بهار عربی به زمستان تبدیل شد و آمریکا همچنان سرگردان است
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، نشریه هیل، نزدیک به کنگره آمریکا در تحلیلی از عدم آمادگی ایالات متحده آمریکا در برابر تغییرات جدید در منطقه غرب آسیا انتقاد کرده و به صورت تلویحی گرم شدن روابط کشورهای عربی با سوریه بعد از ناآرامیهای داخلی این کشور از سال 2011 را به عنوان تبدیل شدن «بهار عربی» به «زمستان» تعبیر کرده است. در این مقاله آمده است: «متاسفانه خاورمیانه به دلیل تصمیم...
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، نشریه هیل، نزدیک به کنگره آمریکا در تحلیلی از عدم آمادگی ایالات متحده آمریکا در برابر تغییرات جدید در منطقه غرب آسیا انتقاد کرده و به صورت تلویحی گرم شدن روابط کشورهای عربی با سوریه بعد از ناآرامیهای داخلی این کشور از سال 2011 را به عنوان تبدیل شدن «بهار عربی» به «زمستان» تعبیر کرده است.
در این مقاله آمده است: «متاسفانه خاورمیانه به دلیل تصمیم آمریکا برای خروج از منطقه دچار بازآرایی شده و این مسئله موجب شده شرکای دیرینه آمریکا در قابل اعتماد بودن آمریکا تجدید نظر کنند.»
نگارنده تصریح کرده که شرکای آمریکا در منطقه، ایالات متحده را به دلیل داشتن اتحاد با این کشور به چین، روسیه و ایران ترجیح میدهند، اما واشنگتن «سردرگم و ضعیف به نظر میرسد و به همین دلیل است که نگاه آنها به جای دیگری دوخته شده است.»
مطابق این تحلیل، منطقه خاورمیانه مدام رو به تغییر است و این مسئله باعث گیج شدن کارشناسان سیاسی در آمریکا شده «که مکررا در این دام میافتند که منطقه را از لنز غرب میبینند.»
نگارنده در ادامه به مسئله میانجیگری چین در رابطه میان عربستان سعودی و ایران پرداخته و از «عدم آمادگی» ایالات متحده برای این تحول انتقاد کرده است.
او مینویسد: «آمریکا برای میانجیگری چین در خصوص روابط آشتیجویانه بین عربستان سعودی و ایران ناآماده به نظر میرسید همانطور که درباره فرا رسیدن زمستان عربی بعد از بهار عربی سردرگم بود.»
هیل در ادامه این مقاله به دیگر سردرگمیهای ایالات متحده آمریکا در منطقه اشاره کرده است: «آیا آمریکا اختلاف بین محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و شیخ محمد بن زاید آل نهیان، رئیس امارات متحده عربی را پیشبینی میکرد؟ آیا ما در حال تدوین راهبردهایی در خصوص چگونگی بهرهبرداری از این موضوع به نفع خودمان یا دستکم برای کاهش دادن تبعات منفی آن بر منافعمان در زمینههای تبادل اطلاعات و برنامه پدافند موشکی مشترک علیه ایران هستیم؟»
نگارنده علاوه بر این از آنچه بیمیلی آمریکا برای استفاده از حضور نظامی خود جهت پاسخ دادن به تنشها در منطقه خوانده شده انتقاد کرده است.
در این مقاله آمده است: «بله، همه میدانند که آمریکا بیشترین حضور نظامی را در منطقه دارد. اما ما آنقدر آشکار تمایلی به استفاده از این حضور نظامی نداریم که برای تصمیمگیران در منطقه بیربط به نظر میآییم و دیگران در حال پر کردن جای این خلا هستند.»
وی تصریح کرده هنگامی که گروههای متحد ایران به نظامیان آمریکا در التنف حمله میکنند واشنگتن اغلب تمایلی به انجام اقدامات تلافیجویانه نشان نمیدهد: «این پیام عدم عزم راسخ را مخابره کرده و آنها را به حملات بیشتر دعوت میکند.»
به عنوان مثالی دیگر، هنگامی که یک جت روسی بر فراز آسمان سوریه به یک پهپاد آمریکایی ریپر حمله کرد و آن را مجبور به فرود اضطراری کرد آمریکا تنها به دادن پاسخ دیپلماتیک اکتفا کرد.
روابط جدید در منطقه غرب آسیا که باعث بازآرایی این منطقه به ضرر منافع آمریکا شدهاند مسئله دیگری است که هیل به آن پرداخته است. این نشریه مینویسد: «برخی از روابط جدیدی که باعث تحیر شما خواهند شد چهها هستند؟»
در ادامه این مقاله آمده است: «از سرگیری روابط ایران و عربستان با حمایت چین در صدر این فهرست قرار دارد و اعراب سنی و شیعیان ایران به دلیل ترک منطقه توسط آمریکا در کنار هم قرار گرفتهاند. همانطور که الجزیره گزارش داده میانجیگری چین برای یک معامله بین رقبای دیرینه خلیج فارس نشانهای وسیع از تغییر نظم جهانی است».
در ادامه این مقاله آمده است: «امارات به عنوان یکی از اعضای پیمان آبراهام همکاریهای خود را با ایران افزایش داده و عمان نیز در حال انجام همین کار است. هر دو میدانند که ایران با حمایت چین و روسیه در حال رشد است. حتی رژیم محافظه کار سعودی که از اخوان المسلمین در هراس است با حماس دیدار میکند.»
هیل میافزاید: «مصر و ترکیه، که از یک دهه قبل درگیر اختلاف با یکدیگرند نیز به عنوان بخشی از پازل جدید روابط منطقه گرد هم آمدهاند. حتی اتحادیه عرب بشار اسد را دعوت کرده که به آغوشش بازگردد و این صف بندی دیگری است که نشان میدهد آمریکا نفوذ خود را از دست داده است.»