جمعه 10 فروردین 1403

آغاز بازسازی یا ادامه ناکامی؟/ مهمترین چالش های پیمان جبلی و ساختمان شیشه ای

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
آغاز بازسازی یا ادامه ناکامی؟/ مهمترین چالش های پیمان جبلی و ساختمان شیشه ای

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- نرگس روزبه؛ همین حالا هم حتی وقتی تلاش می‌کنم تا درماندگی‌ام را به دقت با افعال ماضی بیان کنم، برایم سخت است که من هم پا‌به‌پای آنها به همه این جمله‌ها اعتراف کنم. «صداوسیما؛ کارخانه تولید بحران‌های دست‌ساز»، «صداوسیما با پورشه مسافر کشی می‌کند»، «صداوسیما؛ روابط عمومی نظام یا تریبون نهضت»، «صداوسیما؛ توجیه‌گر یا پرسشگر؟»، «صداوسیما؛ سکوت در مطالبات، هیاهو در انتخابات»، «رسانه‌ای که زبان بحران ندارد، لال است»، «محافظه‌کاری مدیران صداوسیما؛ حفظ شأن رسانه یا صندلی ریاست؟»؛ همه اینها تک‌خطی‌هایی بود از دغدغه‌هایی که در این یکسال هرکدام را مدیر رسانه‌ای، استاد دانشگاهی، پژوهشگری به ما گفت و ما نوشتیم و همه باهم به امید اصلاح نشستیم. هرچند اصلاح، سازوکاری داشت که خوش‌بینی بود اگر آن را در تغییر یک مدیر می‌دیدیم.

چند روزی است زمزمه‌های تغییر مدیر رسانه‌ملی هیاهویی به پا کرده است تا پس از مدت‌ها دوباره صداوسیما به یکی از دغدغه‌های اول رسانه‌ها تبدیل شود. حتی اگر این تغییر قرار نباشد به انقلاب بزرگی در رویکردهای این سازمان منجر شود اما فرصت خوبی‌ست تا تغییر مثبتی برا احیای این رسانه در جامعه صورت بگیرد. صریح و ساده بگوییم بحران‌های صداوسیما انگشت‌شمار و کلان‌اند. چندین بحران اصلی که بیانشان راحت اما حل آن‌ها سال‌هاست طول کشیده. از این مدیر به آن مدیر چالش‌های جدیدی پیش رو داریم و هر مدیری برهر بخشی متمرکز شد، زمام بخش دیگری از دستش رها شد. در چندسال اخیر گسترش کمی شبکه‌ها و زیرساخت‌های فنی، موفقیت‌هایی بودند که چشممان را از بحران ایده و محتوا بستند. روز به روز مردم از بدنه حاکمیت دور کردند و هیچ تلاشی برای برگردادن آن‌ها انجام نشد. گزینه احتمالی نشستن روی این صندلی آنقدر قطعی‌ست که قلم را تا استفاده از فعل مضارع پیش می‌بریم. دکتر پیمان جبلی که من او را از دانشگاه صداوسیما می‌شناسم و شاید شما او را از معاونت برون مرزی صداوسیما یا معاونت خبر، دبیر اخبار خارجی و داخلی تلویزیون یا مدیرکل اخبار داخلی واحد مرکزی خبر، شاید هم از زمانی که او معاون رسانه‌ای دبیرشورای عالی امنیت‌ملی در زمان تصدی سعید جلیلی بود، بشناسید؛ شاید هم اصلا نشناسید ولی امروز که او اصلی‌ترین گزینه ریاست سازمان است نیاز است بیشتر از ایشان، مشکلات پیش‌روی سازمان صداوسیما را بشناسیم. البته که هر مدیری که بر هر مسندی نشست اول با رزومه و رشته تحصیلی‌اش قضاوت شد، شاید هم باید بشود.

مهندسی، دانشگاه‌های صنعتی، معاون توسعه و فناوری، واژه‌هایی است که برای توصیف عبدالعلی علی‌عسگری کفایت می‌کند. رویکردی فنی، نگاهی کمی و همچین موفق در توسعه زیرساخت‌های سخت‌افزاری. از طرفی معارف اسلامی و تبلیغ، فرهنگ و ارتباطات؛ دانشگاه امام صادق؛ اخبار و معاونت‌سیاسی هم برای شناخت نوع نگاه تجربه‌کاری و رویکرد دکترجبلی کافی‌ست و البته ما امیدواریم ترکیب دو بعد نظری و عملی، نتایج خوبی را برای رسانه ملی رقم بزند.

