تهیهکننده ای که تئاترهایش یک میلیارد تومان فروش دارد
تئاتر به عنوان محصولی فرهنگی، مانند دیگر کالاها تابعِ اقتصاد است و به تبع آن با افزایش سرسامآور قیمتها طبیعیست که به عنوان محصولی تجملی وغیرضروری در میان مردم شناخته شود. این هنر به دلیل سهمِ ناچیزش از بودجه، برای زندهماندن و ادامهی حیات، به حمایتِ بخش خصوصی نیازمند است.
خبرآنلاینِ خراسان رضوی | مرجانه حسینزاده؛ «مسعود حکمآبادی» تهیهکنندهی «دریاچه قو»، «پیانیستولوژی»، «شنا در آتش»، «آیراک»، «دراکولا» و بسیاری دیگر از آثار پرفروش و پرافتخارِ تئاتر مشهد است که فعالیت در تئاتر را از میانه دهه80 به عنوان بازیگر شروع کرد و از سال94 با تهیهکنندگی تئاتر «بینوایان» رسماً وارد عرصه تولید شد. به بهانهی اقتصادِ تئاتر، چالشها و مشکلات تهیهکنندگی و دلایل استقبال مردم از آثاری به خصوص با او به گفتگو مینشینم.
او در ابتدا در خصوص وضعیتِ کلی تئاتر در دورانِ پساکرونا میگوید: کرونا چند آفت مهم را در پی داشت؛ اول آنکه به اقتصاد مردم ضربه زد و این ریسک بزرگی بود که از مردم انتظار داشتهباشیم درست زمانیکه با انواع مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند بلیت تئاتر بخرند، آنهم با مبالغی دو تا سه برابر قبل، اما تجربه نشان داده وقتی در مشهد کارِ خوب تولید شود، مخاطباش را خواهد داشت. در همین ایام کرونا کارهای بسیار خوبی در مشهد به صحنه رفتند، فقط کارهای خودِ من بیشاز یک میلیارد تومان فروش داشتند.
این تهیهکننده ادامه میدهد: مردم مشهد نشان دادهاَند تماشای تئاتر را دوست دارند و به خاطر اعتمادشان به اهالی تئاتر، به تماشای یک اثر بد هم مینشینند اما این ما هستیم که باید با تولید آثار خوب، این اعتماد را حفظ کنیم.
مقایسه فروش آثار مشهد با تهران
وقتی از او در خصوص جدول فروش آثار روی صحنه و مقایسهی این آمار با تئاتر پایتخت سوال میپرسم، میگوید: وقتی میگوییم نمایش «دراکولا» 600میلیون تومان فروش داشته باید این نکته را در نظر داشت که این عدد در مقایسه با آثار تهران هم رقم بالایی است. در تهران هم اینگونه نیست که تصور کنیم تمام آثار روی صحنه، در انتهای کار دومیلیارد تومان فروش دارند بلکه تنها برخی آثار هستند که فروش بالایی دارند، از 200تئاتری که هرشب در سالنهای پایتخت به روی صحنه میروند، شاید ده اثر فروش بالای صد میلیون داشته باشند. اما اگر آثار را در مقایسه با خودشان بسنجیم خواهیم دید فروش 150میلیون تومان برای تئاتری مثل «آنومی» که یک کارِ تلخ و گزندهی اجتماعی با لوکیشنی متفاوت است، رقم قابل قبولی است. بنابراین فروش آثار نمایشی در مشهد رکوردهای عجیبی را حتی در مقیاس کشوری جابهجا کرد.
«انجمن نمایش خراسان رضوی» یک نهاد نظارتی اضافه است!
از حکمآبادی در خصوص مهمترین چالشها و مشکلات تئاتر مشهد سوال میپرسم و او پاسخ میدهد: از نگاهِ من تنگنظری، فساد و... در همهی مشاغل و اَصناف هستند و محدود به تئاتر نمیشوند، اما به این دلیل که تئاتر و سینما هنرهای جذابی هستند طبیعیست که مردم ترجیح بدهند در محافل خانوادگی در مورد این هنرها حرف بزنند. مشکل امروز تئاتر ما اصلاً این مسائل نیست. حتی از نظرگاهِ من فقدانِ انجمن نمایش هم چالش ما نیست، مگر زمانیکه انجمن نمایش فعالیت مستمر داشت، چه گرهای از مشکلات ما باز میکرد؟ انجمن نمایش در خراسان رضوی بیخاصیتترین نهاد است. چه بسا در سهسالیکه انجمن نمایش تعطیل بود، نه تنها تئاتر ضربهای نخورد بلکه رشد هم کرد. انجمن نمایش یک نهاد نظارتی اضافه است که یک سالن اصلی داشت که حتی بلد نبود سالن اصلی را درست بین اهالی تئاتر تقسیم کند.
