یک‌شنبه 4 آذر 1403

آیا توصیه‌های رهبری، باعث تضعیف جایگاه مجلس است؟

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
آیا توصیه‌های رهبری، باعث تضعیف جایگاه مجلس است؟
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، موضوع مجلس به عنوان یکی از مهمترین ارکان و نماد‌های حضور و مشارکت فعال مردم در عرصه سیاست و حکومت در نظام‌های دموکراتیک در دنیا، از جهات مختلف همواره یکی از موضوعات مورد بحث نزد نخبگان و افکار عمومی جامعه بوده است. شأن و جایگاه مجلس در قانون اساسی کشور، شیوه انتخاب نمایندگان مردم، کارویژه پارلمان و حوزه وظایف و اختیارات نمایندگان، مکانیزم نظارت بر رفتار و عملکرد وکلای ملت و میزان تاثیر این نهاد در امور اساسی و جاری کشور از جمله زوایای مختلفی است که همواره در رابطه با موضوع مجلس مورد بحث و مداقه قرار گرفته است. این موارد عموما در ماه‌های منتهی به پایان دوره یک مجلس و شروع فرآیند‌های انتخاباتی برای تشکیل دوره جدید، از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و معمولا نخبگان و گروه‌های سیاسی سعی در این عرصه فعالتر ظاهر می‌شوند. مجلس شورای اسلامی در نظام جمهوری اسلامی ایران بنابر اعتقاد بنیانگذاران آن و مطابق آنچه در قانون اساسی به عنوان یک میثاق ملی آمده است، جایگاه رفیعی در ساختار سیاسی کشور داشته و به نوعی مهمترین ابزار نظارت و کنترل قدرت محسوب می‌شود، که البته منتقدینی از طیف‌های مختلف نیز دارد. در همین رابطه و با توجه به بروز برخی شبهات پیرامون موارد مطرح شده، گفتگویی اختصاصی با آقای «عباس سلیمی نمین» از فعالان عرصه سیاسی و مطبوعاتی کشور انجام داده ایم که مشروح آن در زیر می‌آید: *س_سوال: ضمن تبیین جایگاه حقیقی مجلس در ساختار سیاسی ج. ا. ایران بفرمایید منظور حضرت امام (ره) از جمله معروف «مجلس در راس همه امور است» چه بود؟_س* بسم الله الرحمن الرحیم. اهمیت مجلس را زمانی می‌توانیم درک کنیم که به سابقه آن بپردازیم. سال‌ها در کشور ما به جز در یک مقطع کوتاه سال‌های مشروطه، مجلس را از محتوا تهی می‌دیدیم. حتی بعد از نهضت مشروطه هم مجلس نواقص جدی داشت. البته تاحدی قابل درک است، چون مجلس اول انتخابی نبود بلکه نمایندگان اقشار بودند. بعد‌ها هم ایراداتی بر نوع روابط حاکم بر مجلس وجود داشت، ولی در عین حال یک مجلس قدرتمند را پیش از کودتای 1299 داشتیم که بسیار تعیین کننده بود و می‌توانست نقش موثری در معادلات سیاسی ایفا کند. اما بعد از کودتای 1299، مجلس از محتوا تهی شد که یک مجلس ظاهری داشتیم، اما قوه مجریه در واقع حاکمیت مطلق را داشت. از طریق قوه مجریه بیگانگان تاثیرگذار بودند در چگونگی شکل گیری مجلس که آن بحث تاریخی دارد و من واردش نمی‌شوم؛ بنابراین یکی از تلاش‌های جدی حضرت امام (ره) این بود که ما دو رکن دیگری که می‌توانست ضامن استقلال کشور باشد و در واقع یک تعاملات سازنده برون ساختاری برای کشور داشته باشد را با ایجاد استقلال در قوای مقننه و قضائیه فعال کنیم. یکی از این ارکان بعد از کودتای 1299 از محتوا تهی شد، یکی از رکن‌های دیگر نیز ذیل قوه مجریه تعریف می‌شد. یعنی قوه قضائیه محدود می‌شد به وزیر دادگستری و آن هم یکی از اعضای قوه مجریه بود و ما در واقع یک قوه بیشتر نداشتیم و طبیعی است که تالی فاسد فراوانی داشت. حتی اگر این حکومت (پهلوی) توسط بیگانگان روی کار نمی‌آمد، استبداد معنا می‌داد و این استبداد می‌توانست کشور را به عقب ببرد که برد؛ بنابراین امام (ره) تاکید داشتند بر معنای واقعی مجلس و اینکه فرمودند: «مجلس در راس همه امور است»، چون قانون را در راس همه امور می‌دانستند و بر قانون تاکید داشتند. قانون، چون روابط بین آحاد جامعه را تنظیم می‌کند لذا این بسیار تعیین کننده است. جایگاه تدوین قوانین و علاوه بر آن جایگاه نظارت، بالاترین جایگاه نظارتی بر طبق قانون اساسی به مجلس اعطا شده است. یعنی هم قانون را تدوین می‌کند و هم نظارت بر حسن اجرای قانون را تبیین می‌کند این بسیار تعیین کننده و مهم و حیاتی است. البته ما آفاتی را برایش متصور هستیم. هر جائی که کانون قدرت تعیین کننده باشد، آفاتی را می‌تواند به همراه داشته باشد که خود آن بحث دیگری است، اما بلاشک مجلس رکن اساسی در نظام جمهوری اسلامی است. *س_ سوال: اگر امروز برخی مجلس را در جایگاه حقیقی خود نمی‌بینند آیا این مسئله به ظرف بر می‌گردد یا مظروف آن (نمایندگان)؟