دوشنبه 5 آذر 1403

گشت ارشاد به مکانیزم فعال ضدحجاب تبدیل شده است

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
گشت ارشاد به مکانیزم فعال ضدحجاب تبدیل شده است

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در نشست «گشت ارشاد؛ راهکارها و چالش‌ها» به میزبانی خبرگزاری مهر گفت: گشت ارشاد ونیروی انتظامی مظلوم به حداقل‌ها بسنده کرده اماهمه دارند تخطئه‌اش می‌کنند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در نشست «گشت ارشاد؛ راهکارها و چالش‌ها» به میزبانی خبرگزاری مهر گفت: گشت ارشاد ونیروی انتظامی مظلوم به حداقل‌ها بسنده کرده اماهمه دارند تخطئه‌اش می‌کنند.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست «گشت ارشاد؛ راهکارها و چالش‌ها» با حضور سیدحسین شهرستانی، مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و مهدی جمشیدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اجرای محمدحسین بدری به میزبانی خبرگزاری مهر برگزار شد.

جمشیدی در ابتدای نشست گفت: من اتفاقی را که افتاده در سه سطح تحلیل می‌کنم؛ اول سطح امنیتی که باید به مسئله اغتشاش‌گران و برهم‌زنندگان امنیت پرداخت. دوم سطح تحلیل طبقات اجتماعی که طبقه‌ای در ایران به وجود آمده که سبک زندگی، انتخاب‌های سیاسی متفاوتی دارد و به مرور در ساختار اجتماعی ایران جا افتاده است. سطح سوم هم مسئله روایت است که به نظر می‌رسد ما بیشتر در جعلیات سهیم شده باشیم تا در واقعیت و اهمیت بحث روایت هم از همین جهت است.

شهرستانی در ادامه ضمن تأیید صورت‌بندی جمشیدی گفت: عناصر اصلی تجددخواهی صرفاً در قشر غرب‌زده نیست بلکه همه ما در مناسبات جهان مدرن زیست می‌کنیم. بخشی از همه ما تجددخواه و بخشی دین‌مدار است و آن‌هایی هم که تجددطلب هستند، حدی از علایق دینی را دارند. به همین علت است که باید فرصت‌های گفت‌وگو را مغتنم بدانیم.

او ادامه داد: تجددخواهی اساساً محصول عواملی چون گسترش شهرنشینی و توسعه دانشگاه‌ها و نظایر آن‌هاست که جمهوری اسلامی مسبب همه‌شان بوده و حتی از برخی مثل افزایش دانشجویان به عنوان افتخارات هم یاد می‌کند. این حالت دوگانه و میانه، انتخاب انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. ما پذیرفتیم که با جهان مدرن تعامل کنیم و انتخاب ما با طالبان و کره شمالی فرق دارد. ما نهادهای مدرنیته را پذیرفتیم و آن هم لوازمی دارد مثل این که پذیرفته‌ایم باید با رأی اکثریت و توافق عمومی کار را جلو ببریم.

شهرستانی افزود: اما ساختار جمهوری اسلامی امروز تا حدود زیادی این نقطه توافق را گم کرده و درون خودش، دچار جمود شده است. این هم خاصیت انقلاب‌هاست و در بقیه انقلاب‌ها هم پیش آمده که هسته اجتماعی به مرور تغییر می‌کند اما نهادهای برآمده از انقلاب به خاطر جمود، ثابت می‌مانند.

جمشیدی سپس با بیان این که باید به سرچشمه‌های افق تاریخی خودمان بازگردیم، گفت: به لحاظ نظری ما این دوگانه را پذیرفتیم اما دنبال این بودیم که از این تجدد خارج شویم و این اتفاق را ممکن می‌انگاشتیم. اما در عمل، حالت بینابینی داریم و در ساختارها دچار دوگانگی هستیم. اما تعارف نداریم. تجدد با واقعیت انقلاب هم‌خوانی ندارد. این مسئله را شهیدآوینی اشاره کرده است. امام، «دیگری» ِ ما را تجدد می‌داند و در جلد دوم تحریر الوسیله اشاره می‌کند که اگر خوف تسلط دیگری بر اسلام را داشته باشید، بر شماست که مقاومت کنید و اگر دولت اسلامی در این مقاومت کنار شما نایستد شما باید مقابل دولت اسلامی هم بایستید.

