بیانیه جمعی از فعالان جبهه فرهنگی انقلاب در تشریح صحنهآرایی جبهه حق و باطل
جمعی از فعالان جبهه فرهنگی انقلاب با صدور بیانیهای صحنهآرایی جدید جبهه حق و باطل را تشریح کردند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، جمعی از فعالان جبهه فرهنگی انقلاب با صدور بیانیهای صحنه آرایی جدید جبهه حق و باطل را تشریح کردند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
خواهران و برادرانِ انقلابی
فعالان عرصه فرهنگ و جهاد
حلقههای میانی و هستههای خودجوش مردمی
مبارزان جبهه حق و دلدادگان و جان نثاران قرآن و ولایت
أَحَسِبَ لنَاسُ أَن یُترَکُوا أَن یَقُولُوا ءَامَنَا وَهُم لَا یُفتَنُونَ * وَلَقَد فَتَنَا لَذِینَ مِن قَبلِهِم فَلَیَعلَمَنَ للَهُ لَذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعلَمَنَ لکَذِبِینَ (2.3 عنکبوت)
جبهه حق، انقلاب اسلامی و حرکت تمدنی اسلام ناب محمدی، با فتنهای دیگر مواجه شده است. فتنهای جهانی و گسترده که تمام استعدادهای رسانهای و تبلیغی جبهه کفر و نفاق و انحراف، در آن فعال گشته اند و بی پرده، جنگی احزاب گونه را به راه انداخته اند.
اکنون باید آگاهتر بود. رساتر فریاد زد و غریو تبیین را در جامعه طنین انداز کرد. خفتگان جبهه حق را بیدار ساخت. صفوف را منسجم کرد و جبهه را سامان داد....
زنهار؛ نباید غافل شویم از فرصتی که در دل تهدیدهاست؛ از بصیرت و صبری که در فتنهها در میان امت میجوشد؛ از خون شهدایی که بر صفحههای تاریخ میچکد و برکتِ حرکت جبهه حق میشود، از رشد و انسان سازی هایی که در مبارزه، اوج میگیرد و عرفانِ ولایی را در میدانِ جهاد به اوج میرساند، از پیشرفتی که برای امت در مقاومت و عدم تسلیم شکل میگیرد،...
در مکتب امام و مکتب شهید سلیمانی، این فرصتهای نهفته در دل تهدیدها و چالشها را نباید از کف داد. فرصتی تاریخی برای شتاب دادن به حرکت جبهه حق و ضربه زدن به جبهه استکبار. این فرصت شناسی و غنیمت شماردن آن، در کنار بشارتهای بی نظیر خدا و نصرت خاصه اش که در اربعین جلوه گر شد، نبأ فتح و انفتاح تاریخی میدهد.
اغتشاشها، با همت به میدان آمدن مردم، هیأتها، مساجد،... در کنار نیروهای امنیتی، کمرنگ شده و به زودی از بین خواهد رفت، اما گذار از این فتنه، همتی بلند مدت و آرایشی نوین برای جبهه حق را نیاز دارد. ستیز فرهنگی اجتماعی دشمن و برنامهریزی و سازماندهی برای این ستیز، عمیق و گسترده و بلند مدت است. او مترصد فرصت هاست تا هرگاه سوژهای پیدا کرد، فتنه را شعله ور سازد. حجاب، حوادث طبیعی، حواشی سلبریتیها، حوادث خانوادگی، سگ، فوتبال و... همه سوژههای خلق شکاف اجتماعی و کمپینهای آنهاست و حالاحالاها خواهد بود. مافیای فساد، در کنار حکمرانی پلتفرمهای غربی، سیل عظیمی از محصولات رسانهای و فرهنگی، راه میاندازند تا از فتنههای آنها در رسانه و محلات و مدارس و دانشگاه و... پشتبیابی کند.
