ایران؛ خانواده بزرگ مهسا
حادثه فوت خانم مهسا امینی یکی از دختران ایران، خبری تلخ و تاسف برانگیز در روزهای اخیر است. فارغ از اینکه نحوه فوت ایشان به چه صورت بوده و آیا ضرب و شتمی در کار بوده یا خیر که طی روزهای آینده، نتیجه آزمایش های تخصصی این سوال را پاسخ خواهد داد، اکنون با توجه به داستان غم انگیز فوت این بانو، طبیعی است که افکار عمومی جریحه دار شود و مردم به خشم آیند و اعتراض خود را نشان دهند. این هم نه عیب بلکه حُسن مردم ایران است که برای فوت غم انگیز یک هموطن، اینچنین برآشفته و غمگین و عزادار شده اند و حس همدلی و همبستگی با خانواده مرحومه امینی را دارند و مهسا را خواهر و دختر خود می دانند. اصلا این یکی از هزاران ارثیه حاج قاسم عزیز است که همه دختران این سرزمین را «دختر ایران» و دختر خود می دانست. توصیه رهبر انقلاب است که «بسیاری از خانم های بدحجاب، دلشان متعلق به این جبهه است و نباید به واسطه نقص در حجاب، ردشان کنیم و نهی از منکر باید با زبان خوش باشد نه با ایجاد نفرت.»
با این مقدمه، از خانواده امینی اجازه می خواهم تا من نیز به رسم برادری داغدار، مهسا را همچون خواهری از دست رفته بدانم و در این چند سطر، آن مرحومه را با اسم کوچک «مهسا» خطاب کنم.
اصلا از وضع پوشش مهسا اطلاعی ندارم و نمی دانم در آن روز چه لباسی بر تن داشت و آیا نیازی به برخورد با وی به دلیل عدم رعایت قانون حجاب بوده است یا خیر؟ و هنوز نمی دانم که آیا در کلاس های توجیهی، مهسا با سکته قلبی و مغزی مواجه شده یا پیش از آن، با ضرب و شتم ماموران مواجه شده است؟ اینها مسائلی است که به زودی طی بررسی های دقیق و کارشناسی مشخص خواهد شد. هرچند معتقدم که ون های پلیس موسوم به «گشت ارشاد» تا امروز کارایی مثبتی که هدف تشکیل آن بوده را نداشته اند، اما درک میکنم که پلیس هم از حادثه ای که رخ داده محزون است و نیروی انتظامی که هر سال چندین نفر از خود را فدای امنیت مردم می کند، چطور ممکن است در این حادثه بی تفاوت باشد؟! یقین بدانیم اگر پلیس تضعیف شود و بر اقتدارش خدشه وارد شود، مهساهای فراوانی را از دست خواهیم داد و دختران و پسران بسیاری در سایه ناامنی و نبود پلیس مقتدر از بین خواهند رفت.
در این ماجرای خاص، مردم البته می توانند اعتراض کنند و انتقادات خود را به گوش مسئولان برسانند. جمهوری اسلامی بنا شده بر خواست مردم است و مردم خود را جدای از حاکمیت و دولت نمی دانند و هر جا که حضور خود در صحنه را لازم بدانند، به هر ترتیب در صحنه حاضر می شوند. ماجرای مهسا هم به قدری برای مردم دردآور بوده که این روزها خود را شریک غم می دانند و سعی در همدلی با خانواده داغدار مهسا دارند.
در کنار این همدلی ها و تسلیت های برآمده از فرهنگ اسلامی و ایرانی مردم شریف، سرعت عمل حاکمیت در پیگیری و بررسی دقیق این موضوع نباید مغفول بماند. انصافا در اوج عزاداری هم رسم جوانمردی و آزادگی نیست اگر نبینیم رئیس جمهور کشورمان را که از آن سوی مرزها، به وزیر کشور دستور بررسی دقیق این موضوع را می دهد. رسم جوانمردی و آزادگی نیست اگر نبینیم تماس تلفنی رئیس جمهور کشورمان را با خانواده مهسا. رسم جوانمردی و آزادگی نیست اگر نبینیم دستور رئیس مجلس شورای اسلامی به کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها را در خصوص پیگیری و علت فوت مهسا. رسم جوانمردی و آزادگی نیست اگر نبینیم دستور رئیس قوه قضائیه را برای پیگیری سریع و دقیق پرونده مهسا و نیز سرعت عمل دادستان تهران برای تشکیل کارگروه ویژه پزشکی قانونی. رسم جوانمردی و آزادگی نیست اگر نبینیم سرعت عمل فرماندهی کل نیروی انتظامی کشور که از مرز شلمچه به سردار رحیمی دستور داد و تاکید کرد: «مهسا دختر و فرزند من است و هر اقدامی لازم است انجام دهید.»
همه این حساسیت ها و تاکیدات و دستورات و دهها مورد دیگر از این قبیل از سوی مسئولان ذیربط، در حالی بود که مهسا یکی بود مثل من و شما و میلیون ها شهروند ایرانی و برای حاکمیت اهمیتی نداشت که پدر و مادرش کیست و آیا خانواده سرشناسی هستند یا خیر. فقط به این علت که او یک ایرانی بود و از حقوق شهروندی در ایران برخوردار بود، همه مسئولان برآشفته شدند و همه در تلاشند تا حقی ضایع نشود.
