20 سال جوانی این گروه در اردوهای جهادی گذشت / ایده گروه «محبین ائمه (ع)»، سن ازدواج را در بشاگرد کاهش داد
گروه جامعه خبرگزاری فارس - مریم شریفی؛ حاج «عبدالله والی»، این روزهایشان را میدید که تاکید میکرد وسط درس و دانشگاه، گهگاه سری هم به مناطق محروم بزنند و چند صباحی همنشین کوخنشینان باشند. برای چند سال بعد که هرکدام از آنها در جایی مسئولیت میگرفتند و مدیر و معاون میشدند هم، دلش برای مردمان فراموششده این مناطق میتپید. دلش میخواست وقتی دانشجویانِ آن روز پشت میز مدیریت نشستند، با مناطق محروم و ساکنان محرومترش بیگانه نباشند و هرکدام به اقتضای مسئولیت و امکاناتشان، برای کمک به رفع غبار محرومیت از چهره این مناطق و مردمان شریفش، پیشقدم باشند. اهالی گروه جهادی «محبین ائمه (ع)»، حالا مصداق تحقق آیندهنگری پرچمدار حرکتهای جهادی هستند؛ حاجی والی که خودش منجی بشاگرد مظلوم بود.
این روزها، مصادف است با بیستمین سال حضور اهالی گروه محبین ائمه (ع) در اردوهای جهادی در جنوب کشور. دانشجویان کمسنوسال آن روزها که حالا به آستانه 40 سالگی رسیدهاند، هرکدام در حوزههای مختلف مشغول کار و فعالیت حرفهای هستند اما با وجود تمام مشغلههای شغلی و خانوادگی، اجازه ندادهاند دغدغه خدمت به مناطق محروم در قلب و ذهنشان کمرنگ شود. کارنامه 20 ساله این گروه مردمی، پر است از نمرات درخشان در خدمترسانی متنوع و هدفمند به مناطق محروم دیروز و کمبرخوردار امروز. به بهانه مرور اجمالی این مسیر 20 ساله و اطلاع از برنامههای پیش رو، گفتوگویی ترتیب دادهایم با حجتالاسلام «حسین کاظمزاده»، مسئول گروه جهادی محبین ائمه (ع).
مرحوم حاج «عبدالله والی» در حلقه جوانان جهادی
از اصفهان به بشاگرد؛ وقتی مسافر دائمی مناطق محروم شدیم
برای قدیمیهای گروه جهادی محبین ائمه (ع)، اردوهای جهادی و بشاگرد، یک خاطره مشترک دوستداشتنی از دوره دانشگاه محسوب میشود. حجتالاسلام کاظمزاده هم برای شروع روایت چگونگی شکل گرفتن فعالیتهای جهادی این گروه، برمیگردد به همان دوران خوش دانشجویی و میگوید: «سال 80 برای اولین بار پایمان به بشاگرد باز شد. آن سال دانشگاه ما (دانشگاه صنعتی اصفهان) برای اولین بار دانشجویان داوطلب را برای اردوی جهادی به جنوب کشور و منطقه محروم بشاگرد اعزام کرد. آنجا خدمت حاج عبدالله والی رفتیم که سالیان سال بود در آن منطقه خدمت میکردند. اردوهای جهادی دانشگاه چند سال ادامه پیدا کرد و با اینکه من و چند نفر از دوستان وارد حوزه شده بودیم، همچنان به همراه گروه دانشگاه به بشاگرد میرفتیم.
سال 84 اردوهای جهادی دانشگاه تعطیل شد اما ما با گروهی از دوستان حوزوی و دانشگاهی و حتی چند نفری هم از خارج از دایره اردوهایمان، تصمیم گرفتیم این مسیر را ادامه دهیم. از قضا همان سال حاج عبدالله والی هم از دنیا رفتند و از دست دادن ایشان، باعث شد انگیزه ما برای حضور در بشاگرد کم شود. اینطور بود که بعد از حاج آقا والی، اردوهای جهادیمان به سمت سیستانوبلوچستان و چهار محال و بختیاری، کرمان و... رفت.»
