شنبه 3 آذر 1403

ارتباط «رؤیای ایرانی» با ««مرد نامرئی» / جهان رفتار ما را داوری می‌کند

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
ارتباط «رؤیای ایرانی» با ««مرد نامرئی» / جهان رفتار ما را داوری می‌کند

شرق در مطلبی به قلم صالح نقره‌کار نوشت: دوقطبی‌شدن یا حق و باطل دیدن مطلق طرف مقابل باب گفت‌وگوها را سد می‌کند. هر طرف ماجرا فرزندان وطن هستند. مبادا دل دشمن را با تقابل و انشقاق به دست آوریم و دوستان را برنجانیم تا به تعبیر فردوسی دل و بخت دشمن سیاه باشد و مردمان این سرزمین «درفش خجسته به دست اندرون، گرازان و شادان و دشمن نگون» شوند.

1- «مرد نامرئی» رمانی نوشته رالف الیسون است که حکایتگر محرومیت‌های ناشی از «در اقلیت بودن» است. این کتاب یک جمله کلیدی دارد به این مضمون که «من نامرئی هستم. علتش هم بسیار ساده است. هیچ‌کس نمی‌خواهد مرا ببیند». با اقتباس از این جمله عبارت «شهروند نامرئی» دلالت بر نادیده‌شده‌ها دارد؛ افراد یا خواسته‌هایی که نادیده گرفته شده یا کتمان شده‌اند. برای همین دموکراسی را حاصل جمع حکمرانی رأی اکثریت به‌علاوه رعایت حقوق اقلیت تعریف می‌کنند. در جامعه‌ای که همه احترام دارند و همه به حساب می‌آیند خرسندی و خجستگی هست. ما برای تغییر به همه نیاز داریم. قلب ایران در پیکر تک‌تک ایرانیان می‌تپد. همه را ببینیم.

2- جرس «رؤیای ایرانی» یک واقعیت پایدار و پدیدار دارد و آن چیزی جز احترام به حقوق همه نیست. شعار «ایران برای همه ایرانیان» دقیقا همان چیزی است که با انکار نفوس و شهروندان به دست نمی‌آید. کتمان‌شده‌ها و پنهان‌شده‌هایی داریم که به خاطر نسل خود یا اقتصاد یا دیدگاه سیاسی و فکری و طبقه‌ای و سایر خط‌کش‌های انتزاعی و اعتباری به «سندروم تبعیض نادیده‌انگارانه حقوق» مبتلا هستند. امنیت اقلیت با جفا به اکثریت حاصل نمی‌شود؛ چنانچه برخورداری اکثریت از مسیر انکار اقلیت نمی‌گذرد. باید همه را به رسمیت بشناسیم و تکثر و رواداری و مداراورزی را به چاشنی احترام به حقوق و کرامت انسانی همگان زینت بخشیم.

3- یک راه بیشتر نداریم؛ گفت‌وگوی اثربخش برای تغییر امیدبخش. تغییر با امکان توانایی شهروند برای بیان مستقیم نقد به دولتمرد بدون ترس با شوق و غرور و اشتیاق تنها راه ماست. با خشونت و تخریب و آتش پهن‌کردن و اموال مردم را آتش‌زدن و فحش طرفینی و بگومگوهای جدل‌آلود چیزی عوض نمی‌شود. فقط انشقاق مردم افزون و گسل‌های فاصله، فعال و انرژی‌های مستهلک منازعه خسته‌کننده می‌شود. راه را برای گفت‌وگوی سازنده بین‌الاذهانی و بین‌نخبگانی باز کنیم. رسانه‌ها آزاد و احزاب و جمعیت‌ها و سندیکاها و صنوف و حلقه‌های واسط تضعیف نشوند؛ بلکه مجال یابند تا اثربخش شده و مرجعیت پیدا کنند. اعتراض‌ها از حالت توده‌وار و سرگشته و مخرب به سمت اثربخش و منسجم و بر مدار خیر عمومی سوق یابند. آن وقت خرد و تجربه و تخصص و عقلانیت جمع‌های منسجم اجتماعی راه را برای تغییر به سود همگان و مبتنی بر خیر عمومی هموار می‌کند.

