چگونه روسیه - چین و ایران آمریکا را خلع سلاح کردند؟
اقتصادنیوز: هم صدایی بازیگرانی چون چین، روسیه و ایران که در قامت قدرت های نوظهور فعالیت دارند، برای ایالات متحده به چالشی تازه تبدیل شده؛ چالشی که واشنگتن فعلا اهرمی برای مهارش ندارد.
به گزارش اقتصادنیوز، ایالات متحده درگیر چالشی جدی است، در سراسر اوراسیا، دشمنان واشنگتن دست به دست هم داده اند. چین و روسیه شراکت استراتژیک "بدون محدودیت" را رقم زده اند. ایران و روسیه در حال تقویت روابط نظامی شان هستند که مقامات آمریکایی آن را "تهدیدی " برای "کل جهان" می دانند. دوستی بین مسکو و پیونگ یانگ و پکن و تهران در حال شکوفا شدن است. آمریکاییها ممکن است تعجب کنند که آیا این روابط درهم تنیده روزی به اتحاد رسمی دشمنان ایالات متحده میانجامد - تصویر آینهای از نهادهایی که خود واشنگتن رهبری میکند. پاسخ هر چه که باشد، پرسیدن سوال اشتباهی است. وقتی آمریکاییها به اتحاد فکر میکنند،
معمولاً به اتحادهای تعریف شده خود فکر میکنند - روابط رسمی و بسیار نهادینه شده بین کشورها که با تضمینهای امنیتی الزامآور و همچنین دوستی و اعتماد واقعی به هم مرتبط هستند. اما همانطور که تاریخ به ما یادآوری می کند، اتحادها می توانند اهداف زیادی را دنبال کنند و اشکال مختلفی داشته باشند. در همین راستا، نشریه فارن افرز، یادداشتی را منتشر کرده است. اقتصاد نیوز، این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست تحت عنوان«چالش تازه واشنگتن / ایالات متحده با ائتلاف های تازه دست به گریبان است» منتشر شده و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.
رقبا در کمین
فهرستبندی ویرانیهای ناشی از مجموعهای از اتحادهای تجدیدنظرطلب قبلی، بینشی را در مورد آنچه واقعاً در مورد ترکیبهایی که امروزه شکل میگیرند، تعریف می کند. این ائتلاف ها متعدد و در عین حال عمیق تر هستند. مشارکت در حال گسترش چین و روسیه، بزرگ ترین و جاه طلب ترین مخالفان آمریکا را کنار هم قرار داده است. در روابط طولانی مدت روسیه با پیونگ یانگ و تهران، کمک ها و نفوذ از هر دو طرف جریان دارد. چین برای تکمیل ائتلاف چند دههای خود با کره شمالی به ایران نزدیکتر میشود. پس آنچه شاهدش هستیم ائتلاف رویزیونیست واحد نیست. بلکه شبکه ای از پیچیدهترین پیوندهای بین قدرتها است که هدفشان نظم بخشیدن به مناطق خود و در نتیجه نظم بخشیدن به جهان است. در طول جنگ جهانی دوم، فواصل وسیع در اقیانوس های متخاصم مانع همکاری آلمان و ژاپن شد. اما روسیه، چین و کره شمالی با یکدیگر مرزهای زمینی مشترک دارند. ایران می تواند از طریق دریای داخلی به روسیه برسد. این آسیبناپذیری در برابر ممانعت، روابط بین رویزیونیستهای اوراسیا را تسهیل میکند.
