یادداشت عباس سلیمی نمین | پرواز پیروزی
چهل و یک سال قبل در 12 بهمن ماه به اعتقاد بسیاری از ناظران سیاسی پرواز پیروزی بر دلها نشست. دلهایی استوار و بههم پیوندی مستحکم خورده که به هیچ وجه برای دشمنان استقلال دست یافتنی نبود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، عباس سلیمی نمین پژوهشگر تاریخی طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است نوشت: چهل و یک سال قبل در 12 بهمن ماه به اعتقاد بسیاری از ناظران سیاسی پرواز پیروزی بر دلها نشست. دلهایی استوار و بههم پیوندی مستحکم خورده که به هیچ وجه برای دشمنان استقلال دست یافتنی نبود. چند ماه پیش از آن به نمایش درآمدن اراده یک ملت مصمم در خیابانهای تهران و اقصی نقاط کشور، تأثیرات شگرف خود را گذاشته بود. به گونهای که رئیس مرکزیت موساد در ایران نیز به شدت برخود لرزیده بود. او که شخصا با لباس مبدل در تظاهرات مردم تهران در روزهای تاسوعا و عاشورا شرکت میکند آن چنان مرعوب عزم این ملت شد که سالها بعد در زمان نقل خاطراتش، ترس را میتوان در لابلای کلماتش دید. او جمعیت را براساس فرمولهای خاص تخمین میزند و درمیماند که چگونه درپایتخت کشوری که تحت مدیریت آنها اجتماع سیاسی بیش از سه نفر ممنوع بود و سرکوب میشد، با رویش چند میلیونی ارادهها مواجه شده است. البته گشت هوایی محمدرضا پهلوی با بالگرد برفرار تهران در این دو روز او را نیز با این واقعیت مواجه کرد که قتل و کشتار روزافزون فرزندان پاک نهاد این ملت آنها را راسختر ساخته است. لذا برای فرار از کشور دقیقه شماری میکرد زیرا وحشت از آن داشت که این جمعیت چند میلیونی به سوی کاخ او سرازیر شود. گریزش از صحنه نیز از این رو بود که به تدریج درک میکرد دیگر قدرتش در سرکوب نه تنها نتیجه مورد انتظار او را برای رام و سربهزیر کردن مردم رقم نمیزند، بلکه فریادها را رساتر ساخته است. حضور همدلانه میلیونی علیرغم همه تهدیدات به همه کسانی که تصور میکردند با مدرنترین شیوههای شکنجه اعتراضات را در نطفه خفه کردهاند و ملت سلطه کودتاگران را پذیرفته است، پیامی رسا داده بود. همچنین این حماسه حضور طرح ترور امام را با چالش جدی مواجه ساخت از جمله آن که آیا خواهند توانست انفجار این ملت را در صورت فتل رهبرشان مهار کنند؟ پاسخ منفی بود. چنین جنایتی دودمان آمریکا، انگلیس و اسرائیل را نه تنها در ایران بلکه در منطقه میسوزاند. این ملتی که کودتای 1299 انگلیسی و کودتای مشترک آمریکا و انگلیسی سال 1331 را لکههای ننگی بر تاریخ تمدن خود میدانست، در دوران استیلای دو مولود کودتای بیگانگان یعنی رضاخان و فرزندش از هیچ گونه ایثاری برای پاک کردن چنین خفتی از پیشینه خود دریغ نکرد. طبعا در نیمه دوم دهه پنجاه در جریان خیزش سراسری خود پیش از هر زمان مصممتر به بیرون راندن بیگانگان و پایان دادن به سلطه برکشیده آنان بود. پرسش دیگر آنکه آیا این جوانههای آگاهی با کودتای دیگر قابل سرکوب بود و اگر مشت آهنین بیگانه به ویژه در غیبت محمدرضا پهلوی به صحنه میآمد چه عواقبی در پی داشت و اصولا شانس موفقیتی داشت؟ تردیدها در مورد این پرسش متأخر بسیار جدیتر مطرح میگشت. به همین دلیل طرحهای فریب از جمله دستگیری تعداد قابل توجهی از عوامل کلیدی رژیم پهلوی همچون هویدا، نصیری و... در سه نوبت به همراه چند آمریکایی به جرم خیانت به ملت در دستور کار قرار گرفت.
نخست وزیران نیز پی در پی با وعدههای رنگارنگ فریبکارانه به صحنه آورده میشدند اما ناگزیر بعد از مدت کوتاهی ناگزیر از رفتن بودند، زیرا ملت با برخورداری از رهبری هوشمند به سرعت از آنان عبور میکرد و از هدف اصلی خود غافل نمیشد. آخرین مهره از این دست برای آمریکاییها بسیار حائز اهمیت بود، لذا به صراحت در برخی تماسها با جریانات حاشیهای انقلاب اظهار میداشتند اگر وی مورد پذیرش قرار نگیرد گزینه بعد از آن کودتا خواهد بود. این تهدیدات صرفا کسانی که متأخر به انقلاب پیوسته بودند نگران میساخت اما رهبری این نهضت و ملتی که با همه وجود با وی همعهد و پیمان شده بودند میدانستند که توده مردمی ارتشی از ساختار وابسته آن تجربه شده و دیگر نه تنها در برابر استقلال خواهی نخواهد ایستاد بلکه در صورت کلید خوردن کودتا به صفوف ملت خواهد پیوست در ساعات اولیه روز 21 بهمن این پیش بینی همراه با حضور گسترده مردم خیابانها محقق شد. به این ترتیب پیروزی ملت با فروپاشی آخرین پایگاه استبداد و سلطه بیگانه رقم خورد.
عباس سلیمی نمین
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
انتهای پیام /