10 فیلم فوتبالی سینما ایران؛ شخصیتها و سکانس فوتبالی (+ عکس)
فوتبال حالا جزیی از زندگی مردم شده، آنچنان در تارو پور روابط اجتماعی نفوذ کرده که حتی آدمهای غیر فوتبالی را هم در یک بزنگاهی درگیر آن میشوند. فیلمهایی در سینمای ایران ساخته شدهاند که به این وجه از اثر گذاری فوتبال پرداخته اند.
فیلم نیوز نوشت: فوتبال حالا جزیی از زندگی مردم شده، آنچنان در تارو پور روابط اجتماعی نفوذ کرده که حتی آدمهای غیر فوتبالی را هم در یک بزنگاهی درگیر آن میشوند. فیلمهایی در سینمای ایران ساخته شدهاند که به این وجه از اثر گذاری فوتبال پرداخته اند.
طی همه این سالها فیلمهای زیادی با موضوع فوتبال در سینمای ایران ساخته شدهاند، فیلمهایی که مستقیما به خود فوتبال ارتباط داشتند، اما در این بین آثاری تولید شدند که ارجاعاتی به این ورزش پر هیاهو داشتند، یا این ارجاعات مثل «عرق سرد» سهیل بیرقی پررنگ بود یا مثل «یه حبه قند» سید رضا میرکریمی کم رنگ و گذار بود. اما در هر دو حالت در همه آنها تاثیر فوتبال را زندگی عادی و اجتماعی مردم میدیدیم. در ادامه مروری داشتیم بر فیلمهایی که چنین ارجاعاتی داشتند.
کارگران مشغول کارند | مانی حقیقی | 1384
درباره فیلم: «کارگران مشغول کارند» داستانی بسیار ساده دارد. داستان فیلم ماجرای چهار دوست قدیمی است که از تعطیلات ناموفق اسکی خود، در حال بازگشت به خانهاند. آنها که دوران بحران میانسالی را پشت سر میگذارند، در توقفی کوتاه در کنار جادهای کوهستانی، به تخته سنگی عجیب برمیخورند و همچون بچههای بازیگوش، تلاش میکنند که تخته سنگ را به قعر دره پرتاب کنند؛ کاری بیهوده، که نتیجهای جز ناکامی بدنبال ندارد. در انتها وقتی همه ناامید و خسته از تلاش دست میکشند تخته سنگ خود به خود به دره پرتاب میشود.
کاراکتر فوتبالی: فیلم در همان تیتراژ ابتدایی با صدای اخبار رادیو همراه است که خبر مرتبط با دیدار تیم ملی ایران و ژاپن در مسیر راهیابی به جامجهانی را اعلام میکند. در همان جمع دوستانه ایده تماشای دستهجمعی فوتبال مطرح میشود و در جمع دوستان این مرتضی با بازی آتیلا پسیانی است که بیشترین علاقه را برای دورهم جمع کردن دیگران از خود نشان میدهد. فیلم «کارگران مشغول کارند» پایه و اساسا بر اتفاقاتی بهظاهر بیهوده است و در این زمینه دیالوگهای روزمره که هدف خاصی هم ندارند، بسیار وجود دارد؛ صحبت از فوتبال هم از همین دست دیالوگها در فیلم است.
سکانس فوتبالی: تماشای «کارگران مشغول کارند» احتمالا برای هر کسی لذتبخش نیست. فیلم بهشدت وامدار سینمای عباس کیارستمی است که مانی حقیقی در واقعگرایانهترین حالت آن را کارگردانی کرده است. بخش عمدهای از بار فیلم را بازیگران اصلی فیلم به دوش میکشند اما در میان تمام لحظات فیلم، پلان پایانی فراموشنشدنی است. جایی که دوستان مستأصل از سقوط صخره، در سرمای کوهستان متوقف مانده و از رادیو فوتبال را دنبال میکنند. صدای سقوط ناگهانی صخره در دره، همزمانی آن با پیروزی تیم ملی ایران و پخش سرود قهرمانی، پایانبندی بهشدت خاصی را برای فیلم رقم زده است.
