اقتصاد ایران در قرن جدید چه راهی میرود؟
جوانی نوشت: اقتصاد ایران در قرن جدید راهی متفاوت از قرن گذشته را طی خواهد کرد و بر همین اساس در سال 1401 امید فراوان برای گشایش در معیشت مردم وجود دارد.
به گزارش مشرق، یدالله جوانی در یادداشتی تحت عنوان «اقتصاد ایران در قرن جدید چه راهی میرود؟» نوشت:
سال نو و قرن جدید بر ملت ایران مبارک باد. قرن گذشته برای مردم بزرگ ایران از نظر اقتصادی، با وجود بسیاری از پیشرفتها و موفقیتها در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قرن پیچیده با مشکلات و تنگناهای معیشتی برای بخش قابل توجهی از مردم ایران بود.
این مشکلات و سختیهای معیشتی برای مردم، به گونهای بود که رهبر حکیم انقلاب اسلامی در پیام نوروزی سال 1401، در یک ارزیابی عالمانه و واقعبینانه از فراز و فرودها، تلخیها و شیرینیهای سال1400 به عنوان آخرین سال قرن، بدترین تلخی سال 1400 را، درد و رنج مردم در مشکلات معیشتی دانسته و فرمودند: «تلخیهایی هم داشتیم که از بین همه تلخیها آنی را که از همه به نظر من سختتر و مهمتر است عرض میکنم و آن، تنگی معیشت مردم، مسئله گرانیها و تورم و این چیزها بود که خب باید حتماً علاج بشود.»
پرسش اصلی آن است که آیا در قرن جدید و سال 1401، اقتصاد ایران در مسیر حل مشکلات و رفع چالشها و ایجاد گشایش در رفاه و معیشت مردم حرکت خواهد کرد و پس از یک قرن به بیراهه رفتن، به راه درست راه مییابد یا مردم همچنان در سال نو و اولین سال از قرن جدید شاهد افزایش مشکلات اقتصادی و بیشتر شدن تنگناهای معیشتی خواهند بود؟
سؤال بسیار روشن است؛ اقتصاد ایران چه راهی را میرود؟ آیا اقتصاد ایران راه درست خود را پیدا کرده، یا در سال نو و قرن جدید در همان بیراهه مشکلساز و چالشآفرین ادامه مسیر داده و در پایان سال 1401 مشکلات اقتصادی کشور و تنگناهای معیشتی مردم به مراتب بیشتر از گذشته خواهد بود؟
ارزیابی و پیشبینی نگارنده این سطور آن است که اقتصاد ایران در قرن جدید راهی متفاوت از قرن گذشته را طی خواهد کرد و بر همین اساس در سال 1401 امید فراوان برای گشایش در معیشت مردم وجود دارد.
ممکن است سؤال شود که منطق این ارزیابی و پیشبینی چیست؟ برای فهم منطق این ارزیابی و پیشبینی و همچنین تأیید یا رد این منطق باید روند حرکت اقتصاد ایران در یک صد سال گذشته را بررسی کرد. در نیمه اول قرن گذشته و در دوران رژیم پهلوی، اقتصاد ایران از بنیان و اساس گرفتار مشکلات ساختاری شد و خروجی آن در انتهای این رژیم شکلگیری یک اقتصاد نفتی و دولتی وابسته بود.
با انقلاب اسلامی اگرچه تحول اساسی در سطح زندگی رفاه و معیشت مردم پدید آمد، ولی به دلیل وارد نشدن تفکر و اندیشه و مدیریت انقلابی به حوزه اقتصاد مشکل اساسی و بنیادین و ساختاری اقتصاد ایران، یعنی اقتصاد نفتی و اقتصاد دولتی نهتنها حل نشد؛ بلکه این دو مشکل تولیدکننده دهها مشکل دیگر از قبیل رانت، فسادهای اقتصادی و فاصلههای طبقاتی، تبعیض و بیعدالتی شد و از این ناحیه هم کشور و ملت آسیب دید و هم کارآمدی جمهوری اسلامی و جریان انقلابی در حوزه اقتصاد با چالش مواجه شد.
این هزینههای سنگین در حالی به نام جمهوری اسلامی و جریان انقلابی در 43 سال گذشته فاکتور شد که عمدتاً مدیریت اصلی اقتصاد کشور به ویژه پس از جنگ در دست جریان با تفکر غیر انقلابی و غربگرا بود.
