از شکست پروژه تحریم تا مقام دوم آرای باطله؛ 20 نکته در فردای انتخابات
درباره بیش از 4 میلیون رأی سفید و باطله دلایل مختلف میتوان برشمرد: اعتراض، ترجیح نامزدهای محلی شوراها بر انتخابات ملی یا مهر شناسنامه....
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - با اعلام نتایج اولیه و تقریبا قطعی انتخابات 28 خرداد 1400 و در آغاز دوره جدید ذیل نام هشتمین رییس جمهوری ایران می توان به این نکات اشاره کرد: 1. پروژه تحریم انتخابات که از جانب براندازان خارجی و ناراضیان رادیکال داخلی تبلیغ می شد شکست خورده است. چرا که قریب نیمی از 60 میلیون واجد شرایط رأی دادن در ایران در انتخابات شرکت کردند. شاید گفته شود بیش از 4 میلیون رأی باطله بوده یا تنها به خاطر شوراها و با انگیزه های منطقهای شرکت کردند یا هر دلیل دیگر. واقعیت اما این است که پروژه تحریم انتخابات و دعوت به خانه ماندن شکست خورده است. این که نصف واجدان شرایط در وضعیت کرونا و در پی سه سال فشار شدید اقتصادی و تحریم پای صندوق حاضر شوند ولو رأی باطله به صندوق بیندازند قابل انکار نیست و منتقدان را باید به برخورد واقع بینانهتر سوق دهد. 2. بیش از 4 میلیون رأی سفید و باطله است و چه بسا مقام دوم به آرای سفید و باطله رسیده باشد. در کالبد شکافی آن میتوان گفت چند عامل تأثیر داشته است: کسانی که دوست داشتند حاضر شوند اما نامزد مورد علاقه را نیافتند و هم افرادی که به مهر روی شناسنامه اهمیت میدهند نه نام روی برگه رأی سفید انداختند. بخش قابل توجهی البته به خاطر هم زمانی با انتخابات شوراهاست. ممکن است افرادی با انگیزههای محلی در انتخابات شورای شهر یا روستا شرکت کرده باشند ولی انگیزه ملی و سیاسی نداشته باشند و برگه ریاست جمهوری را سفید انداخته باشند. بخشی هم البته اعتراضی است و ترجیح دادهاند نه با قهر یا رأی به همتی که با رأی باطله اعتراض کنند. اعتراضی قانونی و در عین شرکت. 3. از شگفتیهای انتخابات 1400 این بود که مهدی کروبی نامزد محصور انتخابات 1388 رأی داد و تحریم نکرد اما محمود احمدینژاد نامزد و برآمده انتخابات 1388 رأی نداد و تحریم کرد. البته میتوان پیشبینی کرد که محمود احمدینژاد خود را سخنگوی جمعیتی بداند که در انتخابات شرکت نکردند یا کاهش مشارکت به نسبت سال 96 را نه ناشی از تحریم و کرونا یا رد صلاحیتها که به خاطر غیبت یا دعوت منفی خود بداند. 4. برای اولین بار یک رییس قوه قضاییه ریاست جمهوری را در اختیار میگیرد و به سبب 40 سال سابقه در این قوه طبعا در آن نفوذ دارد. هیچ یک از 7 رییس جمهوری قبلی چنین پیشینهای نداشتند. این یک امتیاز برای رییس جمهوری منتخب است و امید میرود همانگونه که از جایگاه خود در دادگاه ویژه روحانیت برای همسو کردن آن با قوه قضاییه بهره برد در موقعیت تازه از فاصله دو قوه بکاهد. 5. هر چند شخص رییس جمهوری منتخب نظر مثبتی در قبال برجام و توافق هستهای ابراز کرده اما پیرامون او در ایام انتخابات را نابرجامیان فراگرفته بودند. یکی از دشواریهای کار او در آغاز این است که سکان سیاست خارجی را به چهرهای چون سعید جلیلی بسپارد که میانهای با برجام ندارد یا با هماهنگی در سطوح عالی به شخصی مانند عباس عراقچی؟ هواداران سعید جلیلی البته انتظار دارند انصراف او در رأی نهایی لحاظ شود. 6. نویسنده این سطور تصریح میکند: در فردای انتخابات 1400، هرگز حسی شبیه سال 84 و 88 ندارد. نه به خاطر انطباق با پیش بینی که در سال 84 نگران خزانه پرپولی بودیم که سوخت پوپولیسم میشد و بیم ضدیت احمدینژاد با نهادها و نرمها را داشتیم. حکایت 88 هم نیاز به یادآوری ندارد. اکنون اما با رییس جمهوری رو به روییم که 40 سال در داخل ساخت اداری ارتقا یافته و برای تخریب آن اقدام نمیکند و با مجموعهای از واقعیتها و مطالبات و چالش های انباشته، روبه روست که با شعار و آرمان گرایی صرف قابل حل نیست. 7. با رد صلاحیت گسترده نیروهای درجه اول و دوم و تبعات کرونا و تحریم و معرفی کردن نامزد رقیب به عنوان عامل افزایش قیمت دلار، پیروزی او به معجزه نیاز داشت و اگر قرار بود هر بار معجزه تکرار شود که نام آن معجزه نبود! از این رو سرزنشها در فضای مجازی پسندیده نیست. هم آنها که رأی ندادهها را نکوهش میکنند و هم رأی ندادهها که شرکت کنندگان مخالف با جریان پیروز را متهم به حضور در بازی از پیش تعیین شده می کنند. هیچ کنش سیاسی اگر معطوف به معنی و ناشی از خرد و نه احساس و هیجان صرف باشد قابل سرزنش نیست. 8. نامزد برنده سیمای مهربانی از خود در مناظرهها به نمایش گذاشت و کافی است لحن او با نامزدهای اصولگرایی که کنار کشیدند مقایسه شود. اگر همین لحن ادامه یابد و قدری گشایش اجتماعی ایجاد شود نیز مطلوب است. 9. آرایش انتخابات 1400 نشان داد فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بیشتر از حیث روابط شخصی و سرگرمی و کسب و کار در اینستاگرام تأثیرگذارند تا امور جدی و سیاسی. هر چند که در غیاب ستادهای واقعی نقش خود را به صورت حداقلی ایفا کردند. 10. بدترین اتفاق این است که چون با وجود رد صلاحیتها مشارکت 50 درصدی محقق شد شورای نگهبان بخواهد این رویه را ادامه دهد و آقای عباسعلی کدخدایی مدالی برای خود درنظر بگیرد حال ان که این روند نیاز به اصلاح جدی دارد. 11. مهمترین نگرانی از یکدست شدن حاکمیت در سال های 84 و 88 این بود که رسانهها محدود شوند. اگر رسانهها و احزاب، آزاد باشند جایی برای نگرانی جدی باقی نمی ماند. اهمیت موضوع به حدی است که وقتی خبرنگاری به پرویز مشرف رییس جمهوری پیشین پاکستان گفت کودتا کرده اید پاسخ داد: آیا روزنامه ای را بستم و حزبی را تعطیل کردم؟ خوش بختانه به صراحت و در مناظره ها افتخار شد که در کارنامه شان برخورد با رسانه ها نیست. از این رو، انتظار استمرار این رویه گزاف نیست خاصه این که شعار و برنامه اصلی هم مقابله با فساد است و چنین مقابله ای بی یاری رسانهها و ازادی عمل آنان، شدنی نیست. 12. امام خمینی در انتخابات اول و دوم ریاست جمهوری با کاندیداتوری یک روحانی مخالف بود چرا که برای روحانیون شأن قضاوت و نظارت و قانونگذاری قایل بود نه اجرا و اگر در دوره سوم موافقت کرد به این سبب بود که بعد از ماجرای بنیصدر و شهادت رجایی گزینه اجماعی جز آیتالله خامنهای باقی نمانده بود و قدرت و مدیریت اجرایی هم نه با رییس جمهوری که با نخستوزیر بود و به همین خاطر مرحوم مهدوی کنی از نخست وزیری کنار رفت تا یک غیر روحانی نخست وزیر شود و امام تا لحظه آخر از او (مهندس موسوی) به جد حمایت کرد. هاشمی رفسنجانی اما به کارآمدی روحانیت باور داشت و دغدغه روزنامه جمهوری اسلامی همواره همین بوده است. روحانی بودن هشتمین رییس جمهوری ایران مسؤولیت سنگین دیگری را متوجه روحانیت شیعه در ایران کرده است. خاتمی و روحانی هم البته روحانی بودند و هستند اما وجهه فرهنگی و دیپلماتیک آنان بر صبغه روحانی شان می چربیده است. 13. برخی از جریانات تندرو مایلاند شعار مبارزه با فساد را به وسیله حذف و انتقام جویی بدل کنند و دوست دارند به این بهانه نیروهای سیاسی مستقل و منتقد تار و مار شوند تا مدل عربستان سعودی تکرار شود. حال آن که انتظار جامعه از مبارزه با فساد، همان است که در عرف و جامعه به عنوان فساد شناخته می شود در تمام جلوه های آن نه حذف و انتقام