جواد امام: بعید میدانم کسی از نتیجه این انتخابات ذوقزده شود / عبدی: اکثریت اصلاح طلبان «فرصتطلب» و «ساده لوح» هستند
روزنامه اعتماد، جریان اصلاح طلب را جماعتی پیر، فاقد شجاعت، بسته، خسته، ناتوان، ساده لوح، فرصت طلب، حراف و فاقد راهبرد معرفی کرده است.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
******
** جواد امام: بعید میدانم کسی از نتیجه این انتخابات ذوق زده شود
«جواد امام» معاون وزیر نیرو در دولت اصلاحات و از دستگیرشدگان فتنه 88 (عضو ستاد میرحسین موسوی) و عضو حزب منحله سازمان مجاهدین انقلاب در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «اصلاحطلبان خیلی وقت است که از قدرت رانده شدهاند. به هر حال این انتخابات هم نتایجش از پیش مشخص بود و ما هم شگفت زده نشدیم. بعید هم میدانم کسی بتواند خیلی ذوق زده شود. اما خوب است که اصلاحطلبان در این دوران بیشتر به خودشان بیایند و ارتباطات بهتری با جامعه برقرار کنند و به سمت آسیب شناسی و ارتباط بیشتر با جامعه حرکت کنند. همچنین با توجه به شعارهایی که دوستان کاندیدای پیروز دادند، بهترین فرصت است که به دنبال مطالبهگری تحقق این شعارها و وعدهها باشیم».
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه گفت: «اصلاحطلبان در واقع هیچ کاری نمیتوانستند انجام دهند اما با این وجود تلاش کردند تا آنجایی که میشود، به سمت آن روزنهای که میتواند در تداوم جمهوریت نظام و صندوق رای وجود داشته باشد، حرکت کنند... در نتایج این دوره هیچ اتفاق ویژهای نیفتاده است که ما آن را یک پیروزی محسوب کنیم همچنین اینکه عدم حضور مردم و آرای باطله، اکثریت آرا را تشکیل داده است. امیدوارم این پیام را آقای رییسی و حکومت به درستی دریافت کنند و در جهت ترمیم و پیوند دوباره مردم با نظام شرایطی را فراهم کنند که آسیبهایمان کم شود».
وقتی به پرونده هایی همچون «حقوق های نجومی»، «فساد 15 هزارمیلیارد تومانی صندوق ذخیره فرهنگیان»، «خسارت بیش از 20 میلیارد دلاری ارز 4200 تومانی (دلار جهانگیری)»، «خسارت حدود 53 میلیارد دلاری کرسنت»، «خسارت حدود 150 هزارمیلیارد تومانی حذف کارت سوخت»، «خسارت چند ده میلیون دلاری قرارداد توتال»، «سیب و گلابی های برجام» و... نگاه می کنیم، نتایج حضور اصلاح طلبان در قدرت را با تمام وجود احساس می کنیم.
اصلاح طلبان پیش از این در آزمون جمهوریت نیز مردود شده اند. در سال 88 فعالین اصلاح طلب و از جمله جواد امام، با دروغ تقلب، «جشن مشارکت 85 درصدی» را به «آشوب و اغتشاش خیابانی» بدل کرده و قطعنامه 1929 را به مردم ایران تحمیل کرد. اینجا بود که ثابت شد که افراطیون اصلاح طلب نه اعتقادی به انتخابات و جمهوریت دارند و نه مشارکت حداکثری برای آنها از کوچک ترین اهمیتی برخوردار است.
اصلاح طلبان در مسئله حقوق زنان نیز بارها مردود شده اند، از «پرونده قتل همسر دوم نجفی» و قهرمان سازی از «قاتل یک زن» تا اظهارات شرم آور و توهین آمیز از جمله «باید زنان کارتن خواب را عقیم کرد»! و «اگر زنان به تماشای بازی مردان نروند دچار بیماری های روحی و روانی می شوند»! و «زنان باید به عنوان تماشاچی به استادیوم بروند تا هم فحش بخورند و هم فحش بدهند»! و...
«ژنرال های خودخوانده» و «آقازاده های گردن کلفت»، بخش جدایی ناپذیر رفتار اصلاح طلبان است. این دو ویژگی، توأمان دو مقوله «شایسته سالاری» و «جوانگرایی و اعتماد به جوانان» را به حاشیه می برد.
این جماعت حداقل در 8 سال اخیر قوه مجریه را با امکانات و اختیارات بسیار گسترده در اختیار داشت. اما دلار 3 هزارتومانی را تحویل گرفت و دلار 24 هزارتومانی تحویل داد؛ 6 برابر شدن قیمت مسکن، افزایش نجومی قیمت خودرو، صف های طولانی خرید مرغ، نایاب شدن روغن خوراکی و... تنها بخش کوچکی از کارنامه ضعیف و غیرقابل دفاع اصلاح طلبان در 8 سال اخیر است.