مرحوم حاج عبدالله والی در میان مردم منطقه محروم بشاگرد
«تا خمینی شهر»، فاصله، یک دنیا عشق و اراده است
حاج آقا انگار میداند در ذهن علاقهمندان فعالیتهای جهادی چه میگذرد که قبل از اینکه دفتر عملکرد 20 ساله گروهشان را باز کند، میرود سر وقت گنجه خاطرات مرد بزرگی که حجت او و دوستانش شد برای پایمردی در مسیر خدمترسانی جهادی به مناطق محروم: «مرحوم حاج عبدالله والی، خیلی مرد بزرگی بودند. من نمیدانم حالا حالاها مثل ایشان، انسانی تا این حد فداکار و انقلابی خواهیم دید؟ حاج آقا والی با یک خط دستور حضرت امام که: «به داد مردم بشاگرد برسید. امید است از این منطقه، سربازانی برای امام زمان (عج) تربیت بشود...» به این منطقه رفتند و بیست و چند سال زندگیشان را به معنای واقعی کلمه آنجا وقف کردند. ایشان دهها بار مالاریا گرفتند و مریضیهای متعددی که هر یک موردش برای زمین زدن یک انسان کافی است اما در بشاگرد ماندند و خدمت کردند.
واقعاً شرایط بشاگرد امروز - با وجود اینکه همچنان هم منطقه محروم است -، با سال 61 که ایشان وارد این منطقه شد و در کتاب «تا خمینیشهر» خیلی خوب توصیف شده، واقعاً قابل مقایسه نیست. حاج عبدالله والی با دست خالی و با کمترین امکانات، برای بسیاری از مناطق بشاگرد جاده کشید، خیلی جادهها را آسفالت کرد و طرحهای متعددی اجرا کرد که چهره قدیمی بشاگرد را دگرگون کرد.
بیایید و ببینید، به خاطر بسپارید و ادای دین کنید
اما آنچه خودم از حاج عبدالله والی دیدم، خوب یادم است ایشان به شدت اصرار و تأکید داشتند که دانشجوها، طلبهها و بهطور کلی نوجوانان و جوانان بروند و مناطقی مثل بشاگرد را ببینند و محرومیتهایی که وجود دارد را از نزدیک لمس کنند. معتقد بودند که این بچهها، آیندهسازان این مملکت هستند و چند سال دیگر مسئولان کشور میشوند. اگر تصویر درستی از محرومیت موجود در کشور داشته باشند، این آگاهی در برنامهریزیها و مدیریتشان بسیار مؤثر خواهد بود. با همین نگاه هم بود که خیلی با ما حرف میزدند. ما از صبح تا ظهر کار میکردیم و بعدازظهر که میشد، حاج آقا والی میآمدند کنار ما مینشستند و با مرور سالهای حضورشان در بشاگرد، برایمان از تغییر و تحولاتی که در این منطقه اتفاق افتاده و کارهایی که انجام شده، حرف میزدند؛ طوری که برای انسان تثبیت میشد که با دست خالی با کمک مردم با اتکا به خداوند، چه کارهای بزرگی میتوان انجام داد.
اینطور بود که اردوهای جهادی بشاگرد برای ما، یک دوره آموزش مدیریت جهادی واقعی بود. از من بپرسید، امروز هم جا دارد منطقه بشاگرد بهعنوان یک قطب مدیریت جهادی معرفی شود؛ منطقهای که بهواسطه آدمهای حسابی که آنجا رفت و آمد و خدمت کردند، اتفاقهای بسیار مبارکی را تجربه کرده است. این منطقه، مزیت اینچنینی دارد و میتواند میزبان اتفاقی شبیه اردوهای راهیان نور باشد. همانطور که راویان در مناطق جنگی جنوب و غرب، حماسههای دوران دفاع مقدس را روایت میکنند، در مناطقی مثل بشاگرد هم میتوان کارهای بزرگی که امثال مرحوم حاج عبدالله والی برای نجات مردم از محرومیت رقم زدند را روایت کرد.»
وقتی فعالیتهای جهادیمان، خانوادگی شد...
«در دور جدید فعالیتهای جهادیمان در گروه محبین ائمه (ع)، کارمان را به صورت حداکثری شروع کردیم، یعنی اکتفا نکردیم به اینکه در سال یک اردوی 10، 12 روزه به یک منطقه محروم برویم و تمام. زمان فعالیتهای جهادی را سراسر سال قرار دادیم و البته خود اردوی جهادی را هم تلاش کردیم جامع ببینیم به این معنا که فقط به دنبال بحث خدمترسانی و کارهای عمرانی صرف نباشیم. بنابراین در کنار کار عمرانی، کارهای فرهنگی جدی هم انجام میدادیم. برای مثال، تقریباً در هر منطقهای که میرفتیم، در طول سال در 2 یا 3 نوبت، اهالی آن منطقه را به سفر زیارتی مشهد میفرستادیم.
