دوشنبه 3 دی 1403

تحلیل‌های نابخردانه و دشمن شادکن

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
تحلیل‌های نابخردانه و دشمن شادکن

علی رغم تحلیل نابخردانه برخی تحلیل‌گران، آینده منطقه غرب آسیا آینده ذلت‌باری برای دشمنان مقاومت خواهد بود و دیری نخواهد پایید که مردم جهان سرنوشت محتوم خروج آمریکا از منطقه را مانند سایر نقاطی که مجبور به خروج از آنها شد به عیان مشاهده خواهند کرد.

- اخبار امام و رهبری -

یادداشت تسنیم - جعفر درونه:

این روزها بسیاری از شهرهای کشورمان با پدیده آلودگی هوا دست به گریبان هستند. این آلودگی‌ها زندگی معمولی بسیاری از مردم را با دشواری مواجه ساخته است. راهی که مسئولان پیش پای مردم گذاشته‌اند کاهش حضور اجتماعی و نفس نکشیدن در این هوای آلوده است. البته لازم است مقابله با عوامل ایجاد این آلودگی های نفس‌گیر هم در دستور کار قرار گیرد.

در چنین شرایطی مردم عزیزمان آلودگی دیگری را هم تجربه کرده و می‌کنند که اگر خطرش برای مردم از آن آلودگی بیشنر نباشد کمتر نیست. این آلودگی، آلودگی تحلیل‌های نابخردانه‌ای است که به زور رسانه به خورد مردم داده می‌شود. متأسفانه با جماعتی مواجه هستیم که از اگزوزهای ماشین رسانه‌ای آنها جز دود سیاه‌نمایی و قلب واقعیت به نفع هواهای نفسانی استنشاق نمی‌شود.

این وارونه شدن هوای تحلیل‌ها که منجر به فضای نفس‌گیر تحلیلی می‌شود را یک بار در دهه اول انقلاب اسلامی تجربه کردیم که سیاه‌نمایی‌های برآمده از آن تحلیل‌های غلط در باره دفاع مقدس چنان امام راحل را به خشم آورد که فرمود:«من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت می‌خواهم و از خداوند می‌خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده‌ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه فرع آن بوده است.»

این روزها نیز پس از بروز حوادث سوریه شاهد تکرار چنان تحلیل‌هایی شده‌ایم. تحلیل هایی که با آینده‌نگری های نوک دماغی پایان «مقاومت» و «شکست» آن را تئوریزه و درصدد بودند تا آن را بی نتیجه وانمود سازند. رهبری معظم انقلاب اسلامی در بیانات روز گذشته خود این خط را افشا و کسانی که ناآگاهانه در تنور آن دمیده‌اند را با تبیین ماهیت مقاومت هشیار و به کسانی که عامدانه و غرض‌ورزانه بر آن اصرار می‌کنند، هشدار دادند.

آنچه اهمیت دارد بررسی علل و عواملی است که باعث می‌شود برخی دچار چنین تحلیل‌های نابخردانه و دشمن شادکن شوند. تحلیل‌هایی که چه بسا دشمن را هم متعجب سازد و به تعبیری که در میان عامه مردم مصطلح است حرف و سخنی را به زبان بیاورند که عقل جن (دشمن) هم به آن نمی رسد. یعنی چنان حقایق را قلب ماهیت کنند و رطب و یابس را به هم ببافند که کاری که خود دشمن نتوانسته است بکند را انجام دهند.

رهبر معظم انقلاب در بیانات روز گذشته خود فرمودند:«در پیشرفت‌ها و موفقیت‌ها «غرور» سم است؛ در ناکامی‌ها و مشکلات «انفعال» زهر است؛ باید مراقب این دو باشیم.»

