برجام مانند فتح خرمشهر افتخارآمیز است / باید الگوی نفتکش را در FATF هم اجرا کنیم
آنچه موجب شکست برجام بود، نه اقدامات منتقدان برجام در داخل، بلکه رویکرد منفعلانه و حقارت آمیز وزارت خارجه در مقابل عهدشکنی های طرف غربی بود.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** برجام مردم ایران را از جنگ و تحریم نجات داد
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«همان گونه که آزادی خرمشهر در تاریخ حماسههای ایرانیان کم نظیر ونشانه توان نظامی آنهاست، برجام نیز نشانگر خردورزی، تسلط ایرانیان به فنون مذاکره و نحوه تعامل با جهان بود».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«برجام، پرونده هسته ای ایران را از شمول فصل هفتم منشور خارج و تحریمها را لغو کرد، درحالی که آمریکا با فعالیتهای حساس هستهای مانند غنی سازی مخالف بود این حق را تثبیت کرد، بخشی از فعالیتهای هستهای ایران را از روز اجرایش مجاز اعلام کرد و بخش دیگری را با گذشت زمان پذیرفت و سرانجام آنکه فعالیت هستهای ایران را - که بر اساس قطعنامههای شورای امنیت تهدید صلح و امنیت بین المللی تلقی میشد - در چارچوب قطعنامه 2231 شورای امنیت مشروعیت بخشید تا برنامه هستهای ایران اولین مورد از نوع خود باشد که از بالاترین سطح مشروعیت بین المللی برخوردار است... هر توافق هستهای با توجه به موازنه قدرت در عرصه بین المللی باید کدام دستاورد دیگری را محقق میساخت که برجام از تحقق آن ناتوان بود؟».
آرمان در ادامه نوشت:«(آیا سراغ دارید که) در تاریخ 75 ساله سازمان ملل... شورای امنیت اقدامات و فعالیتهای حکومتی درحال توسعه را به استناد فصل هفت منشور، تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی اعلام کرده باشد و سپس اعضای دائم آن شورا با آن حکومت مذاکره کرده و اجرای بخشی از فعالیتهای مورد اشاره از زمان اجرا و انجام بخش دیگری با گذشت زمان پذیرفته و پرونده آن حکومت از شمول فصل هفت، خارج و اقدامات تحریمی شورای امنیت علیه آن حکومت پایان یافته باشد؟، با قاطعیت میتوان گفت برجام تنها نمونه از این دست تاکنون است که چنین روندی را دربرداشته و چنین نتایجی به همراه آورده است».
همانطور که دولتمردان در سالهای گذشته بارها تاکید کرده بودند؛ هدف اصلی برجام، لغو یکباره تحریم ها و گشایش اقتصادی برای عموم مردم بود.
اما برجام نه تنها تحریم ها را لغو نکرد، بلکه با تحریم هایی همچون آیسا (در دولت اوباما) و کاتسا 2017(در دولت ترامپ) بر دامنه و گستره تحریم های ضدایرانی افزود.
دولتمردان در توجیه عملی نشدن این وعده بسیار مهم، ابتدا اعلام کردند که «هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود»! و در ادامه به دستاوردسازی برای برجام مشغول شدند.
در همین راستا «دورشدن سایه جنگ» به عنوان دستاورد توافق هسته ای از سوی دولتمردان و اصلاح طلبان مطرح شد. دستاوردی خیالی و به دور از واقعیت.
فصل 7 منشور سازمان ملل متحد دارای بندهای متعددی است که دو بند از مهمترین آنها را بندهای 41 و 42 تشکیل میدهند. مشخصه اصلی بند 41، «الزامآور» بودن اقدامات خواسته شده ذیل این بند است، اما بند 42 به اقدام نظامی علیه یک کشور میتواند منجر شود. با بررسی قطعنامههای صادرشده علیه جمهوری اسلامی ایران پی میبریم که اساسا هیچ یک از قطعنامههای صادر شده علیه کشورمان ذیل فصل 7 قرار نداشته است و هرگاه آمریکا و متحدان غربیاش بهدنبال کشاندن قطعنامههای ضدایرانی به ذیل فصل 7 بودند، روسیه و چین با این استدلال صحیح که ایران هیچگاه امنیت جهان را به مخاطره نینداخته مانع از این کار شدهاند.
در نهایت با اصرار و فشار آمریکا و برخی کشورهای غربی عضو شورای امنیت، در نهایت قطعنامهها علیه ایران صرفا ذیل بند 41 این فصل (و نه کلیت فصل 7) به تصویب رسید تا صرفا «الزامآور» بودن آن مشخص و مؤکد باشد.
بنابراین نه در گذشته و نه الان هیچگاه ایران ذیل «کلیت» فصل هفت یا «ماده 42» فصل هفت که اجازه حمله نظامی را صادر میکند نبوده، بلکه تنها تفاوت گذشته با الان اینجاست که قبلا ایران قرار داشتن ذیل ماده 41 فصل هفت و محدودیتهای اقتصادی آن را به رسمیت نمیشناخت ولی امروز به واسطه برجام و به دست خودمان به قرار گرفتن ذیل ماده 41 فصل هفت در قطعنامه 2231 اقرار کرده و به آن رسمیت هم دادهایم.