وی میافزاید: پس مشکلاتِ ما این مسائل نیست، ما نیاز داریم مدیرکل ما، خانواده تئاتر را دورهم جمع کند و اجازه بدهد ما ماهی یکبار مشکلاتمان را بگوییم. مدیرکل ارشاد از زمانی رویکارآمدن تا امروز حتی یک جلسه با اهالی تئاتر نداشته است، صرفا به تماشای آثار نمایشی میرود. اما او وظیفه دارد با مدیران سالنهای خصوصی برخورد کند، او وظیفه دارد به قیمت بلیتها، مبالغ اجارهی تماشاخانهها و بسیاری مسائل دیگر نظارت کند.
فقدان سالن استاندارد، مهمترین مشکل تئاتر مشهد
این تهیهکننده فقدان سالنهای تئاتر خوب و استاندارد را مهمترین مشکل تئاتر کلانشهرِ مشهد میداند و بیان میکند: من چند روز قبل با هزینه شخصی برای تماشاخانه خورشید کولر گازی خریدم، تماشاخانههای خصوصی ما در تابستان وسایل سرمایشی و حتی باند صوتی ندارند. مخاطب هم مسئول سالن رانمیشناسد، در نهایت همه را از چشم تهیهکننده و گروه اجرایی میبیند از طرفی دستگاه نظارتی فقط به حجاب مردم و مسائل نظارتی توجه میکند اما نظارتی به گرمایش و سرمایش و نور و صدای سالن و کیفیت آن ندارد.
وی میافزاید: مجوز هر نمایش به نامِ سالن صادر میشود، یکی از بندهای مجوز این است که سالن باید هرشب توسط دوربینهای مداربسته از لحظه ورود تماشاگر تا اتمام نمایش فیلم بگیرد و در ادامه قید شده که «اگر سالن این کار را نکند، این وظیفه به عهده کارگردان است!». این قانون اشتباهی است، سالن از گروه نمایشی پول میگیرد تا همین امکانات و دوربین مداربسته و... را در اختیار گروه بگذارد اما به عنوان مثال سالن مصلینژادِ مشهد، دوربین ندارد و ارشاد استرس فیلمبرداری راهم به گروه ما اضافه میکند. در صورتیکه مدیران این اداره باید بروند سالن را مواخذه کنند تا در اِزای پولی که از گروه نمایشی میگیرد به وظایف و تعهداتاش عمل کند ولی چون زورشان به سالن نمیرسد، اهالی تئاتر را تهدید میکنند! سیستم نظارت به سالنهای خصوصی باید به مراتب دقیقتر باشد، سالنها فقط پول میگیرند و خونِ اهالی تئاتر را میمکند. من به عنوان تهیهکننده مشکلی با هزینهی سالنها ندارم اما به شرطی که امکانات حداقلی مورد نیاز مارا فراهم کنند.
تئاتر استان خراسان رضوی بیمتولی است!
او با اشاره به «پردیس اردیبهشت» و «سالن مصلینژاد» مشهد ادامه میدهد: این دو، سالن تئاتر نیستند اما گروههای نمایشی این دو سالن را وارد گردونهی تئاتر کردهاند آنها هم وقتی دیدند گروههای تئاتری مشهد با کمبود سالن مواجه هستند، یکباره اجارهیشان را چند برابر کردند. تمام این اتفاقات به دلیل بی متولی بودنِ تئاتر استان است. اینجا هیچ کسی نیست که جلوی سالندار بایستد. در تهران انجمن تماشاخانههای خصوصی را داریم اما اینجا مالکان تماشاخانههای خصوصی برای یک رقم مشترک برای اجارهشان با یکدیگر توافق نکردهاند. هرکسی هر بلایی دلاش میخواهد سر اهالی تئاتر این استان میآورد.