آفساید | جعفر پناهی | 1384
درباره فیلم: یکی از پرحرفوحدیثترین جریانات در حوزه حواشی فوتبالی ایران، ماجرای ورود دختران به ورزشگاهها بوده است که هنوز هم بعد از چند دهه، لاینحل باقی مانده است؛ فیلم «آفساید» به کارگردانی جعفر پناهی، از جنجالیترین روایتهای سینمای ایران از این جریان است که در سال 84 مقابل دوربین رفت اما هیچگاه مجوز اکران نگرفت. فیلم داستان گروهی از دختران نوجوان است که میخواهند به تماشای یکی از بازیهای ملی ایران در ورزشگاه آزادی بروند اما برای ورود به ورزشگاه باید شکل و شمایلی پسرانه برای خود درست میکردند.
کاراکتر فوتبالی: برای این فیلم نمیتوان یک کاراکتر را بهعنوان کاراکتر فوتبالی معرفی کرد. در واقع این فیلم حتی نقش اصلی هم ندارد و نقش اصلی و کاراکتر محوری آن، همین گروه دخترانی است که برای تماشای بازی ایران و بحرین در مسیر راهیابی به جامجهانی، میخواهند خود را به داخل ورزشگاه برسانند. بخش عمدهای از لحظات این فیلم به کلکلهای فوتبالی بین این دخترهای نوجوان و دیگر کاراکترهای فرعی فیلم اختصاص دارد و تلاش کارگردان برای واقعنمایی این لحظات آن را به سکانسهای مستند نزدیک کرده است.
سکانس فوتبالی: فیلم «آفساید» لحظههای خاص از فرآیند حضور تماشاگران در ورزشگاه و حس و حال پرشور طرفداران فوتبال در کوچه و خیابان کم ندارد. بخشهایی از فیلم که کاراکترهای اصلی پشت درهای ورزشگاه ماندهاند و از طریق صدای تماشاگران در جریان اتفاقات درون زمین قرار میگیرند، لحظاتی پراحساس است اما قطعا میتوان یکی از به یادماندنیترین سکانسهای فیلم را سکانس پایانی آن دانست. جایی که ماشین حمل دختران بازداشتی به سمت بازداشتگاه در میانه ترافیک ناشی از خوشحالی صعود تیم ملی ایران، متوقف میشود و آنها فرصت فرار به دست میآورند.
کتونی سفید | محمدابراهیم معیری | 1386
درباره فیلم: محمدابراهیم معیری کارگردان پرکاری نیست و با گذشت دو دهه از ورودش به عرصه کارگردانی، تا به امروز تنها 4 فیلم را کارگردانی کرده است، چهار فیلمی که البته هیچکدام آثاری پرسروصدا نبودهاند و شهرت چندانی را برای او به همراه نیاوردند. ویژگی مشترک آثار او هم نگاه بومی و تلاش برای روایت داستانهای خود در اقیلمهایی خارج از فضای شهری است. نوجوانان نیز همواره در داستانهای معیری محوریت داشتهاند. «کتونی سفید» هم یکی از همین آثار است که داستان آن در روستایی در جنوب کشور روایت میشود.
کاراکتر فوتبالی: داستان «کتونی سفید» درباره تلاشهای یک معلم ورزش برای راهاندازی یک تیم فوتبال در یک شهر کوچک در جنوب کشور است. حسین یاری نقش آقامعلم را در این فیلم ایفا میکند که تلاش میکند در ارتباط با نوجوانان علاقهمند به ورزش، آنها را تحت یک برنامهریزی مدون در قالب یک تیم گردهم بیاورد. حسین یاری هرچند نقشهای خاصتری در کارنامه خود دارد اما باید اذعان کرد یکی از نقاط قوت فیلم «کتونی سفید» نقشآفرینی او در نقش همین معلم علاقهمند به ورزش و مشخصا فوتبالدوست است که اتفاقا در همین فضای روستایی دلبسته یک دختر میشود.
سکانس فوتبالی: بخش هایی از فیلم «کتونی سفید» به سکانسهایی اختصاص پیدا کرده است که آقامعلم را در حال تمرین با نوجوانان بومی نشان میدهد. استفاده از لوکیشن ساحل برای اجرای تمرینات سخت ورزشی و آمادهسازی نوجوانان برای حضور در میدان، یکی از برگبرندههای ابراهیم معیری در مقام کارگردان بوده است. سکانسی از فیلم که حسین یاری در حال به رخ کشیدن توانمندی خود در زمینه روپایی در میان شاگردان خود است و آنها در ساحل دریا بهصورت یکصدا مربی و معلم خود را تشویق میکنند، از لحظات بهیادماندنی این فیلم است.
