کشورهای خارجی چگونه به جنگ داخلی در لیبی دامن زدهاند؟
لیبی در سالهای پس از سقوط قذافی به صحنه جنگ نیابتی میان کشورهای مختلف تبدیل شده است.
باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدیتبار - لیبی، کشوری که پس از سرنگونی معمر قذافی در سال 2011 به سرعت درگیر آشفتگی سیاسی و اجتماعی شد، امروز به یکی از پیچیدهترین بحرانهای منطقهای تبدیل شده است. این بحران که در ابتدا به نظر میرسید یک درگیری داخلی برای تثبیت قدرت باشد، بهسرعت ابعاد بینالمللی به خود گرفت. در حال حاضر، لیبی نه تنها به صحنهای برای جنگ داخلی تبدیل شده، بلکه میدان رقابتهای نیابتی و مستقیم قدرتهای خارجی نیز شده است. از اینرو، وضعیت این کشور به مثابه یک آزمایشگاه برای تجزیه و تحلیل پیامدهای جنگهای نیابتی در قرن بیست و یکم است که در آن منافع بازیگران منطقهای و جهانی به شکلی پیچیده و متداخل با یکدیگر درگیر هستند.
در سال 2011، با سرنگونی معمر قذافی پس از چند ماه مبارزه در جریان انقلاب لیبی، این کشور بهطور ناگهانی وارد دوران بیثباتی شدید شد. رژیم قذافی که بیش از چهار دهه در این کشور حکومت کرده بود، هیچگونه نهاد دموکراتیکی برای انتقال قدرت ایجاد نکرده بود. در نتیجه، پس از سقوط او، لیبی با بحران خلا قدرت روبرو شد و گروههای مختلف مسلح با گرایشهای گوناگون و نمایندگان سیاسی مختلف به سرعت شکل گرفتند. در این شرایط، رقابتها میان این گروهها برای تصاحب قدرت آغاز شد و کشور به عرصهای برای درگیریهای داخلی و نیروهای رقیب تبدیل شد.
ساختار دوگانه درگیری در لیبی؛ دولت وفاق ملی و نیروهای حفتر
در حال حاضر، لیبی به دو اردوگاه اصلی تقسیم شده است. یکی از آنها دولت وفاق ملی است که در طرابلس مستقر است و توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است. این دولت تحت حمایت ترکیه قرار دارد و تلاش میکند تا بر مناطق غربی کشور کنترل داشته باشد. در طرف مقابل، خلیفه حفتر، فرمانده ارتش ملی لیبی (LNA) که بیشتر بر مناطق شرقی و جنوب کشور تسلط دارد، با حمایت کشورهای دیگری مانند روسیه، امارات و مصر به مبارزه ادامه میدهد. این تقسیمبندی نه تنها در سطح داخلی، بلکه در سطح بینالمللی نیز بازتاب یافته است و هر یک از این نیروها مورد حمایت قدرتهای منطقهای و جهانی قرار گرفتهاند.
رقابتهای منطقهای در لیبی؛ نقش ترکیه و دیگر بازیگران
ترکیه در سالهای اخیر نقشی بسیار فعال در بحران لیبی ایفا کرده است. هدف اصلی ترکیه از مداخله در این جنگ، تقویت موقعیت خود در مدیترانه شرقی و به دست آوردن نفوذ بیشتر در غرب آسیا و شمال آفریقا است. با توجه به منابع غنی نفت و گاز لیبی و موقعیت استراتژیک این کشور، ترکیه تلاش کرده است تا بهطور مستقیم در سیاستهای داخلی لیبی دخالت کند. از یکسو، حمایت نظامی ترکیه از دولت وفاق ملی شامل ارسال تسلیحات پیشرفته، پهپادها، تجهیزات نظامی و حتی نیروهای وابسته به خود به لیبی بوده است. از سوی دیگر، ترکیه با امضای توافقهای دریایی با دولت وفاق ملی، بهطور غیرمستقیم به تقویت موقعیت خود در مدیترانه شرقی پرداخته است. این توافقها به ترکیه اجازه میدهند تا ادعاهای خود در مورد منابع انرژی در این منطقه را تقویت کرده و در برابر رقبای خود مانند یونان و مصر ایستادگی کند.
در طرف مقابل، خلیفه حفتر و نیروهایش توسط مجموعهای از بازیگران منطقهای و جهانی حمایت میشوند. روسیه یکی از بازیگران اصلی است که بهطور غیرمستقیم از حفتر پشتیبانی میکند. این حمایت از طریق گروههای نظامی خصوصی مانند گروه واگنر و ارسال تجهیزات نظامی و مشاورههای فنی به نیروهای حفتر انجام میشود. حضور روسیه در لیبی بهویژه از منظر ژئوپلیتیکی اهمیت دارد، چرا که این کشور به دنبال گسترش نفوذ خود در شمال آفریقا و مدیترانه است. علاوه بر این، روسیه بهدنبال دسترسی به منابع انرژی لیبی و ایجاد پایگاههای نظامی استراتژیک در این کشور میباشد.
امارات متحده عربی و مصر نیز به دلایل استراتژیک خود از خلیفه حفتر حمایت میکنند. امارات، که همواره در تلاش برای مقابله با نفوذ ترکیه و اخوانالمسلمین در منطقه است، حفتر را بهعنوان متحد خود در مقابله با این تهدیدات میبیند. مصر، از سوی دیگر، به دلیل نگرانیهای امنیتی و مرز مشترک با لیبی، حمایت خود را از حفتر اعلام کرده است. این کشور بهویژه نگران تأثیرات بیثباتی در لیبی بر امنیت خود و تهدیداتی است که ممکن است از ناحیه گروههای تروریستی و افراطی فعال در این کشور به سمت مصر گسترش یابد.
ابعاد اقتصادی و منابع انرژی لیبی؛ انگیزههای جنگ نیابتی
یکی از عوامل اصلی درگیریها در لیبی، منابع طبیعی این کشور است. لیبی با داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز، به یکی از کشورهای کلیدی در منطقه مدیترانه تبدیل شده است. در حالی که دولت وفاق ملی تحت حمایت ترکیه بهدنبال کنترل این منابع و امضای قراردادهای نفتی با شرکتهای بینالمللی است، نیروهای حفتر و حامیانش از جمله روسیه، مصر و امارات نیز بهدنبال بهرهبرداری از این منابع هستند. رقابت بر سر منابع انرژی، بهویژه در شرایطی که قیمت جهانی نفت و گاز در نوسان است، یکی از دلایل اصلی شدت گرفتن جنگ نیابتی در لیبی است.
چالشهای پیش روی حل بحران لیبی؛ موانع سیاسی و دیپلماتیک
با وجود تلاشهای متعدد سازمان ملل و نهادهای بینالمللی برای دستیابی به یک راهحل سیاسی، بحران لیبی همچنان ادامه دارد. چندین دور از مذاکرات صلح برگزار شده است، اما هیچکدام به توافقی پایدار و فراگیر نرسیدهاند. یکی از دلایل اصلی این ناکامیها، تضاد منافع بازیگران خارجی است که هریک منافع ویژه خود را در لیبی دنبال میکنند. علاوه بر این، اختلافات داخلی میان گروههای مختلف لیبی نیز بهطور پیوسته مذاکرات را به بنبست کشانده است. در این شرایط، پیشبینی پایان جنگ و دستیابی به صلح بهطور جدی به چالش کشیده شده است.