«چیزی دور گردنت» منتشر شد / ترجمه داستانهایی از نویسندگان زن
«چیزی دور گردنت: داستانهای نویسندگان زن جهان» با ترجمه گروهی توسط نشر هنوز منتشر شد. برخی از نویسندگان این مجموعه برای نخستین بار است که به ایرانیان معرفی میشوند.
«چیزی دور گردنت: داستانهای نویسندگان زن جهان» با ترجمه گروهی توسط نشر هنوز منتشر شد. برخی از نویسندگان این مجموعه برای نخستین بار است که به ایرانیان معرفی میشوند.
به گزارش خبرنگار مهر، نشر هنوز کتاب «چیزی دور گردنت: داستانهای نویسندگان زن جهان» را با شمارگان هزار نسخه، 295 صفحه و بهای 120 هزار تومان منتشر کرده است.
کتاب شامل ترجمه هجده داستان از شماری از نویسندگان زن مطرح جهان است. در ابتدای هر داستان نیز در یک پاراگراف مختصر و مفید نویسندگان معرفی شدهاند. هرچند که همه نویسندگان این مجموعه در سطح جهان شناخته شده هستند، اما برخی از آنها برای نخستین بار است که در ایران و با این مجموعه معرفی میشوند.
عناوین داستانها به همراه معرفی نویسندگان به شرح زیر است:
«آدمهای چاق» نوشته الیسون لوری و ترجمه آزاده ضیائی؛ الیسون لوری، متولد 1926، استاد بازنشسته زبان انگلیسی دانشگاه کرنل است. او برای رمانش، روابط خارجی (1979) برنده جایزه پولیتزر شد. دیگر رمانهایش عبارتاند از عشق و دوستی، دوستان خیالی، جنگ تیتها و گزینه آخر. همه رمانهای او ماجرای شخصیتهایی را دنبال میکنند که سالهاست با هم رابطه نزدیکی دارند. گاهی شخصیت های فرعی یک رمان در رمانی دیگر نقشهای مهمتری میگیرند. آثار غیرداستانی او عبارتند از: زبان لباسها، زبان خانهها و مجموعه جستارهایی درباره ادبیات کودک با عنوان «به آدم بزرگها نگو» و «پسرها و دخترهای همیشه: داستانهای کلاسیک کودکان از سیندرلا تا هری پاتر». مجموعه داستان کوتاه او «زنها و شبحها» (1992) نام دارد و «آدمهای چاق» داستانی است از همین مجموعه.
«چیزی دور گردنت» نوشته چیماماندا انگُزی آدیچی و ترجمه مهرناز شیرازی عدل؛ آدیچی 15 سپتامبر 1977 در کشور نیجریه به دنیا آمد و در یک شهر دانشگاهی بزرگ شد. پدرش استاد دانشگاه نیجریه در رشته آمار بود و مادرش اولین زنی بود که رئیس بخش آموزش دانشگاه شد. آدیچی داستانها و رمانهای بسیاری نوشته است. تعدادی از رمانهای او برنده جوایز متعدد ادبی شدهاند، از جمله ختمی بنفش (2003)، نیمی از خورشید زرد (2006) و امریکانا (2013). داستان «چیزی دور گردنت» از مجموعه داستانهای کوتاه او به همین نام انتخاب شده است.
«فردا خیلی دور است» نوشته چیماماندا انگُزی آدیچی و ترجمه صنوبر رضاخانی.
«سفارت آمریکا» نوشته چیماماندا انگُزی آدیچی و ترجمه صنوبر رضاخانی.
«آن وقتها» نوشته آنی سومون و ترجمه فائزه نوری؛ سومون در سال 1927 در شهر شربور فرانسه متولد شد. 6 رمان و دویست داستان کوتاه از او به جا مانده است. او در سال 1981 جایزه ادبی گنکور را برای داستان کوتاه «گاهی در جشنها» و در سال 1990 جایزه بزرگ انجمن ادبیات فرانسه را برای داستان «من کامیون نیستم» دریافت کرد. آنی سومون آثار زیادی را از انگلیسی به فرانسه ترجمه کرده است که از جمله آنها میتوان به رمانهایی از جان فاولز، تام شارپ، وی، اس، نایپال و نیدین گوردیمر اشاره کرد. او در سی و یکم ژانویه سال 2017 درگذشت.
