ترامپ و نوبل، سقوط از اوج اصالت به قعر سیاست؟
تهران - ایرنا - اخبار اخیر رسانه ها مبنی بر پیشنهاد افرادی چون دونالد ترامپ یا حتی جو بایدن برای دریافت جایزه صلح نوبل، اگرچه بیشتر به یک طنز شبیه است اما در صورت تحقق می تواند بیش از پیش به سقوط آزاد اعتبار جایزه صلح نوبل به عنوان بازیچه ای در چنگال بی رحم سیاست بیانجامد.
به گزارش ایرنا، پیشنهاد «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا برای دریافت جایزه صلح نوبل در حالی از سوی یک نماینده جناح راستی پارلمان نروژ به نام «کریستین تیبرینگ یده» مطرح شده که خود این پیشنهاد، اعتبار جایزه صلح نوبل را زیر سوال برده است. در ادعای عنوان شده، ترامپ به دلیل کمک به حصول توافق میان امارات عربی و رژیم غاصب صهیونیست شایسته دریافت چنین جایزه ای شده است!
امسال هم مثل 2018 کریستین تیبرینگ، نماینده امنیتی و راستگرای پارلمان نروژ، دونالد ترامپ را به عنوان نامزد صلح نوبل معرفی کرده است. کافی است بدانیم تیبرینگ ریاست هیات نروژی در مجمع پارلمانی ناتو را بر عهده دارد؛ به عبارت دیگر منافع او و همپالکیهایش کاملا با منافع نظامی آمریکا در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی گره خورده است.
این نماینده نروژی پیش تر نیز ترامپ را با ادعای تلاش برای برقراری آشتی بین دو کره شمالی و جنوبی برای دریافت جایزه صلح نوبل پیشنهاد داده بود.
این در حالی است که ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در سلسله توییت هایی جایزه صلح نوبل را به تمسخر گرفته و آن را بی اعتبار کرده است. وی در چند توئیت ضمن حمله به جایزه نوبل و تغییر املای انگلیسی آن از املای اصلی Nobel به Noble (به معنی شرافت) در انتها پرسید: آیا طعنه کارکرد داشت؟ معنای به اصطلاح نوبل Noble) به معنی شرافت) چیست؟ به خصوص اینکه با بسیاری از خبرنگاران و روزنامه نگاران همکاری می کند. آیا از ما هم دفاع می کند؟ آیا به افرادی داده می شود که دارای شخصت خوب و ارزش های اخلاقی والایی هستند!؟
در همین راستا، شبکه خبری انبیسی آمریکا در هفتم آوریل افشا کرده بود که دونالد ترامپ به طمع به دست آوردن جایزه صلح نوبل، به همکارانش "به طور خصوصی" فشار آورده تا نمایشی از ختم جنگ افغانستان ترتیب دهند تا عملیشدن قول انتخاباتیاش را نشان دهد و "جایزه صلح نوبل باید به او داده شود. " به همین دلیل مایک پامپئو، وزیر خارجه را با یک اخطار به کابل فرستاد.
ترامپ در سالی نامزد جایزه صلح نوبل شده که حتی سازمان ملل هم اقدام او در صدور فرمان مستقیم ترور سپهبد شهید قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی مهندس را جنایتی غیر قانونی و نقض قوانین حقوق بینالملل دانسته است.
ترامپ سال گذشته نیز گفته بود که بیشتر از باراک اوباما شایسته دریافت جایزه صلح نوبل است.
جو بایدن، نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوی آمریکا هم به جمع دیگر سیاستمدارانی پیوست که برای دریافت جایزه صلح نوبل پیشنهاد شدهاند.
کریس براینت، نماینده حزب کارگر بریتانیا، بایدن را برای کسب این جایزه نامزد کرده است. برایانت که عضو کمیته امور خارجی مجلس عوام بریتانیا است میگوید بایدن به دلیل تعهدش به مباحثه و مناظره سیاسی در زمانه آشفتگی سیاست در آمریکا لایق کسب این جایزه است.
دیگر منتخب های بدنام جایزه صلح نوبل
اقدام کمیته جایزه صلح نوبل در اعطای جایزه صلح خود به باراک اوباما در سال 2009، نیز انتخاب مورد بدنام دیگری بود که همه را شوکه کرد و واکنش های بسیاری در سطح داخلی و خارجی نسبت به این اقدام برانگیخته شد. نخستین و جدی ترین انتقاد از سوی رئیس حزب جمهوریخواه امریکا صورت گرفت که درباره همتای پیشین خود گفت: اوباما دقیقا نمیداند چرا جایزه صلح نوبل را دریافت کرده است.