_س* قطعا به مظروف بر می‌گردد. این که عرض کردم مجلس دارای قدرت فوق العاده‌ای است گرچه ابزار گسترده ندارد، اما جایگاه وسیعی در نظام سیاسی ایران دارد. خود این آفاتی را متوجه چنین جایگاهی می‌کند. این قوه مقننه یک آفت درون ساختاری و درون تشکیلاتی دارد و یکی برون سازمانی و بین روابط قوا است. یکی از آفاتی که همواره متوجه مجلس هست اینکه، مجلس گرچه قانون بودجه را تصویب می‌کند، اما در اختیار آن نیست در اختیار قوه مجریه است. آیا قوه مجریه تمایلی به استقلال قوه مقننه دارد؟ پاسخ منفی است. همواره از ابتدای انقلاب اسلامی که ما مبنا را بر رفیع دانستن جایگاه مجلس می‌دانیم، یک اهتمام جدی را هم در درون این ساختار شاهدید برای این که این جایگاه رفیع شکل نگیرد و تحت تاثیر قوه مجریه قرار بگیرد. ابزار این کار هم مادی است، یعنی هنگامی که امکانات مادی در اختیار قوه مجریه است، از این طریق می‌تواند نماینده‌ای که هم مبنای قانون گذاری و هم مبنای نظارت در کشور است را در خدمت خودش بگیرد. در این زمینه بخشی نگری یکی از آفات جدی نمایندگان است. نمایندگان برای اینکه بتوانند موقعیت خودشان را در میان رای دهندگان حفظ کنند به سوی بخشی نگری سوق پیدا می‌کنند. یعنی بیشتر فعالیت‌های عمرانی و اقتصادی را در حوزه انتخابی خودشان مطالبه می‌کنند و این در حالی است که نماینده باید کلان نگر باشد و سرمایه گذاری در اقصی نقاط کشور را بر اساس مصالح کلان کشور در نظر بگیرد. فلان کارخانه را در این استان می‌زنیم، چون به مواد اولیه نزدیکتر است یا به کانون‌های انرژی و... و به آنچه که می‌تواند هزینه تولید را پائین بیاورد. اما آیا تمایل نمایندگان هم این است؟ آیا در بعضی جا‌ها سرمایه گذاری را برای اقناع رای دهنگان برای اینکه مجاب کند که من آدم مفیدتری بودم و توانستم فلان کارخانه را بیاورم در منطقه شما، انجام می‌دهند. این جزئی نگری آفت است. آیا تمایل قوه مجریه برای استفاده از این جزئی نگری پررنگ نیست؟ بله پر رنگ است و می‌بینید که در بعضی جا‌ها برای به خدمت گرفتن نماینده، به این جزئی نگری نماینده کمک می‌شود و به نوعی از این راه نماینده به خدمت گرفته می‌شود. علاوه بر این شما شاهد برخی کمک‌ها از جانب دولت به نمایندگان مجلس هستید. چنانچه دولت اعلام می‌کند که ما به فلان نماینده کمک می‌کنیم که این پول‌ها را به اهالی آن منطقه انتخابی بدهد. برخی روابط پنهان را هم شاهدید بنابراین یکی از نقاط جدی که متوجه نمایندگان می‌شود این است که نمایندگان برای انتخاب در دوره بعد وارد یک معامله گری‌هایی می‌شوند که جایگاه مجلس را به طور جدی تنزل می‌دهد. یعنی کسانی که باید حساب ببرند و از نظارت عالیه آن خوف داشته باشند به سهولت این نظارت عالیه را خنثی و از خودشان دور می‌کنند. خب این آفت در گذشته به صورت سازمان یافته‌ای صورت گرفته بود. مثلا یک دانشگاهی مایل بود هرگونه که می‌خواهد عمل کند لذا به فلان نماینده دکتری داد و این منجر به فاجعه شد و سطح دانش سیاسی نمایندگان به شدت تنزل پیدا کرد با گرفتن یک عنوان دکتری و پنهان کردن بی اطلاعی خودش تحت عنوان یک مدرک بی اعتبار دکتری و از این دست معاملات وقتی که باب آن توسط قوه مجریه گشوده شد دیگر بخش‌ها هم وارد شدند. حتی شاهد بودیم که در دولت قبل (آقای احمدی نژاد)، آقای رحیمی معاون اول به برخی از نمایندگان مستقیما پول می‌داد که منجر به دعوا در مجلس