بنابراین فعال شدن و اِعداد همه استعدادها و به میدان آمدن ظرفیتهای بی نظیر سازماندهی نشده همچون بانوان، معلمان و نوجوانان و برپایی یک مبارزه وسیع در جهاد تبیین، از لوازم این آرایش جدید است. ظرفیتهای موجود باید تحول یابند و ردای مبارزه جدید بر تن کنند؛ هیأتها باید کانون جهاد تبیین شوند. تشکلهای دانشجویی، حلقههای میانی حرکت عمومی جامعه گردند. گروههای جهادی، گفتمان پیشرفت و عدالت را در میان جوانان بسط دهند. مساجد، جامعه قرآنی، فعالان رسانهای، گروهها و جریانهای تربیتی، مبلغین و.... این جنگ و مبارزه یک جنگ شناختی و شبکه ای و فرامرزی ست.
متأسفانه هنوز عدهای از نخبگان و فعالان، در انفعال و گنگی قرار دارند. باید این فضا را شکست و همه قوای جبهه حق را، فعالانه به میدان آورد. باید قیام کرد و با تمام قوای انسانی و فکری و معنوی، بپاخواست.
قُل اِنَمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَه أَن تَقُومُوا لِلَهِ مَثنَی وَ فُرَادَی
اما روایت کوتاه ماجرا
حادثهای تلخ و حزن آلود بود. سخنهای بسیاری درگرفت از گمانه زنیها و تهمتها، از متشابهات و محکمات، از آسیبها و بایستهها، تا بحثهای نظری و راهبردی در باب حجاب، حکومت و احکام الهی، ریشههای فساد، تناقضات سازمان ها و نهادها و...
اما خیلی زود صحنه تغییر کرد. جبهه باطل که دوباره زخمی کاری از بزرگترین حرکتِ تبینی تاریخ یعنی اربعینِ زینبی خورده بود و تجلی امروزی آن، به عظیمترین اجتماعِ انسانی جبهه حق تبدیل شد، این حادثه را، سوژه و فرصتی درخور برای خود یافت. از این رو با تمام قوا و با عصبانیتی بی نظیر، حقد و کینه خود را نمایان ساخت و در اوج رادیکالیسم به صحنه آمد.
این جا بود که سنت خیر الماکرین در امداد و نصرت جبهه حق، پرده از چهره نفاق گشود. جبهه صهیونیستی، بزرگان جبهه استکبار جهانی، سازمان خونخوار مجاهدین خلق، فرقههای بهائیت و شیعه انگلیسی و...، شبکه رسانههای سعودی انگلیسی، سلبریتی های وابسته به سفارتها و شبکههای اجتماعی نفوذ، منحرفان سیاسی و مکتبی داخلی، غرب زدگان لیبرال و نفوذیهای رسوخ کرده، گروهکهای داعش و کومله و پان ترک و... همه با هم یک صدا و متحد گشتند و خشونت و رذالت را به اوج خویش رساندند.
مردم معترض نیز خیلی زود خویشتن را از آشوبگران، جدا کردند. با اینکه اعتراضها، شبههها و مسالهها برای عدهای هنوز باقی است اما مردم مؤمن، خیلی زود، خط خویش را از آشوبگرانِ برانداز جدا کردند و اصحاب فتنه، خود را در کف میدان، تنها و بدون پشتوانه مردمی دیدند؛ اما بازهم دست از آشوب و جنایت نکشیدند. ایمان دینی، وحدت اجتماعی، امنیت و آرامش، حیا و عفت وخانواده، قداستها، ملیگرایی و یکپارچگی تمدنی تاریخی ایران، آزادی خواهی و استقلال خواهی،... اینها همه مصالحی بزرگتر بودند که مورد تهاجم قرار گرفته بودند. از این روی آشوبگر فتنه خیز، خود را تنها یافت.
اکنون قلب امت اسلامی آکنده از مصیبت است. هتک حرمتهای بسیاری رخ داده است که جان دادن از غم آنها رواست. جبهه باطل که ابتدا قرآن بر نیزه کرده بود، نقاب افکند و قرآن سوزاند و توهینها بر تمام مقدسات روا داشت. پرچم عزای اباعبد الله (ع) را با پایکوبی به آتش کشید و هلهله کرد. داعش وار، خون انسانها را با سلاخیهای جنایت کارانه بر زمین ریخت. بر پیکر انسانها و نمادهای امنیت و اقتدار آتش افروخت؛ پس آنگاه با لذت و افتخار، با جنایتهایش سِلفی افتخار گرفت و گدایی فالوئر کرد. همچون رضاخان و اوباش بی مخش، میراث فاطمی را از سر زنان نجیب کشید و چون یزیدیان تاریخ، نانجیبیها کرد. در بی حیایی، دریده گشت و میراث عظیم و سترگ حیا و غیرت را به سُخره گرفت. حتی به پرچم ایران و ایرانی بودن هم رحم نکرد و بی شرمانه از تجزیه ایران سخن گفت....