هیچ | عبدالرضا کاهانی | 1388
درباره فیلم: داستان فیلم «هیچ» در دو پرده روایت میشود و در هر دو هم یک موقعیت خاص و تا حدودی فانتزی محور اصلی داستان قرار دارد. در پرده اول با مردی مواجه هستیم که دچار بیماری پرخوری است و هر چه میخورد سیر نمیشود، او در همین وضعیت سرپرست یک خانواده پرجمعیت میشود! مهدی هاشمی ایفاگر نقش اصلی این فیلم است. در پرده دوم همین کاراکتر در موقعیتی قرار میگیرد که متوجه میشوند، بدنش قابلیت کلیهسازی دارد و از این منظر میتواند منبع درآمد خانواده باشد! در هر دو داستان اما سرانجامی تراژیک برای خانواده رقم میخورد.
کاراکتر فوتبالی: در میان جمعیت شلوغ خانوادهای که «نادر» با بازی مهدی هاشمی قصد ازدواج با مادرشان را میکند و اینگونه تبدیل به سرپرستشان میشود، کاراکتر عادل با بازی احمد مهرانفر یک فوتبالی تمام عیار است. او که داماد خانواده و همسر یکتا با بازی باران کوثری است، به رغم علاقه شدیدی که به دنیای فوتبال داشته است، دستش از این دنیا کوتاه مانده و حالا بهدلیل مشکلات مالی، فروش شیپور و پرچم در مقابل ورزشگاه را انتخاب کرده است. او یک دستفروش در حاشیه ورزشگاههاست که هنوز دوست دارد خود را یک فوتبالیست معرفی کند!
سکانس فوتبالی: فضای کلی فیلم «هیچ» پر از موقعیتهای کمدی است که در درون خود سرشار از تراژدی است و این ویژگی اصلی سینمای کاهانی در آن مقطع از فیلمسازی هم بود. هر چند عادل در بخشهای زیادی از فیلم لباس فوتبالی بر تن دارد اما فیلم هیچ سکانس مستقیمی درباره فوتبال ندارد و تنها میتوان به عنوان سکانس منتخب به سکانس آشنایی عادل با نادر اشاره کرد. جایی که لیلا با بازی نگار جواهریان او را فوتبالیستی معرفی میکند که به دلیل پاره شدن رباط صلیبی امکان ادامه حضور در میادین را از دست داده است.
یه حبه قند | سید رضا میرکریمی | 1389
درباره فیلم: سیدرضا میرکریمی خودش در گفتگویی اشاره کرده بود که بعد از فیلم خلوت و کمدیالوگ «به همین سادگی» قصد داشته است در یک فیلم شلوغ و پرکاراکتر توانایی خود در کارگردانی را به چالش بکشد و حاصل این چالش فیلم «یه حبه قند» شده است. فیلم خانوادگی با محوریت خانوادهای یزدی که در آستانه ازدواج کوچکترین دختر خانواده قرار دارند و حالا به همین مناسب دور هم جمع شدهاند. یک اتفاق اما همه چیز را تغییر میدهد و فوت ناگهانی خاندایی، برنامه ازدواج مصلحتی دختر کوچک خانواده را به تأخیر میاندازد.
کاراکتر فوتبالی فیلم: هر یک از دامادهای خانواده که در همان فصل ابتدایی قصه، به خانه مادرزن خود وارد میشوند، دارای ویژگی خاص خود هستند که یکی از آنها یعنی «هرمز» با بازی اصغر همت یک فوتبالدوست دوآتشه است. او آنقدر علاقهمند به فوتبال است که در همان سکانس معرفیاش شاهدیم السیدی کوچکی با خود به همراه آورده تا بتواند فینال فوتبالی حساس میان دو تیم اسپانیا و هلند را با کیفیت بهتر تماشا کند! هرمز شوهر معصومه با بازی پریوش نظریه است که در فعالیت اقتصادی خود ورشکست شده اما هنوز رابطه خوبی با خانواده دارد.