شد و یکی از نمایندگان مجلس بر نماینده دولت سیلی نواخت که از نظر تاریخی ثبت شد و اکنون نیز همینطور است. شما می‌بینید که وزرا نمایندگان را به سفر می‌برند و به آن‌ها امکانات رفاهی می‌دهند و.... اما آنچه که در دوره گذشته بر ابعاد این مسئله افزود مسئله دیگری بود. ما همواره در شهرستان‌ها این پدیده را داشتیم و خواهیم داشت. به عنوان مثال یک معلم یا یک کاسب یا هر فرد دیگری که خوش نام هم هست در یک جایی از کشور که محدوده نگاهش وسیع و کلان نگر نیست رای می‌آورد و به مجلس راه پیدا می‌کند. این شخص وقتی وارد مجلس می‌شود اگر در مجلس یک قدرتی باشد که وی را هدایت کند حاصل کارش به گونه‌ای خواهد شد، ولی اگر مجلس رها باشد و مجلس سر هدایت کننده‌ای نداشته باشد وی می‌تواند کم کم دچار انحراف از وظایف خودش شود. خب مجلس کنونی که داریم به پایان آن می‌رسیم سر نداشت و غالبا نمایندگان این مجلس به ویژه نمایندگان تهران به گونه‌ای بودند که نمی‌توانستند جریان ساز باشند و جلوی آفات و انحرافات را بگیرند. در این مجلس که برخی نگران اند و گمان می‌کنند که مجلس جایگاه واقعی خودش را از دست داده، به دلیل است که کسانی که از تهران لیست دادند غالبا نام افرادی را دادند که این افراد قابلیت جریان سازی نداشتند و همین امر، انحرافات را در مجلس تشدید کرد. همان کسانی که با آن خانم (فدریکا موگرینی) عکس گرفتند در مجلس، عمدتا نمایندگان تهران بودند. یعنی نمایندگان تهران به لحاظ رها بودن فاجعه آمیز بودند و خیلی خودشان را دارای وزن نمی‌دانستند. در صورتی که می‌بایست برعکس این می‌بود و آن خانم باید تلاش می‌کرد تا با نمایندگان تهران عکس بگیرد، نه آنکه آن‌ها با آن وضعیت سخیف و ناشایست تلاش کنند تا با وی تصویری داشته باشند. خب این نشان دهنده این است که این برایشان مهم است و می‌خواهند در انتخابات استفاده ابزاری و تبلیغی کنند و بگویند که ما با فلان مقام بین المللی تماس داشتیم و آنقدر سطح خودشان را تنزل دادند. البته این موارد آشکار است و موارد پنهان می‌تواند بسیار بدتر باشد؛ بنابراین یک جریانی که توانست در تهران با یک تاکتیک تبلیغاتی اینچنین عمل کند، وزن نمایندگان در تهران را به شدت تنزل داد. این مسئله با سایر آفات جمع شد و مسائلی را به وجود آورد که رهبری چند بار تذکر دادند که مجلس نظارت بر خودش را تقویت کند که متاسفانه نتوانست این کار را کند، چون عمده نظارت بر مجلس می‌بایست از طریق نمایندگان وزین صورت بگیرد نه خیلی قانونی و نه هیئت رئیسه، زیرا اگر دو دفعه هیئت رئیسه ورود کند همین نمایندگان خط و نشان می‌کشند که شما با رای ما رئیس مجلس شدید و می‌رویم با دیگری معامله می‌کنیم. چون ساختار درونی مجلس به درستی به رای نمایندگان وابسته است نمی‌تواند در این زمینه قاطعیت چندانی داشته باشد البته می‌تواند با قاطعیت برخورد کنند، اما باید هزینه اش را پرداخت کنند و اگر سری بعد به عنوان هیئت رئیسه انتخاب نشدند برایشان مهم نباشد. یا رئیس بعدی هم برایش مهم نباشد که دور بعد انتخاب می‌شود یا نخواهد شد. چون نمایندگان تمایلی برای انتخاب فرد قاطعی ندارند تا با ایشان بسیار قانون‌مند برخورد کند. همانگونه که بیان داشتم مشکلات مجلس برخی ساختاری است و برخی گرایش به محدود نگری در مجلس داریم و همچنین آفات از جانب قوه مجریه را داریم که داد و ستد آشکار و پنهان با برخی از نمایندگان مجلس دارد و در نهایت فقدان سر و قوه عقلایی نداشت. اما آیا این قابل جبران است، بله قطعا قابل جبران است اگر بتوانید مجلس را مجددا از انسان‌های شریفی که ورود قوی تری نسبت به مسائل داخلی و بین المللی دارند پر کنید علی القاعده مجلس می‌تواند به جایگاه اصلی و حقیقی خود بازگردد. *س_ سوال: برخی معتقدند مدل کنونی نظام ریاستی در کشور ما موجب تضعیف جایگاه مجلس شده است، نظر شما در این بار چیست؟