تیولداری به سبک خاندان سلطنت!
هر قسمت از ایران در تیول یک نفر از خاندان پهلوی بود؛ در رأس همه آنها اشرف و شهرام پهلوینیا قرار داشتند که هیچ معاملهای بدون دخالت آنها انجام نمیشد...
به گزارش مشرق، با گذشت چهل و دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی و با تغییر نسلها و این واقعیت که بسیاری از مردم ایران آن روزها را ندیدهاند گروهی دست به تحریف میزنند و مدعی میشوند که در دوره شاه قانون ملاک عمل بوده و خاندان سلطنت دخالتی در امور جاری کشور و تخلفی از قوانین نداشته است!
از «اشرف پهلوی» خواهر شاه شروع میکنیم، اشرف پهلوی در چند برهه تلاش کرد عقدههای کودکی خود را که همواره سرکوب شده بود خالی کند و زمینهای برای قدرتطلبی خود فراهم سازد. در چند برهه، تمامی عوامل و بهویژه همراهی آمریکا و انگلیس و سرویسهای اطلاعاتی آنها به اشرف این فرصت را داد تا در مقام یک ناجی برای برادرش ظاهر شود و اجازه ندهد سلطنت او، که فاقد قدرت تصمیمگیری سریع و مناسب بهویژه در مواقع بحرانی بود، سرنگون شود. با این حال، پازل اشرف در سال 1357 تکمیل نشد؛ زیرا جمعبندیهای داخلی و خارجی متفاوت با شهریور 1320 یا مرداد 1332 بود و اشرف نیز خود میدانست به تنهایی قرار نیست در زمینه ابقای سلطنت ایفای نقش کند و به همین دلیل بود که خیلی زودتر از محمدرضا عطای سلطنت را به لقایش بخشید.
تجارت مواد مخدر توسط خاندان سلطنت
از سوی دیگر در کنار استعمال مواد مخدر توسط خانواده سلطنتی، بسیاری از اعضای خاندان سلطنتی در تولید و توزیع و قاچاق مواد مخدر در داخل و خارج از کشور فعالیت داشتند.
یکی از افراد برجسته در توزیع مواد مخدر اشرف پهلوی بود. حسین فردوست در خصوص حضور اشرف در عرصه قاچاق مواد مخدر نوشته است: «اشرف قاچاقچی بینالمللی بود و بهطور مسجل عضو مافیای آمریکاست. او به هرجا که میرفت، در یکی از چمدانهایش هروئین حمل میکرد و کسی هم جرأت نمیکرد آن را بازرسی کند. به محمدرضا اطلاع دادم که اشرف چنین کاری میکند؛ محمدرضا دستور داد که به او بگویید این کار را نکند. همین».
در بین برادران محمدرضا پهلوی، حمیدرضا و غلامرضا در تجارت پرسود مواد مخدر و قاچاق آن نیز فعالیت مستمری داشتند و گاهی به اجبار وی، ماشین حامل مواد مخدر توسط مأموران ژاندارمری اسکورت میشد.
محمودرضا در زمینهای مرغوب زراعی خود خشخاش میکاشت و بزرگترین تولیدکننده تریاک در ایران بود. او اجازه کشت تریاک را بهدست آورده بود و محصول خود را به دولت میفروخت و قسمتی از تریاک را نیز در بازار آزاد به قیمت بالا به فروش میرساند.
همچنین غلامرضا برای خود باندی ایجاد کرده بود و با حمایت از قاچاقچیان، به وارد کردن هروئین و تریاک مبادرت میکرد.
خود محمدرضا پهلوی نیز همچون پدرش عادت به استعمال مواد مخدر داشت. پرویز راجی آخرین سفیر شاه در لندن دراینباره گفته است: «شاه تقریباً سه بار در هفته بعد از ظهرها به منزل یکی از دوستان صمیمی خود [امیرهوشنگ دولو] سر میزد و در آنجا به کشیدن تریاک مشغول میشد». پروین غفاری نیز در این مورد گفته است: «محمدرضا بعضی شبها بساط تریاک پهن میکند. من هم گاهی بستی میزنم».
تیولداری به سبک خاندان سلطنت!
البته این تنها قاچاق مواد مخدر و مصرف آن نبود که خاندان سلطنت و شخص شاه در آن دخالت و ورود داشت بلکه در قاچاق عتیقه و اشیای باستانی نیز پهلوی سابقه سیاهی از خود به یادگار گذاشته است.
«خسرو اقبال» در گفت و گو با «تاریخ شفاهی هاروارد» میگوید: عتیقههای ایران را شهرام پهلوینیا به واسطه یک یهودی عتیقهشناس از ایران خارج میکرد. خانواده سلطنتی از والاحضرت اشرف تا محمودرضا، عبدالرضا و والاحضرت شمس تمام ثروت مملکت را بین خودشان تقسیم کرده بودند و هیچ معاملهای بدون دخالت آنها انجام نمیشد. هر قسمت از ایران در تیول یک نفر بود؛ جنوب ایران در تیول شاپور محمودرضا، گرگان در تیول شاپور غلامرضا، مهردشت در تیول شاپور عبدالرضا و کرج در تیول شمس بود. در رأس همه اینها هم والاحضرت اشرف و شهرام پهلوینیا قرار داشتند که در همه کارها دخالت میکردند و حتی از آنها رشوه میگرفتند و از این راه به ثروت هنگفتی رسیدند.
