کرونا یک اتفاق بیولوژیکی یا محصول توطئه جهانی؟
یکی از مسائل مورد توجه حقوق بین الملل مدرن، خاصه در ماههای اخیر پدیده رو به افزایش بیوتروریسم (Bioterrorism) سنتی به مدرن است. جنگی های نرم افزاری تحت عناوین "جنگ سایبری" (Cyber warfare)، "جنگ الکترونیک" (Electronic Warfare) و "جنگ بیولوژیک" (Biological warfare) و یا "بیوتروریسم" (Bioterrorism) و "سایبرتروریسم" که اخیرا اندیشمندان جهان را به خود مشغول کرده به نظر در صدد است تا با تغییر...
گرچه شاید در بدو امر این گونه برداشت می شد که کرونا ویروس ساخته دست بشر یا هدیه بی موقع طبیعت به انسان است. لیکن گسترش این ویروس و اثار مرگ بار انسانی و اقتصادی ان بر جهان موجب شد تا به نظر برداشت اولیه خود را از قضاوت بر اساس ظاهر امر تغییر داده و به اهداف ترسیمی پشت پرده ایجاد این ویروس تحت عنوان (بیوتروریسم کرونا) برای رشد اقتصادی دنیا و از بین بردن بخشی از جمعیت ساکن در کره زمین و احیای مجدد محیط زیست و سرد کردن کره زمین و کاهش گازهای گلخانه ای با کم ترین و شاید بدون هزینه برای کشورهای ابرقدرت دنیا بیندازیم. از این رو، یکی از مسائل مورد توجه حقوق بین الملل مدرن، پدیده رو به افزایش حملات " بیوتروریسم" (Bioterrorism) سنتی یا مدرن و چیستی و کیستی انجام ان است.
نباید از یاد برد که امکان جمع آوری اطلاعات و ترتیب دادن حملات بیوتروریسم در حد بزرگ و انجام این حملات بزرگ، ولو توسط "کشورهای کوچک و ضعیف و گروهای تروریستی" باعث استقبال روزافزون دولتها در یک جنگ نابرابر از آن شده است. اگر قرن حاضر را عصر "مدرنیسم بیوتروریسم سبز" در زمینه از بین بردن محصولات زارعی و دامی و "بیوتروریسم" آبی در امر تغییر باران زایی ابرها از طریق باروری مصنوعی آنها با اراده بشر و از بین بردن منابع آب کشورها و بیوتروریسم "سفید" از طریق بیماریهای مختلف مانند کرونا به منظور از بین هزاران انسان گرفتار و پزشکان و پرستاران یار و یاور و منجی آنهادر کمترین زمان و سرآمد آنها، بیو تروریسم نامرئی مدرن جنگ افزاری در کنار سخت افزار سنتی بنامیم، به نظر دور از ذهن نباشد. پیچیده ترین ابزار جدیدی که تاکنون از ان برای اهداف تروریستی بهره برده شده است، بیوتروریسم است.
در خصوص "سابقه بیوتروریسم" و "تعریف بیوتروریسم " و "انواع بیوتروریسم " و اثار آن قبلا در مقاله جداگانه تحت عنوان (بیوتروریسم کرونا از دیدگاه حقوق بین الملل) مفصلا بررسی شده است. لیکن انچه در این مقاله به آن می پردازیم این است که آیا بیوتروریسم کرونا محصول محتمل اندیشه و عمل 5 عضو بزرگ برخوردار از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد جهت دسترسی به اهداف از قبل تعین شده طراحان ان در دراز مدت است یا خیر؟
بخش اول: آیا بیوتروریسم کرونا محصول اندیشه کشورهای دارای حق وتو برای نظم نوین جهانی یا فروپاشی ابرقدرتها است؟
مفهوم حق وتو و دارندگان حق وتو: وتو (به لاتین: Veto) کلمهای از زبان لاتین و به معنای «من منع میکنم» است.
اگر در یک نظام رایگیری نظر مخالف یک یا چند رایدهنده، فارغ از نتیجه شمارش آرا، بتواند نتیجه را ملغی کند، میگویند: «رای وتو شدهاست».
در تعریف «حق وتو» گفته شدهاست:
الف -«حق وتو» عبارت است از رأی منفی هر یک از اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد به قطعنامههای دارای آراء مثبت شورای امنیت در مسائل ماهوی. به عبارت دیگر، «حق وتو» عبارت است از: رأی غیر مثبت هریک از اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد به قطعنامههای دارای آراء مثبت شورای امنیت در مسائل ماهوی. ب -5کشوری که حق وتو دارند عبارت اند از: ایالات متحده آمریکا، روسیه، فرانسه، انگلستان و چین. بر اساس منشور اساس سازمان ملل متحد، شورای امنیت دارای 10 عضو غیر دایم و 5 عضو دایم است. اعضای دایم شورا دارای حق «وتو» هستند. از ابتدای تأسیس سازمان تا کنون، نسبت به این حق، نظریات متفاوتی اظهار شده و بیشتر این نظریات، مخالف این حق بودهاند. اکنون، که این مخالفتها شدت یافته، برخی از کشورها مدعی استحقاق برخورداری از حق وتو هستند.