«بازیهای دم غروب» نوشته آنیتا دسای و ترجمه سارا وطن آبادی؛ آنیتا دسای در 1937 به دنیا آمد. پدرش بنگالی و مادرش آلمانی بود. او در دهلی درس خواند. از دسای آثار متعددی منتشر شده، از جمله «نور درخشان روز» (1980) که نامزد جایزه بوکر شد. آتش روی کوه (1977) که جایزه یادبود وینفرد هولتبی را برد. بمبئی باومگارتنر (2000)، دهکده کنار دریا (1984) و در بازداشت که در 1984 نامزد جایزه بوکر شد. از آخرین کتابهای او میتوان مسیر مارپیچ (2004) و استاد ناپدید شدن (2011) را نام برد. دسای کتابهایی نیز برای کودکان نوشته است.
«چرا در پستخانه زندگی میکنم» نوشته یودورا ولتی و ترجمه نادیا فغانی؛ یودورا ولتی در 1909 در می سی سی پی به دنیا آمد. رمان دختر آقای خوش بین او در سال 1973 جایزه پولیتزر را برد. اولین داستان کوتاهش «مرگ فروشنده دوره گرد» در 1936 چاپ شد و مورد توجه کاترین آن پورتر، نویسنده مشهور آمریکایی، قرار گرفت. پورتر برای حائل سبز رنگ (1941) که اولین مجموعه داستان کوتاه ولتی بود، مقدمهای نوشت. این کتاب ولتی را به یکی از برجستهترین نویسندههای آمریکا تبدیل کرد. داستان «چرا در پست خانه زندگی میکنم» در همین مجموعه آمده است. ولتی جایزههای ادبی بسیاری برده است. او در ژوئیه سال 2001 درگذشت.
«هوای سنگین» نوشته هلن سیمپسون و ترجمه الهام رضازاده؛ سیمپسون در 1957 در شهر بریستول به دنیا آمد و در حومه لندن بزرگ شد و در رشته زبان انگلیسی در دانشگاه آکسفورد تحصیل کرد. او در حال حاضر در لندن زندگی میکند.
«قالیچه ایرانی» نوشته حنان الشیخ و ترجمه مهرناز شیرازی عدل؛ حنان الشیخ به سال 1945 در لبنان به دنیا آمد. در بیروت بزرگ شد و در قاهره تحصیل کرد و در نهایت در قاهره و بیروت توانست خود را به عنوان روزنامهنگاری موفق به همه بشناساند. او از سال 1982 در پی جنگ داخلی لبنان ساکن لندن شد. الشیخ سه زمان موفق نوشته است به نامهای «داستان زهرا»، «مشک آهو» و «نامهای از بیروت».
«خورشید، من ماهم» نوشته حنان الشیخ و ترجمه مهرناز شیرازی عدل.
«ویولن» نوشته لودمیلا پتروشفسکایا و ترجمه سمیرامیس بابایی؛ لودمیلا پتروشفسکایا، نویسنده سرشناس روسی، در سال 1938 در مسکو به دنیا آمد. بچه بود که پدرش ناپدید شد و چون مادرش نمیتوانست مایحتاج او را تأمین کند، در نه سالگی مدنی به پرورشگاه فرستاده شد. در دهه پنجاه، مادر و دختر تک اتاقی را در آپارتمانی اشتراکی با پدربزرگ پتروشفسکایا که استاد برجسته زبان شناسی بود و شغل و کتابخانه بزرگش را در دوره استالین از دست داده بود، شریک شدند.