اسدالله علم وزیر دربار شاه نیز درباره دلال بازیهای خاندان سلطنت در خاطرات 14 اردیبهشت 1349 مینویسد: در پروازمان به تهران، شهبانو خواست مرا تنها ببیند و مدت یک ساعت با هم حرف زدیم. از رفتار خواهرهای شاه و فعالیتهای خانواده او که به نظرش نسبت به ولیعهد تعصبآمیز است، گله داشت. منتها شخصاً جرات نمیکند مسئله را با شاه مطرح کند و از من خواست در این مورد به او تذکر بدهم. بیشتر چیزهایی که میگوید حقیقت دارد، ولی فراموش میکند که یکی از اقوام خود او با استفاده از نام خانوادگی آنها دست به چه دلالبازیهایی زده است. سعی کردم با ظرافت به این مطلب اشاره کنم و یادآوری کردم طرفداری از قوم و خویشها، هر نوعش بد است و باید از آن اجتناب کرد. شهبانو حرف مرا از صمیم قلب پذیرفت؛ معهذا از من خواست تا موضوع را با شاه مطرح کنم... استعداد غریبی دارد که همیشه انگشتش را بر نقاط حساس کار بگذارد.»
از مصادیق خاص میگذریم و به روایت «اسناد لانه جاسوسی» از فساد در خاندان سلطنت میپردازیم، بی شک سفارت امریکا به دلیل نظارت تام و تمامی که بر امور ایران داشت تحرکات خاندان سلطنت را به دقت رصد میکرد.
دربار شاه از منظر این اسناد محل طراحی برنامههای زیادی است. این اسناد خاندان پهلوی را شهوتران و دارای فساد مالی میدانند که برجستهترین عضو آن خواهر دوقلوی شاه اشرف است؛ همچنین خانواده را از عمدهترین مشکلات او در دوران حکومتش میدانند یا شاه را در محاصره فساد تلقی میکنند. البته در این اسناد بر نقش شاه در نادیده گرفتن این فساد تأکید میشود. در جایی او را متمایل یا قادر به پیگیری فساد اشرف و پسرش نمیدانند و در مواردی نیز به دستورهای عدم پیگیری پرونده فسادهای اقتصادی خاندان پهلوی اشاره میکنند؛ برای مثال در یکی از اسناد طبقهبندیشده خیلی محرمانه ذکر شده است: «... دکتر ناصر میناچی (وزیر اطلاعات و جهانگردی و اوقاف) گفت که دولت وی مدرکی دال بر فساد در سطح وسیعی "در بالاترین سطوح رژیم پهلوی و منجمله خانواده شاه" دارد.... طبق گفته میناچی، کشفیات دادستان به دستور شخص شاه بایگانی شده بود». در ادامه این سند آمده است: «او [میناچی] به اسنادی از پرونده در مورد چند تن از پهلویها اتخاذ سند کرد تا این موضوع را ثابت نماید».
در این اسناد اغلب چهرههای خاندان پهلوی، منفی ترسیم شدهاند؛ درحالیکه رضاشاه، محمدرضاشاه، فرح، فریده دیبا و عبدالرضا، برادر ناتنی شاه، در این اسناد چهرهای مثبت دارند. اشرف پهلوی یکی از چهرههای منفی خاندان با ازدواجها و روابط متعددش معرفی شده که دارای طبعی حریص، تمایلات افراطی جنسی، موفق در تعقیب مردان جوان و دارای فساد مالی است. هرچند اشرف را بااراده و بیپروا مینامند، در ضمن میآورند که جز شرمساری برای خاندان پهلوی چیزی ندارد.
این اسناد گاه به کاسته شدن دخالت سیاسی اشرف در مقاطعی اشاره میکنند، اما به تداوم فعالیتهای اقتصادی و بازرگانی غیرقانونی او نیز میپردازند. هرچند غیرقانونی بودن اقدامات اشرف را تا سطح یک احتمال پایین میآورند. اشرف فردی دلال معرفی میشود و در کنار پسرش شهرام به عنوان فردی فاسد و بیمسئولیت قرار میگیرد. بدنامترین عمل شهرام، فروش گنجینهها و عتیقههای هنری کشور از جمله ساختههای دستی مارلیک معرفی میشود. از تاجالملوک، مادر شاه، نیز به عنوان زنی که در پی دسیسه کردن علیه پسرش محمدرضاشاه است و فساد اخلاقی دارد نام برده میشود که در برخی توطئههای علیه همسران شاه و برادر ناتنی شاه با اشرف شریک است.
سایر افراد خاندان پهلوی از منظر این اسناد مجموعهای درهم هستند. اما در این مجموعه، به ویژه در کتاب هفتم، نگرش مثبت به فرح خودنمایی میکند. در واقع در رقابت اشرف و فرح برای نفوذ در دربار، گویی آمریکا حامی فرح بود؛ چراکه هر قدر بر چهره منفی اشرف تأکید شده، چهره فرح همسر شاه مورد تمجید قرار گرفته است به نظر میرسد آمریکا بیش از اندازه به محبوبیت فرح دلبسته بود؛ چون حتی در بررسی احتمال جانشینی محمدرضا پهلوی و مبارزه میان فرح و اشرف، او را برنده میدانست. از نظر این اسناد در این صورت حامیان اشرف هویدا، شریفامامی و نصیری، کریمپاشا بهادری، رشیدی، علی رضایی در مقابل حامیان فرح همچون اسدالله اعلم، منوچهر اقبال، فریدون مهدوی و احتمالاً ارتش قرار میگرفتند.
در مجموع بر اساس آنچه گفته شد اسناد لانه جاسوسی و نیز خاطرات رجال عصر پهلوی عمق مداخلات پهلویها را در همه امور به صورتهای قانونی و غیر قانونی نشان میدهد.
منبع: مهر