چگونگی انتخاب یک اثر نمایشی
حکمآبادی درخصوص پروسه تهیه کنندگی و چگونگی انتخاب یک اثر نمایشی اظهار میکند: من تجربهی انواع تهیه کنندگی را داشتهام. هم از ابتدا متن را سفارش دادهام، کارگردان و کستِ بازیگری را انتخاب کردهام نظیرِ تئاتر «دریاچه قو» که این نمایش به فجر رسید و خیلی هم جایزه آورد و برای تئاتر استان افتخارآفرینی کرد. در نوع دیگر در نمایشی مثل «دراکولا» کار در تهران ساخته شده و بعد من به اثر اضافه شدم که در مشهد این نمایش را به صحنه بردیم و اتفاقا رکورد فروش راهم جا به جا کرد و نمونههای دیگر. در تمام این موارد من تنها به یک مسئله نگاه میکنم اینکه مخاطب برای تماشا رغبت کند و از خانه بیرون بیاید.
او در پاسخ به این سوال که چگونه این مسئله را تشخیص میدهد، اظهار میکند: این تشخیص بر اثر تجربه است من تا امروز تهیهکنندهی حدود 18 نمایش بودهاَم و دیگر بر اساس گروه نمایشی میتوانم تشخیص بدهم که کدام اثر فروش خوبی خواهد داشت. تهیهکنندگی نود درصد کارهایی که در مشهد میبینید به من پیشنهاد میشود، نه تنها آن را نمیپذیرم بلکه به گروه نمایشی هم مشاوره میدهم که آن اثر را به صحنه نبرند اما باز برای برخی از همکارانِ من این شائبه به وجود میآید که من به دنبالِ به زمین زدنِ دیگر آثار برای فروش بیشتر کارهای خودم هستم. خیر اینطور نیست من در تولید کارهایام فقط به خودم فکر میکنم. زمین زدن کار بقیه برای من چه خاصیتی دارد؟ من حتی بارها وام قرضالحسنهی بدونبهره به گروههای تئاتری دادهام. الان نمایش «کرفس» از «سینگل» که بنده تهیهکنندهاش هستم فروش بیشتری دارد و من خوشحالاَم، چرا باید ناراحت باشم؟
او با بیان اینکه ما آدم ها در مقابل آدمهایی که از خودشان تعریف میکنند گارد داریم، میگوید: ما انسانهای عصر حاضر، همه به شکستهنفسی علاقهمند هستیم اما من با افتخار میگویم که کارهایاَم همواره فروش خوبی داشتهاند و خواهند داشت چرا که کارم را بلد هستم و جایگاه خودم را میدانم. مشهد به غیر از من تهیهکنندهای ندارد، هرکسی برای تهیهکنندگی پا پیش گذاشته بعد از اتمام اولین اثر، رغبتی برای ادامهی کار نداشته است. اما من سه دوره کار به فجر بردم و کارهای من تمام جوایز فجر را درو کردند، چرا بعد ازمن کسی نتوانست این کار را بکند؟ چرا قبل از من کسی این کار را نکرد؟
ملاک سنجش خوب یا بد بودن یک تئاتر
وی ادامه میدهد: میگویند ملاک فجر نیست، اما «دریاچه قو» پر افتخارترین تئاتر فجر است، در ده رشتهی جشنواره تئاتر فجر نامزد شد و هشت جایزه برد. الان در تهران اسم تئاتر مشهد که میآید پشت همه میلرزد و همه با افتخار از تئاتر مشهد اسم میبرند.
او با اشاره به جذاب بودن تئاتر برای مردم میگوید: مخاطب تئاتر مشهد مخاطب باهوشی است، به شرطی که ما تئاتری را به آنها ارائه بدهیم که دوست داشته باشند. به آمار فروش نگاه نکنید اما مردم از تماشای خیلی از آثار احساس رضایت ندارند هرچند که سلیقه هم این وسط دخیل است اما ما به صورت آماری صحبت میکنیم
این تهیهکننده در خصوص خوب یا بد بودنِ نمایش پر سر و صدای «دراکولا» عنوان میکند: ملاکِ خوب بودن یک نمایش آیا چیزی غیر از مخاطب است؟ «دراکولا» ده هزار مخاطب داشت و این طبیعی است که سه هزار نفر از آن نمایش بدشان بیاید. دراکولا در تاریخ تئاتر مشهد تنها نمایشی است که در رورانس آن، مخاطب بلند شده و به نمایش اعتراض کرده است. از نگاه من این اعتراض هیچ ایرادی ندارد، ما باید اجازه بدهیم مردم حرفشان را بزنند و من خرسندم که فرهنگ اعتراض را در مشهد باب کردم که اهالی تئاتر در استوری به نمایش اعتراض کنند اما این را بدانید که همه به دراکولا اعتراض کردند چون عوامل این اثر تهرانی هستند و بچههای ما را نمیشناسند، اما اگر کارگردان و عوامل دراکولا مشهدی بودند، کسی به آنها اعتراضی نمیکرد، چون فردا یکدیگر را در کوچه و خیابان و کافه میبینند. نظرات بسیاری از همکاران من در تئاتر اغلب براساس حب و بغض است چون کار را نمیبینند و نظر میدهند.
