"آینده اسلام سیاسی" از نظر جان اسپوزیتو
اسپوزیتو در کتاب "آینده اسلام"، تاکید می کند که جریان اصلی در جهان اسلام که اکثریت مسلمانان را تشکیل می دهد، میانه رو و خواهان جذب تکثر و ارزش های دموکراتیک است. اما البته این بدان معنا نیست که غالب مسلمانان، خواهان سکولاریسم هم باشند، بلکه آنها خواستار این هستند که اسلام همچنان به عنوان یکی از منابع قانون گذاری باقی بماند.
شاید تا اواسط قرن بیستم، کسی در دنیا، مسلمانان و مدعیات سیاسی آن ها را چندان جدی نمی گرفت، اما جنگ افغانستان و شکست شوروی از مجاهدین افغان که مستظهر به پشتیبانی آمریکا و برخی کشورهای مسلمان بودند، به اضافه وقوع انقلاب اسلامی ایران، دوباره اسلام سیاسی را در قد و قواره های جهانی مطرح کرد. انهدام برجهای دوقلو، توسط یک گروه افراطی که مبانی فکری خود را بر قرائتی خشن از اسلام بنا نهاده بود، تمدن اسلامی را در چشم برخی غربیان، به عنوان دشمن غرب مسیحی مطرح نمود. از آن پس بود که برخی مردم و ناظران در غرب و آمریکا، نگاه جدی تری به نظریه برخورد تمدن های هانتینگتون انداختند و مدعیات آن را باور کردند. نظر سنجی های مراکزی چون گالوپ و پیو، هنوز هم نشان از این دارد که غربیان و بخصوص آمریکایی ها، نگاه مثبتی به اسلام ندارند و حتی بسیاری از آن ها، علاقه ندارند که با فردی مسلمان همسایه باشند.
جان ال، اسپوزیتو، استاد روابط بین الملل و مطالعات اسلامی دانشگاه جورج تاون آمریکا، دانشوری جدی است که زمان زیادی را صرف مطالعه اسلام سیاسی کرده است. از او تاکنون کتابهایی چون: چه کسی از طرف اسلام سخن می گوید؟ (2008)، آن چه همه باید در مورد اسلام بدانند (2002)، و تهدید اسلام: افسانه یا واقعیت (1999)، منتشر شده است. اسپوزیتو در کتاب "آینده اسلام"، تاکید می کند که جریان اصلی در جهان اسلام که اکثریت مسلمانان را تشکیل می دهد، میانه رو و خواهان جذب تکثر و ارزش های دموکراتیک است. اما البته این بدان معنا نیست که غالب مسلمانان، خواهان سکولاریسم هم باشند، بلکه آنها خواستار این هستند که اسلام همچنان به عنوان یکی از منابع قانون گذاری باقی بماند. به باور این پژوهشگر، جریان بنیادگرا که برای پیشبرد اهداف خود دست به خشونت هم می زند، در جهان اسلامی پایگاه چندانی ندارد و در اقلیت بسر می برد. اما مشکل اینجاست که رسانه های بزرگ غربی، همین جریان را به عنوان صدا و نماینده مسلمانان به جهان معرفی می کنند و سبب ساز نگاه منفی مردم مغرب زمین نسبت به اسلام شده اند.
اسپوزیتو با بررسی تفکرات برخی متفکران تندروی اسلامی مانند مودودی و سید قطب، به واکاوی مبانی نظری بنیادگرایان می پردازد. اما در کنار آن، به عوامل سیاسی نضج گیری افراط گرایی در جهان اسلام نیز اشاره می کند. از نظر او، زورگویی غرب، شکل گیری اسرائیل و حمایت بی چون و چرای غرب و آمریکا از ستم اسرائیل بر فلسطینیان، از عوامل اصلی ناخشنودی مسلمانان به شمار می روند. در کنار آن ها باید از حمله آمریکا به افغانستان و عراق که به بهای جان هزاران غیرنظامی تمام شد، نیز یاد کرد که باعث خشم مسلمانان نسبت به آمریکا شد. اسپوزیتو ادعا می کند، تروریستهای اسلام گرا نیز از آب گل آلود ماهی خود را صید می کنند و با استفاده از همین عوامل، به عضوگیری از میان جوانان مسلمان می پردازند. در واقع از نظر اسپوزیتو، دلایل عمده برخورد غرب و مسلمانان را باید در عوامل سیاسی، بخصوص سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا جستجو کرد، نه در عوامل تمدنی. وی، گفتگو و تفاهم میان دو تمدن اسلامی و غربی را برای آینده جهان و صلح جهانی، بسیار مهم ارزیابی می کند و دو طرف را به شناخت بیشتر و گفتگو با یکدیگر دعوت می کند. او، به سیاست گذاران غربی و آمریکایی توصیه می کند که در سیاست خارجی خود در خصوص جهان اسلام تجدید نظر کنند؛ از حمایت دولتهای دیکتاتور دست بردارند و بخصوص، موضع عادلانه تری نسبت به مناقشه اسرائیل - فلسطین اتخاذ کنند. اسپوزیتو تایید می کند که اسرائیل در برخورد با فلسطینی ها، بسیاری از موازین انسانی را زیرپا گذاشته و باید وادار شود تا به حقوق فلسطینی ها احترام بگذارد. از نظر او، بدون حل مناقشه اسرائیل - فلسطین نمی توان به ترمیم رابطه غرب و جهان اسلام، امیدی داشت.
216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1856214