آقای حداد! بحث حقوق و شهریه نیست، تافته جدا بافته و طبقه ممتازه بد است
قبول که زمین اهدایی بوده، نفعی نمیبرید، فرزندان تان حقوق زیاد نمیگیرند. اما باز مشکل اصلی باقی است: تافته جدا بافته بودن و دامن زدن به نابرابری آموزشی و خدمات دهی به طبقه ممتازه جدید...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - آقای غلامعلی حداد عادل درپیامی تصویری به پارهای شبهات از جانب آقای پرویز فتاح رییس بنیاد مستضعفان که در یک برنامه تلویزیونی درباره «مدرسه فرهنگ» مطرح شده پاسخ داده است.
از جمله گفته است:
-«مدرسه فرهنگ بعد از اطلاع مقام معظم رهبری از وضع نابهنجار رشته علوم انسانی در آموزش و پرورش با توصیه مؤکد ایشان برای احیای این رشته ایجاد شد.
کمک بنیاد مستضعفان هم خانهای است که در سال 72 در اختیار مدرسه فرهنگ قرار گرفت. اما چون این خانه مناسب نبود به دستور مقام معظم رهبری در سال 74 با همه احتیاطی که در باب استفاده از بیتالمال دارند و با توجه به اساسنامه موسسه فرهنگ، زمینی از بنیاد در اختیار موسسه قرار گرفت.
خانه قبلی باید پس از ساخت مدرسه در این زمین به بنیاد مستضعفان بازگردانده میشد اما به جهت مشکلات اداری و مالی، کار ساخت مدرسه به تعویق افتاد و در سالهای اخیر معلوم شد به علت قرار گرفتن زمین بر روی گسل زلزله، امکان ساخت مدرسه در آن وجود ندارد. از این رو مؤسسه فرهنگ در سال 98 اعلام کرد این زمین را به بنیاد برمیگرداند.» -«مؤسسان، سود و بهرهای نمیبرند بلکه کمک مالی هم میکنند. حتی برای فرزندان و نوههای خود من شهریه پرداخت شده است». -«یکی از فرزندان من با دکتری نانوتکنولوژی در ازای کار تمام وقت تنها ماهی دو میلیون و 400 هزار تومان دریافت میکند و فزند دیگرم با دو مدرک فوق لیسانس دارد در ازای کار بیش از سه روز در هفته ماهی یک میلیون و 700 هزار تومان.»
«ما هم به مدرسه سازی در مناطق محروم معتقدیم و در حال حاضر در مناطق محروم سیستان و بلوچستان و کرمان، 14 مدرسه را با دست خالی ساختهایم و آنها را با کمک خیرین اداره میکنیم.» این سخنان اما به جای آن که شبهات مطروحه را رفع کند بحث های تازهای برانگیخته است. هر چند جالب است که گفته شد فرزند خود آقای فتاح هم در همین مدرسه درس خوانده و اگرچه همکارمان به این موضوع پرداخته که چرا مردم باور نمیکنند فرزندان آقای حداد عادل حقوق ماهانه کمتر از متعارف دریافت میکنند از منظری دیگر و با فرض صحت تمام گفتههای آقای حداد عادل، میتوان بر این پاسخ درنگ کرد: از منظر ایجاد طبقه ممتازه و جدید و طبقاتیتر شدن جامعه و بر این پایه این نکات را مطرح کرد:
1. آقای حداد عادل در تمام دهه 60 و سال هایی از دهه 70 قائم مقام وزارت آموزش و پرورش بوده و هنوز در این وزارتخانه و در قالب عضویت در شوراهای عالی مختلف حضور دارد. این که فردی واجد مقام دولتی باشد و مؤسسه غیر دولتی ولو غیر انتفاعی راه بیندازد آیا مصداق «تعارض منافع» نیست؟
آقای حسین شریعتمداری چند سال پیش و در یادداشتی با اشاره به این که جیمی کارتر پس از ریاست جمهوری مزارع بادام زمینی خود را فروخت تا بحث تعارض منافع پیش نیاید (تصمیمات تعرفهای به حساب منافع او گذاشته نشود) و تیتر زد: از کارتر یاد بگیرید! موضوع نوشته این بود که نمیشود شخص، مقام دولتی داشته باشد و تصمیمات او منافع شخصی ایجاد کند. حداقل انتظار از آقای حداد عادل این بود و هست که دیگر هیچ مسؤولیتی در وزارت آموزش و پرورش نداشته باشد. 2. آقای حداد میگوید: از فرزندان و نوههای من هم شهریه گرفتند. اتفاقا مشکل همین جاست. وقتی مقامات مختلف فرزندان خود را به مدارس غیر انتفاعی میسپرند چگونه میتوان انتظار داشت دغدغه میلیونها محصل در مدارس دولتی را داشته باشند؟ عباس عبدی به تازگی در پرسش و پاسخی با موضوع نابرابری آموزشی پیشنهاد داد: ثبت نام فرزندان مقامات در مدارس غیر انتفاعی ممنوع شود. او گفته است: «بیشترین کاهش بودجه عمومی دولت متوجه آموزش و پرورش شده و سرانه دانش آموزان کم شده. سیاستگذاران اما راهحل را در توسعه مدارس خصوصی دیدند و مشکل فرزندان خودشان را حل کردند و افراد متنفذ، مسأله را برای خودشان حل کردند و آموزش عمومی به حاشیه رفت.»
