سه‌شنبه 6 آذر 1403

یادداشت وارده / کیهان و سید حسن خمینی / اتهام «لایتچسبک»!

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع

کیهان چه انتظاری دارد؟ صاحب نظران به جای ابراز عثیده یادداشت های آنان را از رو بخوانند و همان شعارها را تکرار کنند؟

سخنان اخیر سید حسن خمینی در دیدار با مقامات سابق وزارت امور خارجه -«مسایل کشور با سیاست خارجی گره خورده» و «مسیر هیچ تقدسی ندارد و اگر مسیر بسته شد راه دیگری باید انتخاب کرد» و «گره سیاست خارجی را باید با خرد جمعی و توان مدیرتی چهل ساله جمهوری اسلامی باز کرد» - به مذاق کیهان خوش ننشسته چنان که در واکنشی تند درباره آن نوشته است:

«این اظهارات از جهات متعدد، مخدوش است. نخست اینکه نه امام و نه رهبری به حکم عقل و شرع، هرگز نگفتند همه مسائل کشور به سیاست خارجی گره خورده است! بلکه سیره امام و رهبری این بوده که از اتکای سیاست داخلی به خارج که سیره دست‌نشاندگان اجنبی بود، کاسته شود و انجام مسئولیت‌های داخلی با بهانه‌جویی، به دیپلماسی حواله داده نشود.

از سوی دیگر حضرت امام ادبیات صریحی درباره نرفتن زیر بار تحریم‌ها و برخورد رمضانی و عاشورایی با تحریم‌کنندگان و تهدید‌کنندگان دارند که از اساس با نسخه قلابی طیف غرب گرای مدعی اعتدال و اصلاحات در تقابل و تعارض است.

نکته سوم این است که حضرت امام با درایت تمام، آمریکا را شیطان بزرگ نامیدند و با نامه آقای هاشمی درباره لزوم مذاکره و رابطه با آمریکا صراحتاً مخالفت کردند. همان‌روز هم جریان تجدیدنظرطلب ادعا می‌کرد گره مشکلات کشور به واسطه رابطه با آمریکا حل می‌شود!

البته آمریکا و اروپا در چند دهه اخیر، بارها در دولت‌های‌هاشمی و خاتمی و روحانی، کلاهبرداری کردند و پس از آنکه خرشان در هر مذاکره از پل گذشت، به ملت ایران خیانت کردند و آخرین آن عهدشکنی‌ها، ماجرای عبرت‌آموز برجام و چند برابر شدن مشکلات اقتصادی در اثر سوء‌مدیریت جریان خوش‌بین به آمریکا بود که متاسفانه جناب حسن خمینی، به آن نمی‌پردازد.

در حقیقت ادعای گره‌خوردن مشکلات داخلی به سیاست خارجی و احتمال گشودن گره مشکلات اقتصادی از طریق مذاکره با آمریکا، ادعایی تاریخ مصرف گذشته و ابطال شده در پیشگاه واقعیات روز است. به همین دلیل هم عجیب است که سید حسن خمینی، همان ادعای ابطال شده را به تقلید از غربگرایان مامور و معذور تکرار می‌کند. ایشان حتی اگر کارشناس دیپلماسی هم نبود که قطعاً نیست، می‌توانست به عنوان یک شهروند عادی، عبرت‌های آدرس غلط غربگرایان را ببیند. اما متاسفانه تقلید از آن جریان ناصالح و فاقد صداقت، موجب روایت غلط از واقعیت شده است.

نهایتاً اینکه مشفقانه باید به نوه حضرت امام توصیه کرد مکتب صریح و سدید آن حضرت را که برآمده از اسلام ناب محمدی (ص) است، فدای مطامع جریان انحراف و تحریف آرمان‌های انقلاب اسلامی نکند؛ جریانی که اتفاقا نقاب اصلاحات و اعتدال و حتی خط امام بر چهره داشت، اما در اوج بدمستی‌های قدرت، به عبور از جمهوری اسلامی و مشارکت در پروژه‌ای براندازی رضایت داد و پادوهای رسانه‌ای آن علناً لاف پایان دوره امام و ضرورت به موزه سپردن آن مرام را پیش کشیدند و البته کارشان به مذلت تمام انجامید.»