او در راه این خیانتها و جنایتهایش از هیجان زنان و نوجوانان فریب خورده سو استفادهها کرد و با پشتیبانی امپراطوری رسانهای استکبار جهانی، غایت اهدافش را صریح و بی پرده فریاد زد: «بسط برهنگی و فحشاء و میگساری»، «مبارزه با تمام دین و کشتار وسیع مذهبیها و بسیجیها و...، تخریب مساجد و حسینیهها و امامزادهها»، «فروپاشی خانواده و نجابت زن ایرانی و غیرت مرد ایرانی»، «تجزیه ایران»، «سقوط نظام، مبارزه با ولایت فقیه»، و...
اینجا بود که حافظه تاریخی ملت ایران، به ناگاه تصویرها و خاطرات پرتکراری از جنایتهای منافقین و کومله و داعشیها و... را به خاطر آورد. انسان سوزی و سلاخی و بیحرمتی به مقدسات و حمله به آمبولانس و آتش نشانی و... رسم همیشگی آنها بوده است. برای همین مردم، با وجود دلخوریها از وضع اقتصادی، فسادها، جولان سرمایه داری و شکاف طبقاتی، و... اما دل به این فراخوان همه جانبه دشمن و فریب خوردگان نسپردند و خیلی زود حساب مردم از اغتشاشگران جدا شد و اقلیت سازمان یافته، خود را تنها در میدان یافت.
باید تحلیل کرد که چرا دشمن در این زمان, اینگونه عصبانی و منفعل شده است و این چنین رفتارهای خشن و مذبوحانه از خود نشان میدهد؟ شکست دشمن در جبهه تحریمهای فلج کننده، خروج دولت ایران از انفعال گفتمانی در عرصه جهانی، تغییرات نظم جهانی به نفع جبهه حق و تحولات ژئوپلتیک و دیپلماتیک، اربعین معجزهگونِ شکوهمند و با عظمت در تاریخ که تجلی ید الله فوق ایدیهم و بشارت دهنده نصرتهای جبهه حق بود، اقتدار بی نظیر نظامی، شکست پروژههای متعدد استکبار در منطقه، غلبه بر ویروس دستساز، وحدت بی نظیر اقوام ایرانی با وجود تمام تهاجمهای رسانهای و نفوذهای جریانی، افول صهیونیسم و جهان تک قطبی با محوریت آمریکا و شعارهای فریبنده لیبرالیسم برای سعادت بشر،... همه اینها، دشمن را هراسناک و عصبانی کرده است و بیش از گذشته منفعل ساخته است. از این روی جنایت و دشمنی را به غایت رسانده است و میکوشد تا میان تمامی بدنه خویش انسجام خلق کند و احزاب را گرد هم آورد تا مگر صفوف جبهه حق را در هم شکند یا لا اقل در جنگ تمام عیار روایتها، نور برآمده از انقلاب و مقاومت و اربعین و خیزش دینی مردم را خاموش سازد.
یُرِیدُونَ لِیُطفِئُوا نُورَ اللَهِ بِأَفوَاهِهِم وَاللَهُ مُتِمُ نُورِهِ وَلَو کَرِهَ الکَافِرُونَ
****
اما اکنون که نقاب از چهره گرگها، کنار رفته و دلهای مردم مؤمن، مصیبت زده شده است، آیا میتوان نشست و نخروشید؟ آیا میشود سکوت پیشه کرد تا کفتاران تجزیه طلب، سلاح به دست گیرند و با ترساندن مردم، پرچم مقدس لا اله الا الله و بیرق زیبا و باعظمت و افتخار جمهوری اسلامی ایران را به آتش بکشند؟
وای بر ما که این روزها در اینستاگرام و دیگر پلتفرمهای صهیونیستی, قرآن سوزی خون آشامهای مرتد فرقههای ضاله را میبینیم و از غصه هنوز نمرده ایم.