سکانس فوتبالی: فیلم «یه حبه قند» مملو از لحظههای نوستالژیک از دورهمیهای خانوادگی است و یکی از سکانسهای جذاب آن، سکانس مربوط به شب قبل از مراسم خواستگاری است. جایی که دامادهای خانواده دورهم جمع شدند و در السیدیای که هرمز با خود آورده است، به تماشای زنده فوتبال اسپانیا و هلند نشستهاند و تخمه میشکنند! در همین سکانس همه دارند از آرزوهای خود میگویند و وقتی نوبت به جعفر با بازی رضا کیانیان میرسد، ضربه حساسی از کنار دروازه عبور میکند و توجه همه از جعفر و حرفهایش پرت میشود؛ موقعیت بهشدت آشنا برای همه ما!
هتتریک | رامتین لوافی | 1395
«هت تریک» یکی از فیلمهایی است که در مقطعی آن را جزو آثار برآمده از جریان متأثر از سینمای اصغر فرهادی در سینمای ایران دانستند اما در قیاس با آثار آن جریان، اثری موفق به حساب میآید
درباره فیلم: بعد از فیلم شخصی «آرام باش و تا هفت بشمار»، رامتین لوافی سراغ پروژهای سفارشی و گران رفت و فیلم «برلین منفی هفت» را بهعنوان یکی از پروژههای فاخر مورد حمایت سازمان سینمایی وقت را کارگردانی کرد. فیلمی که آوردهای برای او به همراه نداشت. بعد از این دو تجربه است که او باردیگر سراغ بخش خصوصی رفت و «هتتریک» را کارگردانی کرد. فیلمی که داستانش از حضور لیدا و همسرش فرزاد در یک مهمانی آغاز میشود و زمانی که آنها با دوستان خود کیوان و رها از مهمانی بازمیگردند، در راه تصادف میکنند اما تصمیم به فرار میگیرند.
کاراکتر فوتبالی: فرزاد با بازی امیر جدیدی یکی از کاراکترهای خاص در داستان «هت تریک» است، او که بهظاهر مشکلی با همسر خود لیدا ندارد، هر چه داستان پیشتر میرود، متوجه نقاط تاریک در رابطه آن دو میشود. داستان اما در جایی رنگ و بوی فوتبالی به خود میگیرد که فرزاد اصرار به پیگیری یک بازی فوتبال برای اطلاع از نتیجه آن را دارد. فوتبالی که همزمان با شرایط ملتهب این جمع، در جریان است و پیگیری فرزاد برای اطلاع از نتیجه آن، همسرش لیدا را به شک میاندازد که او باردیگر سراغ شرطبندی برسر نتایج بازیهای فوتبال رفته است.
سکانس فوتبالی: آرامش فرزاد در طول اتفاقات عجیب و غریبی که در داستان «هتتریک» رخ میدهد، واقعا روی اعصاب است و امیر جدیدی اجرایی بهشدت چشمگیر از این کاراکتر ارائه کرده است. یکی از سکانسهای طلایی فیلم مربوط به سکانس پایانی آن میشود. جایی که فرزاد از سوی همسرش از خانه بیرون شده است و جایی برای اقامت ندارد اما پشت ویترین یک فروشگاه لوازم تصویری به تماشای بازی فوتبالی میایستد که بر روی نتیجهاش شرطبندی کرده است. او شرط را میبرد اما وقتی بهخود میآید متوجه میشود همه چیز را از دست داده است!
لاتاری | محمدحسین مهدویان | 1396
درباره فیلم: محمدحسین مهدویان که بعد از «آخرین روزهای زمستان» و «ایستاده در غبار»، فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» را کارگردانی کرده بود، داشت در جایگاه یک فیلمساز علاقهمند به سوژههای سیاسی و تاریخ معاصر تبدیل میشد که ناگهان تصمیم گرفت سراغ سوژهای اجتماعی و به روز برود و حاصل این تصمیم «لاتاری» بود. فیلمی که داستانی تلخ درباره قاچاق دختران به کشورهای حاشیه خلیج فارس داشت و اتفاقا مهدویان در روایت و کارگردانی این سوژه رویکردی کاملا رادیکال را انتخاب کرده بود که به مزاج همه طرفدارانش خوش نیامد.