علاوه بر این نه تنها در متن برجام تعبیر «به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران» به کار نرفته، بلکه کاملا برخلاف معاهده NPT ایران با برجام در جهان برای اولین بار به یک «استثنا» تبدیل شده است. در حالی که اگر حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شده بود، ایران بدون هیچ محدودیتی میتوانست مثل بسیاری از دیگر کشورها میزان غنی سازیاش را بنا به نیاز و توان خود انجام دهد
نویسنده مطلب مذکور مدعی شده است که «برجام، نشانگر تسلط ایرانیان به فنون مذاکره بود»!؛ چندی پیش روزنامه اصلاح طلب اعتماد در اعترافی دیرهنگام نوشته بود:«متاسفانه در شرایط کنونی در مساله توافق هستهای هیچ راه حل منفعت آوری در مقابل کشورمان وجود ندارد... متاسفانه در تیم کارشناسان مذاکره کننده ما تعداد کافی از متخصصان به ویژه در حوزههای مالی، تجاری و بانکی حضور نداشتند که خط به خط و بند و به بند توافق را دقیق و به طور تخصصی بررسی کنند تا امروز دچار چنین شرایط ناشی از بی تعهدی آمریکا و اروپا نشویم».
** باید الگوی نفتکش را در FATF هم اجرا کنیم
روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت: «از آغاز بارگیری محموله بنزین در سواحل ایران تا رسیدن نفتکشهای حامل بنزین به سواحل ونزوئلا و تخلیه آن، شاهد تهدیدهای فراوانی از سوی رژیم تروریستی امریکا بودیم. بسیاری از تحلیلگران و صاحبنظران، برخورد نظامی امریکا یا توقیف نفتکشها و حداقل جلوگیری از رسیدن نفتکشها به مقصد و بازگرداندن آنها به سواحل ایران را پیشبینی میکردند، ولی در نهایت امر، نفتکشها بدون مشکل خاصی به مقصد رسیدند که تحقیر امریکا را به دنبال داشت. انسجام و هماهنگیهای داخلی در کنار اقدام هر یک از مراکز داخلی بر اساس شرح وظایف خود و خودداری از دخالتهای بیمورد در وظایف مراکز دیگر، این موفقیت را رقم زد».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«با توجه به اینکه رژیم تروریستی امریکا تنها یک صدا را از ایران دریافت کرد، نتوانست به تهدیدات خود جامه عمل بپوشاند. شاید بتوان گفت که برای اولین بار نه در مجلس شورای اسلامی و نه در رسانههای کشور از جمله رسانه ملی، صدای هنجارشکنانهای به گوش نرسید و در این مسیر دستگاه دیپلماسی به واسطه انجام وظایف ذاتی خود مورد هجمه قرار نگرفت. اگر چنین رویکردی را در زمینههای مختلف دیگر چون برجام و CFT، FATF و... داشتیم، امروز شاهد تروریسم اقتصادی امریکا، بیعملی اروپا و نتیجتا درد و رنج فراوان مردم کشورمان به ویژه در زمان پاندمی کرونا نبودیم».
اعتماد در ادامه نوشت:«هرچند برجام مهمترین دستاورد بینالمللی ایران به واسطه دیپلماسی بود، ولی آنچه موجب ناکامی در بهرهگیری از ثمرات آن شد، اختلافات و کارشکنیهای داخلی بود. مخابره پیامهای غلط از داخل، رژیم تروریستی امریکا و سایر اعضای برجام را قادر کرد تا از آن خارج شده یا نسبت به تعهدات خود بیتوجهی کنند».
این روزنامه اصلاح طلب در تحلیل مذکور دو اشتباه فاحش را مرتکب شده است؛ اول علت موفقیت ارسال نفتکس های ایرانی و دوم علت شکست برجام.
قطعا همدلی در میان مسئولان در اجرای امور، لازم و ضروری است. اما اینکه بگوییم علت ارسال موفقیت آمیز نفتکش های ایرانی، عدم دخالت دیگر نهادها در کار وزارت خارجه بود، تحلیلی غلط و غرض ورزانه و فاقد نگاه کارشناسی است.
علت اصلی ارسال موفقیت آمیز نفتکش های حامل بنزین از ایران به ونزوئلا، «اقتدار» و مواجه شدن با آمریکا از موضع قدرت بود. آمریکا در پی آن بود تا در حرکت نفتکش ها اخلال ایجاد کند و حتی المقدور این اقدام ایران را ناکام بگذارد، اما تجربه توقیف نفتکش انگلیسی در ماههای گذشته در کنار موشک باران عین الاسد و همچنین پرتاب موفقیت آمیز اولین ماهواره نظامی ایران به فضا، مانع از گستاخی آمریکا شد.