حاشا و کلاً که مردم با غیرت و مؤمن ایران اجازه دهند در کشور قرآن و اهل بیت (ع) به ساحت ثقلین اهانت شود.
باید خیزشی نوین رقم زد. باید این بار نیز با «جهاد تبیین» و «قیام امت و به میدان آمدن پیکره امت» و «مبارزه دامنهدار مردمی در عرصههای فرهنگی اجتماعی»، دشمن را ناکام گذاشت. باید امت مقاومت، ملت امام حسین (ع)، سیل خروشان اربعین و غدیر و...، جوانان متعهد و انقلابی، زنان پیشرو و تاریخ ساز، نوجوانان که بیش از نسلهای گذشته پای کار انقلاب هستند، همگی بیدار شوند و بپاخیزند و حماسه بیافرینند.
اما تکلیف چیست؟
به میدان آمدن مردم با جهاد تبیین:
دو چیز غبار فتنهها را فرو مینشاند و ماهیت باطل را بر ملأ میسازد: «تبیین» و «به میدان آمدن امت». برای هر دوی اینها، در هر محیطی که هستیم باید به صورت مردمی و گسترده عمل کنیم. منتظر و معطل محافظه کاریها و ملاحظات و دیوانسالاریهای سازمانها و... نمانیم و خودجوش و آتش به اختیار و جبههای، به میدان بیاییم. تنوع و ابتکار مردمی را به رسمیت بشناسیم و سرمایه ایمانی امت انقلابی را به میدان عمل صالح مبارزه با فتنه بکشانیم. باور داشته باشیم که ملت ایران و امت انقلاب اسلامی، دین دارند و پای کار ارزشها و آرمانهای انقلابند. اگر میدان برایشان گشوده شود و اگر به درستی دعوت شوند، بی نظیرترین صحنههای تاریخ در حضور و حرکتهای مردمی را رقم خواهند زد. با جذب حداکثری حول محور اصول و آرمانهای انقلاب و حول محور رهبر عادل و حکیم و مدیر و مدبر، میتواند صحنههایی تاریخی و تاریخ ساز رقم بزند.
مردم باوری، باید به رکن فعالیتهای ما بدل شود. نباید فریب زده روایت امپریالیسم رسانهای غرب شویم و همچون آنها، از بی دینی مردم و قشر خاکستری و... سخن برانیم. این مردم همان مردم حماسههای اربعین و غدیر و عرفه و 9 دیها هستند.
اما در شرایط امروز، این به میدان آمدن مردم اگر همراه با جهاد تبیین نباشد، اثرش بسیار کوتاه و گذرا خواهد بود. جهاد تبیین، ماهیت اصلی تنازع ما با غرب و جبهه استکبار است. باید برای آن تجهیز شد. باید با جوانان و نوجوانان سخن گفت و روایتها و حقایق را آشکار ساخت. کار رسانهای مردمی گسترده لازم است. باید... با این جهاد تبیین مردمیِ تمام عیار، میتوان در این جنگ بزرگ، در برابر امپریالیسم رسانهای، مقاومت کرد و سر تسلیم فرود نیاورد و با نصرتهای الهی، غلبه را رقم زد.
روایت و جنگ روایتها:
جنگ روایت ها و جهاد تبیین، ماهیت اصلی این حادثه است. این فریضه قطعی و فوری، باید به مثابه نهضتی فراگیر و جنبشی زنده و پویا در میان تمام اصحاب حق بسط پیدا کند. نظام کنشگری ما در مساجد و هیأتها و تشکلهای دانشجویی و گروههای جهادی و مجموعههای مردم نهاد، باید برای جهاد تبیین، سامانی جدید پیدا کند. باید روایتهای درست و کلان روایتها شکل گیرد. هزاران هزار مشعل، در خطه خطه جامعه برافروخته شود و نور حق، در ستیز با ظلمات تابیده شود. خیلِ انسان رسانهها باید در هیأتها و مساجد و... سامان یابند...