نتیجه این شده که رتبه های بالای کنکور هم به این بچهها اختصاص یافته و اگر بخواهیم بدبینانه ببینیم رشته های علوم انسانی را هم وارد این وادی کردهاند.
3. پیش از پیروزی انقلاب، آقای حداد عادل را نیروهای انقلابی به عنوان فرد مسلمان و باسواد میشناختند اما به عنوان نیروی انقلابی و مبارز شناخته نمیشد. برادرشان مهندس مجید حداد عادل البته اهل فعالیت سیاسی بود ولی خود آقای حداد دغدغه فرهنگی و فلسفی و با دکتر سید حسین نصر و انجمن فلسفه ارتباط داشت.
از این رو بعید است که رؤیای جامعه بیطبقه را در سر میداشته. با این حال درست که جامعه بی طبقه، آرمانی و غیر قابل تحقق بود اما قرار هم نبود طبقات را بیشتر کنیم. نه آن بی طبقه در رؤیا. نه این هزار طبقه در رؤیت! مشکل این نیست که فرزند او فقط دو میلیون میگیرد یا سه میلیون. این است که طبقه جدید درست کردهاند به گونهای فرزند و نوهشان در مدرسه خودشان درس میخواند بعد لابد با سهمیه به دانشگاه میرود یا در دانشگاه غیرانتفاعی رفیقشان درس میخواند و به سرعت جذب میشوند. (برخیها البته در 20 سالگی معاون پژوهشگاه هم میشوند!) مشکل در این جدا افتادگی از متن و بطن جامعه است. یک جامعه در دل جامعه واقعی. 4. پیش از انقلاب، دبیرستانهای خصوصی مثل هدف و خوارزمی بود که شهریه نسبتا بالا میگرفتند اما البرز هم بود که شهریه کمتری داشت و درهای آن به روی بچههای کمبضاعت هم باز بود. تا جایی که یکی از این بچههای بااستعداد - حسین خوشنویسان- که از تویسرکان آمده بود و در شبانهروزی البرز درس میخواند، بعد از انقلاب اولین جانشین دکتر محمد علی مجتهدی شد. هم او که مدیر کل آموزش و پرورش استان تهران هم شد و در دهه 70 که برای خود مدرسه تأسیس کرد دیگر در آموزش و پرورش نبود و تمام وقت در خدمت دانش آموزان بیبضاعت بود. اگر آقای حداد توضیح میداد چند درصد از دانشآموزان مدرسه او به بچههای کم بیبضاعت اختصاص دارد تأثیرگذارتر بود.
5. در سال 74 یک قطعه زمین گرفته اند تا مدرسه بسازند و تا 24 سال نتوانسته اند! آیا واقعا 24 سال زمان لازم بود تا متوجه شوند نمیشود در آن زمین مدرسه ساخت؟ در این صورت آیا این پرسش پدید نمیآید که وقتی در 24 سال نمیتوانید در زمین اهدایی مدرسه بسازید چگونه در چهار سال مدیر تربیت میکنید؟
6. با قبول و فرض صحت کامل هر آنچه گفتهاند (این که زمین اهدایی بوده، نفعی نمی برند، شهریه میدهند، زمین را پس میدهند، فرزندان، حقوق زیاد نمیگیرند) نیز باز مشکل اصلی باقی است: جناب حداد عادل! شما خواسته یا ناخواسته به نابرابری آموزشی دامن زده اید و انقلاب برای این نبود.
پس، مشکل این نیست که نوهتان شهریه می پردازد یا نه. مشکل این نیست که فرزندتان چقدر حقوق میگیرد. حق دکتر نانو فناوری است که حقوق بالا بگیرد. مشکل این نیست که مؤسسه متعلق به بیت المال است یا نه و قبول میکنیم که هست چون معلوم است زمین بنیاد را برای نفع شخصی نمیدهند.
مشکل این است که طبقه ممتازه درست کردهاید. از مردم جدا شدهاید.
هر بار که یکی از بستگان را میبینم از کشف تازه ای در مدرسه پسرش میگوید که فلان بچه فرزند یا نوه این مقام یا آن مقام است. آقای حداد! هنر این بود که سطح مدارس دولتی را بالا میبردید نه این که خودتان برای خودتان مدرسه درست کنید و بچه های خودتان در آن درس بخوانند و کار کنند. مشکل در تافته جدا بافته بودن است نه زمین و شهریه هر چند که با همین زمین ها و شهریهها تافته های جدا بافته پرورش می دهید و همین می شود که ارتباطتان با اکثریت جامعه قطع میشود و تصور میکنید همه همین گونه می اندیشند...
------------------------------------------
بیشتر بخوانید:
پاسخ حداد عادل به فتاح درباره «مدرسه فرهنگ»
لینک کوتاه: asriran.com/0037LO