جالب است بدانید حتی خانوادههای خود بچههای جهادیمان را هم درگیر این اردوهای زیارتی میکردیم. با توجه به اینکه خیلی وقتها خانمهای مناطق هدف از اردوهای زیارتی استقبال میکردند، مسئولیت هر 8،7 خانم در سفر را به یک خانواده جهادی میسپردیم. با این کار، عملاً خانوادههایمان را هم با جهاد و خدمتی که داشتیم، متصل میکردیم و این هم در ارتقای کیفیت اردویی که برگزار میکردیم و هم در همراهی خانوادههایمان و تربیت فرزندانمان مؤثر بود. علاوهبراین، با همکاری گروههای پزشکی و دندانپزشکی، برنامههای درمانی خوبی هم برای ساکنان مناطق محروم تدارک میدیدیم.»
*مرور 20سال فعالیت جهادی در کمتر از 2دقیقه
با متخصصها، اثرگذارتر شدیم
«ساخت 28 واحد مسجد و حسینیه، ساخت 4 واحد مدرسه و خوابگاه دانشآموزی، ساخت 18 واحد حمام و سرویس بهداشتی، اهدای 7850 بسته معیشتی و هدایای کودکان، اعزام 750 زائر از مناطق محروم به مشهد، برگزاری 20 دوره کلاسهای آموزشی و فرهنگی، اهدای 775 سری جهیزیه و برگزاری جشن ازدواج آسان، اعزام 510 جهادگر به مراکز درمانی در دوره کرونا.» این، سرفصل مهمترین طرحهای اجرا شده توسط گروه جهادی محبین ائمه (ع) در 20 سال گذشته است. هرکس دقایقی پای صحبت دختران بااستعداد مناطق محروم نشسته باشد و با داستان پایان دوران تحصیل آنها با اتمام دوره ابتدایی آشنا باشد، خوب میداند ساخت مدرسه و خوابگاه دانشآموزی در این مناطق، میتواند بزرگترین اتفاق زندگی این دختران سختکوش باشد و سرنوشت آنها را تغییر دهد.
اما اجرای چنین طرحهای بزرگی، جز با کمک گرفتن از متخصصان حوزههای مختلف امکانپذیر نیست. و این، همان نقطه قوت گروه جهادی داستان ماست. مسئول گروه در این باره میگوید: «یکی از ویژگیهای گروه ما و شاید بسیاری از گروههای جهادی و اساساً عرصه خدمترسانی مردمی، جذب داوطلبان از اقشار و تخصصها و سنین مختلف است. اینطور است که الان در گروه ما از نوجوان 11،10ساله به اردو میآید و کار میکند تا پیرمردهای 60، 65ساله. از آن طرف، از اقشار مختلف، عضو داوطلب داریم؛ از طلبه و دانشجو، معلم، مدیر و فعال رسانهای گرفته تا استاد بنا، جوشکار، مهندس و فعالان شغلهای مختلف و حتی نماینده شورای شهر.
نکته جذاب هم این است که خیلی اوقات این افراد، مثل همدیگر هم فکر نمیکنند. اصلاً اینطور نیست که همه به لحاظ سیاسی یا فرهنگی یکجور و یکدست باشند، بلکه از تیپهای مختلف با عقاید مختلف هستند. اما واقعاً در کنار هم در یک فضای صمیمی و گرم برای خدمترسانی به مردمان مناطق محروم تلاش میکنند. بر همین اساس، دوستان متخصص در حوزه عمرانی هم در گروه داریم که مدیریت پروژههای بزرگ مانند پروژه تونل و پلهای سنگین را در کارنامه دارند. وقتی ظرفیت این نیروهای متخصص به گروه اضافه میشود، به ما امکان اجرای طرحهای بزرگ مثل مدرسهسازی را میدهد و این اتفاق ارزشمندی است. این دوستان میآیند و با همان وسواسی که در پروژههای تونل و پلسازی داشتند، داوطلبانه برای ساخت مدرسه و خوابگاه و... در مناطق محروم، نقشه طراحی میکنند و مدیریت طرح را بر عهده میگیرند.»
دوباره ما، دوباره بشاگرد...