نشریه اسپانیایی ال پائیس در گزارشی تحلیلی با انتقاد از این موضوع نوشت: باراک اوباما و هنری کیسینجر در حالی به عنوان دو برنده جایزه صلح نوبل شناخته شده اند که خود از کسانی بودند که مسئولیت مستقیم در درگیری های مسلحانه یا تخلفات مربوط به نقض حقوق بشر داشته اند.
«هنری کیسینجر» وزیر امور خارجه آمریکا در دوره ریچارد نیکسون (1969 تا 1974) که به عنوان یک شخصیت بحثانگیز در سیاست آمریکا محسوب میشد و توسط برخی روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و وکلا حقوق بشر به جنایت جنگی محکوم شدهاست، با وجود تخلفات مربوط به جنگ ویتنام و همکاری وی با دیکتاتورهای «عملیات کندور» در آمریکای جنوبی، در سال 1973 با ادعای تلاش برای پایان بخشیدن به جنگ ویتنام جایزه صلح نوبل گرفت!
عملیات کندور نام رمز همکاری رژیمهای نظامی کودتایی در آمریکای جنوبی در مقابله با نیروهای اپوزیسیون در دهههای هفتاد و هشتاد قرن گذشته بود. هدف عملیات کندور، قلع و قمع منتقدان و فعالان چپ بود. آنها زندانیان سیاسی را ربوده و شکنجه کردند و فرزندانشان را نیز ربودند و به خانوادههای نظامیان و نیروهای امنیتی سپردند. این عملیات با موافقت و حمایتهای کیسینجر صورت گرفت.
اما درباره «باراک اوباما» رئیس جمهور پیشین آمریکا، می توان به جنگ های افغانستان، عراق و سوریه اشاره کرد. در دوره وی بود که به اعتراف هیلاری کلینتون در کتابش، دولت آمریکا با تشکیل گروه تروریستی و مخوف "داعش"، نه تنها به دنبال جنگ افروزی در منطقه آسیای غربی برآمد، بلکه در سرتاسر جهان با ایجاد رعب و وحشت آرامش و آسایش را از همگان ربود.
بنا بر این حوادث، هیچ یک از این دو مورد (نه کیسینجر و نه اوباما) شایسته دریافت جایزه صلح نوبل نبودند. عجیب تر آنکه در مراسم اهدای جوایز، باراک اوباما در پی عذر آوردن برای درگیری های نظامی گفت: ابزار جنگ نقشی به عنوان حافظ صلح ایفا می کنند! و اضافه کرد: با وجود اینکه در اغلب کشورها مداخلات نظامی را بد می دانند، اما کسی باید باشد که به صلح دست یابد! به عبارتی، وی در قیاسی عجیب و غریب، جنگ را راهی برای ایجاد صلح می دانست؛ مثل اینکه سرقت را راهی برای سعادت تعریف کنیم یا آتش را وسیله ای برای کاشت درختان!
نوبل؛ جایزه ای سهل الوصول برای سیاست بازان
اگرچه در نظر اکثر مردم جهان این نامزدی های پیشنهادی برای نوبل توجیه روشنی ندارد، اما در واقع با اساسنامه های بنیاد نوبل همخوانی دارد که همه این نام گذاری ها را تا قبل از 31 ژانویه معتبر می داند. نامزدهایی که از میان اعضای مجامع ملی و دولت های ملی مستقل، همچنین سران دولت های فعلی، اعضای دادگاه بین المللی دادگستری و دادگاه داوری دائم در لاهه انتخاب می شوند. همچنین اعضای موسسات بین المللی زنان برای صلح و آزادی، اساتید ممتاز رشته های مخلتف، مدیران دانشگاه یا معادل آنها، مدیران موسسات تحقیقاتی صلح و موسسات سیاست خارجی، از سایر برندگان جایزه صلح نوبل و افراد مرتبط با جایزه نوبل هستند.
اما برخلاف اساسنامه جایزه نوبل که قرار بود به افرادی تعلق بگیرد که در جهت توسعه صلح و امنیت جهانی تلاش می کنند، روند تاریخی اعطای این جایزه این طور نشان می دهد که بدون درنظر گرفتن واقعیت این امر، گویی هرکسی در جهان مجاز است گزینه ای برای دریافت جایزه صلح نوبل باشد بجز خود افرادی که واقعا علاقه مند به ایجاد صلح و امنیت بوده اند و شایستگی دریافت این جایزه را دارند. مانند تیم پزشکان بدون مرز کوبا که به دلیل فعالیت ها و کمک های بشردوستانه درمانی در سطح جهان به ویژه درمیان مردم نیازمند کشورهای کمتر توسعه یافته، به واقع شایسته دریافت این جایزه صلح بین المللی هستند اما تاکنون موفق به دریافت آن نشده اند.