شهرستانی ادامه داد: باید توضیح دهیم که چرا در شرع امر به «واجب» یا «صلاح» یا نهی از «شر» یا «حرام» ذکر نشده بلکه امر به «معروف» و نهی از «منکر» آمده است. این عبارات در قرآن ذکر شده و می‌دانیم که در قرآن نمی‌توانیم کلمه‌ای را با دیگری عوض کنیم. بنابراین این‌ها با هم فرق دارند. معروف همان خیر و صلاحی است که مورد پذیرش عامه مردم قرار دارد و منکر همان شر و فسادی است که در میان مردم به عنوان شر شناخته می‌شود. بنابراین با نوعی امر اجتماعی‌شده که حتی جنبه زیباشناختی دارد روبه‌روییم. چرا که فرد باید آن معروف را پسندیده بداند. یعنی قبل از امر و نهی، پسندیدگی یا ناپسندی آن امر باید تبیین و پذیرفته شده باشد. بنابراین در قضیه حجاب هم مسئله دو سطح دارد: سطح قانون حجاب، سطح دوم شیوه اعمال قانون به این صورت انتظامی از طریق گشت ارشاد. در واقع شرع، صورت قانونی پیدا کرده و این قانون به پشتوانه امر شرعی در حال اجراست در حالی که دارد اصل مسئله را از حالت پسندیدگی و معروف اجتماعی خارج می‌کند و به ضد آن تبدیل می‌کند. این راهکار قانونی بی‌اثر است چون مقدماتش فراهم نیست و ما حجاب را به معروف مورد پذیرش جامعه تبدیل نکرده‌ایم.

جمشیدی در پاسخ به ایرادات مطروحه گفت: قانونی که برآیند هنجار عمومی نباشد اجرایش ممکن نیست اما من تصریح می‌کنم که موافق گشت ارشاد و حجاب اجباری‌ام چون ما نمی‌توانیم درباره احکام خدا با ادبیات هنجار صحبت کنیم. مسئله ما اجرای حکم خداست یا ذائقه‌سازی عمومی؟ هنجارزدگی، نوعی اومانیسم جمعی است. برخی می‌گویند شرعی که مطابق عرف باشد، ملاک عمل است یعنی انتخاب جامعه حق می‌آفریند. اما درستش این است که سرچشمه ارزش و فعل اخلاقی، نه عرف است و نه هنجار. کسی که نگاه سکولار به ارزش‌ها دارد روزی هم می‌رسد که می‌گوید جامعه همجنس‌گرایی را می‌پذیرد و ما نباید مخالفت کنیم چون ارزش را مطلق نمی‌داند. اما در مقام عم باید دید که شخص، عمل نمی‌کند یا اساساً به آن ارزش باور ندارد. غالب این‌هایی که حجاب را رعایت نمی‌کنند، هنجار را می‌دانند اما هنجارشکنی می‌کنند. به همین خاطر است که وقتی تذکر می‌دهی جواب می‌دهند که «برو اختلاس‌گر را بگیر!» درواقع ناخودآگاه می‌پذیرند که از جهت ارزشی، فعال بدحجابی در ردیف اختلاس مطرح است و برای همین هم هست که بی‌حجابی را نوعی اعتراض تلقی می‌کنند و احساس خط‌شکنی دارند. اما روشن است که «حد متوسط» حجاب برای قاطعیت جامعه، هنجار پذیرفته شده است.

او افزود: تلقی ضدهنجاری از حجاب بر اساس درک اجمالی است. در این تحلیل سهم میل و خواهش و گرایش درونی لحاظ نشده است. علامه جعفری جمله‌ای دارد که می‌گوید افعال مردم را «دلم می‌خواهد» هایشان شکل می‌دهد. بنابراین تبرج و شهوت‌رانی، امراض اخلاقی هستند و علاج آن‌ها در تغییر امیال درونی است. از همین جهت، وجدان اخلاقی مهم‌تر از معرفت عقلانی است. جامعه ریاکار، معتقد به ارزش‌هاست اما عامل به آن‌ها نیست و ما هم باید به سراغ «مدیریت امیال» برویم چرا که معرفت اجمالی منجر به کنش و عمل نمی‌شود. به نظرم ما دچار نفسانیت جمعی شده‌ایم.