این حقیقت را نباید از یاد برد که «ایران یک خانواده بزرگ» است. اگر اعتراضی داریم، انتقادی داریم و دعوایی هم اگر داریم، درون خانواده باید باشد و نباید با دخالت غریبه ها همراه شود. ایران، خانواده بزرگ مهسا و مهساهاست. فرقی هم نمی کند که ما کجای این 80 میلیون باشیم. در شرق یا غرب کشور. در شمال یا جنوب آن و یا در نقطه مرکزی و کویر ایران. همه در یک خانواده هستیم و به هر حال در هر خانواده ای، حادثه ای ممکن است رخ دهد و اتفاقات تلخ و شیرین در کنار هم رخ می دهند. مهم این است که بنیان خانواده را حفظ کنیم و فرصت عرض اندام به بیگانه و غریبه ها را ندهیم.
اگر خانواده از هم بپاشد، غریبه ها به هیچ کدام از ما رحم نمی کنند و روی خون تک تک ما رقص و هلهله می کنند. چه بسا که امروز روی خون مهسای ایران، موج سواری می کنند و ذره ای داغدار این حادثه تلخ نیستند و تا زمانی که از این خون بتوانند پولی به جیب بزنند، اشک میریزند و فریاد می زنند و به محض آنکه خون مهسا، برایشان نان نداشته باشد، به ماجرای جدیدی ورود می کنند.
هیچ کسی منکر تلخی حادثه فوت مهسا نیست و افکار عمومی امروز از این حادثه تلخ جریحه دار شده است. اما از یاد نبریم که در هیچ کجای دنیا حتی یک مثال و مصداق وجود ندارد که بعد از وقوع حادثه ای اینچنینی، مسئولان درجه یک و سایر مسئولان کشوری، اینگونه سریع به ماجرا ورود کنند. در همین آمریکا که خود را مهد تمدن و حقوق بشر در دنیا می داند، بنابر آمار داخلی خودشان، هر ساله تعدادی از مردم توسط پلیس آمریکا کشته میشوند و فقط در سال 2019 بیش از هزار نفر به ضرب گلوله پلیس در آمریکا کشته شدند. بارها و بارها در خیابان های آمریکا تجمعات مردمی شکل گرفت و مردم عصبانیت خود را از این حوادث نشان دادند و رسانه ها مسئولان آمریکایی را مورد سوال و مؤاخذه قرار دادند اما نتیجه چه بود؟ سکوت، بی تفاوتی، فرافکنی و ادامه همان راه قبلی. کدام یک از مسئولان آمریکایی پیگیر خون ریخته شده مردمشان بودند که حالا رسانه های خود را کوک کرده اند برای گریستن پای خون یک شهروند ایرانی؟! آن هم با خلق دروغ های لحظه به لحظه. این چه سیستم و نظامی است که برای جان مردم خودش ارزشی قائل نیست اما برای یک شهروند ایرانی صبح تا شام اعلامیه و اطلاعیه و بیانیه صادر می کند؟!
یا گروهک منافقین که بیش از 17 هزار مرد و زن بی گناه ایرانی را ترور کردند و حالا در حال اشک ریختن برای مهسا هستند. یا همین کشورهای اروپایی که دست در دست آمریکا، کودکان بی گناه و معصوم ایرانی را با تحریم دارو، روانه بیمارستان و قبرستان می کنند اما حالا از مردم ایران درخواست می کنند که اجازه ندهید خون مهسا پایمال شود و تا می توانید شورش کنید و تجمع برگزار کنید! یا همین مسیح علینژاد و رضا پهلوی و شاهین نجفی و شبکه سعودی ایران اینترنشنال که بارها و بارها هر کدام جداگانه و متحدانه از آمریکا و دولت های غربی درخواست تشدید تحریم ها و فشارهای بین المللی و حتی حمله نظامی علیه ایران را داشته اند و رسما با پا گذاشتن روی حیات و حیثیت و شخصیت ملت ایران، خود را بالا می کشند، اما حالا دلسوز مهسا شده اند و به دنبال همدردی با ملت ایران هستند!
هر چند برخی سلبریتی ها و برخی جناح های سیاسی، همصدا با این غریبه ها شده اند و در رسانه ها و صفحات مجازی خود، مطالبی می نویسند که هنوز اثبات نشده و هیچ سند و مدرکی برای ادعاهایشان ندارند و صرفا از سر احساسات است، اما به هر حال این جماعت هم داخل خانواده هستند و به مرور، خودشان متوجه واقعیات خواهند شد؛ واقعیاتی که نشان می دهد اگر در این خانواده بزرگ و صمیمی، دو قطبی و چند قطبی ایجاد شود، هیچ قطبی باقی نمی ماند و خانواده ایران اگر از هم بپاشد، هیچ درجه و رتبه ای به اعضای خانواده اضافه نمی شود و صرفا به چشم مهره هایی دیده خواهیم شد که هر روز روی صفحه جدیدی از بازی شطرنج غارت ایران، تکانمان می دهند.
ایران، خانواده بزرگ مهسا است و قطعا به زودی زوایای مختلف این پرونده برای همگان روشن می شود و در صورت اثبات خطای انسانی، بنا بر وعده رئیس قوه قضائیه برخورد جدی خواهد شد؛ فقط کافی است کمی صبر کنیم و منتظر باشیم و به زوزه گرگ های در کمین نشسته، توجه نکنیم.