شنبه 3 آذر 1403

کاری که عمه احمد شاه با قاجاریه کرد

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
کاری که عمه احمد شاه با قاجاریه کرد

امروز دهم مهر ماه، صد و چهلمین سالروز تولد اشرف‌الملوک فخرالدوله از سرشناس‌ترین دختران مظفرالدین شاه در سال 1262 است.

اطلاع دقیق این شاهدخت قجری از وضعیت سلسله قاجاریه و روحیات نوه برادرزاده‌اش محمدعلی شاه، موجب شد او نقش مراقب و نجات دهنده خاندان قاجار از دست رضا پهلوی را بر عهده بگیرد تا ایل قاجار را از هر آسیب و گزندی از ناحیه خاندان پهلوی در امان نگهدارد.

به گزارش ایسنا، امروز دهم مهر ماه، صد و چهلمین سالروز تولد اشرف‌الملوک فخرالدوله از سرشناس‌ترین دختران مظفرالدین شاه در سال 1262 است.

فخرالدوله

نهمین دختر مظفرالدین شاه و مُلوک خانمِ سرورالسلطنه ملقب به حضرت علیا در مهر 1262 در تبریز به دنیا آمد و نامش را اشرف‌الملوک گذاشتند.

فیروز میرزا فرمانفرما

ملوک خانمِ سرورالسلطنه دومین همسر عقدی ناصرالدین شاه بود. نام پدرش فیروز میرزا فرمانفرما ملقب به نصرت‌الدوله که شانزدهمین فرزند عباس میرزا ولیعهد فتحعلی‌شاه بود و نام مادرش هما خانم فرزند بهمن میرزا ملقب به بهاءالدوله سی و هفتمین پسر فتحلی‌شاه قاجار بود.

نجم‌السلطنه و عبدالحسین میرزا خواهر و برادر فخرالدوله

او دو خواهر به نام‌های مَلِک تاج ملقب به نجم‌السلطنه مادر محمد مصدق و ماه سماء ملقب به عصمت‌السلطنه و یک برادر به نام عبدالحسین میرزا داشت. نام خانوادگی چهار برادر و خواهر «فرمانفرما» بود.

نفر سوم از راست: ماه سماء دیگر خواهر فخرالدوله

اشرف‌الملوک در شش سالگی برای آموزش دستور زبان عربی و فارسی و خواندن قرآن کریم به مکتبخانه شاهی فرستاده شد.

اشرف‌الملوک فخرالدوله

او که ملقب به «فخرالدوله» بود در 14 سالگی به عقد محسن امین‌الملک درآمد.

مَلِک تاج، خالهِ بزرگ فخرالدوله بعد از تولد دخترِ ملوک او را برای پسرش محمد نشان کرد. او که قبل از این کار، موافقت خواهر و شوهرخاله پادشاهش را گرفته بود با پا پیش گذاشتن میرزا علی‌خان امین‌الملک، صدراعظم مظفرالدین شاه و سماجت او بر این وصلت برای همیشه از خواهرش رنجید.

دوره صدارت میرزا علی خان امین‌الدوله دو سال طول کشید. او برای بهبود شرایط مالی دربار و کشور، ابوالقاسم خان قراگوزلو ملقب به ناصرالملک را که به انگلیس گرایش داشت به وزارت مالیه منصوب کرد.

ژوزف نوز بلژیکی مشهور به مسیو نوز

میرزا علی خان علاوه بر این اقدام با منصوب کردن ژوزف نوز بلژیکی مشهور به مسیو نوز به عنوان رییس کل گمرکات کشور، مالیات‌های مختلفی را بر کالا‌های وارداتی به کشور بست و درآمد کشور را تا سه برابر افزایش داد.

تمایل امین‌الدوله به انگلستان امید به حل مشکلات مالی کشور را نوید می‌داد، اما فتوای تاریخی ممنوعیت استفاده از توتون و تنباکو توسط آیت‌الله میرزا سید محمدحسن شیرازی معروف به میرزای بزرگ موجب ابتر ماندن امتیاز قرارداد انحصاری تولید و صادرات تنباکو که در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، پدر مظفرالدین شاه به جرالد تالبوت و شرکت رژی واگذار شده بود، شد و این اتفاق مانع بزرگی در موافقت دولت انگلستان با درخواست وام یک میلیون لیره‌ای میرزا علی خان امین‌الدوله و آغاز مشکلات زنجیره‌ای دولت او شد.