_س* ببینید ما الان ریاستی نداریم در کشور. این مدل که وزرا از نمایندگان مجلس رای اعتماد می‌گیرند یکسری نقاط قوت و یکسری نقاط ضعف دارد. خب، قوتش این است که مجلس می‌تواند دائم وزرا را مورد ارزیابی و سوال قرار دهد و در نهایت اگر وزرا به مسیر نادرست خود ادامه دادند می‌توانند مورد بازخواست و استیضاح نمایندگان قرار بگیرند. حتی رئیس جمهور هم می‌تواند این روند را طی کند و اگر نمایندگان قانع نشوند، می‌تواند مورد استیضاح واقع شود. منتهی یک مسئله‌ای ما الان داریم؛ تاکنون درون ساختاری را گفتیم لکن در ساختار جهانی و بین المللی هم با مشکلاتی مواجه هستیم. یعنی در چارچوب معادلات جهانی از استقلال خودمان دفاع می‌کنیم و حاضر نیستیم بعضی از مسائل مخالف با شان انسانی بر ما تحمیل شود. ما حاضر نیستیم تبعیض نژادی را در معادلات جهانی بپذیریم. هم در مورد آفریقای جنوبی این موضع قاطع را داشتیم و نژاد پرستی را در آنجا به رسمیت نشناختیم و با آن مبارزه کردیم، هم در مورد صهیونیسم این مقابله را داریم. طبیعتا از جانب حامیان صهیونیسم که از «نژادپرستی برخوردارند و سمبل نژادپرستی سرمایه داری را که از آن حمایت می‌کنند، طبیعتا با ما در تقابل قرار می‌گیرند. گاهی اوقات این تقابل‌ها بسیار زیاد می‌شود، مثلا با آمدن ترامپ این تقابل‌ها خیلی حادتر شد. البته ما با دموکرات‌ها هم این روند را شاید طی می‌کردیم، اما حالا فعلا این روند با انتخاب ترامپ خیلی تسریع شده است. بنابر این در این شرایط می‌بایست یک مقدار ملاحظات بین المللی را در نظر بگیریم. یعنی گاهی مجلس می‌بایست وظایف خودش را دنبال کند، اما در عین حال باید این را در نظر بگیرد که آیا دشمن مترصد این هست که نظم ما را برهم بزند یا خیر؟ الان شرایطی هست که ما التهابات داخلی را در درون خودمان تقویت کنیم؟ چون هر نظارت و کنترلی قطعا یک التهابی دارد و حتی تعامل سنجیده هم التهاباتی علی القاعده دارد و اینگونه نیست که شما بازخواست کنید از یک جایگاه رفیعی در کشور و این بازخواست تنشی را در کشور ایجاد نکند، چون او نیز طرفدارانی دارد و اگر این بازخواست جدی باشد آن طرفداران هم به میدان خواهند آمد و از انتخاب خودشان دفاع خواهند کرد؛ لذا یک ملاحظه کلان را باید مد نظر قرار داد، ولی متاسفانه این نیرو‌هایی که وارد مجلس فعلی شدند خیلی توانایی فهم مسائل بین المللی را ندارند. گویا ما در در معادلات جهانی با دشواری‌هایی مواجه نیستیم و فکر می‌کنند که حرکتی مانند استیضاح و یا اجبار به استعفاء و مشابه این حرکات منجر به تنش در جامعه سیاسی نمی‌شود، در حالی که این تنش‌ها فرصت سازی برای بیگانگان و دشمنان است و حتی وقتی ایشان بر روی شکاف‌های اجتماعی سرمایه گذاری می‌کنند طبیعتا شکاف‌های سیاسی برای آن‌ها فرصت مغتنمی است. ما در مجلس فعلی متاسفانه این فهم سیاسی را خیلی نمی‌توانیم مشاهده کنیم و این نیازمند این است که جایگاه رهبری به عنوان تنظیم کننده این سه قوه به میدان بیاید. گرچه ما باید به گونه‌ای عمل کیم که به اینجا نرسد، اما در عین حال قانون اساسی ما این تمهید را اندیشیده است که اگر زمانی نیاز به تنظیم این روابط داشت تا مصالح کلان حفظ شود، این جایگاه را قانون اساسی برای رهبری قائل شده است و رهبری هم در این ایام به کرات این وظیفه را به درستی انجام دادند ولو اینکه برخی خوششان نیاید. مثلا وقتی رهبری از دولت آقای احمدی نژاد به عنوان دولت و نه فرد خاصی حمایت می‌کنند در واقع این حمایت، مراقبت از نظم و انسجام است. حمایت کلان رهبری از دولت به معنی جلوگیری از فرصت سازی برای دشمن است. اگر ما به درستی مسائل جهان را رصد کنیم، این بحث که ما داریم به تدریج موفق شویم تا بتوانیم دموکراسی مدل خودمان را نهادینه کنیم، این برای نظام‌های سیاسی رقیب ما بسیار کشنده است چرا که آن‌ها در حال عقب گرد هستند، حال آنکه ما حرکتی رو به جلو داریم. در آقای احمدی نژاد به عنوان عنصر تندروی یک جریان، شما می‌بینید که رهبری