لودمیلا بعد از پایان مدرسه، در دانشگاه مسکو روزنامه نگاری خواند و در مجلات و رادیو و تلویزیون مشغول به کار شد. او دو دهه نتوانست داستانهایش را منتشر کند، در عوض به نوشتن نمایشنامه و اجرای آن در تئاترهای سیار و آپارتمانهای خصوصی روی آورد. سرانجام در دوره گلاسنوس که فضای بازی بود در دوره گورباچوف، فرصت اجرای نمایشهایش را برای مخاطب گسترده پیدا کرد. با نمایشنامه سه دختر آبی پوش (1991) به او لقب چخوف فمینیست دادند. او نفر دوم جایزه پوشکین و برنده اولین جایزه کتاب روسیه برای رمان «زمان: شب» در سال 1992 است. در سال 2009 انتشارات پنگوئن مجموعه داستانهای کوتاه او را با عنوان «روزی روزگاری زنی بود که میخواست بچه همسایه را بکشد» منتشر کرد.
«رفقا» نوشته نیدین گوردیمر و ترجمه شادی عنصری؛ نیدین گوردیمر در سال 1923 در اسپرینگز، شهر معدنی کوچکی نزدیک ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی، به دنیا آمد. پدر و مادرش از یهودیان مهاجر بودند. او از 9 سالگی شروع به نوشتن کرد و وقتی که فقط پانزده سال داشت، اولین داستان کوتاهش در نشریهای در آفریقای جنوبی منتشر شد.
اولین مجموعه داستانش با نام «رو در رو» 10 سال بعد در 1949 به چاپ رسید و اولین رمانش، روزهای پرفریب، در 1953 منتشر شد. از او پانزده رمان و بیست و سه مجموعه داستان منتشر شده است و همچنین چند جلد نقد ادبی که بعضی از کتابهایش برای مدتی در آفریقای جنوبی ممنوع شدند. او در سال 1974 برای رمان «حامی محیط زیست» مشترکاً برنده جایزه بوکر شد. در سال 2001 نیز برای رمان «مهاجرت» نامزد دریافت همین جایزه شد و در سال 1991 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. در آن زمان بیش از بیست سال از آخرین باری که یک زن این جایزه ارزشمند را دریافت کرده بود میگذشت. گوردیمر به سال 2014 در نودسالگی در ژوهانسبورگ درگذشت.
«زنِ نجیب» نوشته کیت شوپن و ترجمه مهسا عاصی؛ کیت شوپن (کاترین اُ فلاهرتی) در سال 1850 در ایالت میزوری آمریکا از پدری ایرلندی و مادری فرانسوی تبار متولد شد. در نوجوانی خود را غرق مطالعه ادبیات کرد و در 19 سالگی با آسکار شوپن ازدواج کرد و صاحب 6 فرزند شد. پس از مرگ نابهنگام اسکار در سال 1882، کیت که تا آن زمان زنی خانه دار بود، برای امرار معاش به نوشتن روی آورد و به موفقیت چشمگیری دست یافت.
در طی فعالیت ادبیاش دو رمان و بیش از صد داستان کوتاه نوشت. در سال 1899، جنجالی ترین اثرش، یعنی رمان «بیداری» را منتشر کرد. این اثر با واکنش شد منتقدانی مواجه شد که آن را به خاطر تابوشکنیهایش «غیر اخلاقی» و «زهراگین» توصیف کردند. او در این رمان و برخی داستانهای کوتاهش، به نیازها و خواستههای سرکوب شده زنانی میپردازد که در پی کشف هویت خود هستند و به همین علت از آغازگران ادبیات فمینیستی به شمار میرود. شوپن در سال 1904 در پنجاه و چهار سالگی درگذشت.
«زشتترین زن دنیا» نوشته اولگا ناوویا توکارچوک و ترجمه صنوبر رضاخانی؛ اولگا توکارچوک، نویسنده و فعال مدنی به سال 1962 در لهستان به دنیا آمد. او در کشورش نویسندهای مورد تحسین است و میان همنسلانش از جمله موفقترین افراد. رمان فراریهای این نویسنده در سال 2018 برنده جایزه من بوکر شد. توکارچوک در 2018 برنده جایزه نوبل ادبی شد. او چپ گرا، گیاهخوار و مدافع حقوق زنان است.