در جنگ روایتها اثربخشی و خروجی مهم است. باید روایت غلبه پیدا کند. یعنی دختران سرزمین ما، همان روایتی را از زن مسلمان ایرانی و حجاب و عفاف داشته باشند که انقلاب اسلامی و جبهه حق دارد. متأسفانه غفلتهای فرهنگی بسیار، فاصله ما تا این اثر را زیاد کرده است و باید برای جبران آن، مجاهدتهای مضاعفی کرد. باید گفتمان و روایت «مردم امروز ایران، و جوانان هم به شدت دیندارند، هم دنیای بی دین غرب را به چالش کشیدهاند» غلبه پیدا کند بر روایت دشمن که جوانان و مردم ایران امروز را بی دین معرفی میکنند و حاکمیت دین را یک دیکتاتوری. باید روایتِ «مقاومت بی نظیر زنان ایرانی در مقابل هجمههای همه جانبه دشمن به حیا و عفاف او» و «تهاجم زن پیشرفته عفیف ایرانی به تصویر آرمانی غرب از زن مطلوبش و عصبانیت غرب از این تهاجم»، به گفتمان رایج بدل شود....
غبار اغتشاش و جولان باطل و هیاهوی میدانی، باذن الله فرو مینشیند اما ما مدتیست که وارد یک مبارزه طولانی مدت با جلوهای جدید از جنگ روایتها و تهاجم فرهنگی شدهایم. باید خویش را برای این مبارزه آماده سازیم و آرایشی درخور این جنگ به خود گیریم. ملتِ مقاوم ما در تاریخ معاصر نشان داده است که اگر جنگ با استکبار عیان گردد، مقاومترین و مبارزترین ملت تاریخ است. باید مردم را به میدان آوریم و با مردم، نصرت الهی را برای جبهه حق اخذ کنیم و بر امپراطوری رسانهای و فرهنگی غرب فائق آییم.
نهضت بانوان پیشرو:
نهضت بانوان پیشرو و زنان انقلابی و نجیب و فرهیخته به ویژه دختران دهه هشتادی، نقشی بزرگ در این مبارزه تاریخی در عرصه هویت و نجابت و سبک زندگی دارند. آن چنان که زنان در انقلاب اسلامی و نهضت تنباکو و مشروطه و خرداد 42، رهبران و پیشروان نهضت بودند، اکنون نیز انقلاب اسلامی در همه عرصههای تمدنی به پیشرانی زنان هویتمند انقلابی نیازمند است. «زن نه شرقی نه غربی»، نه تنها میتواند انقلاب و اهدافش را به دست گیرد، بلکه میتواند قواعد عالم را تغییر دهد و «معلم ثانی» بشریت باشد.
جبهه سازی بانوان فعال و کنشگر مردمی در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، ادبی، علمی، سلامت و همه عرصههای پیشرفت کشور، سالهاست که با عقب ماندگی و کندی مواجه است. اکنون فرصت رفع این نقیصه و ایجاد نهضتی مردمی و حرکتی بزرگ و اثربخش در حوزه زنان است.
قیام دهه هشتادیها و نوجوانان:
نوجوانان و جوانان دهه هشتادی و دهه نودی، سرمایههای بی نظیر امروز انقلاب هستند. دشمن اصرار دارد که آنها ضد انقلاب و بی آرمان و گنگ و... نشان دهد، تا از آنها برای مقاصد خویش سو استفاده کند. باید با نگاه فرصت شناسانه به سراغ نوجوان امروز رفت و همچون امام خامنهای باور داشت که نوجوان امروز از جوانان زمان دفاع مقدس و انقلاب اسلامی، از حیث کمی و کیفی، بهتر و بیشتر است. باید نوجوانان را باور کرد و به میدان مسئولیت و تکلیف اجتماعی آورد و محور تحولات نوین انقلاب ساخت.
