دوشنبه 5 آذر 1403

آشکارسازی رابطه حکام عرب با اسرائیل و ستیز با مقاومت

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
آشکارسازی رابطه حکام عرب با اسرائیل و ستیز با مقاومت

تهران - ایرنا - فاش شدن رابطه امارات متحده عربی با رژیم صهیونیستی، یک خبر غافلگیر کننده نبود، اما این اتفاق، حقایقی را پیش روی ملت های منطقه آشکار کرد؛ اینکه دولت های سازشکار منطقه با شنیدن صدای خرد شدن استخوان های آمریکا، دنبال یک حامی منطقه ای می گردند و مهمتر اینکه از طریق ایران هراسی، از در ستیز با محور مقاومت در آمده اند.

اتفاقی که 17 آگوست رخ داد، فقط یک اعلامیه رسمی آشکارسازی روابط دو طرف بود، چرا که پروژه سازش از دهه ها قبل توسط شخصیت هایی همچون انورسادات رئیس جمهوری ترور شده مصر و ملک عبدالله پادشاه سابق اردن کلید خورده بود. آنان بعد از شکست در وعده هایی که به ملت فلسطین و ملت های عرب مبنی بر آزادی قدس داده بودند، نبرد برای آزادی سرزمین های اشغالی را به لابی های هتل های لوکس و لاکچری منتقل کردند.

تمام تلاش های حکام عربی از سال 1967 تاکنون به شکست انجامیده است؛ تلاش کشورهایی که به آن محور سازش اطلاق شد و حالا فهرستی اندک از نتایج این تحرکات را می توان به شرح زیر یادآوری کرد:

- مذاکرات بی شمار با صهیونیست ها که هیچکدام ذره ای منافع برای ملت فلسطین در برنداشت.

- تمام تلاش های حکام عرب در دهه های گذشته تنها به عادی سازی روابط قاهره و امان با رژیم اشغالگر خلاصه شد.

- شهرک سازی ها در سرزمین های اشغالی در مقابل دیدگان جهانیان ادامه یافت و هر روز بخش بیشتری از اراضی فلسطینی ها به اشغال صهیونیست ها در آمد.

- نقض حقوق فلسطینی ها، کشتارهای روزانه و فشار اقتصادی در تمام این سال ها ادامه یافت و هیچ اقدامی از سوی حکام عرب برای تقابل با این سیاست ها صورت نگرفت.

- ترامپ حتی پا را فراتر گذاشت و با هدف رسمیت بخشیدن به انتقال مرکزیت از تل آویو به قدس شریف، سفارتخانه آمریکا را به این شهر منتقل کرد.

اما همزمان با وقت کشی حکام عرب، جریان مقاومت با هدف آزادسازی قدس شریف متولد شد، طی این سال ها با کمترین امکانات و تجهیزات و حمایت رشد کرد و به بلوغ رسید و به خاکریزی نفوذ ناپذیر تبدیل شد که برنامه های توسعه طلبانه صهیونیست ها و طرح های آمریکا و سازشکاران منطقه ای را متوقف کرد و آرام آرام به عنصری تعیین کننده در معادلات منطقه تبدیل شد.

سازشکاران که گویا بیشتر از صهیونیست ها از بالغ شدن جریان مقاومت و ریشه دواندن آن نگران شده بودند، برای زدن این درخت تنومند مقاومت به محوریت حزب الله لبنان، دست بکار شدند و به این ترتیب محور غربی - عبری - عربی شکل گرفت تا در سال 2006 کار مقاومت را یکسره کند، اما نتیجه نبردی که در سال 2006 در همین قالب رخ داد، معادلات را برای این محور ضد فلسطینی - ضد اسلامی به هم ریخت.

در جنگ صهیونیست ها علیه حزب الله لبنان (به عنوان نقطه کانونی محور مقاومت در منطقه) که به جنگ 33 روزه معروف شد، محور سازش با حقیقتی روبه رو شد که برایش تکان دهنده بود، چرا که حزب الله توانسته بود ارتشی را به زانو در آورد که از1948 میلادی این رژیم از هیچیک از کشورهای عرب شکست نخورده بود.

صهیونیست ها که با حمایت حکام سازشکار عرب و آمریکایی ها جنگ 33 روزه را به ملت لبنان تحمیل کردند، در پی آن بودند که تولد خاورمیانه جدید مورد نظر آمریکا را کلید بزنند. اما این جنگ یک اتفاق خوب را برای ملت های منطقه رقم زد و آن بسترسازی برای شکل گیری محور مقاومت در سراسر منطقه بود.

با اینحال محور عربی - عبری - غربی بیکار ننشست و پروژه های مختلفی را برای از پادرآوردن محور مقاومت در دستور کار قرار داد؛ از جمله مخدوش کردن چهره مقاومت، ایجاد فتنه‌های طایفه‌ای، تشکیل گروه‌های تروریستی مانند القاعده، داعش، النصره و... در سوریه و عراق، شعله‌ور کردن آتش جنگ فرقه‌ای و تکفیری در سطح منطقه، اعمال تحریم‌های ظالمانه علیه کشورهای حامی مقاومت و در نهایت ترور و حذف فیزیکی فرماندهان مقاومت از جمله سردار «حاج قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس»، همه و همه توطئه‌هایی بود که در این مدت برای شکستن کمر مقاومت از سوی این محور خبیث طراحی و اجرا شد که البته به هدف خود نرسید.

این محور ضد مقاومت، با روی کارآمدن دونالد ترامپ طرح جدیدی را رونمایی کرد که به «معامله قرن» معروف شد. اعلام طرح معامله قرن آخرین تلاش محور سازش برای خاموش کردن آرمان فلسطین بود و اهداف تمامی توافقنامه‌ها و گفتگوهای محور سازش در 47 سال گذشته را دنبال می‌کند، البته با یک تفاوت شاخص و آن آشکارسازی روابط میان حکام عرب محور سازش با رژیم صهیونیستی و اردوکشی آشکار در برابر محور مقاومت است.

اکنون حکام وابسته محور سازش با فشار آمریکا و رژیم صهیونیستی به بهانه ایران هراسی و در عمل برای مقابله با محور مقاومت، در صدد ایستادن پشت سر دشمن اشغالگری است که روزی وعده آزادی یک هفته‌ای سرزمین اشغال شده فلسطین را از دست او به آوارگان داده بودند. حال آنکه جمهوری اسلامی ایران از زمان حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001 و اشغال عراق در 2003، پیشرفت ژئوپلیتیکی غیر قابل انکاری داشته و در جریان مقابله با تروریست در عراق و سوریه جایگاه خود را در میان ملت‌های منطقه تثبیت کرده است و تلاش های ایران هراسانه محور سازش نیز تاثیری در نگاه ملت های منطقه نخواهد داشت.

حالا محور سازش، «توافق ابراهیم» را به عنوان یک جبهه ژئوپلیتیکی جدید علیه ایران گشوده است و برخی حکام عرب حوزه خلیج فارس تلاش می‌کنند تا برای دوره پسا ترامپ یک حامی منطقه‌ای برای خود دست و پا کنند و با شکل‌گیری یک هلال عبری عربی به تقابل با محور مقاومت ادامه دهند چرا که به خوبی می‌دانند ملت‌های عرب حامی طرح‌های سازش‌کارانه آنان نیستند.

*س_برچسب‌ها_س*