با توجه به این بیان حکیمانه رهبری باید گفت اصحاب تحلیل‌های غلط درست بر عکس عمل می‌کنند. تجربه تاریخی نشان داده است که آنها به دلیل قهر و کینه‌ای که با انقلاب اسلامی دارند هر گاه جمهوری اسلامی پیشرفت داشته است دچار «انفعال» شده‌اند و هر جا با چالش و ناکامی - که در مسیر انقلاب طبیعی هم هست - روبرور شده‌اند دچار «غرور»، خودفریبی و دیگر فریبی شده‌اند.

آن «انفعال» در برابر پیشرفت‌ها و کامیابی‌های انقلاب اسلامی آنها را به دام «انکار» کشیده و «غرور» ناشی از شادکامی آنها از ناکامی‌های انقلاب اسلامی ایشان را دچار «جهل» و نادانی در تحلیل حوادث کرده‌است.

در نادانی این دسته از تحلیل‌گران همین بس که بیش از چهل سال است هرگاه جمهوری اسلامی دچار چالش‌هایی در سیاست داخلی و خارجی شده است بارها و بارها از تمام شدن جمهوری اسلامی سخن گفته و فروپاشی آن را محتوم قلمداد کرده‌اند اما ناباورانه مشاهده می‌کنند که انقلاب در مسیر پیشرفت و پیشروندگی از موانع سرعت‌گیر عبور کرده است و راه خود را بدون چرخش در آرمان‌ها و شعارهای اساسی خود طی می‌کند.

در یک نگاه کلی می‌توان علل چنین تحلیل‌های نادرستی را به شرح زیر برشمرد:

1- عدم باور به ماهیت و چیستی انقلاب اسلامی و رویش‌های مبارک آن از جمله «دفاع مقدس»، «مکتب» مقاومت و...

آنها انقلاب اسلامی و رویش‌های آن را به درستی نشناخته‌اند و چه بسا به دلیل برخی واگرایی‌ها نسبت به انقلاب اسلامی و حتی برخی از عملکردهای کارگزاران آن در گذشته و یا احتمالا کینه‌هایی که بر دل دارند، قادر به درک صحیح از ماهیت انقلاب و پیامدهای آن نیستند. بنابراین تحلیل‌هایشان خصوصا در ناکامی‌های مقطعی انقلاب اسلامی به جای استوار بودن بر منطق درست و قابل دفاع، بوی انتقام‌گیری از انقلاب را دارد.

2- عدم درک ماهیت دشمنی دشمنان انقلاب اسلامی

یکی دیگر از اشکالات این تحلیل‌گران کتمان دشمنی دشمنان و تقلیل دشمنی آنان به جزییات عملکردی نظام و بی‌توجهی به این که دشمنی آنها با نظام ریشه در ماهیت انقلاب اسلامی دارد و نه عملکرد نظام سیاسی برآمده از آن.

آنها نمی‌توانند درک کنند که دشمنی نظام سلطه با انقلاب اسلامی ماهوی است و ما و دشمنانمان در عرصه «موجودیت» با یکدیگر درگیر هستیم نه در عرصه تعاملات مربوط به عرصه حکمرانی آن هم در لایه رویین سیاست.

این درک ناقص و ناصحیح باعث شده و می‌شود آنها مرزبندی پررنگی با دشمنان نداشته باشند و تولیدات تحلیلی آنها بیش از آن که به کار مردم بیاید، رضایت و خشنودی دشمنان انقلاب اسلامی را فراهم کند.

3- عدم شناخت صحیح از ماهیت وفاداران و حامیان انقلاب اسلامی و به رسمیت نشناختن نقش آنان در پیشرفت و ماندگاری انقلاب اسلامی

این تحلیل‌گران معمولا با استفاده ابزاری از کلیدواژه «مردم» دائما خواست و نظر خود را خواست و نظر مردم بازنمایی می‌کنند و در بسیاری از مواقع یا رویکرد انکاری به نقش نیروهای حامی نظام دارند یا با اعتبارزدایی از اصل حمایت و متهم کردن نظام به حامی‌پروری درصدد تقلیل و تنزل حمایت های مردمی از نظام هستند.

