با شهدای ناشناس کربلا آشنا شوید؛ از نخستین شهید دشت کربلا تا حماسه قاری قرآن
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حماسه بزرگ کربلا که سالیان سال است میلیونها انسان آزاده را تحت تاثیر خود قرار داده است 72 یار بابصیرت و باوفای امام حسین (ع) را در این حماسه یاری کرده اند که حسینیه دانشجو در این گزارش به معرفی و پرداختن برخی اصحاب امام حسین (ع) در حماسه عظیم کربلا می پردازد که بنا بر دلایل مختلف نام و نشان این شهدا کمتر به گوش شیفتگان قیام حسین (ع) خورده است که در بخش نخست این گزارش به معرفی 3 تن از این شهدا پرداخته ایم که از نظرتان میگذرد:
بریر بن خضیر همدانی (قاری سرشناسی که فدای قرآن ناطق شد) بریر بن خضیر همدانی مشرقی (شهادت 61ق)، از شهیدان واقعه کربلا و قاری سرشناس کوفه بود که در مسجد کوفه به تدریس قرآن اشتغال داشت. وی از شیعیان و ارادتمندان خاص اهل بیت پیامبر (ص) و ازتابعین و یاران امیرالمؤمنین و از یاران امام حسین (ع) بود. مجادله او قبل از جنگ، با عمر سعد، ابوحرب، یزید بن معقل و کوفیان، نشان از شجاعت او در کلام و در دفاع از خاندان پیامبر (ص) دارد. نسب بریر بریر بن خضیر همدانی مشرقی، منسوب به مشرق، شاخهای از قبیل همدان یمن است. وی از خاندان بنی مشرق از قبیله همدان و ساکن کوفه بوده است. در برخی کتابها نام پدرش را حصین ثبت کردهاند که اشتباه است، زیرا در رجزی که بریر خوانده خضیر آمده که با خیر قافیه شده است. سیرهنویسان و مقتلنگاران از او با عنوانهای گوناگون، بریر بن خضیر، بریر بن حضیر، بدیر بن حفیر، بریر بن حصین، یاد کردهاند و در برخی دیگر از کتابها، مطالب راجع به او درباره کسی به نام یزید یا زید بن حصین آمده است. لقب بریر طبری و ابن اثیر از او با لقب سیدالقراء و ابن بابویه و فتال نیشابوری با عنوان سرآمد قاریان مردم روزگار خویش یاد کردهاند. کتاب منسوب به بریر به نوشته مامقانی بریر دارای کتابی به نام القضایا و الاحکام است که مطالب آن را از قول امیرالمؤمنین علی و امام حسن (ع) نقل کرده است. مامقانی این کتاب را از اصول معتبر شیعه دانسته، ولی سیدمحسن امین و تستری این قول را رد کرده و گفتهاند که در جای دیگری از این کتاب نام برده نشده است. ویژگیهای اخلاقی بریر بریر بن خضیر، مردی زاهد و عابد و از بزرگان و قاریان مسجد کوفه و مفسری پرهیزگار بود؛ او از بزرگان و اشراف قبیله همدان و ساکن شهر کوفه به شمار میآمد. بشیر (نختسین شهید پس از وقوع جنگ) بشیر (بشر) بن عمرو حضرمی کندی از شهدای کربلا. در روز عاشورا به او خبر رسید پسرش در مرز ری اسیر شده است. امام حسین (ع) از او خواست برای رهایی پسرش برود، ولی او نپذیرفت که امام را تنها گذارد. در منابع مختلف نام او، بشیر یا بشر و نام پدرش، عمرو یا عمر ثبت شده است. او از اهالی حضرموت و از قبیله کنده بود. او در کربلا به امام حسین (ع) پیوست و یکی از پسرانش به نام محمد نیز با او همراه بود. برخی منابع گفتهاند: در روز عاشورا به بشیر گفتند پسرت در مرز ری اسیر شده است. او گفت: حساب کار او را به خدا وامیگذارم. دوست ندارم او اسیر باشد و من زنده بمانم. وقتی امام حسین این سخن او را شنید، فرمود: خدا تو را رحمت کند. تو از بیعت من آزادی. برو و برای رهایی فرزندت تلاش کن. او گفت: درندگان مرا زنده زنده بخورند اگر از شما جدا شوم و شما را با وجود اندک بودن یاران، تنها گذارم و بخواهم