میرزا چاره کار را در استقراض 50 هزار لیره‌ای از بانک شاهنشاهی دید، اما این بانک هم به دلیل کنترل انگلیسی‌ها بر آن از اعطای این قرض خودداری کرد.

در کنار بالا گرفتن مشکلات مالی در دولت امین‌الدوله، جمعی از علما و روحانیون کشور از میرزا علی خان درخواست کردند تا آصف‌الدوله حاکم خراسان و احمد خان علاءالدوله حاکم خوزستان را به دلیل ظلم بیش از حد به مردم آن دیار برکنار کند، اما میرزا علی خان درخواست علما را نپذیرفت و موجب تشدید نارضایتی آنان شد.

در کنار دو بحران مخالفت دولت انگلستان وام و تشدید نارضایتی علما و روحانیون از عملکرد حاکم خراسان و خوزستان، میرزا اسماعیل خان امین‌الملک، برادر کوچک‌تر میرزا علی‌اصغر خان اتابک، صدراعظم معزول مظفرالدین شاه که در دولت میرزا علی خان امین‌الدوله به ریاست خزانه، گمرک و امور مالی کشور منصوب شده بود، در پایتخت کارشکنی کرد.

مجموعه این حوادث در کنار دشمنی میرزا علی‌اصغر خان اتابک و میرزا محسن مشیرالدوله دوست زخم خورده میرزا علی در نهایت موجب ناتوانی دولت میرزا علی خان امین‌الدوله و استعفای او در اواخر خرداد 1277 شد.

میرزا علی‌اصغر خان اتابک

سابقه

آغاز پادشاهی مظفرالدین میرزا با ترور پدرش ناصرالدین شاه به دست میرزا رضا کرمانی در تاریخ 11 اردیبهشت 1275 شروع شد. او در سال اول سلطنت، میرزا علی‌اصغر خان اتابک را به صدراعظمی خود برگزید، اما عملکرد او و تمایلش به برخی دول غربی، نارضایتی گسترده مردم و روحانیون را سبب شد.

بی‌رقبتی انگلیسی‌ها به ادامه صدارت میرزا و نیاز شدید شاه به پول از یک سو و ناتوانی اتابک در تهیه آن موجب بالا گرفتن نارضایتی‌ها و عزل میرزا اتابک توسط مظفرالدین شاه شد.

علی قلی خان هدایت ملقب به مخبرالدوله

با عزل میرزا اتابک، کشور برای دوره کوتاهی بی صدراعظم شد. مظفرالدین شاه برای یافتن صدراعظم جایگزین، اداره کشور را به هیاتی مرکب از عبدالحسین فرمانفرما برادر اشرف‌الملوک فخرالدوله که وزیر جنگ بود، میرزا محسن تبریزی ملقب به مشیرالدوله که دوست صمیمی میرزا علی خان امین‌الدوله بود و علی قلی خان هدایت ملقب به مخبرالدوله موسس مسجد و تکیه عزاداری هدایت در خیابان شاه‌آباد - جمهوری - سپرد.

با وجودی که مسوولیت‌ها بین هیات سه نفره تقسیم شده بود، اما عبدالحسین فرمانفرما وقت و بی‌وقت در مسوولیت‌های مخبرالدوله دخالت کرد و مخبرالدوله صبرش تمام شد و استعفا داد و هیات سه نفره بیشتر از چهار ماه دوام نیاورد.

مظفرالدین شاه برای سر و سامان دادن به شرایط نامناسب سیاسی و مالی کشور، میرزا علی خان امین‌الدوله را در زمستان 1275 از تبریز به تهران فراخواند. ابتدا او را رییس‌الوزرا، مدتی وزیر اعظم و سرانجام صدراعظم کرد.

میرزا علی خان امین‌الدوله طی دو سال صدراعظمی دریافت که از رهگذر وصلت با خاندان شاه می‌تواند به وضع مادی و موقعیت سیاسی خود استحکام بیشتری دهد و به منافع بیشتری برسد. به همین دلیل دختر صمیمی‌ترین دوست خود یعنی دختر میرزا محسن خان مشیرالدوله را قربانی این خواسته خود کرد و پس از کش و قوس فراوان همسرِ پسرش را که کمتر از چند ماه از ازدواجش نگذشته بود را از او جدا کرد و برای راضی کردن محسن، پسرش برای تن دادن به این وصلت اجباری، او را 40 ساعت بی‌آب و غذا در اتاقی حبس کرد و محسن مجبور به طلاق همسر تازه عروسش شد.

