تهران کارگران را پس زد!
خانوارهای کارگری برای اجارهنشینی در تهران دچار مشکل شدهاند و در فشار شدید قرار دارند. آنها حتی در جنوبیترین محلههای تهران و با کمترین امکانات هم به مشکل خوردهاند. کافی است نگاهی به فایلهای اجاره در تهران بیندازیم. در محله مجیدیه برای اجارهخانه 50 متری با 14 سال عمر باید 60میلیون تومان ودیعه و یک میلیون و 400هزار تومان ماهانه پرداخت کرد.
هزینه مسکن کارگران در قیاس با دیگر هزینههای آنها بهخوبی نشان میدهد که درآمد کارگران برای ادامه زندگی آنها در پایتخت کفاف نمیدهد و بسیاری از آنها برای زندگی به حاشیه تهران رفته یا به شهرهای دیگر مهاجرت کردهاند.
روزنامه شهروند نوشت: «تهران دیگر جایی برای زندگی کارگران ندارد و حالا اجارههای سرسامآور در جنوبیترین محلات پایتخت و برای کمامکاناتترین خانهها به حدی رسیده است که دیگر دستمزدهای کارگری جوابگوی آن نیست. کارگران تهرانی در شرایطی که هزینههای زندگیشان با شتاب قابل توجهی رشد داشته، اما دستمزدشان بهشدت از هزینهها عقب افتاده است و اگر نسبتبندی شود، سبد دخلشان در برابر خرجی که دارند هر روز کوچکتر و کوچکتر از پیش شده است. در این میان هزینه مسکن کارگران در قیاس با دیگر هزینههای آنها بهخوبی نشان میدهد که درآمد کارگران برای ادامه زندگی آنها در پایتخت کفاف نمیدهد و بسیاری از آنها برای زندگی به حاشیه تهران رفته یا به شهرهای دیگر مهاجرت کردهاند.
ارزانترین خانههای تهران برای مستاجران
پیدا کردن خانه در تهران برای مستاجران بسیار دشوار شده است. این روزها نرخ اجاره مسکن در مناطق مختلف تهران عددهای متفاوتی دارد؛ از خانههایی که چند دهمیلیون تومان اجاره ماهانه از مستاجرها طلب میکنند تا اجارههای حدودا یکمیلیون تومانی که دیگر پیدا کردنشان این روزها بسیار سخت است. بر اساس آمارهای وزارت راهوشهرسازی در روزها و ماههای گذشته، میانگین نرخهای اجاره آپارتمان در مناطق بیستودوگانه تهران نشان میدهد که به ترتیب مناطق 18،19 و 15 تهران ارزانترین و مناطقی، چون 1، 2 و 3 گرانترین مناطق برای خریدوفروش و همچنین برای اجاره مسکن است.
«50 متر زیر همکف، 16سال ساخت بدون آبگرمکن و کابینت» این مشخصات یک آپارتمان کوچک و قدیمی در محله بریانک تهران است که 50میلیون تومان رهن میخواهد و ماهانه یکمیلیون و 100هزار تومان اجاره. نیم طبقه دوم یک خانه قدیمی 40سال ساخت در خیابان مولوی تهران هم اجارهاش بالاتر از یک میلیون تومان است. صاحبخانه میگوید دستشویی و حمام هم مشترک است و در حیاط خانه قرار دارد.
حالا خانوارهای کارگری برای اجارهنشینی در تهران دچار مشکل شدهاند و در فشار شدید قرار دارند. آنها حتی در جنوبیترین محلههای تهران و با کمترین امکانات هم به مشکل خوردهاند. کافی است نگاهی به فایلهای اجاره در تهران بیندازیم. در محله مجیدیه برای اجارهخانه 50 متری با 14 سال عمر باید 60میلیون تومان ودیعه و یک میلیون و 400هزار تومان ماهانه پرداخت کرد.
محله تهراننو تقریبا از جمله محلههای این چنینی است که متقاضی مسکن برای اجاره آپارتمان 65 متری با حدود 16سال عمر باید 40میلیون تومان ودیعه و ماهانه یک میلیون و 600هزار تومان اجارهبها بپردازد.
شاید به نظر برسد اجاره خانه در محلههای ارزانقیمت پایتخت راه مناسبی برای سکونت خانوارهای کارگری باشد، اما بد نیست بدانیم در محله شادآباد منطقه 18 تهران که یکی از ارزانترین محلههای شهر تهران است، اجاره آپارتمان 68 متری با 10سال عمر، 35 میلیون ودیعه و ماهانه یک میلیون تومان اجاره باید پرداخته شود یا محله صفا در میدان امام حسین (ع) تهران که از جمله مناطق ارزانقیمت پایتخت برای اجاره مسکن است، اجاره خانهای 59 متری با 12سال عمر، 25میلیون ودیعه و ماهانه یک میلیون و 200 هزار تومان است.
خانه بیکیفیت دیدید، روی هوا ببرید
در این میان بنگاهداران میگویند مستاجران تهران خانههای ارزان را روی هوا میبرند و فایل خانههای مشکلدار پرمتقاضی شده است. آنها معتقدند اگر مستاجری خانه ارزان و کوچک پیدا کرد باید خدا را شکر کند.