حق وتو ناشی از بند 3 ماده 27 منشور سازمان ملل متحداست که میگوید:
تصمیمات شورای امنیت راجع به سایر مسائل مربوط به غیر آیین کار با رأی مثبت نه (9) عضو، که شامل آراء تمام اعضای دائم باشد، اتخاذ میگردد.
بخش دوم: سابقه تاریخی تولید ویروس بیولوژیک در آزمایشگاههای قدرتهای برخوردار از حق وتو چگونه بوده است؟
الف - سابقه عملی آزمایشهای بیولوژیک:
استفاده از بیوتروریسم در معنای امروزی آن به پس از تصویب کنوانسیون منع سلاحهای بیولوژیکی مصوب 1973 و به طور مشخص، پس از سال 2001 میلادی به ویژه، بیوتروریسم غیردولتی باز میگردد. از این رو، بهتر آن است که گفته شود نظر به تحولات گسترده اخیر و پیدایش گونههای نوین سلاحهای بیولوژیکی، «شروع» استفاده از عاملهای بیولوژیکی را باید مصادف با «شیوع» آنها دانست. پس از جنگ جهانی دوم نیز دنیا وارد مرحله جدیدی به نام جنگ سرد شد. در این مرحله،
1- انگلستان: که با جدیت سرگرم انجام پروژههای متعددی در زمینه سلاحهای بیولوژیک، اجرای آزمایش پخش اسپور آنتراکس به وسیله بمبهای انفجاری در جزیره غیرمسکونی گرینارد در غرب اسکاتلند بود و تا سال 2000 میلادی در خاک این جزیره اسپورهای آنتراکس پیدا میشد
2- آمریکا: برنامههای بیولوژیک آمریکا نیز از سال 1941 شتاب گرفت. در سال 1943 در پی برنامههای آلمانها و ژاپنیها، سردمداران دولت آمریکا با شدت بیشتری به پیگیری این تحقیقات پرداختند. این کشور برنامههای خود را در کمپ دتریک که امروزه فورت دتریک نامیده میشود، متمرکز کرد. آمریکا آزمایشهای مخفیانهای بر روی مناطق پرجمعیت با عوامل کمخطر یا بیخطر مثل باسیلوس گلوبیجی، سراشیا مارسنس و ذرات خنثی انجام میداد.
3- شوروی: در سال 1979، ساکنان شهر سوردلوسک در شوروی سابق، شاهد یک انفجار بزرگ در تاسیسات نظامی شماره 19 ارتش شوروی بودند. چندین روز بعد در بین مردم این شهر تب و مشکلات تنفسی منتشر گردید تا اینکه تعداد مرگ و میر افراد به حدود 40 نفر رسید. دولت شوروی علت مرگ ساکنان شهر را مصرف گوشت آلوده گاو اعلام کرد. در نهایت، تعداد کل تلفات به یکهزار نفر رسید. در سال 1992 رییسجمهور وقت روسیه، بوریس یلتسین، در یک کنفرانس مطبوعاتی اعتراف کرد که ارتش سرخ در آن واحد نظامی به صورت مخفیانه یک برنامه گسترده بیولوژیکی انجام میداده است. در بین سالهای 1980 تا 990، کاربرد سلاحهای بیوتروریستی به صورت پراکنده بود که از آنها میتوان به استفاده شوروی از سم مهلک ترایکوتسن تیدو (باران زرد) علیه مجاهدین افغانی، استفاده آمریکا از عامل میکروبی تب خوک علیه انقلابیون کوبا، استفاده رژیم اشغالگر قدس از عامل بیولوژیکی علیه دختران خردسال فلسطینی در سال 1982 میلادی نام برد.
4- آلمان: مدتی کوتاهی پس از جنگ جهانی اول، آلمان یک کمپین خرابکاری بیولوژیکی در ایالات متحده، روسیه، رومانی و فرانسه ایجاد کرد، در ان زمان، آنتوان دیلگر در آلمان زندگی می کرد، اما درسال 1915 به ایالات متحده فرستاده شد که حامل کشت هایی از مشمشه، یک بیماری بدخیم اسب و قاطر، بود. دیلگر یک آزمایشگاه در خانه اش در مریلند به راه انداخت. او با کار روزانه در لنگر گاهها در بالتیمور، اسبها را درحالیکه برای انتقال به انگلستان منتظر بودند به مشمشه آلوده میکرد. المان و متحدان ان، اسب های سواره فرانسه و بسیاری از قاطرها و اسب های روسیه در جبهه شرقی را آلوده کردند. این اقدامات از حرکت و فعالیت سربازان و توپخانه جلوگیری می کرد.
