چرا پادشاه عربستان زیر تیغ جراحان ایرانی نرفت؟/ خاطرهای از امیرعبداللهیان
به سعودالفیصل گفت به رییس جمهوری آمریکا بگو یک گروه جراحی دیگر کار را برعهده بگیرند
عصر ایران - چندی پیش بخش تازهای در عصر ایران گشودیم تا از چهرههای مختلف تاریخی خاطرات خواندنی آنان را نقل کنیم.
قدری در این روایتها فاصله افتاد و هرچند خاطره معمولا از زبان چهرههایی بیان میشود که ازمتن به حاشیه رفته یا سنوسالی از آنها گذشته و اصطلاحا آرد خود را بیخته و الک خود را آویخته باشند اما همواره هم این گونه نیست.
از این رو امروز خاطرهای از حسین امیر عبداللهیان وزیر کنونی امور خارجه ایران از سعود الفیصل وزیر فقید خارجه عربستان سعودی را نقل میکنیم.
شاید هم بدین خاطر نقل کرد که تصور نمیکرد یک سال بعد با سعودیها آشتی کنیم. مثل سلف او - محمد جواد ظریف- که به لطف درایت محمود احمدینژاد رخت مسوولیت از تن به در کرد و دو سوی صورت تراشید و پیراهن دگمهدار پوشید و خاطراتی گفت که با عنوان «آقای سفیر» منتشر شد در حالی که در دولت روحانی به «آقای وزیر» تبدیل شد و اگر میدانست با روی کار آمدن روحانی به وزارت خارجه بازمیگردد چه بسا خاطره نقل نمیکرد.
سال قبل و روز دوشنبه 19 اردیبهشت 1401دانشگاه شهید بهشتی نشستی برگزار کرد با عنوان «دیپلماسی علمی و فناوری؛ فرصتها و چالشها و راهکارها» و از سه وزیر (خارجه و علوم و بهداشت) هم دعوت کرده بودند.
اصولگرایان تازه دولت در دست گرفته علاقه ویژهای دارند اصطلاحات جدید به کار ببرند و دیپلماسی علمی هم یکی از آنهاست. سورنا ستاری هم در آن نشست بود تا با عنوان معاون علمی رییس جمهوری بر این عنوان صحه بگذارد هر چند همانگونه که پیشبینی میشد معاون روحانی نتوانست معاون رییسی هم بماند و کنار رفت.
و اما خاطره آقای امیر عبداللهیان که در مقام وزیر خارجه در آن نشست گفت و در ماهنامه «برداشت اول» متعلق به مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری (شماره 2و 3 صفحه 253) هم درج شده است:
«در زمان دولت آقای روحانی به عربستان سعودی رفتم تا مقدمات سفر رییس جمهور و وزیر خارجه در آن زمان فراهم شود. با سعودالفیصل وزیر خارجه عربستان ملاقات داشتم. او 28 سال وزیر امور خارجه بود. یعنی تنها روزی که دیگر وزیر خارجه نبود روز درگذشتش بود. آدمی با تجربه که از بچگی در کاخ حکومت بود.
در اواخر عمر راحتتر و بیپرواتر حرف میزد. از جمله مطالبش این بود که زمانی ملک عبدالله بیماری سختی داشت. مشکلش را به بوش پسر گفت که به عربستان رفته بود. توضیح داد که قصد دارد برای معالجه به آمریکا برود. بوش قول داد برای او بهترین بیمارستان را در یکی از ایالتهای آمریکا آماده کند. ملکعبدالله هم به سعودالفیصل و وزیر بهداشت ماموریت داد برای بررسی زودتر به آن بیمارستان بروند.
آنان اما متوجه شدند هم رییس بیمارستان ایرانی است وهم رییس دپارتمان جراحی و هم رییس آن گروه جراحی و هم سه نفر از جراحان گروه. همه هم فارغالتحصیل دانشگاههای ایران که در آمریکا دوره های تخصصی گذرانده بودند.
ملک عبدالله اما نگران شد که به خاطر مشکلات ایران و عربستان زیر دست چند پزشک جراح ایرانی برود. به سعودالفیصل گفت به رییس جمهوری آمریکا بگو یک گروه جراحی دیگر کار را برعهده بگیرند. آمریکاییها پیغام دادند: ما گروهی بهتر و برتر از اینها نداریم و نمیشناسیم. اینها بسیار حرفهای و کاملا قابل اعتمادند. آشکار است که ما سرمایه علمی و تخصصی بزرگی داریم. در حوزه دیپلماسی علم حرفهای زیادی برای گفتن داریم.»
احتمالا برای شما هم این سوال پیش آمده که آیا ملک عبداالله سرانجام حاضر شد زیر تیغ جراحان ایرانی برود یا نه؟ اگر نه چه ربطی به دیپلماسی علمی دارد و اگر آری باز دیپلمسی وزارت خارجه آمریکا بوده و چه ربطی به دیپلماسی ایران دارد؟
یا چرا متخصصین ایرانی باید خارج از ایران کار و زندگی کنند؟ یا اگر همان رییس تیم جراحی برگردد و در خیابان برای او پیامک بفرستند روسری زن یا دخترت عقب رفت، تکرار شود ماشینت را توقیف میکنیم میماند یا میرود و اگر برود تکلیف دیپلماسی علم چه میشود و سوالاتی از این دست. اما این نوشته تنها برای نقل این خاطره بود نه پاسخ به این پرسشها / م. خ
کانال عصر ایران در تلگرام تماشاخانه