درواکنش به این نوشته سید مهدی حسینی دورود - دین پژوه - یادداشتی را در اختیار عصر ایران قرار داده که در بخشی از آن آمده است: «جامعه ایرانی امروزین دیگر شرق عدن را با غرب اروپا تاخت زدن و یا اهریمن را در آمریکا جستجو کردن را بر‌نمی‌تابد. در میان تفکر اصیل و ناب جامعه ایرانی به تدریج و آهسته نوعی هویت ملی در حال شکل‌گیری است که گفتگو و تعامل را با نه تنها غرب که با کل جهان و نه از موضع ضعف یا جایگاه طغیان، که مانند شریکی برابر ارج می‌نهد.

این‌جاست که برای دفاع از این عقلانیت باید کوشید. باید تلاش کرد تا این اعتماد به نفس نورسته را تحت هیچ شرایطی در ذهن جامعه ایرانی ویران نکرد. و از این فرصت تاریخی به‌گونه‌ای بهره جست که بعد از قرن‌ها بتوانیم هویتی جدید برای خویش تعریف کنیم، هویتی ایرانی و البته مستقل از هر نوع عشق و نفرت نسبت به غرب و شرق.»

وی در بخش دیگری هم آورده است:

«مقامات سابق وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران (و نه چند دیپلمات سابق - چنان که عادت به تقلیل و تخفیف هر موضوع دارند) به دیدار یادگار گرامی حضرت امام رفته اند. طبعا چون دیپلمات و کارشناس سیاست خارجی بوده اند بحث در این حوزه باید باشد و نه مثلا کشاورزی یا واردات علوفه. به این اقتضا و با توجه به شرایط کشور که فضای تبلیغانی بی سابقه ای در اختیار دشمنان انقلاب و نظام قرار داده و به امام هم هجوم می‌برند و به سبب شکایات متعدد مردم ایشان راه را در باز کردن گره در سیاست خارجی دیده و نکاتی را برشمرده‌اند.

کیهان واقعا چه انتظاری دارد؟ صاحب نظران به جای ابراز عقیده یادداشت‌های آنان را از رو بخوانند و همان شعارها را تکرار کنند؟ یا در ستایش گره‌افکنی سخن بگویند؟ جای دریغ است که حتی طالبان منفعت محور شده و همه به دنبال منافع خود هستند و اینجا اگر یادگار امام از ضرورت حفظ منافع ملی و گشایش گره های اقتصادی با دیپلماسی و سیاست خارجی سخن بگوید آماج انتقاد قرار می گیرد!»

حسینی دورود در پایان آورده است:

«تا جایی که نظر کیهان است به هر حال نظر است و نتیجه آن هم در سفره زندگی مردم و در گفتار آنان مشهود به سبک و سیاق پرخاش گری های سابق شگفت آور نیست اما آنچه سبب شد سکوت جایز دانسته نشود یک اتهام بسیار سخیف است: «فدا کردن مکتب امام برای مطامع جریان انحراف و تحریف». این البته از عادات و آداب حزب توده بود که ابتدا برای مخالف خود لقب می تراشید و انگ می زد و بعد بر اساس آن منکوب و تخریب می کرد. کاری که به صراحت در قرآن کریم نفی و نهی شده است.

نهایت این که: سید حسن آقای خمینی و فدا کردن مکتب امام؟ حاشا و کلا. او امام را در سیمای مردم می بیند و رنج آنان را برنمی‌تابد و در پی راه حل است. همین! چرا که در قبال تاریخ و انقلاب و مردم مسؤولیت دارد.»

کانال عصر ایران در تلگرام