میرزا علی خان امین‌الدوله

میرزا که اشرف‌الملوک فخرالدوله، دختر پادشاه را برای پسرش خواستگاری کرده بود برای از میدان به در کردن مَلِک تاجِ نجم‌السلطنه خاله اشرف‌الملوک، به معتمدالحَرمِ خواجه باشی رشوه سنگینی داد تا او نظر سرورالسلطنه، مادر اشرف‌الملوک را متوجه پسرش، محسن کند.

این اقدام میرزا علی خان او را برای همیشه بین رقبا و دوستانِ سیاستمدارش منزوی کرد.

ذکاوت اشرف الملوک

با اینکه سواد عروس جدید میرزا علی خان امین‌الدوله در سطح مکتبخانه بود، اما از هوش و ذکات بالای سیاسی و اجتماعی برخوردار بود.

میرزا علی‌خان که خود سیاستمدار زیرکی بود با حوصله زیاد، عروسش را با مسائل اجتماعی و سیاسی روز بیش از پیش آشنا کرد و با او در این باب مباحثه و بحث بسیار کرد و سعی و تلاش زیادی در تربیت سیاسی او داشت.

علت اصلی تربیت سیاسی فخرالدوله توسط پدر شوهرش، شخصیت منزوی پسرش محسن و مرگ دو فرزند دیگرش بود. میرزا از یک سو با تسلطی که طی دو سال صدراعظمی مظفرالدین شاه بر امور سیاسی و اجتماعی ایران داشت و از سوی دیگر ذکاوت و درک عمیق عروسش از مسائل سیاسی کشور، به خوبی پی برد تنها فردی که می‌تواند در سپهر سیاسی کشور نجات‌بخش نام «امین‌الدوله» باشد، اشرف‌الملوک فخرالدوله است.

فخرالدوله و تعدادی از فرزندانش

محسن امین‌الدوله از اشرف‌الملوک صاحب 9 فرزند به نام‌های حسین، غلامحسین، محمود، علی، محمد، احمد، ابوالقاسم، رضا و معصومه شد.

درخشش اشرف‌الملوک

با استعفای امین‌الدوله، مظفرالدین شاه، میرزا محسن خان مشیرالدوله را رییس‌الوزرا کرد. این انتصاب موجب ترس میرزا علی از جانش شد از این رو بعد از استعفا، راهی حج شد و بعد از مراجعت به ایران همراهِ پسرش محسن به کشتزار‌های لشته نشاء رشت رفت.

دل‌شوره‌ها و نگرانی‌های فخرالدوله از سرنوشت نامعلوم شوهر و پدر شوهرش باعث سپر بلا کردن خودش برای نجات جان آنان شد.

علی امینی، یکی از پسران فخرالدوله

علی امینی، نوه میرزا علی خان و از نخست‌وزیران محمدرضا شاه در کتاب خاطراتش از قول اشرف‌الملوک فخرالدوله، مادرش نوشت: «روز بعد از حرکت پدرشوهر و شوهرم از اندرون شاه، به من خبر دادند که احتمال می‌رود که شوهر و پدرشوهر شما را از قزوین به اردبیل ببرند و جانشان در معرض خطر باشد.

با شنیدن این اخبار، بلافاصله به قزوین حرکت کردم و شبانه وارد آنجا شدم. پدرشوهر و شوهرم، از این ورود ناگهانی من تعجب کردند، ولی ابراز مطالبی که شنیده بودم نکردم. فقط گفتم که من مصمم هستم تا رشت با شما بیایم و بعد مراجعت خواهم کرد. فردای آن روز، قاصدی از تهران رسید که به امر شاه باید فخرالدوله به تهران مراجعت کند.

من زیر بار نرفتم و به همین جهت اقامت ما چند روز در قزوین طول کشید و قاصد‌های متعددی آمدند و مایوسانه برمی‌گشتند. کار به جای رسید که معتمدالحرمِ خواجه باشی به قزوین فرستاده شد و مادرم را تهدید کرده بود که شاه فرموده‌اند، اگر اطاعت نکنید و مراجعت نفرمایید، مأمورم به زور شما را برگردانم.

