جنگ علیه یمن؛ آیا در ایستگاه آخر است؟
شاید بتوان گفت واداشتن منصورهادی به استعفا، هزینهای بود که عربستان برای ملایم کردن فضا میان ریاض و ابوظبی از یکسو و عربستان و نیروهای جنوب از سوی دیگر پرداخت نمود.
به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
تحولات یمن از «شرایط ویژه»ای خبر میدهد. رژیم سعودی در هفتمین سالگرد و آغاز هشتمین سال جنگ علیه مردم مظلوم یمن، آتشبس دوماههای را اعلام کرد و کمی پس از آن «منصورهادی» را وادار کرد تا قدرتی که نداشت به شورای ریاستجمهوری واگذار نماید. در عین حال این رژیم یک هفته پس از اعلام آتشبس، بارها آن را نقض کرده است!
درخصوص این تحولات و افق آن نکات زیر وجود دارد:
1 پیش از اعلام آتشبس از سوی سعودیها، دولت یمن پس از انجام یک سلسله عملیات نظامی موفق علیه تأسیسات سعودی، به خصوص تأسیسات نفتی در جده و چند نقطه دیگر، آتشبس یک طرفهای را اعلام کرد. از این رو میتوان گفت هر دو طرف در تلاش بودند تا در سالگرد جنگ گرایش خود را به پایان مخاصمه اعلام نمایند. انصارالله به عنوان بازوی قدرتمند نظامی دولت یمن، با ضربات سنگین به تأسیسات و زیرساختهای سعودی که بعضی برآوردها از یک میلیارد دلار خسارت خبر میدهند ثابت کرد، اعلام آتشبس آن، از سر ضعف نیست.
کما اینکه این ضربات آنقدر شدید بودند که شورای امنیت سازمان ملل وارد عمل شد و قطعنامه جدیدی علیه مردم مظلوم یمن صادر نمود. این در حالی بود که اعلام آتشبس از سوی سعودی پس از دریافت ضربات سنگین یمنیها، نشانه ضعف میباشد به همین جهت میتوان به آتشبس اعلام شده از سوی یمنیها اعتماد کرد چرا که از موضع ابتکار میباشد و به آتشبس سعودی اعتباری نیست چرا که هر وقت احساس قدرت کند، آن را میشکند.
کمااینکه پیش از این هم سعودیها پس از دریافت ضربات سنگین، دعوت به آتش بس را قبول کردهاند اما کمی بعد و در پی دریافت وعدههایی آن را شکستهاند. با این وصف نمیتوان گفت این آتشبس پایدار میماند هر چند میتوان گفت آتشبس، ضرورت قطعی جنگ سعودی علیه یمن میباشد.
2 طی ماههای گذشته و پس از آنکه آزادسازی مأرب به دست دولت یمن قطعی گردید، سعودیها فشار اقتصادی بسیار شدیدی را به مردم یمن وارد کردند تا جایی که قیمت بنزین به چهار برابر گرانترین زمان خود یعنی هر دبه (20 لیتر) به 40000 ریال یمن رسید. در حالی که پیش از این و در گرانترین زمان، قیمت هر دبه 10000 ریال بود. از سوی دیگر رژیم سعودی با یک ترفند جنایتکارانه مواد غذایی محدودی که وجود داشت را با قیمت بالاتر از بازار یمن جمع کرد تا اساساً برای مردم امکان تهیه مایحتاج فراهم نباشد.
یمن در اوج این فشارها، سه عملیات شکست حصر انجام داد که مهمترین آن عملیات جده بود و پس از آن بود که سعودیها از غرب خواستند به صورت جدی علیه دولت یمن وارد عمل شود.
به همین جهت برخلاف موارد قبل، خود سعودیها خبر انهدام تأسیسات جده را به طور مکرر منتشر کردند؛ اما غربیها به جز یک مانور سیاسی کار عمدهای انجام ندادند و واقعیت هم این است که از آمریکا، فرانسه و انگلیس هم بیش از آنچه تاکنون انجام دادهاند، کار دیگری علیه مقاومت یمن برنمیآید.
لذا آتش بس سعودی در این فضا رنگ و بوی یأس هم داشت. این آتشبس مورد استقبال دبیرکل سازمان ملل قرار گرفت و فراتر از آن بر ضرورت پایان دادن به این جنگ تأکید کرد.
اگرچه این جنگ را میتوان یکی از مصادیق بارز «جنگ فراموششده» دانست، اما از آنجا که ضلع اصلی این جنگ، متحد غرب است، در حال پیدا کردن راهحلی است کهگریبان سعودی در این جنگ رها گردد.
سعودیها اخیراً در حل و فصل جنگ روی محوریت شورای همکاری خلیجفارس تأکید کردند اما اظهارات مقامات عمان و تأکید آنان بر اینکه انصارالله را نمیتوان نادیده گرفت و مخالفت این کشور با تروریستی خواندن انصارالله و مواضع قطر نشان میدهد، آنگونه که سعودیها ادعا میکنند، شورای همکاری وضع یکپارچهای به نفع سعودی ندارد.
