پنج‌شنبه 25 بهمن 1403

بولتن آمریکایی دانشمندان اتمی، ترور فخری‌زاده را «استیصال مهاجم» دانست

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
بولتن آمریکایی دانشمندان اتمی، ترور فخری‌زاده را «استیصال مهاجم» دانست

لندن - ایرنا - بولتن آمریکایی دانشمندان اتمی در گزارشی ترور شهید «محسن فخری‌زاده» دانشمند ممتاز هسته‌ای و صنعت دفاعی کشورمان را از روی استیصال طرف مهاجم دانست و نوشت: کسانی دست به ترور دانشمندان هسته‌ای می‌زنند که هیچ راه حل نظامی یا دیپلماتیک در برابر خود نمی یابند.

به گزارش ایرنا، این مقاله ابتدا در فوریه 2012 در این نشریه چاپ اما با توجه به اتفاقات اخیر و ترور شهید فخری زاده، این مقاله بازنشر شده است.

در این گزارش می‌خوانیم: از سال 2007 تا کنون (2012) چهار مورد ترور دانشمندان هسته‌ای ایران گزارش شده است. اگرچه انگیزه‌ها و عاملان این ترورها در پرده‌ای از ابهام قرار دارد اما آنچه مسلم است اتفاق افتادن این ترورهاست که نمی‌توان آن را انکار کرد.

در 15 ژانویه 2007 اردشیر حسن پور که به خاطر فعالیت‌های خود در مرکز بازپروری اورانیوم اصفهان مدال افتخار گرفته بود در وضعیت مرموزی توسط گاز سمی درگذشت. 10 ژانویه 2010 پروفسور مسعود علی محمدی بر اساس گزارش‌ها توسط بمب کنترل از راه دور به قتل رسید. 29 نوامبر همان سال مجید شریفی با وضعیتی مشابهی ترور شد. درانفجار مشابه دیگری فریدون عباسی زخمی شد. عباسی اکنون معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران است (2012). در 23 ژانویه 2011 داریوش رضایی نژاد توسط شلیک دو تروریست به قتل رسید.

در حالی که ممکن است نظریه‌های گوناگونی در مورد مشروعیت قتل تروریست‌ها وجود داشته باشد، اما ترور دانشمندان مشغول به کار در برنامه‌های نظامی مخفی کشورها موضوع دیگری است. در واقع ترور دانشمندان هسته‌ای یک کشور دیگر، سوالات زیادی ایجاد می‌کند. چه چیز باعث می‌شود کشوری مرتکب چنین اقدام افراطی‌ای بشود؟ تبعات این اقدام روی برنامه کنترل تسلیحات اتمی چیست؟ چه پیامدهایی می‌توان انتظار داشت؟ آیا استانداردهای اخلاقی و حقوقی اینجا نقشی دارند؟

برنامه‌های هسته‌ای عملیات بزرگ و پیچیده‌ای هستند با صدها کارشناس و دانشمند و کشتن یکی دو نفر نمی‌تواند کل برنامه را متوقف کند.

برنامه به قتل رساندن دانشمندان هسته‌ای عمری طولانی‌تر از خود بمب اتمی دارد. آمریکایی‌ها از 1942 قصد داشتند فیزیکدان برجسته آلمانی ورنر هایزنبرگ را به قتل برسانند. متفقین مطمئن نبودند که هایزنبرگ روی بمب اتمی آلمان در حال تحقیق است. اما از آنجایی که او بزرگترین فیزیکدان آلمانی آن دوره بود، احتمال می‌دادند که حضور او می‌تواند برنامه اتمی آلمان را تقویت کند. آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در ابتدا نقشه ربودن هایزنبرگ را نادیده گرفتند اما 15 ماه بعد و در اواخر جنگ او را ربوده و به انگلیس منتقل کردند.

در زمستان 1943 نیلز بور، فیزیکدان مشهور دانمارکی که به تازگی به آمریکا گریخته بود، آمریکایی‌ها را قانع کرد که هایزنبرگ در حال کار روی طرح یک بمب اتمی است. مدرک وی طرحی دستی بود که هایزنبرگ در گفتگویی مشهور که بین این دو فیزیکدان در 1941 شکل گرفته بود به وی نشان داد بود. علیرغم اینکه مدیر پروژه اتمی منهتن، رابرت اوپنهایمر اطمینان داده بود که این طرح ربطی به بمب اتمی ندارد اما ژنرال لسلی گروز (Groves) تصمیم گرفت هر طوری شده به برنامه هسته‌ای آلمان ضربه بزند.

اینجا بود که ژنرال گروز تیمی از بین نیروهای مخفی آمریکا برای ربودن هایزنبرگ در 1944 تشکیل داد. در این طرح خارق العاده قرار بود هایزنبرگ پس از ربوده شدن از سوئیس با هواپیما به روی دریای مدیترانه منتقل شده و آنجا با چتر به روی دریا و جایی که یک زیردریایی در انتظار او بود پرتاب شود. خطرناک بودن ذاتی این نقشه نشان می‌دهد که هدف اولیه آمریکایی‌ها زنده ماندن هایزنبرگ نبوده است. در این عملیات قرار بود در صورت احتمال افتادن هایزنبرگ به دست آلمانی‌ها او را بکشند.

