سه‌شنبه 25 اردیبهشت 1403

تقاضای 150 هزار دلاری مصباح یزدی از آیت الله هاشمی / ماجرای سفر به کانادا چه بود؟

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
تقاضای 150 هزار دلاری مصباح یزدی از آیت الله هاشمی / ماجرای سفر به کانادا چه بود؟

روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت: آقای مصباح آن‌قدر زنده نماند تا جلوس ابراهیم رئیسی را بر کرسی ریاست‌جمهوری ببیند تا مراتب ارادت خود را به او بارها ابراز دارد و اکنون نیز نیست تا خود بر کرسی ریاست مجلس خبرگان رهبری بنشیند.

در سومین سالگرد درگذشت آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی که پیروان و علاقه‌مندان، عنوان اختصاصی‌ترِ «علامه» را برای او ترجیح می‌دهند، می‌توان به برخی از بخت‌یاری‌ها و نیز بداقبالی‌های او اشاره کرد. در ساختار حوزوی عنوان «علامه» به صورت رسمی وجود ندارد و معمولاً به فقیهانی اطلاق می‌شود که با فلسفه بیشتر شناخته می‌شوند اگرچه در مفهوم عام به معنی همه چیزدانی است و نوعی احترام در آن نهفته و بیشتر به این سبب که مشهورترین علامه‌ها مرحوم طباطبایی صاحب تفسیر «المیزان» است و برای کسانی چون مرحومان مطهری، محمدتقی جعفری و حسن‌زاده‌آملی هم به کار رفته و به جز شهید مطهری، دیگران چندان اهل سیاست و ورود به مناسبات قدرت نبودند و توجیه آقای مصباح در سال‌های پیش و بعد از انقلاب تا قبل از میانه دهه 70 خورشیدی هم احتمالاً همین بوده است.

صندلی آیت الله هاشمی به چه کسی رسید؟ / مصباح یزدی به مراسم تحلیف نرسید /21 نماینده فوت شده مجلس خبرگان را بشناسید

تعاریف ابراهیم رئیسی از مرحوم مصباح یزدی

رئیس دفتر پیشین مصباح یزدی: رد صلاحیت‌ها باعث افزایش مشارکت می شود / مردم موافق خالص سازی هستتند