در مسیر پر فراز و نشیب فعالیتهای جهادی گروه محبین ائمه (ع)، به دفعات با تغییر مقصد یا بهروزرسانی شیوههای خدمترسانی مواجه میشویم که از پویایی این جمع جوان حکایت دارد. یکی از این تغییر مسیرها، بازگشت به بشاگرد در 5 ساله چهارم عمر این گروه است که حجتالاسلام کاظمزاده اینطور تحلیلش میکند: «در مسیر خدمترسانی، یکی از شاخصهایی که برای انتخاب مناطق داشتیم، این بود که بتوانیم با ظرفیتهایی که منطقه دارد، خود مردم را پای کار بیاوریم. بنابراین اگر با منطقهای آشنا میشدیم که یک فرد فعال در آنجا وجود داشت و با شناختی که از منطقه و مردمش داشت، میتوانست رابط بین ما و منطقه شود، آن منطقه را در اولویت خدمترسانی قرار میدادیم. با همین نگاه، چیزی حدود 10 سال بعد از شروع دور جدید فعالیتهایمان، نگاه ما دوباره به بشاگرد جلب شد؛ جایی که برادران مرحوم حاج عبدالله والی و حجتالاسلام مؤمنی (یکی از یاران حاج آقا والی) با قوت مشغول خدمت به مردم بودند.
احساس کردیم انگار غفلتی از جانب ما نسبت به این منطقه اتفاق افتاده بود. دیدیم منطقه بشاگرد به خاطر وجود این عزیزان، یک منطقه مستعد برای اجرای طرحهایی است که مد نظر داریم. هدف ما این بود که در کنار هدف اصلیمان یعنی محرومیتزدایی، بتوانیم مردم منطقه را هم درگیر اجرای برنامههای فرهنگی و اجتماعی کنیم. با این اوصاف، وجود بزرگوارانی مانند برادران والی و حاج آقا مؤمنی که در منطقه مستقرند و با ما هماهنگ هستند و مهمتر اینکه ظرفیت مردم منطقه را میشناسند، فرهنگ آنها را میدانند و میتوانند واسط بین مردم و ما شوند و پای مردم را به انجام طرحهایی که اجرا میکنیم باز کنند، میتوانست کمک بزرگی برای ما باشد. همه این موارد دست به دست هم داد و 5، 6 سال قبل دوباره برای خدمترسانی به بشاگرد برگشتیم.»
وقتی زوجهای بشاگرد از تشریفات دستوپاگیر خلاص شدند
دوره جدید حضور اهالی گروه محبین ائمه (ع) در بشاگرد با اتفاقات خوبی همراه بود که از همه دلپذیرتر، طرح «ازدواج ساده» یا همان «ازدواج آسان» بود. نوبت روایت این کار کارستان جهادیها که میرسد، حاج آقا لبخندبرلب میگوید: «در گفتوگو با بزرگوارانی که در منطقه فعال بودند ازجمله حاج آقا مؤمنی (رییس کمیته امداد بشاگرد)، مدام شرایط فرهنگی اجتماعی منطقه را بررسی میکردیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که دو نکته، از آسیبهای جدی منطقه است؛ بالا رفتن سن ازدواج و بحث مخارج سنگینی که مراسم ازدواج در بشاگرد داشت. واقعاً دردناک بود که در یک منطقه محروم، تشریفات زاید جشن ازدواج، تبدیل به معضل شده بود. رفع این مشکلات را در دستور کار قرار دادیم و برایش برنامهریزی کردیم و ایدههایمان آنقدر چکشکاری شد تا به طرح «ازدواج آسان» رسیدیم. با همکاری خانوادههای زوجها، خیران و کمیته امداد بشاگرد، در درجه اول تلاش کردیم در این زمینه فرهنگسازی کنیم، یعنی واقعاً این را از ارزش بیندازیم که یک خانواده افتخار کند به اینکه در مراسم ازدواج فرزند من، فلان قدر خرج شد.
با خانوادهها صحبت کردیم و موافقت آنها را برای برگزاری جشنهای گروهی ازدواج جلب کردیم. در این همکاری و همدلی، موانع هم یکییکی از سر راه کنار میرفت. با همکاری زوجها و خانوادههایشان، مشکل هزینه جهیزیه و برگزاری مراسم حل شد. جهیزیه نوعروسان، هدیه خیران بود و درباره هزینه مراسم، بخشی را خود خانوادهها تقبل میکردند و بخشی دیگر را خیران. و البته همه میدانستند در این همراهی خیران و کمیته امداد، چه بار بزرگی از روی دوش خانوادهها برداشته میشد. وقتی چند نوبت از جشنهای گروهی طرح ازدواج آسان با آن برنامههای جذاب و بانشاط برگزار شد، کمکم به جایی رسیدیم که حتی کسانی که نمیخواستند در طرح شرکت کنند، یعنی خودشان جهیزیه را تهیه میکردند هم، میگفتند: «دوست داریم عروس و دامادمان در جشن شما شرکت کنند. ما دنبال این بودیم که یک جشن جذاب و یک شب به یادماندنی داشته باشیم و واقعاً جشن شما این کار را میکند. میبینیم برای باشکوه شدن مجلس عروسی، نیازی به آن خرجهای بیهوده و دعوت از ارکستر (به تعبیر خودشان، مطرب) نیست...»