این روابط محدودیت هایی دارد. از میان تجدیدنظرطلبان اوراسیا، تنها چین و کره شمالی معاهده دفاعی رسمی دارند. همکاری نظامی در حال گسترش است، اما هیچ یک از این مشارکت ها از راه دور در قابلیت همکاری یا همکاری نهادینه شده با ناتو رقابت نمی کند. این تا حدی به این دلیل است که تنشها و بیاعتمادی تاریخی فراگیر هستند: به عنوان یک نمونه، چین هنوز هم گهگاه بر سرزمینی که روسیه آن را متعلق به خود میداند، ادعای حاکمیت می کند. اما با این وجود، همکاری های تجدیدنظرطلبانه برخی از اثرات آشنا را ایجاد کرده است. امروزه چین و روسیه توسعه مشترک هلیکوپترها، زیردریاییهای متعارف، موشکها و سامانههای هشدار زودهنگام پرتاب موشک را دنبال میکنند. همکاری آنها به طور فزاینده ای شامل تولید مشترک در سایه و ابتکارات به اشتراک گذاری فناوری می شود تا صرفاً انتقال قابلیت های نهایی. اگر روزی ایالات متحده با چین بجنگد، با دشمنی خواهد جنگید که تواناییهایش توسط مسکو افزایش یافته است.
اتحادهایی پرهزینه برای واشنگتن
در همین حال، روابط فناوری دفاعی روسیه با دیگر کشورهای اوراسیا در حال شکوفایی است. بر اساس گزارشها، روسیه متعهد شده است که در ازای همکاری نظامی با ایران، هواپیماهای جنگنده و سایر قابلیتهایش را به ایران تحویل دهد که میتواند توازن را در خاورمیانه همیشه مورد مناقشه تغییر دهد. پس به نظر می رسد این دولتها به یکدیگر کمک میکنند تا قدرت نظامی مورد نیاز خود را برای از بین بردن وضعیت موجود بازتعریف کنند. اتحادهای رویزیونیستی نیز - بار دیگر - با کاهش انزوای استراتژیک که متجاوزان ممکن است با آن مواجه شوند، تهاجم را کمهزینهتر میکنند. با وجود تحریمهای غرب و خسارات نظامی وحشتناک، روسیه به لطف حمایت متحدانش، در جنگ اوکراین پیشتاز است. اقتصاد ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه سرپا مانده است، زیرا چین صادرات روسیه را جذب کرده و ریزتراشهها و سایر کالاهای با کاربرد دوگانه را در اختیار مسکو قرار داده است. رویزیونیست ها همچنین شبکه هایی را پرورش می دهند - چه کریدور حمل و نقل بین المللی شمال - جنوب که ایران و روسیه را به هم متصل می کند یا بلوک تجاری و مالی اوراسیا که پکن در حال ساخت است - تا تجارت خود را فراتر از دسترس واشنگتن نگه دارند.
مرز چین و روسیه زمانی نظامیترین مرز جهان بود. اما امروز، یک پیمان عدم تجاوز عملی پوتین را از خطر درگیری با چین رها کرده است و به او اجازه می دهد تقریباً کل ارتش خود را به سمت اوکراین پرتاب کند. چین نیز می تواند به شدت علیه مواضع ایالات متحده در آسیای دریایی فشار بیاورد زیرا روسیه دوستی در پشت خود دارد. پکن و مسکو نیازی به جنگ شانه به شانه ندارند، اگر در مقابل جهان لیبرال بجنگند. همین دوستیها با افزایش چشمانداز همبستگی در بحرانها، مزایای دیگری را به ارمغان میآورند. برای دههها، اتحاد کره شمالی با چین، واشنگتن را از پاسخ قاطعتر به تحریکاتش محدود کرده است. اخیراً، افزایش جنگ طلبی کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی ممکن است ناشی از این انتظار (مجاز یا غیرمجاز) باشد که پوتین از او حمایت کند. چین و روسیه به نوبه خود در حال انجام تمرینات نظامی در مناطق احتمالی درگیری از بالتیک تا غرب اقیانوس آرام هستند. این فعالیتها ممکن است به معنای این باشد که یک قدرت رویزیونیست به سادگی در حاشیه نمینشیند، زیرا واشنگتن با دیگری معامله میکند. رویزیونیست ها با تضعیف نظم بین الملل از چندین جهت به طور همزمان از همزیستی برخوردارند. روسیه درگیر اوکراین و تهدید اروپای شرقی است. چین در اقیانوس آرام تهدیدآمیزتر می شود، زیرا کره شمالی برنامه های موشکی و هسته ای خود را به جلو می برد. همه اینها این حس فراگیر را ایجاد می کند که نظم جهانی در حال فرسایش است. همچنین دوراهی های شدیدی را برای واشنگتن ایجاد می کند.