نهایتا دیلگر بعنوان عامل المان تحت تعقیب و به اسپانیا فرار و در انجا در گذشت.
مهمترین رویداد بیوتروریسم در هزاره جدید، پخش نامههای حاوی اسپور آنتراکس (عامل مولد سیاه زخم) در آمریکا بود: در روز 18 سپتامبر سال 2001 اولین نمونه آنتراکس پوستی به علت نامه پستی حاوی اسپور آنتراکس مشاهده شد که بیمار با مصرف آنتی بیوتیک بهبود یافت. از این زمان تعداد مبتلایان به آنتراکس پوستی افزایش یافت تا اینکه در دوم اکتبر، 2 مورد آنتراکس تنفسی به عنوان اولین نمونههای آنتراکس تنفسی سالهای اخیر آمریکا گزارش شد و در پی آن روبرت استیونس نتوانست در مقابل این بیماری مهلک دوام بیاورد و اولین قربانی بیوتروریسم در هزاره جدید نام گرفت.
ب - پیش گویهای محتمل نظریه پردازان خارجی مطلع
1- در سال 1981 دین کونتز (Dean Koontz) رمانی با نام چشم تاریکی (the eye of darkness) به رشته تحریر درآورد که در این کتاب ویروسی بسیار مخرب به عنوان سلاح بیولوژیک معرفی شد. در چاپ اول این کتاب نام این ویروس با نام Gorki_400 معرفی شد. Gorki شهری در روسیه است.
در سال 2008 این کتاب ویرایش مجدد پیدا کرد و نام این ویروس به wuhan_400 تغییر پیدا کرد. در صفحه 137 بخش 39 این کتاب نوشته شده که این ویروس در آزمایشگاه های Rdna چین به صورت دستساز توسعه پیدا کرده.
2- کاندولیزا رایس قبل از رسیدن به وزارت خارجه آمریکا و زمانی که دانشجوی دکتری علوم سیاسی بود، پیشگویی درباره فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مطرح کرده بود، در مورد قدرتهای غربی هم صدق کند؟ این سخن که درباره اتحاد شوروی درست بود، چرا نمیتوان صحت آن را درباره امپراتوریهای دیگر تأیید کرد؟ به گفته او «امپراتوریهای تاریخی و کشورهای بزرگ معاصر به طور ناگهانی فرو میریزند و از صحنه خارج میشوند؛ بدون آنکه مقدماتی را تا فروپاشی طی کنند. همانند طوفان و زلزله به طور ناگهانی این اتفاق خواهد افتاد و دیگر تمام». حال که این سخن درباره شوروی درست بود، چرا نباید آن را درباره امپراطوریهای دیگر و از جمله بلوک غرب تعمیم داد؟
3- ایگور نیکولین، زیست شناس و بیولوژیست روسیه است، که داشتن آزمایشگاههای متعدد آمریکا در مرزهای کشور چین و قزاقستان و قرقیزستان و گرجستان و لائوس و دیگر کشورها را دلیلی بر نیت رشد و گسترش این ویروس برای اهداف از پیش تعین شده می داند.
4- اظهارات سال 2003 تا 2005 بیل گیتس مبنی بر اینکه «جنگ آینده جنگ بیولوژیست است» از چه سابقه و اطلاعی ناشی میشود.
5- اظهارات فرمانده سابق نیروی دریایی امریکا و پروفسور چارلز لیبر ریس بخش تحقیقات بیولوژی هاروارد راجع به اینکه، این ویروس ساخته آزمایشگاههای آمربکا است، ناشی از چیست؟ سوالی که در این خصوص مطرح میشود این است. اگر انگلستان و المان و آمریکا و شوروی بفکر استفاده از این ویروس برای اهداف از قبل تعین شده نبود اند!، راه اندازی این همه آزمایشگاه از 50 سال پیش تاکنون و صرف این همه هزبنه و انجام آزمایشهای کوچک در کشور خود یا غیره و بررسی آثار ونتایج ویروسهای آزمایش شده چه بوده است؟ یا چگونه نویسندگان و دانشمندان و سرمایه داران و سیاست مدارانی چون دین کونتز، کاندولیزا رایس و ایگور نیکولین، بیل گیتس، چارلز، از جنگ احتمالی بیولوژیک و خطرات ان پیشگویی کرده اند. شاید این آزمایشهای عملی کشورهای ابر قدرت دارای حق وتو و پیش گویی مطلعین انها به مصداق ضرب المثل "تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها باشد"
آیا ویروس کرونا واقعا از خفاش به انسان منتقل و از انسان نیز به انسانهای دیگر به دلیل همجواری و هم نشینی و هم کلامی منتشر ومنتقل شده و اینکه این کرونا ساخته وپرداخته ایده و افکار انسان در آزمایشگاههای دول غربی قدرتمند است. اینکه منشا ویروس کرونا را فرض طبیعی تلقی نماییم. بگویم بصورت طبیعی از حیوان به انسان و از انسان به انسان دیگر سرایت کرده. یا ان را امری تصادفی تلقی نموده و بصورت سهوی از آزمایشگاههای مخوف و مخفی فرار از بد حادثه به انسان منتقل شده است. و یا با قصد ونیت از قبل تعین شده بصورت عمدی برای ایجاد یک جنگ بیولوژبک تحت عنوان" جنگ جهانی سوم نامریی و فرامرزی" علیه کشورهای هدف ایجاد شده. فروض مختلفی است که ازناحیه اندیشمندان جهان مطرح میشود.