البته ادعاهای بنگاهداران املاک چندان بیراه نیست؛ چرا که بازار مسکن تهران در حال حاضر با کمبود خانههای کوچک متراژ روبهرو است. آمارهای وزارت راه و شهرسازی نشان میدهد که تا آذر ماه 98 چیزی نزدیک به 77درصد تهرانیها در خانههای زیر 100 متر زندگی میکنند و خانههای 50 تا 60 متری رکورددار معاملات هستند. با این حال کارشناسان مسکن میگویند سالانه باید حدود یکمیلیون مسکن در ایران ساخته شود و در این میان سالانه فقط حدود 300 تا 350هزار پروانه ساخت صادر میشود که در واقع یک سوم نیاز بازار، مسکن عرضه میشود و در این میان تقاضای زیاد تهرانیها برای خانههای کوچک باعث کمبود مضاعف این دسته از واحدهای مسکونی در بازار شده است.
فاصله زیاد دخل از خرج مسکن
تمام آن چه از هزینههای کمرشکن اجاره خانه در برخی مناطق تهران گفته شد یکسوی ماجرا قرار دارد و باید دید با چنین هزینههای سنگینی که این روزها خانوادهها را به خود مشغول کرده است، یک خانوار بهرهمند از حقوق کارگری ساکن در پایتخت چطور میتواند از پس این هزینهها بربیاید.
بر اساس دستمزدهای مصوب نمایندگان کارگری، کارفرمایی و دولت برای سال 98، حداقل حقوق و دستمزد کارگران در این سال یکمیلیون و 517هزار تومان در نظر گرفته شد که این مبلغ بهعلاوه مواردی، چون حق مسکن 100هزار تومانی، بن خواربار 190هزار تومانی و پایه سنوات (بهشرط داشتن حداقل یکسال سابقه کار) ماهیانه 70هزار تومانی در مجموع حداقل دستمزد کارگری را روی عدد یکمیلیونو877هزار تومان نشان میدهد. کل درآمد یک خانوار دونفره کارگری با این میزان از دستمزد بهعلاوه یارانه 45هزار و 500 تومانی که برای دو نفر میشود 91هزار تومان، درنهایت یک میلیون و 968هزار تومان میشود.
بر این اساس در این روزها متقاضی اجاره خانهای به اصطلاح نقلی در شادآباد منطقه 18 تهران که جزو ارزانترین محلهها برای اجاره مسکن است بر فرض آن که 35میلیون تومان به عنوان ودیعه داشته باشد، باید ماهانه یکمیلیون تومان هم برای اجارهخانه بدهد و اگر متقاضی یک کارگر متاهل بدون فرزند باشد با کسر مبلغ اجاره از مجموع دستمزدش تنها 968هزار تومان ناقابل برای او باقی خواهد ماند تا این خانواده کارگر بتواند با آن از عهده دیگر هزینههای زندگی در پایتخت همچون هزینه خوراک و پوشاک، بهداشت و درمان، حملونقل و ارتباطات و... برآید. مرکز آمار ایران پارسال متوسط هزینه خانوار شهری را حدود 3میلیون و 600هزار تومان اعلام کرد که اگر بخواهیم حداقل اجاره یکمیلیون تومانی را از این رقم کم کنیم، باز هم سایر هزینههای خانوار تقریبا دو برابر پولی است که برای کارگران مستاجر باقی میماند. در واقع از این محاسبه تنها یک نتیجه به دست میآید، این که اگر دیگر هزینههای این خانوار به حداقلترین شکل ممکن باشد، چنین امری اگر محال نباشد، به نظر تقریبا ناشدنی است.
مسکن 60درصد درآمد تهرانیها را میبلعد
روی کاغذ و براساس آمارهای رسمی، اجاره مسکن حدود 40درصد درآمد ایرانیها را میبلعد، اما ساکنان کلانشهرها میگویند چند سالی میشود که بیش از 60درصد درآمد خود را برای اجاره کنار میگذارند. پیروز حناچی، شهردار تهران هم اعلام کرده که سهم مسکن از هزینه خانوار تهرانی به 60درصد رسیده است.
این در شرایطی است که بازار مسکن با وجود افتوخیزهای هرازگاهی هر سال گرانیهای تازهای به مردم تحمیل میکند.
این همه در شریطی است که داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی در اصل 31 قانون اساسی است و دولتها موظف هستند با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند؛ بهخصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهمکنند.
با تمام اینها، اما آن چه در عمل برای کارگران و قشر کمبرخوردار دیده میشود، اجرای ناقص قوانین حمایتی است و آنها باید با بنیه مالی خود تمام آن چه را که در حوزه مسکن برایشان هزینهبر است، پوشش دهند. جالب است که طرحهای حمایتی مسکن هم با اقساط سنگین وام، در واقعیت دهکهای کارگری را حذف میکند و متولیان مسکن به صراحت اعلام میکنند که طرحهایی مانند مسکن مهر یا ملی برای قشر متوسط طراحی شده است. حال سوال این است که به طور مثال دستمزد کمتر از 2میلیون تومانی یک کارگر متأهل فاقد فرزند در تهران آیا میتواند این خانواده را برای ادامه زندگی در پایتخت مجاب کند یا با ادامه این وضع مانند بسیاری دیگر مجبور خواهد بود برای رفتن به حاشیه شهر یا شهرهای کمهزینهتر تصمیم بگیرد.»