مادرم به این تهدید تن در نداد و حتی خواجه باشی را تهدید کرده بود که با کتک و پس گردنی بیرونت می‌کنم. بالاخره دربار تسلیم شد و مادرم به اتفاق تبعید شدگان به رشت رفت و در املاک خودش در لشته نشاء ساکن شد.»

نقش بی‌رنگ

اما چرا بر عکس میرزا علی خان، آثار چندانی از پسرش میرزا محسن امین‌الدوله به خصوص پس از کودتای سیاسی - نظامی سوم اسفند 1299 رضا خان و سید ضیاءالدین طباطبایی علیه احمدشاه قاجار دیده نمی‌شود؟

پاسخ این پرسش در ارتکاب یک اشتباه بزرگ و یک اتفاق بد از سوی میرزا محسن نهفته است. این دو موضوع موجب شد میرزا محسن‌خان به تدریج از فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی کناره‌گیری کند و وکالت اموال و دارایی‌هایش را به فخرالدوله واگذار کند.

اشتباه اول میرزا محسن، در واقعه به توپ بستن مجلس در دوره سلطنت محمدعلی شاه به دست قزاق‌های روس اتفاق افتاد. میرزا محسن در دوران مشروطه از وابستگان محمدعلی شاه قاجار و روسیه تزاری محسوب می‌شد.

با پناه گرفتن جمعی از آزادیخواهان و مجاهدان مشروطه‌خواه از جمله میرزا ابراهیم آقا تبریزی، نماینده دور اول مجلس شورای ملی در پارک امین‌الدوله، پارکی در ضلع شمالی ساختمان مجلس شورای ملی، میرزا محسن مکان اختفای آنان را لو داد و موجب کشته شدن و دستگیری آنان شد.

اشتباه دوم، دستگیری و زندانی شدن به دست انقلابیون جنگلی بود. او در سفر به لشته نشای رشت توسط شورشیان جنگلی به رهبری میرزا کوچک خان دستگیر شد و همین موضوع موجب گسترش سوءظن همکاری با جنگلی‌ها بین منتقدان و دشمنان پدرش شد. این اشتباه و اتفاق موجب کناره‌گیری و خانه‌نشینی میرزا محسن از قدرت شد.

علی امینی در کتاب خاطراتش از قول مادرش، نوشت: «بالاخره این پیشامد‌ها موجب شد که پدرم خود را در میدان مبارزات ناتوان دید و اداره امور زندگی را به مادرم سپرد و خود در گوشه انزوا و عزلت، بقیه عمر را سپری کرد.

مادرم نقل کرد وقتی تصمیم به دخول در مبارزه سیاسی را گرفتم، پیش مستوفی‌الممالک رفتم و گفتم که در اثر ضعف حکومت و نداشتن دادرس، برای حفظ حقوق و نجات زندگی خود و بچه‌هایم، ناگزیرم وارد کشمکش شوم و، چون یک نفر زن هستم، دشمنان از هیچگونه تهمت و افترا و حملات ناجوانمردانه کوتاهی نخواهند کرد، ولی من با توکل به خداوند متعال و ایمان به حقانیت خودم، از هیچ چیز باک ندارم و با اطمینان به پیروزی، در این جنجال وارد می‌شوم.»

سیاستمدار سیاس

او پس از واقعه کودتای سوم اسفند 1299 به دست رضا خانِ میرپنج برای فرار از دست غضب شاه، بست‌نشین مرقد حضرت معصومه (س) شد و از تبریز به قم مهاجرت کرد.

یک روز بعد از این مهاجرت احضاریه‌ای مربوط به املاک لشته‌نشاء به دست فخرالدوله رسید. احضاریه را عبدالکریم خان اکبر معروف به میرزا کریم‌خان رشتی و برادرش عبدالحسین خان اکبر معروف به معزالسلطان و سردار محیی برایش فرستادند.

فخرالدوله نیز با وجود مخالفت همسرش میرزا محسن خان، برای اعاده دادرسی به دادگستری تهران رفت و با سردار سپه ملاقات کرد و موفق شد نظر مساعد شاه را برای حفظ املاک پدریش جلب کند.

رضاخان با دیدن فخرالدوله و شهامتش، او را این گونه توصیف کرد: «قاجاریه یک مرد و نیم داشت، مردش فخرالدوله و نیم مردش آغا محمدخان بود.»