در مقابل هر حرکت اعتراضی ولو با تعدادی اندک از آحاد جامعه را اولا اعتراض به اصل نظام قلمداد کرده و ثانیا چنان آن را بزرگنمایی می‌کنند که انگار تمام مردم طرفدار چنان حرکت‌هایی هستند.

آنها پیش چشم مردم علنا و بدون احساس شرم راهپیمایی میلیونی و پرشکوه نهم دی را سانسور می‌کنند به طوری که فردای نهم دی هر که به روزنامه‌های منتسب به آنها نگاه می‌کرد اصلا متوجه نمی‌شد که دیروز در تهران و بسیاری از شهرهای ایران جمعیتی انبوه برای محکومیت فتنه‌گران به صحنه آمده و از کیان انقلاب اسلامی دفاع کرده‌اند. شبیه این سانسورهای مشمئز کننده را در باره راهپیمایی‌های سیزده آبان، جشن غدیر و حتی در سال‌های شروع راهپیمایی اربعین... شاهد بوده‌ایم.

این نشان می‌دهد مردم انقلابی و کسانی که با همه وجودشان پای انقلاب اسلامی ایستاده‌اند اصولا در تحلیل‌های آنان دیده نمی‌شوند و نقش آنها در انقلاب اسلامی از سوی آنان به رسمیت شناخته نمی‌شود.

این افراد در حالی از پایان مقاومت و شکست مقاومت سخن می‌گویند که با چشم خود دارند قدرت مقاومت و قدرت انقلاب اسلامی در پرکردن دست جبهه مقاومت را می‌بینند که چطور توانسته‌اند رژیم اشغالگر را بیش از یک سال و چند ماه درگیر جنگی کنند که نتواند به کمترین اهداف اعلامی خود در این جنگ خونین علی رغم جنایات وسیع و ضدانسانی خود دست یابد.

4- ضعف در آینده‌نگری

یکی از دلایل تحلیل‌های غلط و نابخردانه این افراد علی رغم ادعاهایی که می‌کنند ضعف در آینده‌نگری است. این ضعف ریشه در پدیده‌ای دارد که از آن باید به «آینده‌نگاری متوهمانه» نام برد.

آنها آینده دلخواه و مورد پسند خود را با استفاده ابزاری از رخدادها و حوادث می‌سازند و برای رسیدن به آن آینده، در تحلیل‌هایشان نسخه می‌پیچند و آن را به خورد مردم می دهند.

آینده مطلوب آنها جمهوری اسلامی تعدیل شده و اسیر شده در چنبره ساز و کارهای بین‌المللی است. اگر جرأت کنند و رویشان بشود حرف ترامپ و پمپئو را تیتر تحلیلشان می‌کنند؛ «نرمال‌سازی» جمهوری اسلامی.

متأسفانه با هیاهوگری و هوچی‌گری و قلب حقیقت نیز «آینده» روشن انقلاب اسلامی را مبتنی بر الهیات آخرالزمانی تفسیر و تعبیر می‌کنند و حکمت و منطق آن را کتمان کرده و به سخره می‌گیرند. در حالی که امامین انقلاب اسلامی بر اساس «المومن ینظر بنورالله» آنچه این مدعیان در آیینه نمی توانند ببینند را در خشت خام می‌بینند و افق‌های آن را با حکمت و عقلانیت اسلامی و انقلابی پیش چشم مردم می‌گشایند.

سخن آخر

علی رغم این تحلیل‌گران، آینده منطقه غرب آسیا آینده ذلت‌باری برای دشمنان مقاومت خواهد بود و دیری نخواهد پایید که مردم جهان سرنوشت محتوم خروج آمریکا از منطقه را مانند سایر نقاطی که مجبور به خروج از آنها شد به عیان مشاهده خواهند کرد و خواهند دید که چطور «مقاومت» عمق یافته و در سراسر کشورهای منطقه سربرافراشته است.