الگوهای پیشرفت اقتصادی در دولتهای مرحوم هاشمی، آقای خاتمی و آقای روحانی، دارای مبانی و اصول یکسان بود و این الگوها در اجرا با سیاستهای کلان نظام در حوزه اقتصاد همخوانی لازم را نداشت. اگر در سالهای پس از جنگ سیاستهای اقتصادی اعلامی نظام و به ویژه سیاستهای اقتصاد مقاومتی از سوی دولتها جدی گرفته میشد، به طور قطع بسیاری از مشکلات کشور در حوزه اقتصاد حل شده بود.
دلیل اصلی جدی گرفته نشدن سیاستهای اقتصاد مقاومتی و شعارهای سال در دولتها فاصله داشتن دولتمردان و کارگزاران اقتصادی کشور با تفکر، اندیشه، روحیه و مدیریت انقلابی بود. تجربه 43 سال گذشته این نظریه را ثابت کرد که سهگانه «تفکر، روحیه و مدیریت انقلابی» اکسیر حل مشکلات در تمامی حوزهها و شاهکلیدی برای باز کردن تمامی قفلهاست. این اکسیر و کیمیای بیبدیل کارآمدی خود را با تولید قدرت در حوزههای دفاعی، امنیتی و گسترش نفوذ منطقهای به اثبات رساند.
بدون تردید اگر سهگانه «اندیشه، روحیه و مدیریت انقلابی» در سالهای پس از انقلاب بر اقتصاد ایران حاکم شده بود، هم اکنون کشور و ملت به موازات اقتدار دفاعی از اقتدار اقتصادی هم برخوردار بود؛ اما متأسفانه جریان غیر انقلابی غربگرا تحت عناوین مختلف و با شگردهای خاص خود نه تنها به جریان انقلابی اجازه ورود به حوزه مدیریت کلان اقتصاد را نداد؛ بلکه تنها راه حل مشکلات اقتصادی کشور را فاصله گرفتن از شعارهای انقلابی و سازش با آمریکا اعلام کرد.
در حالی که تفکر و مدیریت انقلابی و جهادی در حوزههای وارد شده کارآمدی خود را اثبات کرده بود، برخی از چهرههای برجسته سیاسی فاصله گرفته از اندیشه و روحیه انقلابی در جامعه این چنین القا کردند که سیاستها و رویکردها و شعارهای انقلابی عامل اصلی مشکلات کشور است! با چنین فضاسازی در جامعه علیه اندیشه و جریان انقلابی بود که در سال 1392 شعار مذاکره با کدخدای جهان، یعنی آمریکای جهانخوار و شیطان بزرگ به عنوان راه حل مشکلات اقتصادی کشور از سوی دکتر حسن روحانی مطرح و مورد اقبال واقع شد.
با رأیآوری تفکر و ادبیات تولید شده در کشور پس از توافق برجام، بخشی از جامعه در انتظار تحقق رشد اقتصادی 8 درصدی، پایان دوره بیکاری جوانان، ایجاد رفاه عمومی و بینیازی مردم از گرفتن یارانه بودند که در نهایت مردم سختترین شرایط اقتصادی و تنگناهای بیسابقه معیشتی را در سال هشتم دولت آقای روحانی تجربه کردند.
البته پیش آمدن چنین وضعیتی از نظر آگاهان و دلسوزان کشور قابل پیشبینی بود؛ اما اینکه چرا یک جریان سیاسی کشور را به این نقطه رساند و انگیزههایش چه بود و چه اهدافی را دنبال میکرد، بحثهای فراوان دارد که فعلاً مجال پرداختن به آن نیست. به هر حال آن هشت سال سپری شد و تجربه ارزشمندی را برای کشور، مردم و جریانهای سیاسی به یادگار گذاشت.
مردم با توجه به همین تجربه پر هزینه در انتخابات سال 1400 با وجود تبلیغات فراوان علیه جریان انقلابی به این جریان اعتماد کرده و اکنون دولت سیزدهم با برخورداری از رئیسجمهوری با اندیشه، روحیه و مدیریت انقلابی قوه مجریه را در اختیار دارد.
