آیا به پایان اصلاحات نزدیک شدهایم؟ / انرژی ذخیرهشده اصلاحطلبان تمام شد!
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، اخیرا موضوع ریاست بر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، دوباره بر سر زبانها افتاده است؛ این دمل چرکین، بارها سر بازکرده ولی بهواسطه ریشسفیدهای این جریان سیاسی، موقت درمان شده است. حزب کارگزاران سازندگی که خود را بهعنوان میراث مرحوم هاشمی رفسنجانی میداند، در هر موقعیتی که توانسته انتقاداتی را به سیاستهای عارف وارد کرده است. همواره محمدرضا...
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، اخیرا موضوع ریاست بر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، دوباره بر سر زبانها افتاده است؛ این دمل چرکین، بارها سر بازکرده ولی بهواسطه ریشسفیدهای این جریان سیاسی، موقت درمان شده است. حزب کارگزاران سازندگی که خود را بهعنوان میراث مرحوم هاشمی رفسنجانی میداند، در هر موقعیتی که توانسته انتقاداتی را به سیاستهای عارف وارد کرده است.
همواره محمدرضا عارف بهعنوان رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، حزب کارگزاران سازندگی را رقیب خود در این شورا پنداشته و بارها چهرههای برجسته این حزب را متهم به کارشکنی در روند تصمیمات این شورا معرفی کرده است. عارف در نشستی با اعضای شورای شهر کرج در سال 1397، در واکنش به انتقادات مطرحشده نسبت به عملکرد خود در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، با بیان اینکه جریان اصلاحات باید مراقبت باشد که از درون ضربه نخورد، گفته بود: «متأسفانه در مواقعی از درون جریان اصلاحات، صداهایی شنیده میشود که جز ایجاد چالش و هزینه در خانواده اصلاحات دستاورد دیگری ندارد و شخصا امیدوارم که اینگونه مواضع از سر ناآگاهی باشد و همه دوستان به رمز پیروزی و موفقیت این جریان که وحدت و انسجام است توجه جدی کنند».در همان سال، کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی با همراهی برخی از شخصیتهای اصلاحطلب به دنبال برکناری عارف بود و حتی عبدالله نوری را گزینه مناسبی برای جایگزینی وی میدانست.
غلامحسین کرباسچی در مصاحبهای با روزنامه اعتماد با کنایه به گذشته سیاسی محمدرضا عارف گفت: «اصلاحات» فاقد تعریف مشخص است و به شرایطی میرسیم که در یک حوزه انتخاباتی از فردی که اصلا تمایل و سبقه اصلاحطلبی ندارد، حمایت صورت میگیرد. وقتی که جبهه اصلاحات تعریف شاخصی نداشته باشد، افرادی در موقعیت مناسبی عضو جبهه اصلاحات میشوند، اما در موقعیت نامناسب، آنان خود را جدا از این جبهه میدانند.»
اختلاف علنی این نماینده مجلس دهم با حزب کارگزاران سازندگی بر کسی پوشیده نیست. در همین مورد احمد شریف، دبیر کل حزب هدا اعلام کرده است که اختلافات جدی بین عارف و کرباسچی وجود دارد.
برخی احزاب اصلاحطلب عضو «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» از زمان تأسیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در سال 94 با سازوکار موجود در این شورا مخالف بودهاند. بسیاری از احزاب اصلاحطلب در پی آن هستند که با تشکیل «پارلمان اصلاحات» به فعالیت شورای سیاستگذاری خاتمه دهند. سعید نورمحمدی پیرامون این امر تصریح کرد: «شورای عالی سیاستگذاری تا زمان تشکیل مجمع عالی اصلاحطلبان فعالیت دارد و بعد از آن نیز در چارچوب این مجمع فعالیت خواهد کرد.»