این موضوع خود به خوبی توجیه می کند که چرا دیکتاتورهایی مانند «بنیتو موسولینی» در سال 1935، «استالین» در سال 1945 و 1948 و حتی «آدولف هیتلر» از سوی «اریک برنت» همان قانونگذار سوسیال دمکرات سوئدی در سال 1939 برای دریافت جایزه صلح نوبل پیشنهاد شده اند. هرچند برنت این پیشنهادها را به قصد طعنه و تمسخر داده، اما آنچه در تاریخ مانده این است که پیشنهاد هیتلر برای جایزه صلح نوبل، تنها چند ماه قبل از حمله آلمان به لهستان بوده است.
با این وجود، این پیشنهادهای غیرمعمول برای جایزه نوبل تنها در میان این دسته افراد اتفاق نمی افتد؛ اگرچه در حوزه داروسازی، شیمی یا ادبیات سازمان های بین المللی محدودی مجاز به دریافت آن شده اند، آن هم بین استادان دانشگاه - صرفا سوئدی در زمینه شیمی و پزشکی - اما درباره ادبیات بدون محدودیت بوده و همه اینها نمایانگر این است که هرکسی مجاز است هرکسی را که می خواهد برای دریافت جایزه صلح نوبل پیشنهاد دهد یا خودش نامزد شود.
جایزه جنجالی
تاریخچه جایزه نوبل از بدو ایجاد آن، سرشار از رسوایی، جنجال و تصمیمات بحث برانگیز بوده است. ریشه آن به آرزوی «آلفرد نوبل» تاجر موفق مخترع مواد منفجره ای چون کوردیت و دینامیت برمی گردد که پس از میلیاردر شدن با مرگ میلیون ها انسان و ویرانی های بسیار می خواست خود را تطهیر کند. برای این منظور در وصیت نامه اش مقرر کرد قسمتی از دارایی اش برای سازماندهی جوایزی برای کسانی که منافع بزرگی برای بشریت داشته اند، اختصاص یابد.
با این وجود، تشخیص اینکه چه افراد یا اقداماتی برای بشریت مفید بوده اند، روشن و آسان نبوده است. به عنوان مثال، در سال 1918، «فریتز هابر» برای تولید آمونیاک جایزه صلح شیمی را دریافت کرد، اما در همان دوره این ماده به عنوان سلاح شیمیایی در جنگ جهانی اول مورد استفاده قرار گرفت. اتفاق مشابه آن در سال 1944 درباره «اوتو هان» رخ داد که بخاطر تحقیقاتش در زمینه شکاف هسته ای بین اورانیوم و توریم بود که به توسعه اولین بمب های هسته ای مورد استفاده در هیروشیما و ناکازاکی منجر شد.
همچنین از موارد اعطای نامناسب جایزه نوبل به «آنتونیو ایگاس مونیز» پزشکی پرتغالی بود که لوبوتومی را ایجاد کرد، روشی جراحی که عوارض جبران ناپذیری را در بیماران بی شماری ایجاد کرد. در حقیقت، انجمن های بستگان آن بیماران به دلیل این روش خشونت بار از بنیاد نوبل خواستند که جایزه را پس بگیرد، چیزی که اساسنامه این موسسه اجازه آن را نمی دهد.
آنچه که در اساسنامه این جایزه درنظر گرفته شده است این است که اگر مسئولان اعطای جایزه، در یک سال فردی لایق برای دریافت آن وجود در نظرنداشته باشند، جایزه باطل اعلام می شود. به همین دلیل تعجبی نخواهد داشت که امسال با وجود پیشنهاد افرادی چون ترامپ برای دریافت آن این جایزه از درجه اعتبار خود ساقط شود. همانطور که پیش تر نیز در سال 2009 این رئیس جمهور آمریکایی به دلیل بهبود روابط بین کشورش و کره شمالی نامزد دریافت آن شده بود که در مقابل اوباما شکست خورد.
ترامپ با جنون نقض قطعنامه های سازمان ملل، زیر پا گذاشتن مهم ترین توافق ها و معاهدات بین المللی و حرکت در مسیر جنگ افروزی، تحریم های ظالمانه و غیرقانونی، نفرت پراکنی و صلح ستیزی در نقاط مختلف جهان، از سوی جامعه جهانی همواره مورد تقبیح بوده است و حال این سوال مطرح میشود که چنین فردی با کارنامههای پر از نقض پیمانها و مقررات بینالمللی و نقض حقوق انسان ها، چگونه میتواند شایسته دریافت جایزه صلح نوبل باشد؟
وقتی جایزه صلح نوبل چیزی شبیه به یک حقه بازی سیاسی پوچ شود، بی ارزش شده و سرانجام مضحکه جامعه جهانی خواهد شد.
*س_برچسبها_س*