در سوی مقابل، آنچه موجب شکست برجام بود، نه اقدامات منتقدان برجام در داخل، بلکه رویکرد منفعلانه و حقارت آمیز وزارت خارجه در مقابل عهدشکنی های طرف غربی بود.
دولت روحانی و وزارت خارجه به ریاست ظریف در ابتدا در موضعی منفعلانه اعلام کرد که «امضای هر توافقی، بهتر از عدم توافق است»! در ادامه، دولت روحانی علیرغم عهدشکنی های گسترده آمریکا و اروپا، رویکرد خسارت بار «ماندن در برجام به هر قیمت»! را کلید زد.
دولت روحانی، برجام را به مسئله ای حیثیتی برای خود بدل کرد و طرف غربی این پسام را دریافت کرد که روحانی و ظریف تحت هیچ شرایط از توافق خارج نمی شوند. به نظر شما، با این حساب، طرف غربی کوچکترین اجباری برای اجرای تعهداتش دارد؟!
تجربه ثابت کرده است که آمریکا و تروئیکای اروپایی فقط زبان زور را می فهمند. بنابراین اگر از موضع اقتدار وارد میدان شویم، پروژه موفقیت آمیز نفتکش حاصل می شود؛ و اگر از موضع انفعال و ضعف وارد میدان شویم، پروژه خسارت بار و بدون دستاورد برجام حاصل می شود.
طیف غربگرا از هر اتفاقی به عنوان طعمه و بهانه ای برای پیش بردن اهداف خود سوءاستفاده می کند. در شرایطی که ایران با ارسال نفتکش ها، تحریم های آمریکا را شکست داد، این طیف مدعی است که باید با شبیه سازی موضوع نفتکش ها در مسئله FATF یک موفقیت دیگر را کلید بزنیم. این در حالی است که مسئله «اف ای تی اف» 180 درجه با موضوع نفتکش ها تفاوت دارد؛ با نفتکش ها تحریم را شکست دادیم ولیکن با اجرای اف ای تی اف، شاهد خودتحریمی در داخل کشور هستیم.
** ارگان دولت: مشکلات اقتصادی، مربوط به گذشته است
روزنامه ایران در مطلبی با عنوان «مشکل اقتصادی ایران مربوط به گذشته است» نوشت: «رئیس اتاق بازرگانی، صنعت، معدن و کشاورزی ایران گفت: مشکل اقتصادی گریبانگیر کشور ناشی از تصمیمات نادرستی است که در گذشته اتخاذ و در قالب برنامههای توسعهای پنج ساله اجرایی شد. غلامحسین شافعی در آیین افتتاح مجتمع اداری و آموزشی اتاق بازرگانی مازندران در ساری افزود: در 6 برنامه گذشته مصوباتی در قالب قانون تدوین و به استانها ابلاغ شد که منشأ آن اقتصاد نابسامان فعلی است. وی گفت: تحریم ظالمانه امریکا و همهگیری ویروس کرونا در سطح کشور باعث شده است تا دمل چرکین اقتصاد ایران سرباز کند و این در حالی است که این مشکلات در گذشته نیز وجود داشته است».
آقای روحانی در شرایطی که از ابتدای انقلاب همواره در پست های ارشد حاکمیتی حضور داشته و به خوبی به جزییات آگاه بود، در سال 92 کاندیدای ریاست جمهوری شد.
روحانی در مقطع تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری گفت «واللهالعلی العظیم (قسم جلاله) اگر مشکلات این کشور که بسیار و بسیار و بسیار پیچیده است، راهحل نداشت کاندیدا نمیشدم. بدانید برادران و خواهران عزیز، همه آنهایی که کلید را تکان دادید، واقعا برای این قفلها کلید وجود دارد».
با اینحال برخی دولتمردان و فعالین اصلاح طلب در توجیه این اظهارنظر گفتند که آقای روحانی در سال 92 نمی دانست که آنچه تحویل می گیرد بسیار بدتر از آن چیزی است که تصور می کرده است.
بر فرض محال اگر بگوییم ایشان واقعا در سال 92 غافلگیر شده است، پس چرا وی در سال 96 مجددا کاندیدا شد و همان وعده های سال 92- و از جمله وعده گشایش اقتصادی در 100 روز - را مطرح کرد؟!
روحانی در سالهای گذشته وعده های فراوانی داد. وی تاکید کرد که «هم چرخ سانتریفیوژها خواهد چرخید و هم چرخ کارخانه ها» و «چنان رونقی ایجاد می شود که مردم دیگر نیازی به یارانه پیدا نخواهند کرد» و «عزت به پاسپورت ایرانی بازخواهد گشت» و «ارزش پول ملی افزایش خواهد یافت» و «تحریم ها به تاریخ خواهد پیوست» و...
اکنون دولت باید به مردم درباره عملکرد هفت ساله خود گزارش بدهد. اما متاسفانه بجای گزارش عملکرد، با ادعاهایی همچون، مشکلات اقتصادی میراث گذشتگان است و انداختن قصور و تقصیرهای خود به گردن دیگران، از ارائه گزارش به مردم طفره می رود.