با این وجود، افراطیون اصلاح طلب به جهت «پررویی نجومی»، مرتب به مردم دهن کجی کرده و حضور هم وطنانمان در پای صندوق های رأی را تحقیر کرده و به ملت و منتخب ملت توهین می کند.
از بانیان فتنه 88 و حامیان قاتل یک زن و بانیان سلفی حقارت و حامیان مدیران نجومی بگیر، انتظاری بیش از این نیست. افراطیون اصلاح طلب به شورش و توهین علیه جمهوریت عادت دارند.
** عبدی: اکثریت اصلاح طلبان «فرصت طلب» و «ساده لوح» هستند
«عباس عبدی» فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «اصلاحات و تکنیسین های سیاسی» نوشت: «مردم ایران به دلایل تاریخی و تجربه صد ساله خود و نیز وضعیت منطقه اطمینان دارند که اصلاحات به عنوان کمهزینهترین شیوه تغییر و بهبود با فاصله بسیار زیادی بهتر از هر روش دیگری است. ولی این امر به معنای آن نیست که اصلاحات را معادل اصلاحطلبان به عنوان یک گروه اسم و رسمدار بشناسند. کسانی که به طور کامل آگاهانه یا ناآگاهانه اسیر تکنسین و کارپردازهای سیاسی شدهاند و رهبری اصلاحات را از مجموعه ایدهپرداز و افراد دارای اعتماد به نفسی که درک درستی از سیاست داشته باشند به تکنسینهای سیاسی تبدیل کرده است به طوری که هر 4 سال یک بار فیل آنان یاد هندوستان میافتد و با شیوههای نخنما وارد میدان سیاست میشوند و غیرمسوولانه یکهتازی میکنند و نتیجه آن همین وضعیتی است که در 28 خرداد دیدیم».
عبدی در ادامه نوشت: «اصلاحطلبان را چه میشود؟ خیلی خلاصه. در سطح نظری، عدول از اصول اساسی اصلاحطلبی و نداشتن راهبرد است... در سطح تشکیلاتی تبدیل شدن به جمعهای نسبتا بسته، پیر، خسته و ناتوان و در سطح عملی، آلوده شدن به جریان فرصتطلبی و باری به هر جهت و از این ستون تا آن ستون فرج است و بالاخره در سطح فردی، غلبه کارگزاری و کارپردازی و در یک کلام تکنیسینی سیاسی بر مفهوم واقعی و متعهدانه سیاست است».
این فعال سیاسی اصلاح طلب تصریح کرد: «بد نیست که نگاهی به ویژگیهای یک تکنیسین بیندازیم. تکنیسین سیاسی خیلی پیش از آنکه فکر کند، حرف میزند. چنان وارد جزییات میشود که مخاطب را از دیدن کلیات غافل میکند. برای تکنیسین سیاسی جزییات همان کلیات است و چیزی جز جزییات وجود ندارد. تکنیسین سیاسی بسیار سادهلوح است در عین حال خود را هوشمند تصور میکند... تکنیسین سیاسی همه چیز را ابزاری در خدمت امر تکنیکی میبیند... تکنیسین سیاسی راهبرد ندارد... تکنیسین سیاسی فاقد شجاعت و صراحت است».
عبدی در ادامه نوشت: «تکنیسینهای سیاسی اقتضایی سخن میگویند، گاه میگویند برای جلوگیری از انتخاب نامزد حکومت بیاییم نامزد دیگری را انتخاب کنیم، بعد که میبینند این شعار پوچ است، میگویند برای دفاع از جمهوریت! بیاییم پای صندوق. میخواهند توفان در فنجان چای را به عنوان زلزله سیاسی قالب کنند. اصلاحات جز متمایز کردن خود از راه و روش تکنیسینهای سیاسی چاره دیگری ندارد ولی متاسفانه آنان اکثریت قاطع این جبهه هستند پس بعید است، چاقو دسته خود را ببرد. آنان که خودشان مساله هستند، قادر به ارائه راهبرد برای حل مساله نیستند».
عباس عبدی در این یادداشت، جریان اصلاح طلب را جماعتی پیر، فاقد شجاعت، بسته، خسته، ناتوان، ساده لوح، فرصت طلب، حراف و فاقد راهبرد معرفی کرده است.
در روزهای گذشته «صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی نوشته بود: «پس از براندازان... دومین و بزرگترین بازنده انتخابات 28خرداد اصلاحطلبان بودند... دوونیم میلیون رأی برای آقای همتی در حقیقت تیر خلاصی در شقیقه اصلاحطلبان بعد از 24 سال حیات سیاسیشان بود. در بدبینانهترین حالت دستکم 10 میلیون و در خوشبینانهترین حالت حتی رفتن به دور دوم را اصلاحطلبان برای نامزدشان پیشبینی کرده بودند؛ اما شکست آنان بهمراتب سنگینتر از دیگران بود».