عملکرد فراکسیون امید در مجلس دهم، همواره انتقادات فراوانی را متوجه محمدرضا عارف کرده است. در اوج محبوبیت وی، ریاست شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان به او واگذار شد. محمد نمازی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران دراینباره میگوید: «آقای عارف از یک اوج محبوبیت به وضعیت کنونی رسیده است. ایشان در سال 92 پسازاینکه به توصیه بزرگان جریان اصلاحات به نفع آقای روحانی از کاندیداتوری انصراف داد، از محبوبیت زیادی نزد اصلاحطلبان برخوردار شد.»
ناکارآمدی در شورای عالی سیاستگذاری از یکسو و عملکرد ضعیف فراکسیون امید از سو دیگر، عارف را متهم ردیف اول جریان سیاسی اصلاحات قرار داده است. بر اساس نتایج نظرسنجیهایی که پیرامون تمایل مردم تهران برای شرکت در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی انجام شد که حاکی از عدم استقبال مردم به جریان سیاسی اصلاحات در انتخابات مجلس یازدهم بود.
نامزدهای جریان اصلاحات در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی توانستند با کسب تمام 30 کرسی از تهران راهی خانه ملت شوند و لیست تهران که عمدتا از چهرههای ناشناسی تشکیل شده بود، با اعتماد مردم به این جریان سیاسی تواستند بر کرسیهای قوه مقننه بنشینند، اما با عملکرد فراکسیون امید و تشدید مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، این اعتماد میان توده ملت از بین رفت. همسویی بیقیدوشرط نمایندگان فراکسیون امید با نظرات دولت، حتی صدای برخی از نمایندگان مجلس را هم درآورد.
عبدالرضا مصری نماینده مردم کرمانشاه در مجلس هفتم، نهم و دهم دراینباره میگوید: «حامیان دولت در مجلس دهم، طرفداری از دولت را به معنای تبعیت از دولت تلقی و نمایندگان حامی دولت فکر میکردند هر چه دولت میگوید باید پشتیبانی کنند.»
اگر به خرداد سال 92 برگردیم، اصلاحطلبان، محمدرضا عارف را با عناوینی مانند پایبند به اصول اصلاحات و انرژی ذخیرهشده برای آینده خطاب میکردند، اما در سال 98، محبوبیت این چهره سیاسی بهشدت سیر نزولی به خود میگیرد. مهدی آیتی عضو سابق حزب اعتماد ملی و فعال اصلاحطلب معتقد است که آقای عارف یک شخصیت علمی دانشگاهی و جزو استادهای ممتاز دانشگاه است، بنابراین به درد سیاست نمیخورد و باید به دانشگاه برگردد. وی در ادامه میگوید: «رئیس دولت اصلاحات، آقای عارف را به زور بر گردن اصلاحات سوار کرده و امروز اختلافی عمیق بین شورای عالی جبهه اصلاحات که 20 سال فعالیت سیاسی داشته با شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان ایجادشده است.»
در فضای کنونی که سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان بهشدت کاهش پیداکرده است و با توجه به نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری 1400، اصلاحطلبان از تحمیل یک شکست سیاسی دیگر بیمناک هستند. محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران ضمن انتقاد از عدم کنش سیاسی از سوی محمدرضا عارف بهعنوان رئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، میگوید: «هرگونه ورود به انتخابات 1400 بدون بازنگری راهبردی در جریان اصلاحات به نتیجهای بهتر از انتخابات 1398 منتهی نخواهد شد و برای همیشه جبهه اصلاحات (به معنای متأخر آن) را از تاریخ سیاسی ایران حذف خواهد کرد و اگرچه اصلاحات نمیمیرد اما جبهه اصلاحات را خواهد کشت.»
به نقل از محمدرضا تاجیک، اکنون اصلاحات به خزان خود رسیده و تئوریسینهای این جریان سیاسی معتقدند که اگر این جریان برای انتخابات 1400، تغیر مانیفست سیاسی ندهد و بر ویرانههای ساختمان نمور و پرترک اصلاحطلبی امارتی نو بنا نشود، این جریان از صحنه سیاست کشور خارج خواهد شد.