«جمهوری»؛ حکومت همگان
تهران - ایرنا - بررسی وضعیت جمهوریت طی چهار دهه گذشته در ایران نشان میدهد در مفهومشناسی این واژه و نوع ترکیب آن با اسلامیت نظام اختلافنظرهایی آشکار وجود دارد. با این حال، اعمال نظر مردم در اداره جامعه و توجه به منافع عمومی دو مولفه اساسی است که متناسب با آن می توان حکومتهای جمهوری را از نوع دیگر حکومتها بازشناخت.
جمهوری اسلامی از ترکیب دو واژه «جمهوری» و «اسلامی» شکل گرفته است؛ ترکیبی که امام خمینی (ره) موافق نبودند در آن کوچکترین اضافات یا کاستی انجام شود و جمهوری اسلامی را بدون یک کلمه کم و یا یک کلمه بیش مورد تایید قرار دادند. با تایید امام، مردم هم در 12 فرودین سال 58 با رای خود جمهوری اسلامی را به عنوان نوع نظامی که بعد از انقلاب باید مستقر شود انتخاب کردند. با رای مردم و تایید امام خمینی (ره) نظام جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته مستقر شده است؛ چهار دههای که تجربه زیسته گستردهای برای همنشینی این دو واژه در کنار هم فراهم کرده است. نگاهی به فرازو نشیبهای چهار دهه گذشته در عرصه حقوقی، سیاسی و فکری کشور نشان میدهد که همواره این ترکیب و نسبت و ربط دو کلمه اسلامیت و جمهوریت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. یکی از اصلیترین مبناهای اختلاف نظر و شکلگیری چالش جمهوریت و اسلامیت در کشور تعریف و مفهوم شناسی واژه جمهور، جمهوری و جمهوریت در کشور است. حکومت جمهوری به چه معنا است؟ کلمه جمهور و جمهوری به معنای توده مردم است و بالتبع حکومت جمهوری نیز ترجمان حکومت توده مردم است. در واقع حکومت جمهوری نوعی از رژیم سیاسی است که با اعمال نظر مردم جامعه را مدیریت می کند و جهتگیری اصلی این نوع حکومت هم تامین خیر و منافع عمومی جامعه است. لغتنامه دهخدا و فرهنگ معین نیز حکومت جمهوری را این چنین تعریف کردهاند: حکومتی که زمام آن در دست نمایندگان ملت باشد. در واقع از منظر لغوی واژه جمهوری به معنی چیز یا امر مربوط به همگان میباشد. حکومت جمهوری هم حکومتی است که امر مربوط به همگان را پیگیری میکند. پس از مصطلح شدن واژه جمهوری در ادبیات فارسی، مراد از آن نوعی نظام سیاسی بود که به جای پادشاه و سلطان، که اقتدار موروثی داشت یک نفر از طرف مردم برای مدت معینی برای اداره امور کشور انتخاب میشد. پس با این وصف در حکومت جمهوری مناصب مورثی نیست و از کسی به کس دیگر ارث نمیرسد و همچنین محدود زمانی مشخص برای مسئولیتها وجود دارد و مسئولیتی به صورت مدام العمر وجود ندارد.
از منظر منطق حقوقی و سیاسی، هنگامی که واژه جمهور و جمهوری برای شکل نظام سیاسی و ساختارهای حکومتی آن به کار میرود، مقصود همان نظام نمایندگی مستقیم و یا غیرمستقیم یا به نوعی تفکیک قواست که در سدههای اخیر به اتکای حمایت اکثریت شهروندان یک کشور، فرد و یا گروهی با گرایش حزبی خاص برای مدت معینی قدرت مشروع را به دست می گیرد و با اختیارات و تکالیف معینی که به وسیله نوعی قانون مادر (یا قانون اساسی) مدون گردیده مبادرت به اداره امور کشور میکند. از جهات نظری، این فرد یا حزب مادامی که پاسخگوی خواستههای مردم است از حمایت آنان برخوردار میباشد و در پناه مشروعیت کسب شده به اعمال اراده حاکمه مردم ادامه میدهد، در غیر این صورت حزب یا گروه دیگری جای آن را میگیرد.«داریوش آشوری» هم در کتاب «دانشنامه سیاسی» خود در مورد جمهوری مینویسد: نوعی حکومت که در آن جانشینی رئیس کشور ارثی نیست و مدت ریاست جمهوری در آن محدود است و انتخابات رئیس کشور که رئیس جمهور نامیده میشود با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم انجام میشود. جمهوری از نظر مفهوم کلمه اغلب درجاتی از دموکراسی را هم دربر میگیرد. اما در عین حال بسیاری دیکتاتوریها غیرسلطینی هم نیز بدین نام نامیده میشوند. در این وجه حکومت جمهوری تنها به معنی حکومت غیرسلطنتی است.