برای اینکه بتوانیم تحلیل درست‌تر و جامع‌تری از آسیب‌ها و مشکلات صداوسیما داشته باشیم تلاش کردیم تا به بهانه همین تغییر مدیر صداوسیما در ادامه سلسه گفتگوهای «صداوسیما از نگاه مدیران رسانه»، ویژه‌تر به این موضوع بپردازیم و چالش‌های پیش روی مدیر جدید را بررسی کنیم. در این قسمت درگفتگوهای مجزا با مدیران رسانه پیرامون این موضوع به بحث نشستیم.

*س_میراث علی‌عسگری برای رئیس جدید _س*

سعید‌آجرلو مدیرمسئول روزنامه صبح‌نو در گفتگو با خبرگزاری دانشجو با اشاره به این موضوع که مسئله اصلی رسانه‌ملی مدیریتی است،‌گفت:«با تمام احترامی که به شخصیت دکتر علی‌عسگری می‌گذارم اما از نظر من ایشان از نظر محتوا و ایده نتوانستند هیچ تحولی در صداوسیما ایجاد کنند و به تبع آن مدیران دیگری که در زیر مجموعه ایشان بودند. ما در پنج سال اخیر به شدت دچار بحران محتوا و ایده و چشم‌انداز بودیم. مدیریت صداوسیما نتوانست در حوزه فکری و اندیشه‌ای این راه را باز کند. باوجود ساختار عظیمی که در حوزه‌های فنی، تکنیکی، نیروی انسانی و تعداد شبکه‌ها داریم بحران محتوا داریم؛ نه برنامه تأثیرگذار داریم و نه آن چیزی را که بازتاب خواست مردم و جامعه باشد می‌توانیم ارائه کنیم. صداوسیما امروز نه حوزه آرمانی و مطلوب ما را جلو می‌برد و نه واقعیت‌ها را. سازمانی که در 5 سال گذشته دیدم حتما عقب‌تر از سازمانی است که ما در دوره آقای ضرغامی دیدیم. حداقل ما در آن زمان چشم‌انداز و مدیر مسلط به محتوا داشتیم.»

در ادامه مسعود فروغی، سردبیر روزنامه فرهیختگان، چالش اصلی رسانه‌ملی را حوزه نیروی انسانی دانست و گفت:«صداوسیما به کشتی گیرافتاده وسط اقیانوس تبدیل شده است که بیشتر از ظرفیتش بار دارد. این سازمان عریض و طویل در سال‌های متمادی شکل گرفته و نمی‌توان آن را حاصل مدیریت این مدیر و آن مدیر دانست. این اضافه بار باعث شده است تا بیشترین هزینه‌های آن فقط صرف نیرو انسانی بشود. من مشکلات صداوسیما را تک‌نفره نمی‌بینم که با تغییر یک نفر همه چیز حل شود؛ مجموعه‌ای از ساز و کارهایی در خبر، ورزش، حوزه جوانان، هنرهای نمایشی و برنامه‌های ترکیبی هستند که همگی در ایجاد چنین وضعی مقصراند.»

دکتر داوود نعمتی انارکی، عضو هیئت علمی دانشگاه صدا وسیما و مدیرکل سابق روابط عمومی صداوسیما نیز درباره چالش اصلی مدیر جدید صداوسیما به دانشجو، گفت:«بنظر من بزرگترین آسیب برای رسانه ملی، ساختار بلند آن است که باعث می شود تصمیم گیری ها تا به بدنه اجرایی برسد با تاخیر باشد و حتی تغییراتی در تصمیمات رخ دهد که اصلا مورد نظر نبوده است. در واقع ساختار بلند موجب شده تا چابکی لازم را در حوزه های تولید محتوا از دست بدهد. ساختار سازمان های رسانه ای باید ساختاری مسطح باشد. سلسله مراتب مدیریتی آن باید کاهش یابد و عمدتا باید متمرکز به کار حرفه ای ها در بخش های مختلف از جمله تولید و نشر پیام باشد. من ساختار سازمانی رسانه های مختلف را بررسی کرده ام، آنچه که برایم جالب توجه بوده این است که این ساختار ها از رویکرد سازمانی صرف به رویکرد حرفه ای تغییر جهت داده است. مصداق آن نیوز روم ها در شبکه های خبری است که ساختاری مسطح دارند و تقریبا فاقد سلسله مراتب و متعدد مدیریتی اند. در اتاق خبرها سردبیران و دبیران و خبرنگاران به شکلی حرفه ای وظیف خود را انجام می دهند.»