نقشِ مصلح

از آن به بعد، اشرف‌الملوک فخرالدوله نقش واسط بین سلسله قاجاریه و رضاخان را ایفا کرد. اطلاع دقیق این شاهدخت قجری و عمه احمدشاه قاجار از وضعیت زمانه و روحیات غیرسیاسی نوه برادرزاده‌اش، موجب شد او نقش مراقب و نجات دهنده را بین خاندان قاجار و پهلوی ایفا کند تا ایل قاجار از هرگونه آسیب و گزندی از ناحیه رضا شاه در امان بماند.

علی امینی در کتاب خاطراتش نوشت: «اوایل سلطنت رضا شاه، روزی از دربار خبر دادند که شاه می‌خواهد به دیدن مادرم بیاید. مادرم فورا دستور داد وسایل پذیرایی را آماده کنند و مبل‌ها را طوری ترتیب دهند که رضا پهلوی پایین‌تر از مادر می‌نشست.

در ضمن دستور داد لنگه در ورودی باغ را هم ببندند که او نتواند با کالسکه و با اتومبیل خودش وارد باغ شود و ناچار مقداری راه را پیاده تا عمارت طی کند. مرا هم که بچه 10-12 ساله‌ای بودم، دم در فرستاد که از شاه استقبال کنم. رضا همراه من تا داخل عمارت آمد، ولی روی مبل ننشست و همانطور که قدم می‌زد شروع به صحبت کرد و قدم زنان به داخل باغ برگشت. مادرم هم ناچار به دنبال او روان شد.

او در باغ روی کُنده درختی نشست. در آنجا بود که منظور اصلی خود را از آمدن به دیدن مادرم بیان کرد و گفت: «فخرالدوله شنیده‌ام که شاهزاده‌های قاجار هنوز در گوشه و کنار بر ضد من تحریک می‌کنند آن‌ها خیال می‌کنند من تاج را از سر احمد شاه برداشته‌ام. آمده‌ام به شما بگویم که این شاهزاده‌ها را جمع کنید و به آن‌ها بگویید دست از این کار‌ها بردارند وگرنه آن‌ها را معدوم خواهم کرد.»

رضاشاه پس از گفتن این حرف از جای خود بلند شد و ضمن خداحافظی به مادرم گفت: «چون برای شما احترام قائلم خواستم این مطالب را قبلا به شما گفته باشم وگرنه از میان بردن این تحریکات برای من کار آسانی است.»

وقتی رضا شاه رفت، مادرم شاهزاده‌های قاجار را خبر کرد تا فردای آن روز، همه در خانه ما جمع بشوند. فردای آن روز در جمع آنان گفت: «کاری است گذشته و رضا شاه بر تخت نشسته و مقاومت در مقابل او بی‌فایده است به علاوه این شخصی که من می‌شناسم، ملایمت و گذشت سرش نمی‌شود و اگر تمکین نکنیم، دودمان ما را به باد خواهد داد پس بهتر است دست از پا خطا نکنیم و کنار بنشینیم.»

مشی خانوادگی و اجتماعی

اشرف‌الملوک فخرالدوله، بانویی پر جذبه، دیندار و دوستدار اهل بیت بود و پیشرفت‌های زندگیش را ناشی از توجهات حضرت باری تعالی و اهل بیت عصمت و طهارت می‌دانست. او به کرات برای گرفتن حاجتهایش به اماکن متبرکه و زیارتی اهل بیت در عتبات عالیات، مشهد و قم سفر کرد.

او در حمایت از خانواده‌های بی‌بضاعت و ایتام، تامین جهیزیه دختران و در اختیار گذاشتن سرمایه اولیه راه‌اندازی کسب و کار پسران جوان پیش قدم بود. حتی شرایط درس خواندن و طی کردن مدارج علمی برای جوانان مستعد را مهیا کرد.

شب‌های جمعه در محل پارک فخرالدوله در مجاورت منزل ایشان - واقع در خیابان شهید مشکی فعلی - و مسجدی که به اسم پدرشوهرش ساخت و امین‌الدوله نام نهاد، برای اطعام فقرا و ایتام، دیگ‌های پلو و خورشت بار گذاشت.