هیأت، کانون جهاد تبیین:
هیأتها، در این برهه، نقشی ویژه و تاریخ ساز دارند؛ چه در جهاد تبیین و چه در به میدان آوردن مردم. امروز که اربعینها و غدیرها و رزمایشهای مساوات و... رخ داده است، همه میدانند که در این زمانه هیچ ظرفیتی به اندازه هیأتها، در میدان مبارزه با این فتنه، توانمند نیست. باید هیأتها به میدان بیایند و نقش تاریخی خویش را در جهاد تبیین و میدانداری مردم ایفا کنند. امام خامنه ای بارها بر این نقش هیأتها تاکید کردهاند. احیا امر دین، امروز بر دوش هیأت هاست و باید مخاطبان هیأتها، به کنشگران فعال در عرصه جهاد تبیین بدل شوند تا مبادلات جبهه باطل همگی نقش بر آب شود.
جنبش دانشجویی و فعال بودن در محیط دانشگاه:
دشمن حساب زیادی بر محیط دانشگاه باز کرده است. تشکلهای دانشجویی به مثابه حلقههای میانی هم در دانشگاه و هم در جامعه باید نقش اصلی خویش که خلق حرکت عمومی و جهت دهی به حرکت عمومی برای تحول جامعه و حکمرانی به سوی تمدن سازی و پیشرفت است را ایفا نمایند. محیط دانشگاه محیط آزاداندیشی است؛ محیط بالندگی عقلانیت در میان فرهیختگان و کل جامعه. نباید اجازه داد که رذیلگی و جولان هیجانات و احساسات سیاسی، دانشگاه را به خویش گیرد. دشمن برنامه ریزی زیادی برای پرچمداری دانشگاه در حرکت بلندمدت خود در مبارزه با دین و حجاب و انقلاب دارد. این بار نیز باید با هوشیاری تشکلهای دانشجویی و اساتید انقلابی و با بسط آگاهی و بصیرت در بستر آزاداندیشی و همچنین با تربیت نیروهای مؤمن و انقلابی، محیط دانشگاه را به محیط بالندگی انقلابی بدل کرد. عرصه دانشگاه را نباید به برنامه ریزی ها و دسیسههای دشمن، واگذار کرد و تنها به فکر حرکتهای منفعلانه و واکنشی بود.
ضرورت تبیین توسط چهرههای مردمی و مردم باور
اکنون هنگامه هدایت و تبیین و تواصی به حق و تواصی به صبر است. سکوت بسیاری از چهرههای مردمی و مردم باور، در پیچیدگیهای این فتنه، روا نیست. مردم و فعالان مردمی به روشنگری و هدایت مداوم نیاز دارند. مبارزه، پیچیده است و سکوتها، مبارزه را برای عناصر فعال، سختتر و دشوارتر میگرداند. سخنوران، نویسندگان، فعالان اجتماعی، مداحان، هنرمندان، شعرا، علما و... باید نقش تاریخی خویش را ایفا کنند. اساتید دانشگاهها و حوزویان باید بیش از پیش نقش آفرینی اجتماعی داشته باشند. تاریخ اثبات کرده است که سکوت خواصِ اثرگذار در بزنگاههای تاریخی و فتنهها، خود از عوامل فتنهها بوده است و آنها را در عداد جبهه باطل قرار داده است.
تیشه بر ریشههای فساد و تضادهای درون حاکمیت
منشأ بسیاری از این حوادث و فتنهها، ریشههای فساد است. انبوهی از کانونهای ضد معنویت و بسط دهنده بی حیایی در کشور، آزادانه و بی هیچ ملاحظهای فعالیت میکنند. مافیای فساد، عنان انقلاب جنسی در ایران را به دست گرفته است و پلتفرمها و فضای مجازیِ افسار گسیخته هم به محیط ترک تازی آنها بدل شده است. اکنون که ماهیت خبیث و جنایت پیشه بخش عظیمی از آنها عیان شده است و غایتِ ریشه کنی دین و اخلاق را فریاد میزنند، جای هیچ مدارا و مماشات نیست. مافیای مد و پوشاک، شبکه قاچاق صنایع فرهنگی غربی، خانههای فساد رسمی و غیررسمی، پاتوقهای ترویج بیحیایی، تالارها و تورهای مختلط، محصولات رسانهای مروج بی بندباری، شبکه سلبریتیهای وابسته و فاسد، شبکههای مواد مخدر، روانگردانها و.... مطالبه از حاکمیت و نهادهای مسئول امنیتی و فرهنگی برای مبارزه جدی و منسجم و جامع با این منشأهای فساد را باید به اوج رساند و تا حصول نتیجه، خسته نشد. این کانونهای ضد معنویت، ریشههای فسادهایی ست که در سطح خیابانها دیده میشوند. نمیشود از ریشهها، غافل شد و صرفا محصولات و شاخهها را نشانه گرفت.