*س_مرجعیت از دست رفته_س*

مدیر مسئول روزنامه صبح درباره اعتبار رسانه‌ملی در بین مردم، گفت:«به نظر من مشکل ما در صداوسیما مشکل محتوایی است نه فنی. مشکل اصلی ما چشم‌انداز است. ما ایده‌هایی نداریم که یک پایی در زمین داشته باشند و یک پایی در آرمان‌ها و ارزش‌هایمان؛ اگر بتوانید این دو را به یکدیگر وصل کنید می‌توانید به رسانه‌ای معتبری تبدیل شوید که هم بازتاب نظرات مردم خودتان هستید و هم در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای می‌توانید تأثیرگذار باشید. یکی از نمونه‌های خوب این ماجرا، پرس تی‌وی است. پرس تی‌وی اتفاقا سعی کرد از واقعیت‌ها فرار نکند و در واقع به واقعیت‌ها حمله‌کرد و تلاش کرد موضع خودش نسبت به عینیات را بیان کند.»

سردبیر روزنامه فرهیختگان نیز پیرامون از بین رفتن مرجعیت خبری در صداوسیما، گفت:«یکی دیگر از چالش‌های صداوسیما چالش مرجعیت خبر است. صداوسیما نسبت به واقعیت اجتماعی که مخاطب درک درستی از آن دارد، بی اعتنا است. تصور صداوسیما این است که این چیزی که ما گفتیم را مخاطب می‌شنود و همه چی تمام می‌شود. شما نگاه کنید در ماجرای آبان 98 و هواپیمای اوکراینی و حتی ماجرای کرونا، رسانه‌ملی چطور برخورد کرد؟ طوری که انگار مخاطب حقیقت را نمی‌بیند و حقیقت همین گزارش‌های مردمی و مرسوم در صداوسیماست؛ همه چیز هم عادی است. در مسئله تجمع کارگران و خصوصی سازی‌های اشتباهی که درچندسال اخیر اتفاق افتاده است صداوسیما با هزار ملاحظه و رودروایسی ورود می‌کند درحالی که آوانگاردترین حرف‌ها در شبکه‌های اجتماعی زده می‌شود. نرم افزار انقلاب اسلامی، نرم افزار قابل ارائه‌ی است می‌توانیم به راحتی از آن دفاع کنیم و درباره آن حرف بزنیم ولی خب فکر می‌کنیم اینطور باشیم بهتر است. بخشی از نیروهایی سیاسی در ایران که از آن‌ها همین تفکر طرح صیانت بیرون می‌آید بر رویکرد صداسیما بسیار موثراند و از دل آن‌ها همین محافظه‌کاری‌ها بیرون می‌آید چراکه انتخاب اول آن ها حرف نزدن و انتخاب صدم آن حرف زدن با هزاران ملاحظه است و ما در صداوسیما حتی کسانی که توانایی کار کردن را هم دارند را به مجسمه‌های محافظه‌کاری تبدیل می‌کنیم.»

مدیرکل سابق روابط عمومی سازمان صداوسیما نیز در این باره گفت:«رسانه ملی به اعتقاد من یک رسانه مردمی محسوب می شود، البته ضعف هایی وجود دارد که در مواردی فاصله بین رسانه و مخاطب زیاد می شود که باید به راهکارهایی بپردازد که این فاصله را کم کند. توجه به برخی راهکارها اثر گذار است، مثلا توجه به اصل پاسخگویی و داشتن نگاهی مبتنی بر پارادایم انتقادی به خود تا بتواند به خود اصلاحی به شکل درستش بپردازد. شاید مهم‌ترین گام این باشد که با توجه به اطلاعات مرکز تحقیقات و روابط عمومی سازمان نقاط ضعف و قوت خود را از این اطلاعات استخراج و بر اساس آن برنامه ریزی و اقدام بعمل آورد. اگر مردم را شریک ذی حق در فرآیند فعالیت های رسانه در حوزه پیام بدانیم، یکی از گام های اساسی را در جریان ارتباطی خود و مردم برداشته ایم. در واقع مفهوم منفعت مردم می تواند همان مفهوم منفعت سازمان باشد مشروط بر اینکه آن را احساس کنند. البته جریان ارتباطی رسانه ملی با صاحبنظران، رسانه های دیگر و مسئولان می تواند شتاب دهنده تعامل قدرتمند رسانه و مخاطبانش باشد.»