سراغ شما را از کاروانها بگیرم.» امام فرمود: پس این جامهها را به پسرت محمد (که در کربلا همراه پدرش بود) بده تا برای آزاد کردن برادرش از آن استفاده کند. امام پنج لباس گرانبها به ارزش هزار دینار به او داد. شهادت در اینکه او در واقعه کربلا در چه هنگام به شهادت رسیده، دو گزارش متفاوت وجود دارد: بنابر گزارش ابومخنف، هنگام عزیمت امام حسین به میدان، تنها دو تن از یاران ایشان باقی مانده بودند: بشیر بن عمرو و عمرو بن ابی مطاع (و بنا بر نقلی سوید بن عمرو خثعمی). بشیر با دیدن آمادگی امام برای رفتن به میدان، بر آن شد تا از امام پیشی گیرد. پس به میدان رفت و پیش از امام به شهادت رسید. ولی در برخی منابع او را از شهدای حمله نخستین دانسته شده است. نام او در زیارتنامهها نام او در زیارت رجبیه آمده است: «السلام علی بشیر بن عمرو الحضرمی» در زیارت ناحیه (غیر مشهور) نیز آمده است: «السلام علی بشر بن عمر الحضرمی شکر الله لک قولک للحسین و قد أذن لک فی الانصراف أکلتنی اذن السباع حیا اذا فارقتک و أسأل عنک الرکبان و أخذلک مع قل الأعوان لا یکون هذا أبدا» جون بن حوی (غلامی که توسط امام علی (ع) آزاد شد و در کربلا به عرش رسید) جون بن حوی (درگذشته 61ق) از شهدای کربلا. او غلام آزاده شده ای بود. امام حسین روز عاشورا امام حسین (ع) جون را از رفتن به میدان بازداشت، ولی او خطاب به امام گفت: به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمیشوم تا خون من با خون شما درآمیزد. او از کسانی است که پس از شهادتش، امام حسین (ع) بر بالینش او آمد و برایش دعا کرد. جون از شهدای واقعه کربلا است. او فردی سیاهپوست اهل نوبه (منطقهای در آفریقا) و غلام فضل بن عباس بن عبدالمطلب بود که امام علی (ع) او را آزاد کرد و به یاری ابوذر فرستاد. او تا زمان وفات ابوذر (سال 32 قمری) در ربذه همراه او بود و سپس به نزد امام علی برگشت و در کنار اهل بیت ماند. گویا او در تعمیر و آماده سازی اسلحه مهارت داشته و در نقلی از امام سجاد (ع) آمده است: شب عاشورا جون در چادر امام حسین (ع) بود و شمشیر او را آماده میکرد. نامش در منابع جون، جوین، حوی، و جوین بن ابیمالک. شهادت روز عاشورا امام حسین (ع) جون را از رفتن به میدان بازداشت، ولی او خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمیشوم تا خون من با خون شما درآمیزد». جون پس از عمرو بن قرظه و بنا بر نقلی دیگر پس از اقامه نماز جماعت، از امام حسین اجازه گرفت و به میدان رفت و پس از کشتن 25 نفر به شهادت رسید. کیف یری الفجار ضرب الأسود بالسیف صلتا عن بنی محمد أذب عنهم باللسان و الید أرجو بذلک الفوز عند المورد بدکاران چگونه میبینند ضربت این مرد را با شمشیری که در راه فرزندان محمد کشیده شده است من با دست و زبان از آنان حمایت میکنم و با این کار، بهشت را در روز ورود به محشر امید دارم. نقل شده که امام حسین بر بالینش آمد و برایش دعا کرد: «اللهم بیض وجهه و طیب ریحه و احشره مع الأبرار و عرف بینه و بین محمد و آل محمد» [13] خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد و آل محمد آشنا ساز. پیکر او همراه دیگر شهدا پایین پای امام حسین (ع) به خاک سپرده شد. علامه مجلسی روایتی را نقل کرده که بدن وی پس از ده روز از دفن شهدای کربلا پیدا شده و بوی عطر از آن به مشام میرسید. نام او در زیارت الشهدا آمده است: «السلام علی جون مولی أبیذر الغفاری».