آشوری معتقد است که در سنت سیاسی غرب پیش از انقلاب آمریکا و فرانسه حکومتی را جمهوری مینامیدند که سود و رفاه کلی مردم را در نظر داشته باشد. بنابراین در سدههای گذشته در تعریف نوع حکومتها بیش از آن که نحوه انتخاب و یا استقرار حکومتها مود توجه قرار گیرد مسئله پیگیری منافع مهم بود که این حکومت منافع چه بخشی از جامعه را پیگیری میکند. در معنای پیگیری سود و رفاه کلی جامعه حکومتهای پادشاهی و آریستوکراسی را هم میتوان جمهوری نامید و حتی دولتهای را در بر میگیرد که در آنها آزادیهای سیاسی محدود بود. اما حکومت رفاه مردم را در نظر داشت. از این رو «ژان بدن» متفکر سیاسی واجتماعی فرانسوی در سده شانزدهم در کتاب جمهوری از سلطنت، اریستوکراسی و دولت مردم سخن میگوید.
سیر تحول مفهوم جمهوری به اعتقاد آشوری از زمان انقلاب آمریکا و فرانسه جمهوری معنای حکومت قانونی را به خود گرفت که در آن حقوق مدنی و آزادیهای فردی تضمین شده، وجود داشته باشد و جمهوری خواهی به معنای دشمنی با استبداد سلطنتی و به عبارت دیگر آزادیخواهی بود. اما پس از برقرار دموکراسی و در بسیاری از نظامهای سلطنتی اروپا جمهوری خواهی معنای رادیکال خود را از دست داد زیرا نظامهای سلطنتی نیر اکنون خاستگاه قدرت خود را خواست مردم می دانند نه اراده الهی. بعضی از محافظه کاران آمریکایی جمهوری را به معنای حکومت مشروطه، حکومت قانون و قانونی بودن حکومت به کار میبرند و دموکراسی را غوغاسالاری یا حکومت مردمان پست میدانند. از جمله بعضی تاکید میکنند که رژیم ایالات متحده آمریکا جمهوری است نه دموکراسی.
آشوری جمهوری جدید را به سه دسته تقسیم میکند. جمهوریهای دموکراتیک غربی که ریشههای تاریخی آنها به انقلابهای قرن هیجدهم و نوزدهم میرسد یا کشورهایی که این سنت را پس از آن کسب کردند. در این کشورها جمهوری با سنت آزادی حزبها و مطبوعات و اجتماعات همراه است. دومین نوع جمهوریها دولتهای هستند که رسما جمهوری نامیده میشوند اما در عمل رژیمهای نظامی و پلیسی بر آنها حاکم است برخی دولت های در آمریکای مرکزی، آسیا و آفریقا نماد این نوع از جمهوریها هستند. نوع سوم جمهوری هم جمهوریهای دموکراتیک توده است که در اروپا و آسیا شرقی دیده میشوند. ر این نوع از جمهوری ها به مسئله آزادی ها چندان توجه نمی شود. بنابراین حکومت جمهوری لزوما حکومت لیبرال و یا دموکراتیک نیست بلکه غیرمورثی بودن ریاست حکومت و پیگیری منافع عمومی جامعه میتواند به یک حکومت خصلت جمهوری بودن ببخشد. البته حکومت جمهوری میتواند به سمت حکومت لیبرال و دموکرات هم حرکت کند که لازمه این مسئله توجه به آزادیهای فردی و اجتماعی در سطح جامعه است. برخیها هم جمهوری را قالب و دموکراسی و لیبرالیسم را محتوا حکومتهای جدید دانستهاند.
*س_برچسبها_س*