فروغی اما با گلایه از آمار و ارقام‌های اعلامی از سوی مرکز تحقیقات گفت:«مرکز تحقیقات صداوسیما گاهی عددهایی ارائه می‌دهد که مثلا صداوسیما 80 درصد مخاطب دارد. نمی‌توان به اعداد تکیه کرد. صداوسیما به واسطه وسعت و سهولت دسترسی، طبیعی است که در بین مردم حضور داشته باشد و همه تا حدودی بیننده آن محسوب شوند. مسئله این است که چقدر صداوسیما اثر گذار است و چقدر روایت شما در جامعه مورد قبول و غالب است. ما بارها دیدیم که روایت‌های فضای مجازی گاهی چنان غالب می‌شوند که صداوسیما مجبور است جواب آن‌ها را بدهد و این نشان دهنده این است که صداوسیما در موضع ضعف است و همین موضوع باعث شده تا صداوسیما همیشه دنبال شبکه اجتماعی در حال دویدن باشد.»

*س_صداوسیما؛ ما قبل محتوا _س*

فروغی اما یکی از مشکلات اصلی صداوسیما را بخش هنرهای نمایشی و سریال سازی دانست و گفت:«چالش بعدی صداوسیما بحث هنرهای نمایشی از جمله فیلم و سریال است. از نظر من حتی بحران این بخش از بخش خبر هم بیشتر است چراکه در بخش خبر به دلیل دسترسی ویژه صداوسیما به نهادهای حاکمیتی و حکومتی در بعضی موارد می‌تواند خودش را نجات دهد؛ بیشتر مدیران و مسئولان مجبورند برای گفتگو با مردم از صداوسیما استفاده کنند و این موضوع تا حدی توانسته بخشی از ضعف‌ها را پوشش دهد. اما در حوزه فیلم و سریال صداوسیما در چهارسال اخیر با بحران جدی مواجه شده است. آخرین سریال پربیننده و قوی ما به بیش از یک دهه پیش برمی‌گردد. ما سال‌هاست سریالی نداشتیم که مخاطب گسترده جذب کند یا حداقل اثر آن در جامعه معلوم باشد. همین چند وقت پیش سریال درحال پخشی داشتیم که به مشکل قومیتی خورد؛ به جای آنکه مشکل قومیتی را حل کنند سریال را بایگانی کردند و همه این‌ها از همان روحیه محافطه‌کاری سازمان نشأت می‌گیرد. صداوسیما هم همه این مشکلات را در رقابت با بخش نمایش خانگی می‌بیند و تصور می‌کند که در بحث بودجه‌ای و مالی که نمی‌توانم با آن‌ها رقابت کنیم از طرفی هم بحث سانسور دست ما بسته است. به نظر من هردوی این گزاره ها رد است. بخشی از سریال‌های نمایش خانگی با درصدکمی ادیت، قابلیت پخش در صداوسیما را داشت و خود سازنده‌ها هم اتفاقا بخاطر دسترسی بسیار وسیع رسانه‌ملی، از آن استقبال خواهند کرد اما به علت ضعف مدیرت ما اینچنین دچار بحران سریال‌سازی شدیم. سریال‌هایی که الان در باکس‌های اصلی شب و در بهترین شبکه‌ها پخش می‌شوند از جنس سریال‌هایی هستند که قبلا در باکس‌های ظهر شبکه یک پخش می‌شد. به نظر من صداوسیما به انقلاب جدی در حوزه سریال‌سازی نیاز دارد.» او ادامه داد:«چالش بعدی سازمان موضوع برنامه سازی است. آنقدر مدیران صداوسیما بحث محتوا را شعاری، غیراستاندارد و غیرحرفه‌ای با استفاده از ادبیات و فر‌م‌های عقب افتاده جلو می‌برند که به ساختار برنامه‌سازی در صداوسیما آسیب بسیار جدی زدند. ما نیاز به برنامه های ترکیبی متنوع داریم. زمان‌هایی که خندوانه و عصرجدید پخش نمی‌شود صداوسیما با مشکل جدی مخاطب روبه رو می‌شود. ما در دهه 70 در حوزه نوجوانان برنامه «نیم‌رخ» را داشتیم و اوایل دهه 80 برای جوانان برنامه «کوله پشتی» را ساختیم. ما نیاز داریم به برنامه‌های ترکیبی داریم که با مخاطب ارتباط دوسویه ایجاد کند و هم از تنوع موضوعی و لحاظ کردن واقعیت‌های اجتماعی برخوردار باشد.»