ضمن آنکه شورای همکاری خلیجفارس در پرونده یمن امتحان خود را داده است. طرح شورای همکاری خلیجفارس، منجر به روی کار آمدن منصورهادی به جای علی عبدالله صالح شد و حکومت عبدربه بیش از یک سال دوام نیاورد. بنابراین حتی اگر شورا در درون خود به توافق دست پیدا نماید این توافق لزوماً مورد قبول طرف یمنی قرار نمیگیرد.
3 شواهد و قرائن بیانگر آن است که اعلام آتشبس از سوی سعودی، بقیه طرفهای همپیمان در جنگ را نارحت نموده است البته نه به این معنا که آنان با اصل برقراری آتش بس مخالف باشند.
عربستان با شورای انتقالی جنوب و امارات که عملاً پشتیبان خارجی آن است، برای برقراری آتشبس مشورت نکرده است و لذا در بین همپیمانان ائتلاف این زمزمه وجود دارد که بن سلمان برای متوقف کردن حملات به تأسیسات عربستان، به صورت شتابزده و بدون ارزیابی ابعاد، آثار و نتایج، آتشبس را اعلام کرده و این در حالی است که عمده نیروهایی که در روی زمین در مقابل رزمندگان یمن قرار دارند، وابسته به عربستان نیستند.
آنان هم اینک میگویند ما تلفات میدهیم و عربستان تعیین سیاست میکند.
شاید بتوان گفت واداشتن منصورهادی به استعفا، هزینهای بود که عربستان برای ملایم کردن فضا میان ریاض و ابوظبی از یکسو و عربستان و نیروهای جنوب از سوی دیگر پرداخت نمود. این البته هزینهای است که امارات و شورای عدن آن را ناچیز میشمارند.
4 میتوان گفت افق تحولات یمن تا حدی روشنتر شده است. اینک دو هفته از آغاز هشتمین سال جنگی که عربستان مدعی بود ظرف دو تا چهار هفته، آن را به نتیجه مطلوب خود میرساند، گذشته است.
آن نیرویی که ارتش عربستان آن را ناچیز به حساب میآورد اینک به یک نیروی قوی تبدیل گردیده و میتواند همزمان در چند جبهه بجنگد؛ جنگ علیه مزدوران داخلی و خارجی، جنگ علیه رژیم متجاوز سعودی و جنگ علیه نیروهای امارات. این به آن معناست که سیاست بهکارگیری جنگ برای طرف سعودی کارآیی نداشته و به ضدخود تبدیل شده است. در همان حال طرف یمنی، اگرچه هزینهها و آلام زیادی هم داشته ولی به دلیل آنکه این هزینهها در دفاع از وطن بوده، مورد پذیرش میباشد.
امروز ملت یمن به یک ارتش توانمند و یک نیروی جدید دست پیدا کرده و در زمینه تکنولوژیهای نظامی هم موقعیتهای زیادی به دست آورده است.
بر این اساس روزی که جنگ به پایان برسد، تا سالهای متمادی مردم یمن با دستاوردهای جنگ زندگی خواهند کرد. اما وضع طرفهای مقابل آنان، روز بعد از پایان جنگ شباهتی با روز پیش از آغاز جنگ ندارند. این جنگ لااقل نیمی از ذخایر مالی عربستان را بلعیده است. تأسیسات سعودی که طی بیش از 70 سال هیچگاه مورد حمله قرار نگرفته بود، اینک امنیت آن در وضعیت شکننده قرار گرفته است.
اعتماد دنیا به توانمندی عربستان در اداره جنگی که یکطرف آن جریان مقاومت باشد، از دست رفته است. مردم یمن نسبت به عربستان وضعیتی شبیه مردم پاکستان نسبت به هند پیدا کرده و این جنگ میان آنان خصومتی پدید آورده که میتواند چاشنی هر درگیری در آینده باشد. در این جنگ در حالی تأسیسات جنوب و غرب عربستان مورد تهاجم قرار گرفتند که به انواعی از سیستمهای دفاعی مثل پاتریوت مجهز بودند.
بنابراین از فردای جنگ، عربستان ناگزیر است فکری برای انتقال این تأسیسات به عمق سرزمین خود بکند. اما آیا پهپادهای مهاجم انصارالله به طور واقعی عمقی برای عربستان باقی گذاشته است؟
چشمانداز این جنگ هر چه باشد، برای طرف سعودی روشن نخواهد بود. مدت زمان مدیدی باید بگذرد تا روابط دولتها در ریاض و صنعا بتواند به وضع عادی بازگردد. عربستان پیش از جنگ نه تنها مرزهای امنی داشت، بلکه در همه شئون یمن هم دخالت میکرد. اما اینک بیش از ششصد کیلومتر از مرز آن در معرض حوادث غیرقابل پیشبینی قرار گرفته و امنیت از آن رخت بربسته است.
هزینه نگهداری این مرز اینک و در دوره صلح خیلی بالا رفته است. موضوع مهم دیگر تغییر ژئوپلیتیک این حوزه پس از پایان جنگ است. ترکیبهای یمن و انصارالله، دریای سرخ و انصارالله، باب المندب و انصارالله، صادرات نفت و انصارالله برای چندین دهه تفکیکناپذیر خواهند بود.