فضای مجازی، پایان ولنگاری و مبارزه مردمی در جهاد تبیین
فضای مجازی باید سامان یابد. مسامحه با این ولنگاری، کنار آمدن با قتلگاه جوانان، مماشات با این دیکتاتوری رسانهای، و... اگر تا دیروز خلاف انقلابیگری بود، امروز اثبات شد که خلاف دینداری و عقلانیت و ملیگرایی و امنیت هم هست. این عزم باید برای همه دلسوزان انقلاب جزم گردد که به این ولنگاری پایان دهیم. عقب ماندگی نهادهای فرهنگی نیز باید جبران شود. سازمانهای فرتوت و دیوانسالاریزده پرخرج و برج، باید به قرارگاههای عملیاتیِ چابک برای حرکتهای مردمی بدل گردند و جریانهای مردمی و حلقههای میانی، میداندار صحنه شوند. فضای مجازی با شکل گیری لشگرهای فهیم و کاربلد و منسجم در میان امت، سامان خواهد یافت.
حجاب و کرامت زنان در جامعه
آنچه برای همه واضح است، آن است که در میان کم کاریهای صورت گرفته در حاکمیت و سازمانهای حاکمیتی، باید این مساله و مقوله را هم در با ابتکارات و انگیزهها و همتهای متنوع و مجاهدانه مردمی پیش برد. یادمان باشد که هرگاه مردم به میدان آمده اند، انقلاب و عرصههایش پیش رفته است و هرگاه مردم، فرع گشته اند و دولت و نهادهای حاکمیتی خواسته اند تا حل مساله و پیشبری امور را به تنهایی، انجام دهند، شکست و افول رخ داده است. باید جریانهای مردمی و فرهنگی و اجتماعی، عنانِ حرکت برای «حجاب و کرامت زنان» در جامعه را به دست گیرند و بسیار عمیقتر و ریشه دارتر، به این مقوله مهم بپردازند. این امر، یک اهتمام جمعی بزرگ و یک حرکت عظیم عمومی در میان جریانهای مردمی و موثران را میطلبد. اصلاح شیوههای موجود و محوریت شیوههای فرهنگی مردمی برای اصلاح اجتماعی، باید با محوریت حرکتهای مردمی صورت گیرد تا اثربخش باشد.
آماده شدن برای مبارزه طولانی مدت و پر دامنه
دشمن این حرکت را رها نخواهد کرد. هر روز این مبارزه و فتنه رنگ عوض خواهد کرد. روزی در مدارس، روزی در قالب کمپینهای مجازی، روزی در لفافه بحرانهای طبیعی، روزی با نفوذ در اعتراضات اقتصادی و صنفی، روزی در پوششِ خواستهای ورزشی، روزی در قواره سیاسی،.... باید خود را برای این مبارزه پر دامنه آماده سازیم. جبهه را بگسترانیم و جریان تبیین و تبلیغ را به فعالیت اصلی خویش تبدیل کنیم. باید آگاهی را در میان امت بسط دهیم و مداوم امت را به میدان بیاوریم. باید با معلمان دلسوز و انقلابی که افسران پیشرفت کشور هستند، ارتباط گرفت و آنها را در این مبارزه فعال ساخت. باید فضای محیطی شهرها را به سمت دعوت به حیا و عفاف و دین داری تغییر داد. باید گفتمان پیشرفت را با پیشرانی بانوان گره زد و اجازه جولان به گفتمانهای غربزده و توسعه زده نداد تا پرچم بی حیایی را برافراشته کنند.....