فروغی با گلایه از آنتن‌های اجاره‌ای، گفت:«یکی از معضلات مهم ما در برنامه‌سازی‌، اجاره دادن آنتن به اسپانسر است که من این موضوع را به همان حرف اولم ارجاع می‌دهم؛ صداوسیما آنقدر نیروی اضافی دارد که مجبور است فقط هزینه کارمندانش را بدهد که به تبع آن برنامه‌ها به محلی برای جولان برندهای تجاری تبدیل می‌شود. حالا اگر شما برای آنتن فوتبال اسپانسر داشته باشید آنقدری مشکل نیست که برنامه محتوایی را به برندهای تجاری اجاره بدهیم. ما به شدت دچار بحران محتواییم. برنامه‌هایی می‌سازیم به اسم مسئله جوانان که زمین تا آسمان از جوانان از دور است. شاید یکی از معدود اتفاقات مثبت دوره اخیر مدیریت صداوسیما پوشش ویژه برنامه‌های ورزشی بوده است که ما در همین موضوع هم از همه ظرفیت صداوسیما استفاه نکردیم. من فکر نمی‌کنم حتی با تغییر یک مدیر تحولی در صداوسیما ایجاد شود. به نظرم مسئله صدا و سیما فقط جابجایی یک مدیر نیست، مجموعه‌ای از ساز و کارها و فرآیندهایی که در حال اداره سازمان هستند باید تغییر کنند.»

*س_مهم‌ترین اقدامات پیش روی آقای رئیس _س*

 دکتر رضا خاشعی یکی از مدیران کل سابق سازمان درباره کلیدی‌ترین و اساسی‌ترین اقدامات پیش روی رئیس جدید، گفت:« به نظر من مهم‌ترین آن‌ها می‌تواند تشکیل شورای عالی سیاستگذاری در سازمان با ترکیب جدید و دستور جلسات عملیاتی که منجر به تصمیم‌گیری و صدور مصوبات کلان گردد، باشد. البته نه اینکه فقط از نظر فرم و رفع تکلیف این جلسات تشکیل گردد. تشکیل جلسات فرمایشی و ارائه صحبت‌های کلیشه ای برای زینت مجالس در هر سطح و سطوحی و برای هر سازمان و دستگاهی مضر است. همچنین تقویت امر برنامه‌ریزی و بودجه ریزی برنامه محور در سازمان؛ چیزی که متاسفانه طی سال‌های اخیر نه تنها تقویت نشده بلکه از منظر ساختار و تشکیلات سازمانی تنزل نیز یافته است. برنامه ریزی و آینده نگری در همه سازمان‌ها حکم نیروی عاقله و مغز سازمان را دارد. لذا تقویت این قوه عاقله سازمان برای تحقق سیاست‌های کلان شورای عالی سیاستگذاری یکی از کلیدی‌ترین و اساسی‌ترین اقدامات رئیس سازمان می‌تواند باشد.»