4- جهان رفتار ما را داوری می‌کند. کنش‌ها و واکنش‌های مخل حقوق دیگران هیچ‌گاه در تراز اعتراض مدنی نیست. دیوارنویسی‌هایی که چهره شهر را زشت می‌کند، بوق‌زدن‌هایی که گوش مردم را می‌آزارد، فحاشی‌های رکیکی که مرگ این و آن را طلب می‌کند، آلودگی صوتی که با صدای ضبط و تحمیل دیدگاه خود بر کوی و برزن آرامش شهر و محل را سلب می‌کند، آتش‌زدن سطل زباله شهری، تخریب‌ها و توهین‌ها و سایر گونه‌های خشونت کلامی و فیزیکی و ترافیکی و صوتی و رسانه‌ای و مجازی، راه سعادت و خوشبختی و بهروزی مردم نیست. راه ایران از «گفت‌وگو بر مدار خرد خیرخواهانه» و «هم‌اندیشی خشونت‌پرهیزانه» می‌گذرد. اگر با ایران بر سر مهریم، خشونت را از هر نوعش نفی کنیم.

5- خداوند این جهان سعادت را بی‌درد و تیره‌بختی را بی‌امید نیافریده و نسل نو ایران نیز به این ادراک رسیده که با آداب شایسته تبار ایرانی، تغییر را صدا بزند و رؤیاهای خود را مدام ببافد؛ اما توجه به «خواستنی‌ها» ما را از شناخت «نخواستنی‌ها» فارغ نمی‌کند. در طرف مقابل هم دشمنان ایران همیشه خواب‌های آشفته علیه ما دیده‌اند. همه ما ایران‌دوستان دغدغه داریم که در بزنگاه‌های وطن، سمت درست تاریخ بایستیم تا کنش و واکنش ما به تقویت و بهروزی کشور بینجامد. دشمن ایران بی‌اعتمادی همگانی و اپیدمی ناامیدی را می‌خواهد. تجزیه و کین‌ورزی و تشتت را می‌پروراند. باید با چشم باز خواب دشمن را آشفته کنیم و در زمین بدخواه ایران بازی نکنیم. رسانه‌های خارجی این روزها سنگ تمام می‌گذارند تا تخریب و ویرانی و خشونت و جنگ داخلی را فراگیر کنند و چهره ایران را سیاه نشان دهند. در دام دشمن نیفتیم.

6- نهضت‌ها و جنبش‌ها و خیزش‌ها و انقلاب‌ها همه صفحات برجسته تاریخ وطن هستند. شعارها نمادهای گویای جنبش‌ها هستند. کالبدشکافی و گونه‌شناسی شعارها در آزمایشگاه تاریخ، نگاه علمی‌تری به تحلیلگر برای دیدن درست ماجراها می‌دهد. در نهضت مشروطه شعار مبنایی حکومت قانون و تأسیس عدالت‌خانه بود. در انقلاب سال 1357 استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی محور مطالبات قرار گرفت. در وقایع اعتراضی چهار دهه اخیر، واقعه کوی دانشگاه تهران مطالبه آزادی مطبوعات و زیر سؤال بردن رویکرد بستن رسانه‌ها بود. سال 1388 شعار رأی من کجاست و انتخابات آزاد مسئله اصلی بود. اعتراضات 1396 و 1398 بن‌مایه اقتصادی داشت و حقوق رفاهی، محور مطالبه بود. جنبش اخیر با شعار «زن زندگی آزادی» و «مرد میهن آبادی» منشوری است از همه خواسته‌های اجابت‌نشده و آرمان‌های دیده‌نشده مردم.

7- شعار و شعور تبار ایرانی همواره سلام بر صلح و زندگی و نفرین بر سیاهی و خشونت است. همدلی و همبستگی برای توسعه اجتماعی از طریق گفت‌وگو و کنشگری‌های مدنی اثربخش لازمه بهبود و بهزیستی جامعه ایرانی است. همبسته و هم‌پیمان جهت تحقق آرمان توسعه و برابری و احترام به حقوق بشر، کرامت انسانی و تکثرپذیری همت کنیم. دل‌های مالامال از عشق به ایران تاب نمی‌آورد که دل مردمان این سرزمین جولانگاه خشونت و کین باشد. تلخ‌ترین صحنه این روزها درگیرشدن مردم با مردم است. دوقطبی‌شدن یا حق و باطل دیدن مطلق طرف مقابل باب گفت‌وگوها را سد می‌کند. هر طرف ماجرا فرزندان وطن هستند. مبادا دل دشمن را با تقابل و انشقاق به دست آوریم و دوستان را برنجانیم تا به تعبیر فردوسی دل و بخت دشمن سیاه باشد و مردمان این سرزمین «درفش خجسته به دست اندرون، گرازان و شادان و دشمن نگون» شوند.

بیشتر بخوانید:

21216

کد خبر 1690078