تا اثبات ان راهی پس دشوار در پیش است. لازم است بخاطر مخاطرات پیدا و پنهان ویروس کرونا بر سلامت بشر و اقتصاد کشورها مراجع قضایی بین المللی از منظر جرم ان را بررسی نمایند، یا اینکه سازمان بهداشت جهانی بعنوان رکن رکین ذیصلاح در مسائل بهداشتی با بکارگیری کمیته حقیقت یاب و تحقیق از آزمایشگاهای موجود و استماع اظهارات پیش گویان به کشف حقیقت دست یابد. به هرصورت هر چه باشد، به نظر دستکاری و مهندسی این ویروس کرونا و رهاسازی آن در جوامع مختلف یک پروژه جهانی با همکاری کشورهای پیشرفته برخوردار از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای بسیاری از مقاصد جهانی، از جمله برای کمک به جلوگیری از گرم شدن بیشتر کره زمین، شوک به اقتصاد جهان برای بازنگری سیستم اقتصاد جهانی، بازآرایی مدیریت کلان جهانی، اهداف فرهنگی و سیاسی باشد.
بنابراین جهان نیازمند یک توقف قوی و بین المللی ناشناخته به همراه تعریف جدید ساختارهای قدرت و ثروت و تغییر موازنه قوا و نجات زمین و محیط زیست و اکوسیستم و دهها هدف کلان جهانی و بین المللی دیگر بود که باید همه کشورهای جهان را بدان سو هدایت کرد و هیچ کشوری یا مرجعی دارای چنین قدرتی نیست و نبود جز اعضای دایمی شورای امنیت و اجماع نظر پنهانی و نا نوشته انها...! کمترین موضع گیری در این باره با وجود ابتلای جهانی آن از سوی شورای امنیت و سازمان ملل متحد بوده است.
این تصمیم دارای خاستگاه حقوقی و بین المللی به تجویز مقررات مندرج در فصل هفتم منشور ملل متحد در راستای حفظ صلح و امنیت بین المللی در راستای پیشگیری از نابودی فراگیر زمین و محیط زیست و... نیز قابل توجیه است و شورای امنیت را مجاز بدان می سازد...!! به هرحال کرونا بیوتروریسم بیش از هر چیز، توانست با قدرت فوق العاده و تیز هوش و مهارتش در هدف گیری، غرب و به اصطلاح تمدن نوظهورش را مورد حمله قراردهد و این واقعه، احتما ل اینکه این کرونا ویروس محصول توافق پنهانی دارندگان 5 قدرت دارای حق وتو در شورای امنیت برای ساماندهی نانوشته جهان و تغییر موازنه موجود و نجات زمین و محیط زیست و رونق بلند مدت اقتصادی واحیای گونه های نایاب گیاهی وجانوری باشد دور از ذهن نیست و فرض محتمل است.
انشاالله با بررسی دقیق ان توسط مراجع ذیصلاح اهداف ایجاد ان و نیت شوم آمریکا و دیگر مباشرین ومعاونین این عمل غیر انسانی (اگر نگویم جرم) ضربه زدن هرچه بیشتری به کشورهای در حال توسعه مانند ایران از طریق کاهش جهانی قیمت نفت یا ترکیه از طریق نابودی صنعت توریسم و غیره برای جهانیان آشکار شود.
این امر خط بطلانی باشد بر نظریه های "پایان تاریخ و اخرین انسان "فرانسیس فوکویاما و "برخورد تمدنهای "ساموئل هانتیتگتون که برای بشریت غرب، تبعیض نسبت به تمام بشریت مطرح شد و نگاه غیر واقع بینانه این مکاتب به دموکراسی و حقوق بشر و حق تعین سرنوشت و غیره را به هم ریخت.
*وکیل پایه یک دادگستری
47231
کد خبر 1374714