خاشعی در ادامه پیرامون چالش‌های استراتژیک سازمان که می‌تواند در ادامه مسیر بیشتر مورد توجه قرار گیرد،‌گفت:«تدوین استراتژی‌های علمی و آکادمیک (در سطوح سازمانی و معاونت‌های سازمان) و سپس تصویب و ابلاغ و پیاده سازی آنها به همراه پیگیری و نظارت بر حسن انجام آنها از دیگر مغفولات سازمان در سال‌های اخیر است که می‌تواند در دستور کار قرار گیرد. البته منظورم استراتژی‌هایی است که صرفا در ذهن مدیران عالی نباشد، بلکه تمام پرسنل سازمان بایستی از آن مطلع باشند و برای تحقق آنها تلاش نمایند. از دیگر اقدامات اساسی سازمان، روشن نبودن برخی مسائل قدیمی و ضرورت بازنگری در آنها برای حفظ و جذب مخاطب است. مسائلی چون: نمایش ساز و آلات موسیقی، انعکاس صداهای مختلف و طیف‌های مختلف سیاسی، نمایش روابط صمیمانه بین شخصیت‌های داستان، نمایش بدحجابی در جامعه و...). سازمان باید برای مقابله با رقبای خود و حفظ جایگاه خود از نظرات متخصصان بیرونی و انعکاس صدای آنها بخوبی بهره‌گیری نماید. بنظرم برای بقا در سپهر رسانه‌ای امروز در سازمان بایستی نگاه و رویکرد کارشناس محوری حاکم گردد نه مدیر محوری. البته یادمان نرود در انتخاب و بکارگیری کارشناسان و آموزش‌های مستمر آنان بایستی دقت لازم صورت گیرد. همچنین در انتخاب و انتصاب مدیران لایق و آموزش و ارزیابی عملکرد مستمر آنها بایستی این دقت دوچندان گردد. مقابله با تکنولوژی های نوین ارتباطی، جریان آزاد اطلاعات، سرعت انتقال اطلاعات و خلاقیت‌های رقبای قدرتمند دیگر با اتاق فکرهای چند نفره سازمان جواب نمی‌دهد. برای مقابله در این شرایط پیچیده باید نقشه راه، برنامه‌های استراتژیک، برنامه‌های عملیاتی و کارشناسان معتمد و متخصص داشت.»

آجرلو با تأکید بر تغییر مدیران در سطوح کلان و میانی و غیردولتی شدن بودجه سازمان، گفت:«من فکر می‌کنم قدم اول تغییر مدیران درسطح کلان و بعد تغییر یا اصلاح رویکرد مدیران میانی است. ما به مدیری نیاز داریم که هم از پس تفکرات محافظه‌کارانه بربیاید هم بینش دقیقی نسبت به آینده داشته باشد و هم طراحی دشمن را بشناسد و بتواند رسانه را بر اساس ظرفیت‌ها و خواست مردم طراحی کند. ما نیاز به بازسازی داریم همان بازسازی که رهبری بر لزوم آن تأکید کردند؛ ما در صداوسیما نیازمند بازطراحی هستیم. به شدت به نظرم مدیریت و کابینه رئیس صداوسیما مهم است. و این کابینه نیاز به ترمیم دارد تا از جامعه عقب نماند. مدیر صداوسیما باید به سمت درآمدزایی و اقتصادی کردن فعالیت های رسانه و هم به سمت محتوا حرکت کند و در نقطه‌ای بتواند این دو را به یکدیگر گره بزند. باید بتواند هم بنگاه اقتصادی داشته باشد هم محتوایی نه فقط صرف بنگاه اقتصادی چراکه دوباره عقب می‌مانیم. ما باید اقتصاد رو به سرمایه و محتوا و بیرون کشیدن استعدادها تبدیل کنیم. ما استعدادهای خیلی زیادی داریم که فرصتی برای آن‌ها ایجاد نکردیم. دولتی بودن صداوسیما باعث انحصار و همچنین غیرچابک بودن آن شده است. صداوسیما با بودجه دولتی هزینه می‌کند و ساختارها را گسترش می‌دهد درحالی که اگر خودش مجبور به تأمین هزینه شود چنین هزینه‌هایی را نمی‌کند و سیستم را کوچک‌تر و چابک‌تر می‌کند.»

در این گزارش تلاش کردیم تا با کنارهم قرار دادن نظرات مدیران اسبق رسانه‌ملی و مدیر دیگر رسانه ها ازجمله رسانه‌های مکتوب که همگی به اقتضائات رسانه و شرایط مدیریت رسانه، اگاهی دارند، ابعاد گوناگون رسانه‌ملی را بررسی کنیم و چالش‌های پیش رو را صریح‌تر بیان کنیم. رسانه‌ملی نیازمند بازطراحی جدیدی در ساختارها است که نه می‌شود با همین ساختار و رویکردهای محافطه‌کارانه آن را پیش برد و نه می‌شود با اقدامات سرعتی و غیراصولی اصلاحات ریشه‌ای انجام داد. امید داریم تا مدیران جدید رسانه‌ملی با اقدامات تدریجی اصلاحات را انجام دهند.

آغاز بازسازی یا ادامه ناکامی؟/ مهمترین چالش های پیمان جبلی و ساختمان شیشه ای 2