اجازه ساقط شدن به آن به عنوان انتخاب مردم و نه فرد خود احمدی نژاد را نمی‌دهند و از وی حمایت می‌کنند. در واقع انتخاب مردم هرکسی بود از آن حمایت می‌کردند، چون مثلا بهر حال سلیقه مردم در مقطعی آقای احمدی نژاد بود، از انتخاب مردم حمایت می‌کنند و از رای مردم مراقبت می‌کنند و وقتی این نهادینه شد تا شاخص یک جریان سیاسی شود بهرحال شما از یک جریان سیاسی خوش تان نمیاد و از طرفدار جریان دیگری هستید و این در یک جامعه سالم سیاسی و رو به جلو طبیعی و نرمال است و می‌بایست سلایق مختلف و متضاد باشد نه اینکه شما بتراشید جامعه را به گونه‌ای که آن سلایق متضاد از بین بروند و همه مثل و شبیه باشند. جامعه‌ای رو به جلو خواهد بود که اندیشه‌های متضاد در آن قابل تحمل باشد. یعنی ظرف سیاسی جامعه به گونه‌ای باشد تا بتواند سلایق مختلف سیاسی را در درون خودش هضم کند و موجب التهاب نشود. بنابر این اگر رهبری امروز به مجلس تذکر می‌دهند که زمان، زمان استیضاح رئیس جمهور نیست نه به عنوان اینکه به کار‌های وی ایراد و انتقادی ندارند، نه، بلکه، چون دشمن به دنبال این است تا دمکراسی ما را بر هم بزند و ما را وادار به عقب گرد کند و این بحثی که برخی جریانات سیاسی دارند که این دیگر قابل تحمل نیست، بسیار خب بروید بر روی رای جامعه کار کنید، چرا دارید سهل‌ترین شیوه که بدترین شیوه هم هست را دنبال می‌کنید که اساس انتخاب را هدف قرار می‌دهید. بروید در جامعه و به مردم بگویید که این انتخاب شما انتخاب دقیق و همه جانبه نگری نبوده است، اما اینکه اساس دموکراسی را هدف قرار دهید، فردا نوبت خود شماست و پایه‌های دموکراسی را سست خواهد کرد و به حرکت رو به جلوی ما به سمت دموکراسی لطمه خواهد زد. در چنین شرایطی دموکراسی ما دارد جریانات کاملا پر مسئله رای می‌آورند و آن‌ها مجبورند ظرف تحمل خودشان را وسیع‌تر کنند. در چند دوره چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری ما چرخش شاخص سلایق مختلف را داریم؛ بنابراین در تنظیم درست روابط سه قوه رهبری ورود می‌کند و قانون اساسی و نظام سیاسی ما گره گشا است و برای همه مشکلات راه حل دارد و بن بستی برای حل مسائل نداریم. *س_ سوال: اهمیت مشارکت سیاسی جامعه و دقت در انتخاب دقیق را در رسیدن به جایگاه حقیقی مجلس در چه حدی می‌دانید؟_س* ما یک تعریف کلان از مجلس داریم که طبیعتا باید انتخاب کنندگان با رای خود این مجلس را به جایگاه خودش نزدیک کند. به خصوص در کلان شهر‌ها باید انتخاب آگاهانه داشته باشند و مانند دور پیش «تکرار می‌کنم» و بدون تفکر و اندیشه نباشد. یک وقتی شما در مورد 5 نفر تحقیق می‌کنید و مابقی را اعتماد می‌کنید و اساس انتخاب شما بر مبنای تحقیق است، ولی چون نمی‌شود همه 30 نفر را در تهران تحقیق کرد و به این می‌رسید که این افراد در عرصه‌های مختلف انسان‌های سالمی هستند و تاکنون آلوده نشده اند. یکی این مسئله است یکی هم داشتن ملاحظه شرایط روز است. امروز چه مجلسی می‌تواند بهترین نقش را در تنظیم معادلات داخلی و خارجی ایفا کند؟ آیا مجلسی که همواره در تقابل جدی با دولت باشد و بخواهد دولت را ساقط کند، یا یک مجلسی که روی مواضع اصولی خودش بایستد، اما در نهایت یک تعامل سازنده با دولت داشته باشد؟ همان مسیری که رهبری ترسیم کردند. رهبری بار‌ها گفتند که شما انتقاد منصفانه از دولت داشته باشید، اما حاصل کار شما باید تقویت دولت باشد. چون در نهایت حل مشکلات جامعه از طریق دولت صورت می‌گیرد. اگر امکاناتی هم در اختیار رهبری است مانند ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد مستضعفان را به نوعی برای حل مشکلات اقشار ضعیف در خدمت دولت قرار دادند. یعنی یکسری قرارداد‌ها و پیمان‌هایی در این راستا برای همکاری مشترک منعقد می‌کنند تا دولت برای حل مشکلات تقویت شود. ما اگر این فهم را داشته باشیم که این دولت هرچه هست با همه انتقاداتی که داریم (دولت کم کاری استف دولت بی انگیزه‌ای است، دولت رفاه طلبی است) باید این دولت را بتوانیم از طریق یک مجلس قدرتمند به طرف جلو هدایت کنیم. باید دولت را در مسیری قرار داد تا بتواند خدمت رسانی بیشتری داشته باشد آیا می‌توانیم چنین مجلسی را داشته باشیم؟ قطعا می‌توانیم. الان برخی از نامزد‌های نمایندگی مجلس هستند که توانایی چنین کاری را دارند و در عمل اثبات کردند. آیا این‌ها می‌توانند بهانه‌های دولت را بر طرف کنند؟ چون الان بهانه دولت وجود تحریم‌ها است، چون فلان جا تحریم هستیم نمی‌توانیم کار کنیم. اگر مدیران شایسته را برای نمایندگی انتخاب کنیم آیا قادرند دولت را به سمت جلو پیش ببرند؟ حتما می‌توانند. چون ما قطعا تا پایان مهلت قانونی این دولت در خدمت این دولت هستیم در این تردید نداشته باشید. نه مصالح کلان ما در مسائل بین المللی و نه در مصالح داخلی ما، به هم ریختگی اصلا به نفع ما نخواهد بود. ما باید بتوانیم آن امکاناتی را که در اختیار این دولت است که در اصل برای مردم است و برای دولت و شخص خاصی نیست، استفاده کنیم. برخی فکر می‌کنند اگر این امکانات دولت از بین بروند و دولت ضعیف شود این به نفع کشور است در حالیکه این امکانات امانتی است که در دست دولت است ما همگی باید آرزو کنیم که راندمان خوبی برای جامعه داشته باشد. بنابر این باید مجلسی را با رای خود شکل دهیم که هم مشرف بر مسائل خودش باشد و جایگاه خودش را پیدا کند و هم تعامل سازنده‌ای با دولت داشته باشد و دولت را وادار به تحرک و ایثار و فداکاری کند. *س_ سوال: اینکه برخی مواقع برخی از کنش‌ها یا واکنش‌های نمایندگان مجلس به دلیل توصیه یا نظر رهبری تحت تاثیر قرار می‌گیرد، آیا این مسئله تضعیف مجلس تلقی می‌شود یا صرفا یک توصیه و یک تذکر است؟_س* خیر به هیچ وجه موجب تضعیف مجلس نیست بلکه باعث تقویت مجلس می‌شود. مثلا شما یک وقتی می‌خواهید کاری انجام دهید، اما تدبیرتان کم است و خیلی زمان برای سنجیدن و تامل نگذاشتید و می‌خواهید وارد یک مسیری شوید که می‌تواند برای شما عواقبی داشته باشد، حال کسی به شما تذکر می‌دهد که شما این مطلب را در نظر بگیرید. یعنی مجلسی که نتواند شرایط حساس کنونی را درک کند بعد برای کشور یک مخاطره‌ای را رقم بزند خب اعتبارش جلوی مردم خدشه دار خواهد شد و مردم فکر می‌کنند که این مجلس فهم شرایط و مسائل جاری داخلی و خارجی کشور را در چارچوب معادلات جهانی ندارد بنابراین تذکر در اینجا موجب جلوگیری از بی اعتباری مجلس خواهد بود. یعنی اگر مجلس آن کار را انجام دهد در واقع از چشم مردم می‌افتد و موجب تنش شود. کما اینکه اگر مجلس امروز رئیس جمهور را استیضاح کند، فکر می‌کنید طرفداران رئیس جمهور ساکت می‌نشینند و تماشا می‌کنند، نه، عکس آن صادق است یعنی حتی آن طرفداران رئیس جمهور که امروز از وی خیلی دلخور هستند اگر رقیبش وارد صحنه شود و بخواهد وی را استیضاح کند، در برابر رقیب می‌آیند و از رئیس جمهوری که به آن این همه انتقاد دارد دفاع می‌کند و این موجب یک صف بندی و دعوای کاذب در جامعه می‌شود که اصلا به مصلحت جامعه نیست. یعنی مصالح جامعه قربانی می‌شود؛ بنابراین تذکرات رهبری در این وادی را با کمی اندیشه می‌توان فهمید که این در اصل دفاع از حیثیت مجلس است و مجلسی که به توصیه‌های این پیر دوران دیده تن می‌دهد در واقع عقلانیت خودش را بالا می‌برد و این به معنای دفاع از مجلس است. اما اگر دعوا ایجاد کنند هیچ فردی که سیاستمدار باشد این را بر نمی‌تابد. حتی بنی صدری که انقدر امام تحمل کرد تا مردم کاملا نسبت به ماهیت او آگاه شدند، فقط در شرایطی امام (ره) پذیرفت که وی استیضاح شود که با یک نیروی برانداز مسلح پیوند خورده بود. اما امروز با اینکه برخی از سلایق آقای روحانی را نمی‌پذیریم و کم کاری‌های دولت ایشان را نمی‌پذیریم، اما این‌ها دلیلی برای وقوع استیضاح نیست. استیضاحی که برخی از حضرت امام در مورد بنی صدر کد می‌آورند زمانی بود که وی با یک گروه مسلح برانداز رابطه داشت که هیچ نظام سیاسی این را بر نمی‌تابد که رئیس جمهورش برود با یک گروه مسلح برانداز که ضد نظام سیاسی کشور است تبانی کند. پیش از آن بنی صدر گرایش‌های مختلف و افکار متعددی داشت، اما امام تحمل می‌کرد. آیا واقعا الان ما با این شرایط روبرو هستیم که برخی مثال می‌زنند؟ همان مسئله هم چقدر هزینه برای ما داشت و منافقین دست به کشتار نیرو‌هایی که از جبهه می‌آمدند زدند، اطلاعات بسیاری به رژیم صدام دادند و ترور کردند و هواپیمای مسئولین ما را می‌زدند و... چقدر ما هزینه برای این مسئله پرداخت کردیم. به ویژه اینکه خیلی‌ها از 14 اسفند خط و مرز خودشان را از بنی صدر جدا کردند، اما آیا آقای روحانی واقعا این چنین است؟ آیا کسانیکه به روحانی رای دادند به این نقطه رسیدند؟ نه انتقاد دارند که چرا آقای روحانی وقت کم می‌گذارد انتقاد دارند که چرا انقدر وزرای این دولت اشرافی هستند. اما وقتی ببینند مجلس می‌خواهد استیضاح کند بر می‌گردند و با قوت از وی دفاع می‌کنند. ایرادات خودشان را کنار می‌گذارند و از سر لجبازی هم شده از رای خودشان حمایت می‌کنند تا رقیب سیاسی نتواند جایگاه سیاسی را که گرفته اند را پر کند. این از نظر عقلانی کاملا قابل فهم است لذا اگر رهبری تذکر می‌دهند و هشدار می‌دهند این دفاع از حیثیت مجلس است و اگر مجلس دارای عقلانیت باشد باید کاملا از این مسئله دفاع کند. حتی شما هم اگر یک مشاوری داشته باشید باید به شما هشدار دهد؛ لذا رهبری کاری که در مورد افزایش قیمت بنزین کردند اصلا در معادلات سیاسی قابل فهم نبود. فقط از یک انسان با تقوا و متقی چنین موضوعی می‌تواند بیان شود و الا برای یک سیاستمدار قابل فهم نیست و یک سیاست مدار نمی‌آید در اوج تنش تمام اعتبار خودش را برای کسی که در مواجهه با تنش است هزینه کند، اما رهبری، چون مصالح کلان جامعه برایشان مهم است و رهبری در این عرصه‌ها آزموده شده است و او اهل این نیست که خودش را فقط در نظر بگیرد و مصالح عموم را در نظر می‌گیرد، اینگونه عمل می‌کند؛ بنابراین مجلس می‌بایست اول استقبال کند از چنین تدبیر به جایی که رهبری اتخاد کردند. در مورد مجلس هم اگر در وادی دیگری حرکت می‌کرد یک مهر بی تدبیری در تاریخ ایران بر پیشانی اش می‌خورد که هرگز نمی‌توانست این مهر را از پیشانی اش پاک کند. *س_ سوال: دعوا‌های به جا یا نابجای سیاسی تا چه حد به قوت مجلس خواهد انجامید؟_س* دعوا‌های حزبی را به هیچ وجه موجب تقویت مجلس نمی‌بینم، اما دعوا برای مصالح کلان جامعه مفید است و اشکالی هم ندارد. البته آن هم منوط به این است که کسانی که در مجلس هستند دارای تدبیر و اندیشه و عقلانیت سیاسی باشند البته مجلس می‌تواند بطور منطقی در مقابل قوه مجریه و حتی قوه قضائیه بایستد و از مصالح جامعه دفاع کند این امر بسیار پسندیده است. اما دعوا‌های جناحی و سیاسی نمی‌تواند مقبول واقع شود، چون این دعوا‌های سیاسی بر اساس امتیازگیری یا تحمیل اراده یک جریان سیاسی خواهد بود. این خیلی نمی‌تواند برای جایگاه مجلس شایسته باشد، اما اگر مجلس بایستد در مورد بعضی بدعت‌هایی که مثلا قوه مجریه در مورد لایحه بودجه و یا سایر مسائل می‌گذارد مجلس باید ایستادگی جدی داشته باشد. اما اینکه بخواهد در راستای مسائل حزبی حرکت کند خیلی شایسته نیست. *س_ سوال: منطقا یک مجلس همسو با دولت را برتر و کارآمدتر می‌دانید یا یک مجلس منتقد و واگرا؟