که اینها منافق هستند. ولی حرف ما و افرادی که علاقه‌مند به امام (ره) و دلسوز به انقلاب بودند را قبول نمی‌کرد. ایشان در راهی که برخلاف مسیر امام (ره)، انقلابیون صادق مثل شهید بهشتی، شهید مطهری، مقام معظم رهبری و آقایان دیگر اطرافیان امام (ره)، حرکت می‌کرد. آقای منتظری اظهاراتی می‌کرد و رسانه‌ها گاهی آن اظهارات را پخش می‌کردند.

یک حالت دوگانگی پیش آمده بود. امام «رضوان‌الله علیه» رهنمودهایی می‌فرمودند و توصیه می‌کردند که شما بعضی چیزها را اینجور نگویید، این حرف‌ها مردم را متزلزل می‌کند و نسبت به انقلاب بدبین می‌شود. بعضی از ضد انقلاب‌ها به ایشان امیدوار و دل‌بسته و علاقه‌مند شده بودند. این وضع سبب شد که مشخص شود وی قابل دوام نیست. آقای منتظری از ابتدا اینطور نبودند، از بس این شیاطین پیش ایشان رفتند و افکارشان را مسموم کردند، ایشان از آن نظرات قبلیشان برگشتند.

شرایط پیش‌آمده دیگر قابل‌تحمل نبود. از همه‌ی اینها گذشته ماجرای سید مهدی هاشمی باعث ناراحتی شدید امام (ره) شد، راه را برای عزل آقای منتظری هموار کرد و سرانجام امام (ره) ایشان را از قائم‌مقامی رهبری عزل نمودند. امام (ره) در وهله‌ی اول 6 فروردین نامه‌ی تندی درباره‌ی عزل آقای منتظری نوشتند که با وساطت و خواهش آیت‌الله خامنه‌ای، آقای هاشمی و چند نفر دیگر امام (ره) آن نامه را کنار گذاشتند. و نامه‌ی دیگری 8 فروردین متضمن جواب نامه‌ی آقای منتظری نوشتند و آن نامه منتشر گردید و از صداوسیما هر دو خوانده شد. با انتشار این نامه‌ی امام آقای منتظری به‌طور رسمی از قائم‌مقامی رهبری عزل شد و در پی آن مجلس خبرگان نیز عقب‌نشینی کرد و مصوبه‌ی مزبور مربوط به انتخاب آیت‌الله منتظری به قائم‌مقام رهبری کَاَنلَم یَکُن تلقی شد.

بار دیگر تأکید می‌کنم که نصب آقای منتظری به قائم‌مقامی رهبری به وسیله مجلس خبرگان به آن معنی که قانون اساسی اجازه داده باشد، نبود بلکه به همان صورت بود که بیان کردم؛ از باب پیش‌بینی احتیاطی و دلسوزی برای انقلاب و کمک به امام در شرایطی که هنوز این اشتباهات و سادگی‌ها و مخالفت با رهنمودهای امام از آقای منتظری دیده نشده بود در مجلس خبرگان تصویب شده بود. بعد در قانون اساسی مطرح شد اگر خدای‌نکرده پیش آمدی برای رهبر رخ داد شورایی موقت امور را اداره می‌کند و این نگرانی هم برطرف شد. در بازنگری قانون اساسی نیز شرط مرجعیت برای رهبری حذف شد و به جای آن نوشته شد؛ رهبر باید فقیه باشد. این کار اقدام ارزندهای بود و باعث رفع مشکلات احتمالی گردید.