نوامبر 1944، OSS یا مجموعه عملیات سری ارتش آمریکا در آن دوره متوجه شد که هایزنبرگ برای سفری به سوئیس خواهد رفت. یک افسر OSS به نام «مو برگ» مأمور شد تا به زوریخ رفته و هایزنبرگ را به هر طریق «متوقف» کند. در واقع به او این اختیار داده شده بود که در مورد مرگ یا زندگی این دانشمند آلمانی تصمیم بگیرد. برگ با یک تپانچه در سالنی که هایزنبرگ سخنرانی می‌کرد حاضر شد، اما از قراری چون هایزنبرگ در سخنرانی اش حرفی از برنامه اتمی آلمان نزد، سو قصدی به جان او نکرد.

در 1963 موساد در «عملیت داموکلوس» هاینس کروگ، مدیر یک شرکت آلمانی را که با برنامه موشکی مصر همکاری داشت به قتل رساند. در 14 ژوئن 1980، یحیی المشاد که روی برنامه اتمی عراق کار می‌کرد در هتلی در پاریس بر اثر ضرب و جرح کشته شد. قاتل او هرگز شناسایی نشد. در 1990 جرالد بول، مهندس کانادایی متخصص توپ‌های دور برد که گفته می‌شد همزمان به ایران و عراق اطلاعاتی داده است بیرون آپارتمانش در بروکسل به ضرب گلوله کشته شد.

فریدون عباسی در سخنرانی خود در سپتامبر 2011 آژانس بین المللی انرژی اتمی را متهم کرد که اطلاعات و حتی آدرس محل سکونت دانشمندان ایرانی را افشا کرده است. همان سال نماینده دائم ایران علی اصغر سلطانیه ضمن محکوم کردن این ترورها به عنوان «جنایت علیه بشریت» گفت که کشورش قصد تلافی کردن این ترورها را ندارد.

کشورها فقط در حالی دست به ترور دانشمندان هسته‌ای می‌زنند که خود را در خطر نابودی ببینند

تاریخ نشان داده است کشورها فقط در حالی دست به ترور دانشمندان هسته‌ای می‌زنند که خود را در خطر نابودی ببینند. در این صورت حتی کوچک‌ترین احتمال را هم جدی می‌گیرند چرا که تصور نابودی کامل، همه معادلات سود و زیان را بی اثر می‌کند. در این وضعیت همیشه انجام دادن یک اقدام، کم خطر تر از بی عملی به نظر می‌رسد.

شواهد میدانی گویای آن است که برنامه‌های هسته‌ای عملیات بزرگ و پیچیده‌ای هستند با صدها کارشناس و دانشمند و کشتن یکی دو نفر نمی‌تواند کل برنامه را متوقف کند. کشور اقدام کننده معمولا روی مخفی بودن عملیات و نفی مسئولیت آن حساب باز می‌کند و اینکه با فرار از قبول مسئولیت می‌تواند خطر ایجاد درگیری و وخامت اوضاع را کم کند. با این حال باید دانست که اینها نتایج ضعیفی هستند. در واقع همه اینها می‌توانند شواهدی از بی چارگی باشند. کشوری دست به ترور دانشمندان هسته‌ای کشوری دیگر می‌زند که هیچ راه حل نظامی یا دیپلماتیک در برابر خود نمی‌یابد.

در مقابل ضررهای حمله به دانشمندان هسته‌ای زیاد است.

  • حتی در تئوری هم دشوار بتوان دانشمندان کلیدی یک پروژه اتمی را شناسایی کرد. ضمن اینکه کافی نسیت که افرادی که در گذشته مؤثر بودند را شناخت، بلکه باید بتوان افرادی که قرار است مشکلات آینده را حل کنند نیز شناسایی کرد.
  • ترور دانشمندان می‌تواند نتیجه عکس بدهد. می‌تواند باعث پایان دادن به همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی شود. کشورها می‌توانند ادعا کنند ارائه اسامی دانشمندان هسته‌ای به آژانس جان آنها را به خطر می‌اندازد. اگر آژانس امکان شناسایی و گفتگو با دانشمندان هسته‌ای را از دست بدهد انجام وظیفه برایش بسیار دشوار خواهد بود.
  • سو قصدها، به افزایش سری بودن عملیات خواهد انجامید. اگر ضعف اطلاعاتی و امنیتی بخواهد منتهی به صدمه جانی شود، آن‌وقت خطاهای امنیتی کمتر و نادرتر اتفاق خواهند افتاد.
  • ترور دانشمندان امکان مذاکره و راه حل دیپلماتیک را کاهش می‌دهد.
  • ترورها ممکن است کشور هدف را وادار به تلافی کند

اظهارات سلطانیه که می‌گوید کشورش قصد تلافی ندارد در واقع نشان دهنده این است که امکان تلافی وجود دارد.

در مجموع اگر هر کشوری فکر کند که می‌تواند شهروندان سایر کشورها را فقط به دلیل فعالیت روی برنامه‌های تسلیحاتی ترور کند، دنیا دنیای خطرناک‌تری خواهد بود. نکته دیگر اینکه دانشمندان هسته‌ای با تروریست‌ها فرق دارند. آنها تهدید فوری متوجه امنیت سایر کشورها نمی‌کنند. آنها داخل محدوده قوانین کشورهای خود فعالیت می‌کنند و اگر دو کشور رسما در حال جنگ نباشند، آنها اهداف مشروعی نخواهند بود. در نهایت باید گفت اقدام به ترور نشان دهنده این است که اقدام کننده هیچ انتخاب دیگری نداشته است.

*س_برچسب‌ها_س* *س_پرونده خبری_س*