«چالههای درون آدمها» نوشته کریستین ائیریک دوتیر و ترجمه مهرناز شیرازی عدل؛ ائیریک دوتیر، نویسنده و شاعر ایسلندی (متولد 1981)، نخستین رمانش «شهر گوشت» را در سال 2004 منتشر کرد. کتاب بعدیاش، «سرزمین هرز به رنگ پوست» در سال 2006 منتشر شد و پس از آن «سعادتی دگرگونه» در سال 2008 به چاپ رسید. دو کتاب اول او آمیختهای است از شعر و نثر، و کتاب سومش یک سره به شعر میپردازد. در سال 2010، با مجموعه داستان «دوریس میمیرد» خود را به عنوان نویسندهای اصیل با لحنی قدرتمند معرفی کرد. کتاب دیگرش با عنوان «آشپز» که در سال 2014 منتشر شد، یکی از برندگان جایزه ادبی کارکنان کتاب فروشیها شد که هر سال در ماه دسامبر در ایسلند به بهترین آثار ادبی منتشر شده تعلق میگیرد. رمان دیگر او با نام «مشت یا قلب» (2017) جایزه ادبی ایسلند را برد و در 2019 به فهرست جایزه انجمن ادبی کشورهای اسکاندیناوی راه یافت.
«سومین و آخرین قاره» نوشته جومپا لاهیری و ترجمه تینا حمیدی؛ جومپا لاهیری، نویسنده آمریکایی هندی تبار، در سال 1967 در لندن به دنیا آمد و در کودکی همراه خانواده به آمریکا مهاجرت کرد. او در دانشگاه پرینستون نویسندگی خلاق تدریس میکند. اولین مجموعه داستانهای کوتاهش با عنوان «مترجم ناخوشیها» در 1999 برنده جایزه پولیتزر و جایزه همینگوی شد.
دومین مجموعه داستانش «زمین ناآشنا» (2008)، برنده جایزه فرنک اوکانر برای داستان کوتاه شد. لاهیری سال 2011 به رم رفت و در 2019 اولین رمانش را به نام «جایی که هستم» به زبان ایتالیایی منتشر کرد. او در بیشتر داستانهای کوتاهش به مسئله مهاجرت میپردازد. داستان «سومین و آخرین قاره» را بر اساس تجربه پدرش در مهاجرت به آمریکا نوشت.
«زاریِ دیدو» نوشته تسا هدلی و ترجمه محمود رحیمی؛ تسا هدلی نویسنده بریتانیایی، در سال 1956 در بریستول به دنیا آمد. نوشتههای او معمولا واقع گرایانه و متمرکز بر روابط خانوادگی است. رمان «اتاق خواب اصلی» (2006) او تا به حال دو بار وارد فهرست جایزه اورنج و جایزه کتاب سال ویلز شده است. در سال 2016 برنده جایزه هاثورن و جایزه ادبی ویندهام کمپل شد. داوران ویندهام کمپل او را بهترین نویسندگان انگلستان دانستهاند که نوشتههایش زندگیهای معمولی را با نثری قوی، ریزبین و روانکاوانه به تصویر میکشند. از سال 2016 او استاد نوشتن خلاق در دانشگاه بث اسپای انگلیستان است. آخرین رمان او با نام «هنگام عصر» به سال 2019 منتشر شده است.
«دزد برفی» نوشته ملانی ری تن و ترجمه مهسا عاصی؛ ملانی ری تن، متولد 1957، بزرگ شده مونتانا و نویسنده رمان «شهاب سنگهای ماه اوت» (1990) است. او لیسانس ادبیات انگلیسی را از دانشگاه میشیگان در آن آربر دریافت کرد و برای داستانهایش از همین دانشگاه برنده جایزه هاپوود شد. او دارنده مدرک فوق لیسانس از دانشگاه بوستون است. تُن در کیمبریج ماساچوست زندگی میکند و در دانشگاه هاروارد به تدریس نگارش مشغول است.