هزینههای اضافی حذف شد، سن ازدواج پایین آمد
«در 3 سالی که از شروع طرح ازدواج آسان در بشاگرد میگذرد، به لطف خدا و کمک خیران توانستهایم 775 سری جهیزیه به نوعروسان هدیه کنیم و آنها را در جشنهای باصفا راهی خانه بخت کنیم. یکی از نتایج بسیار ارزشمند اجرای این طرح این است که از یک طرف در همین زمان کوتاه، سن ازدواج در بشاگرد 2، 3 سال پایین آمده است و از طرف دیگر، فرهنگ ازدواج آسان و ساده، کاملاً فراگیر شده است. الان برگزاری ازدواجهای آنچنانی، انگشتشمار اتفاق میافتد و به یک کار ضد ارزش و ضدفرهنگی تبدیل شده است. در این بیش از 150 مراسم ازدواج آسان، اتفاقات قشنگ فراوانی را شاهد بودیم که از همه مهمتر، رضایت عروس و داماد و خانوادههایشان بود. یکبار موقع گرفتن عکس یادگاری، یکی از دامادها کنار گوشم گفت: «10 سال جلو افتادم...»
خانم دهیار روستای «چُراک» هم یک خاطره زیبای دیگر برای همه رقم زد. این خانم جوان، ماجرای حضورش در جشن ازدواج آسان را اینطور تعریف میکرد و میگفت: «خیلیها به من گفتند: تو دهیار هستی. نباید زندگیات را با این مراسم گروهی شروع کنی. مردم چه میگویند؟ شوهرت هم که شاغل است. 2، 3 سال که پول جمع کنید، خودتان میتوانید مراسم عروسی بگیرید... اما هرچه گفتند، زیر بار نرفتم. گفتم: نمیشود من، خودم را از بقیه جدا کنم. با این ازدواج ساده، هم جلوی خرجهای اضافی را میگیریم، هم با یک جشن ازدواج بدون گناه زندگیمان را شروع میکنیم. اینطوری الگو میشویم برای دیگران. حالا نهتنها پشیمان نیستم، خیلی هم خوشحالم. اگر بهتنهایی جشن میگرفتیم، حتماً 30، 40 میلیون تومان هزینه عروسیمان میشد. حالا تمام آن هزینه، صرفهجویی شده و میتوانیم در سالهای آینده آن را برای خرجهای واجب زندگی مثل خرید خانه، هزینه کنیم.»
بانیان طرح ازدواج آسان در بشاگرد، با اینکه اغلب جوان هستند اما در این 3 سال، طعم شیرین نوهدار شدن را هم چشیدهاند و برای ادامه مسیر، دلگرمتر و مصممتر شدهاند. حجتالاسلام کاظمزاده لبخند میزند و در ادامه میگوید: «برنامه ما در طرح ازدواج آسان، یک برنامه حمایتی جدی بوده؛ به زوجها هم جهیزیه میدهیم و هم برایشان جشن ازدواج برگزار میکنیم. اما فقط این نیست. در مرحله بعدی، قصد داریم برای زوجهای جوان، خانه بسازیم. در اردوی جهادی سال 1400 کلنگ خانهها را به زمین زدیم و در نوروز 1401 انشاءالله 5 واحد از این خانهها را تحویل میدهیم. البته ایدههایی هم برای اشتغال جوانان بشاگردی در ذهن داریم که به یاری خدا در ادامه اجرا خواهیم کرد.»