برجستهترین این ویژگی عناصر اصلی این دولت و به ویژه رئیس آن تعهد به اجرای سیاستهای کلان نظام و به ویژه سیاستهای اقتصاد مقاومتی، مبارزه با مفاسد اقتصادی در هر شکل آن و پیادهسازی شعارهای سال است. همراهی و همدلی دو قوه مقننه و قضائیه با دولت از یک سو و آنچه از رفتار و اقدامات و تصمیمات دولت سیزدهم در هشت ماه گذشته مشاهده شد از دیگر سو نشان میدهد، این دولت از انگیزهها و تواناییهای لازم برای جهت دادن اقتصاد کشور به راه درست طبق تدابیر سیاستها و فرامین رهبر حکیم انقلاب اسلامی برخوردار است.
حضرت امام خامنهای(مدظلهالعالی) در چند دهه گذشته با تشخیص درست مشکلات اقتصادی کشور و ریشههای آن همواره و از جمله در انتخاب شعارهای سال راهبردهای مناسب برای عبور از این مشکلات را ارائه کرده؛ ولی به دلایل پیش گفته آن اهتمام و جدیت شایسته و بایسته از سوی مسئولان کشور برای ریشهکنی این مشکلات مشاهده نشد.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی مبتنی بر نگاه کارشناسانه در سالهای اخیر برای عبور دادن کشور از مشکلات اقتصادی بر موضوع «تولید» تأکید خاص داشته و در چندین سال متوالی «اقتصاد» و «تولید» را محور اصلی شعارهای سال قرار دادند. بر همین اساس در پیام نوروزی خود بر موضوع «تولید» با دو قید جهتدهنده تأکید کرده و سهگانه «تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین» را به عنوان شعار سال 1401 اعلام فرمودند. اما نکته بسیار مهم و تأییدکننده موضوع اصلی این نوشتار ارزیابی و پیشبینی رهبر حکیم انقلاب اسلامی از چگونگی مواجهه و رفتار دولت در قبال شعار سال 1401 است.
ایشان در پیام نوروزی پس از اعلام شعار سال فرمودند: «البته این دولت با وضعی که من مشاهده میکنم با تحرکی که رئیسجمهور محترم و همکاران ایشان دارند، انشاءالله پیشرفت خواهد کرد؛ یعنی این شعار روی زمین نخواهد ماند.»
قضاوت رهبر معظم انقلاب اسلامی مبتنی بر مشاهدات و اقدامات اساسی دولت سیزدهم در مدت هشت ماه گذشته است.
افراد مطلع از شرایط اقتصادی کشور در زمان انتقال و جابهجایی دولت به خوبی میدانند که دولت سیزدهم با همان اکسیر سهگانه «تفکر، روحیه و مدیریت انقلابی» کشور را از گرفتار شدن به یک بحران سنگین اقتصادی که زمینههایش را دولت دوازدهم به صورت خواسته یا ناخواسته فراهم کرده بود، عبور داد.
این اقدام انقلابی دولت که در جای خودش به تبیین و تشریح نیاز دارد، به علاوه مجموعه اقدامات مهم دیگر که در این مدت کوتاه انجام داده، همگی حکایت از آن دارد که اقتصاد ایران در قرن جدید راهی متفاوت از قرن گذشته خواهد داشت و این راه کشور و ملت ایران را به حول و قوه الهی به شکوفایی اقتصادی و اقتدار اقتصادی خواهد رساند؛ همانطور که در پرتو همین اکسیر بیبدیل اکنون کشور از اقتدار دفاعی و قدرت بازدارندگی در برابر هر نوع تهدید نظامی برخوردار است.
در پایان ذکر این نکته لازم است که حرکت دادن اقتصاد ایران به راه درست در قرن جدید قطعاً با موانع و چالشهای بزرگی مواجه خواهد شد. جریان انقلابی و تمامی نیروهای دلسوز کشور و ملت باید با هوشمندی و نهایت قاطعیت از این موانع عبور کنند. در میان موانع سر راه انجام اصلاحات بنیادین اقتصادی، دو مانع اساسی زیر را باید جدیتر گرفت:
1 باندهای مافیایی در لایهها و بخشهای مختلف اقتصاد کشور که به دلیل تعارض منافع در برابر هر نوع اصلاح به مقاومت و کارشکنی دست میزنند.
2 جریانهای غربگرا و تمامی کسانی که شکوفایی اقتصادی ایران مبتنی بر تفکر انقلابی را شکست نظریههای سیاسی خود ارزیابی میکنند.