اکنون هنگامه امتحانی دیگر و حرکتی نوین برای امت ماست. حلقههای میانی و امتهای پیشران، باید نقش السابقون بودن خویش را ایفا کنند و امتی شوند برای دعوت امت اسلامی به یک مبارزه جدی همه جانبه و دامنه دار در عرصههای جهاد تبیین و پیشرفت و سبک زندگی و...
وَلتَکُن مِنکُم أُمَه یَدعُونَ اِلَی الخَیرِ وَیَأمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَیَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ المُفلِحُونَ (آل عمران 104)
«و العاقبه للمتقین»
پی نوشت:
این تبیینیه، با امضای حدود 110 نفر از فعالان و موثران فرهنگی اجتماعی کشور، نگاشته شده است. عده زیاد دیگری از موثران و فعالان، نیز اگر مطلع میشدند، در میان امضاءکنندگان آن قرار میگرفتند اما به سبب در دسترس نبودن، در این فهرست نیامده اند.
اسامی 114 امضا کننده بیانیه به شرح ذیل است:
حجت الاسلام محمد قمی
- حاج حسین یکتا
سید احمد عبودتیان
- حجت الاسلام عالی
- حجت الاسلام خسروپناه
- وحید یامین پور
میثم نیلی
علی فروغی
- محسن مؤمنی شریف
- ساسان زارع
- محمد رضا سرشار
- حجت الاسلام واسطی
- حجت الاسلام حاج ابوالقاسم
- حجت الاسلام ماندگاری
- مجتبی رحماندوست
- حسین استادآقا
- موسی حقانی
- حجت الاسلام محسن عباسی ولدی
- حجت الاسلام سرلک
- محمد حسین ساعی
مهرداد باقری
- محسن برمهانی
منصور امینی
- حجت الاسلام مهدوی ارفع
- حجت الاسلام مهدی طائب
- حجت الاسلام علی جعفری
علیرضا معاف
سید محمد هاشمی
مهدی دادمان
- رحیم آبفروش
- زینب اختری
- وجیهه سامانی
- راضیه تجار
- فرزاد جهان بین
- عبد الحسین کلانتری
- حامد علامتی
- محمد سرشار
- فاطمه قاسمپور
- حجت الاسلام سید محمدحسین هاشمیان
- حسین کاجی
حجت الاسلام حریزاوی
- حجت الاسلام ثقفی
- نادر نورمحمد
- محسن پرویز
- محسن تبریزی
- حجت الاسلام جوشقانیان
- سید وحید موسویان
- جواد کامور بخشایش
- مریم مغانی
حجت الاسلام مصطفی جلالی
- میثم یاوری
- سعید غلامی
- محسن دوباشی
- احمد شاکری
- محسن دنیوی
- صادق یزدانی
- احمد مداحی
- سعیدی نژاد
- حسین تاریخی
- حجت الاسلام داوود صالحی
- حجت الاسلام مجتبی عرب
- جعفر فرجی
- سینا کلهر
- حسین شمسیان
- اردبیلی
- مصطفی زمانیان
- مهدی جمشیدی
- هدی تاجیک
- سارا طالبی
- زینب شریعتمدار
- زینب فلاح
- صادق مفرد
- علی منصوری
- جواد حیدری
- حجت الاسلام سید مصطفی حسینی
- حجت الاسلام دانایی فر
- حجت الاسلام خداداده
- آرش مقدم
- جواد تاجیک
- سیدی
- زهره الهیان
- مهدی صرامی
- حسین شمسیان
- علی یکتا
- محمد علی خواجه پیری
- سید صادق رضایی
- محمد میرکیانی
- علیرضا سبحانی
- مصطفی زمانی
- علی اکبر تورانیان
- حمید خلیلی
- حجت الاسلام عزت زمانی
- ابراهیم نور محمدی
- محمد چکشیان
- حسن لطفی
- اسماعیلی
- وحیدمنش
- عاطفه خادمی
- شریعت نژاد
- سجاد نیکمنش
- سعید صلح میرزایی
- یاسر احمدوند
- محمد حسنی
- محمد حقی
- سعید حسینی
- سید محمد صادق هاشمی
- حجت الاسلام باباخانی
- گریوانی
- زهرا ابوالحسنی
- فرشته حسینی
- محمد هانی ایرانمنش
پایان پیام /