حمله روسیه به اوکراین فقط متاثر از تحرکات ناتو نبود
رفتار فعلی روسیه فقط متاثر از تحرکات ناتو نبوده و یک بازی قدیمی نمیتواند همه انگیزه برای جنگهای خطرناک و پرهزینهای مثل حمله به اوکراین باشد.
دکتر کیومرث یزدانپناه، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه تهران در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: حمله اخیر روسیه به اوکراین، چالش بزرگی در نظم جهانی است که نکات فراوانی را میتوان به عنوان دلیل و چرایی این جنگ ویرانگر برشمرد که هر کدام از منظر خاص خود نیاز به پردازش و تجزیه و تحلیل دارد و به نظر نگارنده نباید از هیچکدام آنها غفلت کرد.
اما چند نکته اساسی از نگاه ژئوپلیتیکی هم در این اقدام نظامی بیرحمانه روسیه نهفته است که باید به آنها توجه کرد:
1. حمله به شبه جزیره کریمه در سال 2014 و الحاق آن به خاک روسیه توسط پوتین یک آغاز مبهم در سیاست جهانی بود که رقبای حوزه آتلانتیک نسبت به درک عمیق آن اتفاق به عنوان سرآغاز تلاشهای روسیه برای تجدیدنظر در نظم ژئوپلیتیکی پس از جنگ سرد، غفلت کردند.
2. عدم درک وجه تمایزات ژئوپلیتیکی اقدام آهنین پوتین در شبه جزیره کریمه توسط رقیب سنتی یعنی آمریکا و تشبیه بیمورد آن با اقدامات هیتلر در قبل از جنگ جهانی دوم، باعث عدم درک رخدادهای ژئوپلیتیکی بعدی شد و پیشبینی دقیقتر این رخدادها را برای رقبای غربی از دسترس خارج کرد. این در حالی است که اقدامات ولادیمیر پوتین طی 14 سال اخیر، نشان از وقوع احتمالی یک رنسانس ژئوپلیتیکی جدید دارد که خیلی بیشتر از اینها باید جدی گرفته میشد. هرچند به نظر میآید فرایندهای مربوط به وقوع ابعادی از این رنسانس ژئوپلیتیکی که بخش قابل توجهی از آسیای باختری را هم دربرمیگیرد، اساسا اجتنابناپذیر شده است.
3. بیتوجهی روسیه به همه هشدارهای جهانی و حمله نظامی بیسابقه به اوکراین، تردیدهای نظم جهانی را به شدت افزایش داده و به نظر یا نظم جهانی به زودی محو میشود یا برای مدعیانی مثل آمریکا که همچنان اصرار به روند فعلی دارند، بسیار پرهزینه خواهد شد.
4. خرد غالب جهانی معتقد است که ژئوپلیتیک قدرت و ایجاد تعادل در رفتار و توازن ژئوپلیتیکی در برابر قدرتهای غربی و مشخصا ناتو، بازی ذهنی و رفتاری پوتین است. اما یک نکته مغفول میماند؛ تنهایی روسیه در برابر جبهه پرفشار آتلانتیک. سادهانگاری ابعاد رفتاری روسیه از سوی غرب، درک تحولات اخیر را سخت کرده است، زیرا روسیه نمیتواند روی کمک هیچ کشوری در دنیا حساب باز کند. اساسا روسیه فعلی فاقد متحد ژئوپلیتیکی است.
5. جنگ اوکراین نشان داد با وجود نارضایتیهای عمیق فرهنگی و افتراقهای ژئوپلیتیکی در جغرافیای وسیع روسیه، عواملی در این کشور وجود دارد که پوتین را ترغیب میکند در این شرایط سخت، دست به اقدامات وسیع در خارج از مرزهای روسیه بزند. این شاید همان انگیزه خفته روسهاست که تصور میکنند همچنان باید در صدر جدول قدرتهای جهانی باشند یا مقام دومی خود را تثبیتشده بدانند. چنانچه اگر به مسکو و دیگر شهرهای بزرگ روسیه سفر کرده باشید، باید از استفاده افراطی از زبان روسی در انظار عمومی و پرهیز از کاربرد زبان بینالمللی در این کشور، متوجه این انگیزه ذاتی فرهنگی در میان روسها شده باشید.
6. حمله به اوکراین نشان داد که اقدامات روسیه صرفا متاثر از ساختار ژئوپلیتیک قدیمی، مبتنی بر ترس سنتی از رقبا نیست، بلکه بیشتر متاثر از ژئوپلیتیک هویت جدید روسی شکل می گیرد. دورنمای هویت جدید روسی به ابزاری تحلیلی در سیاست خارجی روسیه تبدیل شده است.
7. گفتمان پیرامون هویت جدید روسی به ویژه در رابطه با حمله نظامی به اوکراین و احتمالا دیگر کشورهای بدون حصار در برابر روسیه، راهبرد کوتاه مدت روسیه در سیاست خارجی این کشور خواهد بود، گرچه ممکن است برای منافع بلندمدت روسها مخرب و شکننده باشد.
نکات فوق بخشی از اهمیت ژئوپلیتیکی رفتارهای سفت و سخت روسیه از 2008 میلادی تا به امروز بود که ممکن است روسها تا 2030 به صورت نامنظم و متناوب همین سیاست و واکنشهای مبتنی بر مشت آهنین را ادامه دهند.
در باب این موضوع میتوان مطالب تحلیلی گستردهتری نوشت، ولی در این مطلب کوتاه میخواهم بگویم که رفتار فعلی روسیه فقط متاثر از تحرکات ناتو نبوده و یک بازی قدیمی نمیتواند همه انگیزه برای جنگهای خطرناک و پرهزینهای مثل حمله به اوکراین باشد، بلکه تمایلات مربوط به بازاحیایی ژئوپلیتیکی روسیه در نظم جدید جهانی، دلیل اصلی پذیرش ریسکهای خطرناک پوتین در سیاست خارجی تهاجمی این سیاستمدار اقتدارگرا میباشد.
انتهای پیام