ائتلافی که امریکا را تسلیم کرد
تحلیلگران آمریکایی هنوز هم گاهی از روابط بین دشمنان ایالات متحده به عنوان "اتحاد راحتی" یاد می کنند، که مفهوم آن این است که دیپلماسی هوشمندانه می تواند طلاق را تسریع کند. بعید است به این زودی اتفاق بیفتد. حکومتهای اوراسیا به دلیل دشمنی با قدرت ایالات متحده متحد شدهاند. در هر صورت، تنش های رو به رشد بین المللی دلایل قوی تری برای حمایت متقابل به آنها می دهد. در واقع، روسیه ای که از غرب منزوی می شود، چاره ای جز تمایل به مشارکت با چین، ایران و کره شمالی نخواهد داشت. ایالات متحده ممکن است بتواند به صورت دورهای این روند را کند کند - همانطور که در سالهای 2022-2023 با تهدید چین به تحریمهای شدید در صورت دادن کمک مرگبار به روسیه در اوکراین انجام داد - اما احتمالاً نمیتواند روند بزرگتر را معکوس کند. و حتی اگر روابط تجدیدنظرطلبانه امروز هرگز به یک اتحاد تمام عیار اوراسیا تبدیل نشود، به طور قابل قبولی می تواند به گونه ای تکامل یابد که قدرت ایالات متحده را به شدت تحت فشار قرار دهد.
همکاری حساس تر می تواند پیشرفت های نظامی شگفت انگیزتری را ایجاد کند. طبق گزارشها، فناوری روسی در نسل بعدی زیردریایی تهاجمی چین نقش خواهد داشت، البته از طریق فرآیند «نوآوری تقلیدی» به جای انتقال مستقیم. اگر روسیه روزی به چین - که زیرساختهایش هنوز پر سر و صدا و آسیبپذیر هستند - فناوریهای بیصدا را ارائه دهد، میتواند مزیتهای ایالات متحده را در حوزهای که در آن واشنگتن همچنان بر پکن برتری کامل دارد، کاهش دهد. به همین ترتیب، مقامات کره جنوبی نگران هستند که بازده ارسال تسلیحات کره شمالی به روسیه، کمک روسیه به برنامههای فضایی، هستهای و موشکی کره شمالی باشد - که میتواند به پیشرفت این برنامهها سریعتر از آنچه تحلیلگران آمریکایی انتظار دارند کمک کند. به طور گسترده تر، زمانی که همکاری نظامی به تولید مشترک یا انتقال فناوری تبدیل می شود، برخلاف فروش تسلیحات تمام شده، نظارت بر آن دشوارتر می شود - و احتمال جهش های توانایی که ناظران خارجی را غافلگیر می کند، افزایش می دهد. رویزیونیست های اوراسیا می توانند با همکاری نزدیک تر در بحران ها معضلات بیشتری ایجاد کنند. اگر روسیه در بحبوحه تنشهای شدید آمریکا و چین، نیروهای دریایی خود را در دریای چین شرقی مستقر کند - یا اگر مسکو و پکن در جریان بحران بین ایران و غرب، کشتیهایی را به خلیج فارس بفرستند، میتوانند صحنه عملیاتی را برای نیروهای آمریکایی پیچیدهتر کنند.
همچنین بخوانید- نبض بازارهای جهانی در اوکراین و خاورمیانه میتپد / آزمونی بیسابقه برای اقتصاد جهانی در راه است
- پیام پنهان واشنگتن برای چین / جنگ اوکراین معمای بقای ابرقدرتها را لو داد؟
- دلیل غافلگیری ایالات متحده از جنگ در خاورمیانه و اوکراین / پایان عصر هژمونی آمریکا؟
- پشت پرده فعالیت اطلاعاتی آمریکا / چگونه پوتین قرار بود کیش و مات شود؟