کاراکتر فوتبالی: هر چند شخصیت اصلی در داستان «لاتاری» امیرعلی با بازی ساعد سهیلی است اما داستان زمانی اوج میگیرد که او تصمیم به سفر به خارج از کشور برای انتقام خون معشوقهاش میگیرد و در این مسیر «موسی» را با خود همراه میکند. موسی با بازی هادی حجازیفر یکی از رزمندگان زخمخورده دیروز است که حالا تصمیم به مربیگری فوتبال در یکی از نقاط پایینشهر را گرفته است تا به زعم خود در مقام یک مصلح اجتماعی، جوانان این منطقه را از راههای خلاف بازدارد و به سمت ورزش بکشاند.
سکانس فوتبالی: فوتبال در فضای داستانی «لاتاری» بستری را فراهم میآورد برای پرداخت یکی از شخصیتهای اصلی داستان؛ «موسی» که تلاش دارد از مسیر تجربههای ورزشی خود راه و رسم زندگی را به شاگردانش بیاموزد. یکی از به یادماندنیترین سکانسهای فیلم هم همان سکانس معرفی موسی است، جایی که او مشغول تمرین دادن به شاگردان است و وقتی با خطای بهعمد ساسان، از دوستان امیرعلی مواجه میشود او را با کتک از زمین بازی اخراج میکند؛ رفتار این مربی فوتبال با بازیکنانش زمینهساز شناختی از او میشود که اقدام نهاییاش در فیلم را برای مخاطب باورپذیر میکند.
عرق سرد | سهیل بیرقی | 1396
درباره فیلم: سهیل بیرقی که فعالیت حرفهای در سینما را با دستیاری کارگردانانی همچون حسن فتحی و عبدالرضا کاهانی آغاز کرده بود، با فیلم «من» ورود موفق به عرصه کارگردانی داشت و به همین دلیل هم بسیاری کنجکاو بودند که او در گام دوم فیلمسازی سراغ چه سوژهای خواهد رفت. «عرق سرد» از این منظر در همان مقطع رونمایی در جشنواره فیلم فجر مورد توجه اصحاب رسانه قرار گرفت. فیلم روایتی از زندگی خصوصی یک بازیکن موفق فوتسال بانوان است که در یکی از مقاطع حساس زندگی حرفهای خود با ممانعت همسرش از خروج از کشور مواجه میشود.
کاراکتر فوتبالی: افروز اردستانی نام کاراکتر اصلی فیلم «عرق سرد» است که ایفای نقش آن را باران کوثری برعهده داشت. هرچند فیلم تمرکز اصلی خود را متوجه زندگی خصوصی افروز و رابطه او با همسرش کرده است اما روحیات ورزشی و علاقه به فوتبال از مشخصههایی است که در شخصیتپردازی او مورد تأکید قرار گرفته است. افروز در واقع کاپیتان تیم ملی فوتسال بانوان ایران است و همین موقعیت شرایط کاملا فوتبالیای را برای موقعیت او در داستان ایجاد کرده است. بخشی از سکانسهای فیلم به تمرینات و بازیهای تیم فوتسال اختصاص دارد.
سکانس فوتبالی: فیلم «عرق سرد» سکانس فوتبالی کم ندارد و اساسا فیلمی از این جنس پایه و اساساً به تصویر درآوردن لحظات فوتبالی است. بهخصوص که اینبار پای فوتسال بانوان در میان است و کمتر تصویری از آن را پیشتر دیده بودیم اما از منظر به یاد ماندن، باید به سکانسهای حضور سحر دولتشاهی در فیلم اشاره کنیم. او نماینده فدراسیون است و حضوری درخشان در این فیلم دارد. سکانسهای مربوط به تذکرات او به بازیکنان تیم ملی پیش از ورود به زمین بازی، از بامزهترین و بهیادماندنیترین لحظات این فیلم سینمایی است.
تومان | مرتضی فرشباف | 1397
درباره فیلم: بعد از سه فیلم «سوگ»، «بهمن» و «دوئت»، مرتضی فرشباف دیگر بهعنوان یک فیلمساز جوان با سلیقهای خاص در فیلمسازی جایگاه خود را تثبیت کرده بود. او به ویژه در دو فیلم ابتدایی خود، تصویری از یک کارگردان ضدجریان اصلی و علاقهمند به فضاسازی به جای داستانگویی از خود ارائه کرده بود اما در فیلم سوم خود تا حدود این فضا را شکست و حتی تلاش کرد با استفاده از بازیگران چهره، نیمنگاهی به مخاطب هم داشته باشد. «تومان» را میتوان نقطه اوج و تعادل در مسیر فیلمسازی این کارگردان متکی بر سلیقه شخصیاش قلمداد کرد.