زیر این پوشش. 14. مهمتر از نتیجه انتخابات، فرآیند و حال و هوای انتخابات است. یادمان باشد در دو ماه گذشته بحثهایی در فضای مجازی و رسانهها درگرفت که در سال های بعد از 88 رو به افول گذاشته بود و خوش بختانه برای گویندگان مشهور آن هزینه ای در برنداشته است. کمترین دستاورد انتخابات فارغ از نتیجه و به عنوان یک فرآیند همین بوده است. 15. احساس اکثریت یافتن اصولگرایان نباید اعتدالگرایان و اصلاحطلبان را افسرده و ناخرسند کند. چرا که یکی از دلایلی که مدام در پی محدود کردن بودند همین بود که میپنداشتند با صندوق نمیتوانند به قدرت اجرایی برسند. درست است که بخشی از این موفقیت مرهون حذفهای شورای نگهبان است اما همین که احساس کسب اکثریت را یافتهاند آنان را به تن دادن به این مکانیسم علاقه مند میسازد. از رییس جمهوری منتخب انتظار میرود اجازه ندهد این نردبان برچیده شود. 16. مشلات پیش رو فراوان و زمین ناهموار است. واقعیت این است که جمعیت کثیری در ایران حقوق بگیر، مستمری بگیر و یارانه بگیرند و جز با پول تأمین نمی شود. پول از کجا می آید؟ از فروش نفت و کسب دلار. اگر بدون برجام و بی «افایتیاف» میشود این گوی و این میدان و اگر نمیشود و برجام احیا می شود و به اف ای تی اف می پیوندیم، چه اشکالی دارد؟ خدا کند که بشود. مهم این است که شرایط زندگی مردم بهتر شود. 17. بخشی از بودجههای حاکمیتی صرف مقابله و تبلیغ علیه دولت های منتخب می شد. بهتر آن است که در بودجه های بعدی دست کم از این نظر صرفه جویی شود. 18. رییس جدید قوه قضاییه نقش مهمی در تلطیف فضا می تواند ایفا کند. هر چند نام هایی شنیده می شود و طیفی متنوع از آیت الله اعرافی تا محسنی اژه ای و حتی مصطفی پورمحمدی را دربرمی گیرد اما حتی کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری به گزینه های رقیب نامزد برنده رأی دادند عملکرد او را از سلف خود بهتر می دانستند و کاش به آن دوران بازنگردیم. 19. 45 روز دیگر حسن روحانی هم «رییس جمهوری سابق» می شود و شمار رؤسای جمهور سابق و نکوچیده به سه نفر می رسد. یکی از دستاوردهای دوره خاتمی حضور یک رییس جمهور سابق طی سال های 84 تا 88 در بطن جامعه بود چون در سنت سیاسی ایرانی مقام سابق یا سر از زندان در می آورد یا باید به خارج از کشور می رفت یا در داخل منزوی می شد. زیبنده نیست یک رییس جمهور سابق دیگر یا به موضع مخالفت بیفتد یا ممنوع التصویر شود و باید دید رییس جمهوری کنونی به این موضوع می اندیشد یا به اتفاقات بعدی می سپارد؟ 20. سیاست در خدمت زندگی است نه زندگی در خدمت سیاست. اگر از نتیجه 28 خرداد 1400 خوش حال هستید بدانید که زمان در گذار است و اگر دوست داشتید اتفاق دیگری بیفتد باز هم زمان می گذرد. کرونا نشان داد که زندگی تا چه حد شکننده است و بودن ما و هستن ما از هر امر دیگر ارشمند تر است.
اگر باور ندارید و وقت و حوصله دارید رمان طولانی «در جست و جوی زمان از دست رفته» را بخوانید. خلاصه ان هم البته منتشر شده است. مارسل پروست به عمد جزئیترین رخدادهای زندگی را توصیف میکند تا بگوید منتظر یک اتفاق ویژه نباشید. زندگی همین جزییاتی است که به سادگی از کنار آنها میگذریم و با انتظار اتفاق خارقالعاده عمرمان را سپری می کنیم. وقتی اتفاق بزرگ رخ نمیدهد به اتفاقات کوچک دل ببندیم و وقتی از اتفاق کوچک هم خبری نیست از همین بیاتفاقی لذت ببریم. گاهی بیخبری خوش خبری است! هر موفقیت یا ناکامی خود در عمر کوتاه را به مقامات و حکومت نباید نسبت داد. ایرانی در گذار زمان یاد گرفته «رندانه» زندگی کند و چون خیزران خم شود اما نشکند.
لینک کوتاه: asriran.com/003JSV