این شاهدخت قجری بسیار حسابگر بود. کلیه مخارج منزل، هزینه درس خواندن و خرید کت و شوار و لباس 9 فرزندش را طبق ضابطه خاصی انجام داد. او هر سه ماه یک بار به فرزندانش مقرری پرداخت می‌کرد مشروط به اینکه صورتحساب مقرری خود را امضا کنند و تحویل مادر دهند. پرداخت مقرری به فرزندان تا آخر عمر فخرالدوله ادامه داشت.

در خاطرات علی امینی، وزیر دارایی در دولت کودتای تیمسار فضل‌الله زاهدی که علیه دکتر محمد مصدق شکل گرفت، آماده است: «برای اخذ مقرری ماهانه خود نزد مادر رفتم. با کمال تعجب دیدم بابت حقوق سه ماهه فقط 2000 تومان واریز شده، چون علت تقلیل آن را پرسیدم، مادرم گفت: «یکی از مأمورین مالیه، 6000 تومان از مستأجرین من رشوه گرفت، من آن پول را به مستأجر پس دادم و گفتم از حقوق تو که وزیر مالیه هستی کسر کنند تا بهتر بفهمی مردم از دست مأموران جناب آقای وزیر چه می‌کشند.»

تاسیسات فخرالدوله

فخرالدوله علاوه بر مسجد فخرالدوله، چندین مدرسه و بیمارستان را در اراضی خود ساخت و وقف کرد. او برای اسکان مریضان دارای ناتوانی جسمی و حرکتی آسایشگاه معلولان کهریزک را در املاک خود ساخت و وقف عام کرد. این شاهدخت قجری با وساطتهایش، از اعدام افراد سرشناس دودمان قاجار جلوگیری کرد.

او همچنین اولین مؤسسه تاکسیرانی خصوصی ایران را در تهران پایه‌گذاری کرد و تاکسی‌های این موسسه را به راننده‌هایش بخشید. فخرالدوله قصد تأسیس یک موسسه بورس ملی در محدوده بانک ملی شعبه فردوسی را هم داشت که به دلیل برخی موانع، موفق به تاسیس آن نشد.

ساخت کارخانه قند کهریزک، تاسیس مدرسه رشدیه و تاسیس اداره پست به شیوه مدرن و امروزی نیز با تلاش و برنامه‌ریزی‌های او انجام شد.

مزار مادر و پسر در قبرستان ابن بابویه

مرگ مادر و پسر

فخرالدوله در اواخر عمر دچار ضایعه بزرگی شد. او پسر بزرگش حسین را بر اثر یک حادثه از دست داد و پس از آن از دل و دماغ افتاد. او بیشتر وقتش را در باغ الهیه سپری کرد و از مراوده با مردم خودداری کرد.

او در آخرین سفر خود به نجف اشرف، آرامگاهی را در این شهر خریداری کرد، اما وصیت کرد تا بعد از مرگ، او را در قبرستان ابن‌بابویه در شهر ری در کنار قبر پسرش حسین، به خاک بسپارند.

او 29 ماه بعد از کودتای 28 مرداد 1332 علیه دولت دکتر محمد مصدق، پسر خاله‌اش در تاریخ 25 دی 1334 در سن 72 سالگی بر اثر سکته قلبی دار دنیا را ترک کرد.

وصیت کرد هیچ مجلس ختمی برایش برگزار نشود و در عوض مخارج آن صرف امور خیریه شود، اما پسرانش به این وصیت مادر عمل نکردند و در مسجد فخرآباد که در پارک امین‌الدوله ساخته بود، مراسم ختم باشکوهی برگزار کردند و عده زیادی از رجال، شاهزادگان و بزرگان کشور و مردم عادی در این مراسم یاد او را گرامی داشتند.

منابع:

مجله خواندنیها، شماره 52، سال 40

بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج2، ص365

مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر، ج1، ص288، تهران، الهام، 1369

افضل الملک، غلامحسین؛ سعدوندیان، سیروس؛ اتحادیه، منصوره -1361. افضل التواریخ -1- نشر تاریخ ایران. صص 47 تا 65

خواجه نوری، محمود، تاریخ دیپلماسی ایران، تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، چاپ اول، 1352، ص244 و 245

امین الدوله، میرزا علی خان، خاطرات سیاسی میرزا علی خان امین الدوله، به کوشش حافظ فرمانفرمائیان، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1341، ص256

از میان اخبار

اعتراف وحشتناک پزشک ایرانی بعد از 40 سال

«لباس مامورانی که مهسا را بازداشت کردند، دوربین داشت»