جریان اصلاح طلب در انتخابات اخیر ریاست جمهوری کلیدواژه «زدن زیر میز» را جایگزین «تکرار می کنم» کرد. بر همین اساس خاتمی و کروبی و تاجزاده و خانواده هاشمی و حزب اتحاد ملت و کارگزاران و دیگر فعالین و احزاب اصلاح طلب و رسانه های مکتوب و مجازی این طیف با تبلیغات فراوان و گسترده، پشت همتی ایستادند اما با پاسخ منفی مردم مواجه شدند.
**کارنامه ضعیف، بی برنامگی و سیاسی کاری، عوامل شکست اصلاح طلبان
روزنامه شرق در مطلبی نوشت: «در انتخابات ریاستجمهوری که جمعه 28 خرداد برگزار شد و ابراهیم رئیسی به ریاستجمهوری انتخاب شد، اصلاحطلبان به رقیب نباختند بلکه به خودشان باختند؛ چراکه در سالهای گذشته سرمایه انباشتهای که پس از دوم خرداد در انبان اصلاحطلبان جمع شده بود، به مرور در انتخاباتهای مجلس شورای اسلامی، ریاستجمهوری و شورای شهر و روستا مصرف شده بود، بدون آنکه وقتی اصلاحطلبان سخاوتمندانه دست در انبان کردند و از موجودی سرمایه اجتماعی خودشان استفاده کردند به این فکر باشند که جای آن را پر کنند»
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «سرمایه چه مادی و چه معنوی همیشگی و ثابت نیست، بلکه در طول زمان قابلیت کاهش و افزایش دارد که در مورد اصلاحطلبان با کاهش مواجه شد. از سوی دیگر، آنچه امروز جریان اصلاحطلبی را به محاق برده، نهتنها عملکرد ضعیف آنها در مواجهه با مشکلات و معضلات اجتماعی بوده بلکه شامل بیاعتنایی آنها به خواست و مطالبات جامعه در ادوار قدرتشان بود».
روزنامه شرق تصریح کرد: «تا جایی که چندان برنامه جامع و مدونی برای پیادهسازی و اجرای خواست مردم نداشتند و به تبع آن از سیستمی جامعنگر و جامعهپسند که محتوایی به واقع اصلاحی داشته و در زندگی روزمره مردم تأثیر بسزایی داشته باشد، به دور بودند و در گعدههای سیاسی خویش اغلب به اولویتهای حزبی میاندیشیدند».
روزنامه اعتماد نیز با اشاره به حمایت بزرگان اصلاح طلب از همتی نوشت: «مردم بازیچه ما نیستند که به هرکس اشارهای بکنیم سیل جمعیت به سویش روان شود... اینها همه مقدمه صدها سخن دردناک است که باید به خودمان بگوییم و اگر لازم شد تن به جراحی بدهیم چرا که این دنیا با کسی تعارف ندارد و اندکی تاخیر در درمان ممکن است بدرود حیات را رقم بزند».
اصلاح طلبان در 8 سال اخیر علیرغم در اختیار داشتن دولت، هیچ برنامه ای برای مسکن مردم، ازدواج جوانان، مدیریت بازار بورس، مدیریت بازار دلار، مدیریت نقدینگی، بازار خودرو، حمایت از تولید، اشتغال و مبارزه با فساد نداشتند.
در مجموع، کارنامه ضعیف، بی برنامگی و سیاسی کاری، از عوامل اصلی شکست اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری 1400 بود.
«محمدرضا تاجیک» فعال سیاسی اصلاح طلب در ماههای گذشته در توصیف نسبت جریان اصلاح طلب با وضع موجود، گفته بود: «وضعیت جریان اصلاحطلبان درست مثل داستانی است که یک افسر آلمانی در یک نمایشگاه نقاشی جلوی یک تابلو میایستد، چون یک خشونت مدرن را در تابلو میبیند، نقاش را صدا میزند و میگوید این کار شماست؟ نقاش با متانت میگوید خیر کار شماست».
طیف اصلاح طلب بانی اصلی وضع موجود است اما هیچگاه درباره این مسئله صادقانه برخورد نکرد و از یکسو درغ «اختیارات محدود رئیس جمهور» را مطرح کرد و از سوی دیگر تلاش کرد تا حد امکان سفره خود را در زنگ حساب از دولت جدا کند.
این رفتار بی مسئولانه موجب گلایه مندی مردم و افت شدید پایگاه اجتماعی اصلاحات شد.