وی ادامه میدهد: برای سنجش خوب یا بد بودن یک اثر باید دو بخش «فروش و مخاطب» و «وجهه هنری» اثر را در نظر گرفت، این نمایش در بخش اول که نمره قابل قبولی دارد در بخش دوم هم باید بدانیم که سلیقه هم در امتیازبندی اثر دخیل است. هنوز خیلی از همکارانِ من به «دریاچه قو» به عنوان یکی از مهمترین آثار ایران در دهه نود امتیاز بسیار پایینی میدهند اما 5 تا از بهترین هنرمندان تئاتر کشور همان سال به عنوان داور به این نمایش نمره بالایی دادند، استاد رضا صابری بعداز دوازده سال برای این اثر از جشنواره جایزه گرفتند، دو بازیگر زن در این نمایش جایزه گرفتند ولی هنوز نیمی از اهالی تئاتر مشهد میگویند دریاچه قو اثر بدی است!
ممیزی و سانسور
او در بخش بعدی گفتگو در خصوص ممیزی و سانسور میگوید: ما از مدیرکل انتظار نداریم خیلی جزئی به تئاتر ورود کنند. اما معاون هنری اداره ارشاد استان که مسئول مستقیم مجوزهای تئاتر است، هیچ سررشتهای در تئاتر ندارد اما درخواستهای عجیبی از تئاتریها دارد و به شدت هم تحتتاثیر فشارهای بیرونی است. ما از سکاندارِ این صندلی به عنوان کسی که سرپرست اهالی تئاتر است، انتظار داریم که از ما صیانت کند نه اینکه صرفن پیغامهای ممیزی و سانسور را به ما برساند. یکی از ممیزیهای «آنومی» این بود که متهمان خانوم را با چادر به دادگاه نیاورید به ساحتِ چادر بیاحترامی می شود. خب مخاطب به ما میخندد، در کدام شهر کشور خانمی بدون چادر به دادگاه میرود؟ در نمایش دراکولا روز سوم اجرا معاون مدیرکل مارا خواست و آنقدر به کارِ ما ممیزی زدند که مارا خسته کردند. خواستند استوریها و پستها مدام چک شود و هرشب از کار فیلم بگیریم و روز بعد فیلم شبِ قبل را به ارشاد ببریم. ما مجبوریم اینها را در آثارمان اعمال کنیم اما مخاطب دیگر خودش متوجه میشود که در یک کافه در اروپا کسی چای سِرو نمیکند. در این نمایش از شب دهم به بعد بنده هروقت کار را تعطیل میکردم برایاَم سود بود اما به خاطر مردم این اصلاحات را به کار وارد کردیم و به اجرایمان بر اساس تعهدی که داشتیم ادامه دادیم. وضعیت سانسور روز به روز بدتر می شود، من مخالف سانسور نیستم اما نه سانسوری که مردم به ما بخندند.
مسعود حکمآبادی در انتها با بیانِ اینکه تهیهکنندگی کارِ سختی است، میگوید: علیالخصوص اینکه تولید تئاتر در مشهد کار راسختتر میکند اگر منبع درآمد من فقط تئاتر بود نمی توانستم در این هنر باقی بمانم. آدم مغروری نیستم اما اگر میگویم بهترین تهیهکننده این شهر هستم به این علت است که تاکنون کارهایی که به صحنه بردهام یک صندلی خالی نداشتهاند، چه کسی میتواند سه دوره کار به فجر ببرد و این همه جایزه بگیرد؟ من کارم را بلد هستم، تهیهکنندگی حرفهی من است.
48
کد خبر 1651426