_س* هیچکدام. نه مجلسی که تابع قوه مجریه باشد و نه مجلسی که مدام در جنگ و جدل باشد. چون مبنا مصالح جامعه است مجلس باید مدام برای پیشرفت دولت و هدایت رو به جلوی آن حرکت کند و مجلس باید بعضی اوقات همراهی کند و بعضی اوقات دیگر اصلاح کند؛ بنابراین مجلسی که در تقابل جدی با دولت باشد تضعیف کننده دولت خواهد بود، در حالی که نباید دولت را تضعیف کنیم، بلکه باید دولت را تقویت کرد. گاهی تقویت کردن از طریق همراهی کردن و هم افزایی است و گاهی هم از راه انتقاد و اصلاح. باید سعی کنیم ایرادات دولت را برطرف کنیم. بنابراین، هم همراهی کردن و هم انتقاد بجا و درست و منصفانه حاصلش تقویت دولت خواهد بود؛ لذا مجلسی کارآمد است که به لحاظ کارشناسی مشرف بر مسائل کشور باشد و بتواند هرجا دولت خطا می‌کند انتقاد و اصلاح کند و هرجا درست عمل می‌کند آن را تقویت و حمایت کند. این یک مجلس کارآمد و تاثیر گذار خواهد بود. اما در مجلس کنونی متاسفانه یک فراکسیون تابع محض دولت است و یک فراکسیون هم انتقادات غیر منصفانه دارند و نوع برخورد غیر منطقی دارند؛ بنابراین اصلا برآیند مجلس در این وادی خوب نخواهد بود و امیدواریم در مجلس آتی طوری باشد که هم دارای فکر و اندیشه باشد تا دولت را حمایت کند و هم این حضانت را داشته باشد که در برابر خطا‌ها بایستد و دچار لغزندگی و تطمیع نشوند و امیدواریم یک مجلسی شکل گیرد که توان کارشناسی در خود داشته باشد و نمایندگان سلامت مادی و معنوی لازم را از حیث عدم آلودگی به انواع لغزش‌ها داشته باشند و منفعل نباشد و بتواند در مقابل کانون‌های قدرت بدون هیچگونه وادادگی از بایستد که در چنین حالتی طبیعتا مجلس کارآمد و موثری در آینده خواهیم داشت. *س_ سوال: در پایان اگر نکته یا سخن ناگفته‌ای هست بفرمائید!_س* در مجموع امیدوارم نیرو‌های تندرو از هر دو جناح سیاسی اصلاح طلب و اصول گرا فرصت ورود به مجلس را نداشته باشند. ما از نیرو‌های تندروی هر دو جریان سیاسی کشور آسیب به اندازه کافی خوردیم. هر زمانی که نیرو‌های تندروی دو جریان اصول گرا و اصلاح طلب حاکمیت پیدا کردند عقلانیت بطور طبیعی به حاشیه رانده شده است. یعنی حیات و موجودیت جریانات تندرو در دعوا و درگیری است و الا اگر کسی اهل منطق و استدلال و توانمندی باشد که دعوا نمی‌کند و حرفش را خیلی منطقی و مستدل بیان می‌کند و راه خودش را پیدا می‌کند. چه نیرو‌هایی التهاب را به جامعه تزریق می‌کنند؟ آن‌هایی که خیلی اهل تولید فکر و اندیشه نباشند. این‌ها سعی در ملتهب کردن جامعه دارند. اینکه در شرایط آرام حرفی برای گفتن ندارند به راحتی برای جامعه قابل درک خواهد شد و جامعه متوجه می‌شود که این‌ها یکسری انسان‌های معمولی هستند منتهی در یک جایگاه‌هایی قرار گرفته اند بخاطر اینکه دائم دعوا راه انداخته اند و همه از این‌ها می‌ترسند و آدم‌های جو سازی هستند، آدم‌های پرحاشیه‌ای هستند. آدم‌های اهل فکر هم البته هستند که از این‌ها حساب می‌برند که مبادا آبرو و حیثیت ما را ببرند، لذا به آن‌ها یکسری امتیاز می‌دهند و در همه جریانات متاسفانه همینطور است. در مجلس نباید اینطور باشد که آدم‌های تندرو سرنوشت مصالح جامعه را در دست بگیرند. نیرو‌های تندرو در جامعه دارای دموکراسی هستند و جامعه هم آن‌ها را به عنوان بخشی تحمل می‌کند، اما ما حق نداریم به آن‌ها جایگاهی رفیع اعطا کنیم و نباید هم قلع و قمع شوند. به هرحال جامعه نیروی تندرو دارد، نیروی کندرو هم دارد و این‌ها خودش یکدیگر را تعدیل می‌کنند. اما مرکز و کانون تولید قانون که معادل تولید فکر و اندیشه است، چون قانون برگرفته از اندیشه است، اگر در مجلس شاهد برتری نیرو‌های فکری باشیم خب بطور طبیعی آدم‌های جنجالی و اهل دعوا را به حاشیه خواهیم برد. همانگونه که در گذشته امثال جناب آقای دکتر توکلی و امثالهم که این‌ها از حضانت و سلامت و تفکر کافی برخوردار بودند و تجارب فراوانی داشتند، ولی امروز امثال ایشان را در مجلس نداریم. ان شاءالله امیدوارم بتوانیم در آینده یک هزینه‌ای را پرداخت کنیم و پرداخت هزینه اولیه برای حذف آدم‌های تندرو لازم است. تا حدی توانستیم خودمان را از گزند دعوا‌های کاذب دور بداریم و برای داشتن موهبت‌های فراوان و غنای فکری جامعه باید حاضر باشیم هزینه آن را بپردازیم و امیدواریم این نکته را برای انتخاب و رای دادن به نمایندگان در مجلس آینده لحاظ کنیم. منبع: نورنیوز