جهادی در هیچ میدانی، غایب نیست
گرچه گروه جهادی محبین ائمه (ع)، بر اجرای فعالیتهای جهادی متنوع در منطقه بشاگرد متمرکز شده اما این به معنای بیتفاوتی به اتفاقات و حوادث کشور نیست. اینطور است که در حوادث ناخوشایند سالهای اخیر مثل سیل و زلزله و کرونا، همهجا میتوان رد خدمترسانی این گروه را پیدا کرد. مسئول گروه، درباره این حضور همیشگی اینطور میگوید: «بعد از گذشت 20 سال، تعداد اعضای گروه جهادی محبین ائمه (ع) به 600 نفر رسیده است. البته این عدد، فقط مربوط به آقایان گروه است و اگر اعضای خانواده آنها را هم که در برنامههای ما مشارکت دارند حساب کنیم، تعداد اعضای گروه به 700 نفر میرسد. گروه جهادی محبین ائمه (ع) با اینکه یک منطقه مأموریتی مشخص دارد اما اعضای گروه در چند شهر مثل شیراز، بابل، تهران، قم و اصفهان هم، تشکلها و جمعهای خوبی دارند و در این شهرها هم کارهای جهادی انجام میدهند. این گروهها به طور طبیعی در سیل و زلزله و... همیشه در میدان حاضرند و خدمترسانی میکنند. گروه ما حتی در اتفاقات سیاسی مثل انتخابات ریاست جمهوری هم با هدف جلب مشارکت حداکثری مردم، وارد میدان شد و فعالیت کرد.
ما معتقدیم نیروی جهادی باید هر جایی که مردم نیاز به کمک دارند، ورود پیدا کند و در حد وسع خودش کمک کند. به همین دلیل، گروه ما با شیوع کرونا هم داوطلبانه وارد میدان شد. در قدم اول، در آن فضای ترس و وحشتی که اوایل حاکم شده بود، تلاش کردیم با ورود به بیمارستانها و حضور در کنار بیماران کرونایی، آن فضای ترس را بشکنیم و به کادر درمان که در خط مقدم مبارزه با کرونا بودند، کمک کنیم. الحمدلله فعالیتی که ما در شهر قم شروع کردیم، به شهرهای دیگر هم رسید و تبدیل به یک حرکت فراگیر با حضور طلبهها و جهادیها شد. این خدمترسانی جهادی در دوره کرونا در ادامه با فعالیتهای متنوعی همراه شد؛ از آبمیوه گرفتن برای بیماران و پرستاری از آنها و کمک مالی برای ترخیص بیماران نیازمند تا کمک به کاسبان آسیبدیده از کرونا، تأمین بستههای ارزاق برای خانوادههای آسیبدیده و...»
اگر اراده کلان نباشد، بشاگرد محروم میماند...
روایت حجتالاسلام حسین کاظمزاده از 20 سال خدمترسانی گروه جهادی محبین ائمه (ع) به فصل پایانی رسیده اما یک سئوال هنوز بیپاسخ مانده است. با وجود بیست و چند سال خدمت خالصانه مرحوم حاج عبدالله والی و یارانش و بعد، خدمترسانی بیوقفه تعداد زیادی از گروههای جهادی ازجمله گروه محبین ائمه (ع)، چرا بشاگرد هنوز محروم است؟ میپرسم و حاج آقا در جواب میگوید: «حل مشکلات بشاگرد، نیاز به یک اراده کلان حاکمیتی دارد. ببینید، تا مسائل اساسی این منطقه ازجمله مشکل اشتغال جوانان حل نشود، تمام فعالیتهای ما شاید در حد کارهای روبنایی باقی بماند. و باید بپذیریم مشکل اشتغال با چند گروه جهادی حل نخواهد شد. به همین دلیل است که یکی از مهمترین کارهای گروههای جهادی در حال حاضر، مطالبهگری است؛ البته مطالبهگری نه به معنای فریاد زدن و درخواستهای بیهوده داشتن. گروههای جهادی هم واقعاً باید محدودیتهای دولتها را در نظر بگیرند.
اما به هر صورت، مشکلات کلان بشاگرد باید با تعامل با دولت حل شود وگرنه به نظرم کار ابتر باقی میماند. در این سالها کارهای فوقالعاده مهمی انجام شده اما تا اراده حاکمیت و دولت پشت کار نیاید، آن اتفاقی که انتظار داریم، محقق نمیشود؛ اینکه بشاگرد منطقهای شود که جوانش بتواند همانجا کار کند، ازدواج کند و کنار خانوادهاش باشد. با توجه به اینکه ظرفیت تعامل در دولت آقای رییسی بیشتر از دولت قبل است و خود ایشان هم پای کار آمده است، انشاءالله شرایط بهتری ایجاد خواهد شد. امیدواریم دولت با همین اراده پای کار بماند و با همکاری گروههای جهادی، اتفاقات خوبی را در بشاگرد رقم بزند.»
انتهای پیام /