شهرستانی در ادامه پاسخ داد: ما باید به هنجار در جامعه ارجاع دهیم و نمی‌توانیم یک طرف، مبنای مطلق ضد شرع را بگذاریم و در مقابلش، نگاه جامد به شرع. این نگاه اساساً خروج از فقه شیعی است. عرف همان چیزی است که عامه مردم معروف می‌دانند. این عرف هم قاعدتاً عرف متدینین است چون اساساً اگر عرف متدینان نبود که جمهوری اسلامی‌ای تشکیل نمی‌شد یا تا به حال طومارش پیچیده شده بود. اما عرف عموم مردم، عرف مراجع عظام هم نیست. اگر قرار بود این دو عرف یکی باشد اصلاً نیازی به ارجاع به عرف عمومی نبود.

او افزود: سکولاریسم این است که هرچه عرف است پس خیر هم هست اما ما می‌گوئیم هرچه خیر است باید معروف هم بشود تا مبنای التزام جامعه قرار گیرد. میان حجاب عرفی و حجاب شرعی، تفاوت هست و آقای جمشیدی هم این را پذیرفتند. اما قانون مبنا را حجاب شرعی قرار داده و اگر قرار باشد بر آن اساس برخورد شود، چه یک تار موی خانم پیدا باشد که بخشی از سر او، باید اعمال قانون شود. اما حتی خود مجریان قانون هم این فاصله را به رسمیت شناخته‌اند و حد عرفی حجاب را مبنا قرار داده‌اند.

شهرستانی با ذکر سوالی ادامه داد: شما که می‌گوئید باید به سمت مدیریت امیال حرکت کنیم که عبارت درستی است، آیا گشت ارشاد، سازوکار مدیریت امیال است؟ باید توضیح دهیم که انبوه سازوکارهای دیگر ما برای مدیریت امیال چه کرده‌اند. از آن طرف بنیاد تعاون ناجا و سپاه، مال می‌سازد که فضای دیگری را تولید می‌کند که امیال را به سمت دیگری جهت می‌دهد، از آن طرف گشت ارشاد قرار می‌دهد. این پارادوکس است. بحث دوم این است که گشت ارشاد به مکانیزم فعال ضدحجاب و معروفیت آن، تبدیل شده است. گشت ارشاد نه تنها سازوکار مدیریت امیال نیست بلکه به سازوکاری برای ایجاد تصویر منفور از حجاب تبدیل شده است.

جمشیدی پرسید: باید تعیین کنیم که اگر مبنا عرف بود، حد بی‌حجابی کجا قرار می‌گیرد؟ گشت ارشاد و نیروی انتظامی مظلوم به حداقل‌ها بسنده کرده اما همه دارند تخطئه‌اش می‌کنند! مدیریت امیال و گفت‌وگو هم لازم است اما باید با برخی برخورد هم کرد. همه دنبال باور نیستند. خانم‌های متجاهری هستند که هیچ هراسی ندارند و راحت کشف حجاب می‌کنند.

شهرستانی در پاسخ گفت: تعیین عرف یک پاسخ ریاضیاتی و ابجکتیو ندارد اما عرف یک نقطه تعادلی دارد که همیشه روی آن می‌ماند. شما ممکن است به پوشش سنتی یک ناحیه‌ای در ایران مثل مازندران، کرمانشاه یا جاهای دیگر مراجعه کنید و آن را خلاف حد شرعی بدانید در حالی که در عرف همان منطقه پوشش مناسبی محسوب می‌شود. گشت ارشاد شیوه نادرستی است اگر مطلوب ما ایجاد پسند و معروف نسبت به حجاب باشد. نکته بعد این که اصلاً اگر وسط خیابان یک فرد مجرم را که می‌خواهد با پای خودش به دادگاه برود، دستگیر کنید دچار اضطراب می‌شود چه رسد به زنانی که جرم‌شان فقط بدحجابی است. سوم این که شما می‌دانید اتفاقاً با افرادی که در نوع واکنش، گستاخ‌تر هم هستند و مقاومت می‌کنند برخورد نمی‌شود و بنابراین گشت با افراد معمولی‌تر طرف می‌شود. تمام دعوای ما بر سر این شیوه است. البته نه خطاهای گشت ارشاد بلکه اصل خطاپذیر بود این شیوه برخورد مسئله است. آن هم خطاپذیری در امری که هر یک خطای کوچکی می‌تواند برای تمام مسئله حجاب و امر به معروف و نهی از منکر گران تمام شود و آن‌ها را ناپسندتر جلوه دهد.