کاراکتر فوتبالی: «تومان» روایت زندگی داوود با بازی میرسعید مولویان است که تلاش دارد سطح زندگی خود را از طریق قمار و شرطبندی در حوزه ورزش اسبسواری و فوتبال، ارتقا دهد. او برگش برنده میشود و یک شبه ره صدساله را طی میکند. داوود از همین منظر بهشدت وابسته فوتبال میشود و در مسیر شرطبندی تلاش میکند هیچ بازی مهمی را از قلم نیندازد بهصورتی که او یک گروه را دور خود جمع میکند تا با همراهی آنها سرعت و دقت، حضور فعالش در سایتهای شرطبندی داخلی و خارجی را بیشتر کند.
سکانس فوتبالی: «تومان» لحظههای بهیادماندنی کم ندارد بهخصوص که بخشی از لحظات کلیدی فیلم مربوط به سکانسهایی میشود که داوود و دوستان در حال رصد کردن نتیجه یک بازی فوتبال هستند و همزمان باید از طریق اینترنت پرسرعت، در جریان آخرین وضعیت سایتهای شرطبندی قرار بگیرند. یکی از سکانسهای جذاب فیلم که اجرایی بهشدت چشمنواز هم دارد مربوط به یکی از همین لحظات است که در کلبه داوود، دسترسی به اینترنت کم میشود و همزمان با جریان فوتبال، همه اعضای گروه در تلاش هستند تا یک تلفن همراه را به نقطه برسانند که آنتندهی بهتر برای اینترنت پرسرعت داشته باشد.
بیرو | مرتضی علی عباس میرزایی | 1400
درباره فیلم: مرتضیعلی عباسمیرزایی از آن دست فیلمسازان جوانی است که هنوز تکلیف سینمای ایران با آنها مشخص نیست، فیلمسازی که تا اینجا تجربههای عجیب و غریبی را در کارنامه خود ثبت کرده است که وجه مشترک آنها آزمونوخطا برای رسیدن به یک فرمول مشخص در فیلمسازی است! «بیرو» را هم میتوان تجربهای از این کارگردان دانست که به توفیق منجر نشد؛ این فیلم تنها فیلم سینمای ایران با محوریت زندگی یکی از ستارههای دنیای ورزش است که بهرغم جذابیت اولیهاش در ساخت و روایت، حتی موفق به قصهگویی هم نمیشود چه رسد به خلق قهرمان!
کاراکتر فوتبالی: کاراکتر اصلی «بیرو» همین عیلرضا بیرانوند است که این روزها بهعنوان دروازهبان اصلی تیمملی راهی جامجهانی شده است. داستان فیلم از دوران نوجوانی او و عشق و علاقه مفرطش به فوتبال آغاز میشود و از این منظر میتوان «بیرو» را یک فیلم در ژانر ورزشی هم دانست. مسیری که نقش اصلی این فیلم طی میکند تا بتواند خود را به تیم ملی برساند، خط اصلی روایت فیلم را تشکیل داده است و بخشی از فیلم هم به ورود او به زمین فوتبال و حضورش در بازیهای مهم اختصاص پیدا کرده است.
سکانس فوتبالی: همان ابتدا هم اشاره کردیم که فیلم «بیرو» یک تجربه کاملا شکستخورده در زمینه پرداخت سینمایی به زندگی یکی از چهرههای ورزشی است و بخشهای زیادی از روایت تصویری فیلم حتی به سختی قابل تحمل است، اما نمیتوان از ایده فیلم برای سکانس افتتاحیه به راحتی گذشت، سکانسی که البته تنها در انتخابش کارگردانش نقش داشته و همه چیز آن در دنیای واقعی شکل گرفته است! فیلم «بیرو» با گزارش هیجانانگیز پیمان یوسفی از صحنه پنالتی رونالدو به علیرضا بیرانوند در جامجهانی روسیه آغاز میشود و این یک شروع هیجانانگیز و نوستالژیک برای روایت زندگی بیرو است.
تماشاخانه