چندان که نام او را جز در دو نامه سرگشاده یا سرگشوده خطاب به امیرعباس هویدا در اوایل نخست‌وزیری او نمی‌بینیم و بعدتر به‌خاطر ارتباط انقلابیون با مجاهدین خلق و تاثیرپذیری از اندیشه‌های دکتر شریعتی از آنان فاصله می‌گیرد. پاسخ عجیب مصباح یزدی به آیت الله هاشمی خود او گفته بود: «آقای هاشمی گفتند بیا و با مجاهدین همکاری کن. من گفتم آنها را نمی‌شناسم. گفتند ما می‌شناسیم. گفتم من کار شما را تخطئه نمی‌کنم. شما پیش خدا حجت دارید و کارتان را بکنید اما من تا آنها را نشناسم تأیید نمی‌کنم.» بعد از پیروزی انقلاب 57 هم امام خمینی هیچ حکمی خطاب به او صادر نکرد و در سراسر صحیفه نور تنها دو بار نام آقای مصباح آمده که یک نوبت آن مربوط به دیدار اعضای شورای مرکزی نهضت سوادآموزی و همراه آنان است و کافی است با احکام متعدد امام به روحانیونی چون آیت‌الله خامنه‌ای، بهشتی، موسوی‌اردبیلی، هاشمی‌رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی، مشکینی، مهدوی‌کنی، فضل‌الله محلاتی، فقهای شورای نگهبان، موسوی‌خوئینی‌ها، عبدالله نوری و دیگران مقایسه شود خاصه این‌که هم‌سن و سال مرحوم هاشمی و بزرگ‌تر از برخی از نام‌بردگان بالا بوده و نه حتی برای عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی اولیه درحالی‌که شهرت مصباح یزدی در دهه 60 در وهله نخست به سبب شرکت در یک مناظره در کنار دکتر عبدالکریم سروش و در مقابل مارکسیست‌ها بود. بعدتر خود سروش بر سر لیبرالیسم در تقابل با او قرار گرفت ولی مادام که بحث مارکسیسم بود در یک اردوگاه تعریف می‌شدند. جالب اینکه مصطفی ملکیان از شناخته شده‌ترین متفکران ایرانی هم یک چند در حوزه شاگرد مصباح بوده و از آن حال و هوا کاملاً فاصله گرفته است. در تارنمای ایشان البته آمده است که «با حمایت و ترغیب امام، چندین دانشگاه و مؤسسه از جمله دفتر همکاری حوزه و دانشگاه در مؤسسه راه حق و بنیاد فرهنگی باقرالعلوم» تأسیس یا با آنها همکاری کرده است. آیت‌الله مصباح علت قطع دوره درسی با امام را تبعید ایشان ذکر می‌کند و 15 سال در دروس فقه آیت‌الله بهجت شرکت می‌کرده است. نخستین اقبال مصباح یزدی در دهه 70 شاید تغییر وزیر علوم در دولت دوم سازندگی بود چراکه دکتر معین زیر بار تأسیس مؤسسه آموزش عالی زیر نظر مصباح نرفت و وقتی دکتر هاشمی‌گلپایگانی جای او را در دولت دوم هاشمی‌رفسنجانی گرفت با تشکیل مؤسسه پژوهشی امام‌خمینی که البته هیچ ارتباط ارگانیکی با مؤسسه نشر و آثار امام خمینی نداشت و ندارد، از بودجه اختصاصی برخوردار شد و دیگر ناگزیر نبود به‌صورت موردی بودجه دریافت کند. (در سال 1369 طی نامه‌ای از رئیس‌جمهور وقت - هاشمی‌رفسنجانی و به‌منظور «سفر خود و 20 نفر از فضلای حوزه علمیه و اعضای گروه فلسفه بنیاد باقرالعلوم جهت شرکت در کنفرانس تحقیقات و فلسفه و علوم اسلامی به کانادا و آمریکا» 150 هزار دلار تقاضا می‌کند و قاعدتاً رئیس‌جمهوری وقت با تمام یا بخشی از این مبلغ موافقت کرده بود چون در بازگشت قصد داشته بقیه مبلغ را بازگرداند و رئیس‌جمهوری - هاشمی - اجازه می‌دهد نزد خودشان بماند.) بخت دوم اینکه با هژمونی گفتمان روشن‌فکری دینی و هشدارها درباره تهاجم فرهنگی و بعدتر با تعابیر ناتوی فرهنگی و شبیخون فرهنگی مصباح‌یزدی برای خود مأموریت مقابله با اندیشه‌های لیبرالی را تعریف کرد و بعد از دوم خرداد در تریبون نمازجمعه تهران به ترویج اندیشه‌های خود با صراحت بیشتر پرداخت که جوهره آن «جمهوریت ناب» بود که نوعی درجه‌بندی شهروندی به حساب می‌آمد و در نقطه مقابل شعار ایران برای ایرانیان بود که مجلس ششم براساس آن شکل گرفت. از بداقبالی‌های او اما این بود که رأی نیاوردن آیت‌الله در خبرگان سال 94 انگیزه رأی دادن به فهرست رقیب شد و مانند شیخ‌محمد یزدی بازماند. در اسفند سال 98 اما در انتخابات میان‌دوره‌ای به خبرگان بازگشت و این بار کرونا مانع تشکیل جلسات شد و در 12 دی 1399 در اوج کرونا چشم از جهان بست. بداقبالی بزرگ‌تر اینکه اگر تنها چند ماه دیگر زنده می‌ماند ابراهیم رئیسی را در جایگاه ریاست‌جمهوری می‌دید که از ستایش او فروگذار نخواهد کرد. درست است که محمود احمدی‌نژاد هم در سال‌های 84 و 88 گزینه مطلوب او بود، ولی رئیس‌جمهور مورد نظر اصول‌گرایان ترجیح می‌داد دیگران او را بستایند نه خود دیگران را و از سال 90 به بعد هم مسیر دیگری برگزید. البته معاون اول دولت احمدی‌نژاد - پرویز داوودی - از نیروهای مؤسسه آموزشی او و رابط آقای مصباح با احمدی‌نژاد بود اما با خروج داوودی از دولت، این ارتباط هم رو به افول گذاشت و آقای مصباح بر روی سعید جلیلی سرمایه‌گذاری کرد اما نامزد اختصاصی اولیه مصباح یزدی برای انتخابات سال 92 در میان شگفتی دیگران نه سعید جلیلی که کامران باقری‌لنکرانی وزیر بهداشت دولت اول احمدی‌نژاد بود و درباره او گفت: «‌من در پیشگاه الهی شهادت می‌دهم در بین کسانی که در یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد شده‌اند جناب آقای دکتر باقری‌لنکرانی اصلح هستند و امیدوارم این شهادت برگ زرینی در نامه 80ساله من باشد. من به برخی از افراد که نامزد شده‌اند ارادت دارم و آنها نورچشم من محسوب می‌شوند اما برای این کارمناسب نیستند. آقایان روی فردی توافق کرده‌اند که بنده از 7 سال پیش او را در نظر گرفته بودم ولی به کسی نگفته بودم و بینی و بین‌الله شهادت می‌دهم که روی زمین و زیر این آسمان کسی اصلح از آقای دکتر لنکرانی نمی‌شناسم.» - [هفته‌نامه متن، اردیبهشت 92، شماره 30] با این وصف کامران باقری‌لنکرانی انصراف داد هرچند که انکار نکرد «عده‌ای مجدانه به دنبال ردصلاحیت من بودند.» آقای مصباح آن‌قدر زنده نماند تا جلوس ابراهیم رئیسی را بر کرسی ریاست‌جمهوری ببیند تا مراتب ارادت خود را به او بارها ابراز دارد و اکنون نیز نیست تا خود بر کرسی ریاست مجلس خبرگان رهبری بنشیند و از این حیث نیز نابخت‌یار بود.

27218

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1855797