کیمیا علیزاده، بازنده ای در جستجوی ناکجا آباد / بی سرزمین تر از باد
کیمیا علیزاده بدل به ستاره سوخته ای شده که هیچ سرزمینی ندارد؛ یک بازنده بدون سرزمین.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ رقابتهای تکواندو انتخابی المپیک در قاره اروپا در ابتدای هفته جاری در بلغارستان برگزار شد تا تکلیف سهمیه های المپیک در قاره سبز مشخص شود.
بی تردید مهمترین اتفاق در این رقابتها حضور کیمیا علیزاده تکواندوکار سابق ایران بود که در قالب تیم پناهجویان روی شیاپچانگ رفت و البته بر طبق انتظارات ناکامی تلخی را تجربه کرد تا ستاره المپیک ریو، در حسرت المپیک توکیو باقی بماند.
در این رقابتها علیزاده در مسابقات وزن 57- کیلوگرم که با حضور 18 تکواندوکار برگزار شد، ابتدا با نتیجه 17 بر صفر از سد جوانا کونها از بلغارستان گذشت و در ادامه با برتری 15 بر 12 مقابل ماریجا استتیچ از بوسنی و هرزگووین به مرحله نیمه نهایی صعود کرد.
ملیپوش سابق تکواندو ایران در مرحله نیمه نهایی به مصاف فانی تزلی از یونان رفت و با شکست 3 بر یک و عدم راهیابی به دیدار نهایی، در کسب سهمیه المپیک ناکام ماند.
کیمیا علیزاده تکواندوکار تیم ملی زنان ایران با یک مدال نوبرانه المپیک چهره شد. ستاره تازه از راه رسیده ای که با این مدال سر به آسمان سائید و سیل تمجیدها، ستایش ها و تقدیرها به سوی او روان شد. ستاره ای که با این مدال یک شبه از فرش به عرش رسید. ورزش ایران برای تمجید از کیمیا کم نگذاشت. عایدی او از این مدال ارزشمند حتی از بزرگترین ستاره های ورزش ایران بیشتر بود. ستاره ای که همه جوره مورد حمایت و توجه چه از سوی مسئولین و چه از سوی مردم قرار گرفت و لای پر قو بزرگ شد اما ناگهان به همه چیز پشت پا زد.
ستاره ای که در تمام روزهای بعد از المپیک با حمایت تمام و کمال فدراسیون روبرو بود و دستگاه ورزش برای او کم نگذاشت و حتی طعنه ها و نقدها برای این حمایت بی شائبه را به جان خرید اما او قدرشناس نبود.
کیمیا پس از خروج از ایران از اجحاف در حق خود صحبت کرد، اجحافی که حداقل در قبال شخص او صدق نمی کند. حداقل کیمیا مصداق خوبی برای این اجحاف نبود، چرا که بعد از المپیک ریو بیشترین توجه به او شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت و بهترین جوایز و پاداشها را دریافت کرد. این تکواندوکار بهجای جایزه برنز، پاداش طلای المپیک را دریافت کرد و بعدتر حتی به عنوان پرچمدار کاروان ایران در بازیهای آسیایی 2018 انتخاب شد، اما آن بازیها را به دلیل مصدومیت از دست داد.
او در رویای یک سراب پوشالی به اروپا پناهنده شده اما حالا بی سرزمین تر از باد سوختن رویاهای کال خود را نظاره می کند.
ورزشکاری که با پروپاگاندای بیهوده سرزمین خود را با یک رویای عبث تاخت زد و حالا بدون پرچم روزگار بدون هویتی را تجربه می کند. پرچمی که بی تردید بخشی از هویت یک ورزشکار در میادین بین المللی محسوب می شود اما کیمیا حالا مجبور است زیر یک پرچم سفید پنج حلقه ای بدون ملیت و بدون سرزمین به میدان برود و البته ناکامی را تجربه کند. گوهر گرانبهای وطن را به هیچ فروخت.
او همه اعتبار، جایگاه و موقعیت خود را با یک هوس پوچ معاوضه کرد و حالا نتیجه آن را به عینه رویت می کند؛ ستاره سوخته ای که هیچ سرزمینی ندارد.
علیزاده در ایران میتوانست الگویی برای دختران این سرزمین باشد تا از محدودیتها عبور کنند و روی قلهای بایستند که او فتحش کرده بود اما حالا بدل به یک ناکام بی هویت شده. بازنده بدون سرزمین.
انتهای پیام /