خدمترسانی 24ساعته جهادیها در همسایگی متروپل / وقتی موکب امام رضاییها، قوت قلب امدادگران و خانوادههای داغدار میشود
گروه جامعه خبرگزاری فارس - مریم شریفی؛ از روزی که آن ساختمان بلندبالا آوار شد روی آرزوهای 43 نفر و خانوادههایشان، دو هفته میگذرد. حالا دیگر از آن ازدحام و هیاهوی اولیه در اطراف ویرانههای ساختمان متروپل خبری نیست و حتی هیجان و حرارت رسانهها برای کشف لایههای پنهان این ماجرا هم فروکش کرده. اما آنچه تغییر نکرده، هموغم و دغدغه و حس مسئولیت نیروهای امدادی برای یافتن و خارج کردن پیکرهای باقیمانده از زیر آوار است؛ حتی اگر دیگر گزارشی با موضوع مفقودی وجود نداشته باشد. اما یک گروه دیگر هم در تمام این روزهای پرالتهاب در کنار امدادگران در متن حادثه متروپل حضور داشتهاند و به سهم خود برای کاهش بار این غم تلاش کردهاند. نیروهای جهادی این بار هم از ابتدای بحران در میدان حاضر شدند و با خدمترسانیهای داوطلبانه و پشتیبانی صمیمانهشان، سنگ صبور نیروهای امدادی خط مقدم و خانوادههای مصیبتدیده بودند.
یکی از مجموعههای جهادی که به صورت منظم و منسجم در این میدان حضور پیدا کردهاند، جمعیت امام رضاییهاست. آنهایی که در این دو هفته پرماجرا گذرشان به خیابان امیری و محدوده غمزده ساختمان متروپل افتاده، حتماً آن موکب کوچک اما باصفا را دیدهاند که به همت نیروهای داوطلبش، 24 ساعته در خدمت نیروهای امدادی است تا یک لحظه احساس تنهایی نکنند. با گفتوگوی ما با «علیرضا یاراحمدی»، مسئول سازمان امداد و کمکرسانی جمعیت امام رضاییها همراه باشید تا از زیباییهایی که زیر پوست این ماجرای غمانگیز جریان داشته، بیشتر باخبر شوید.
*در بحرانهایی مثل سیل و زلزله، حضور نیروهای جهادی در صحنه حادثه، قابل پیشبینی و حتی ضروری است و شکل و ابعاد خدمترسانی، کاملاً مشخص است. اما در حادثهای مثل ریزش ساختمان متروپل، ضرورت حضور جهادیها چطور تعریف و توجیه میشود؟
- ما در سازمان امداد و کمکرسانی جمعیت امام رضاییها با شعار «کنارتم هموطن»، حضور در صحنه تمام بحرانهای کشور را رسالت خودمان میدانیم. بنابراین وظیفه خود میدانیم هرکجا هموطنانمان دچار غم و مصیبت و آسیبی میشوند، به همراه داوطلبانمان و با حمایت و پشتیبانی مردم خیر حضور داشته باشیم و به آسیبدیدگان خدمترسانی کنیم. با همین نگاه، حدود ساعت 13 روز 2 خرداد که خبر ریزش ساختمان متروپل منتشر شد، تیم 4 نفری ما از تهران راهی آبادان شد و ساعت 7 صبح فردا در محل حادثه بودیم.
*به طور طبیعی، جنس امدادرسانی در زلزله کرمانشاه با سیل گلستان و جنس خدمترسانی در کرونا با حادثه متروپل، فرق دارد. وقتی به محدوده متروپل تخریبشده رسیدید، اولویت را با کدام شکل از امدادرسانی دیدید؟
- کاملاً درست است. هر حادثه، امدادرسانی مناسب خود را میطلبد. با توجه به محدودیت اطلاعرسانی درباره حادثه متروپل در ساعات اولیه که باعث شده بود مردم آنطور که باید از اتفاقات باخبر نباشند، ما اولویتمان را گذاشتیم روی ارائه یک «روایت صادق» از آنچه در متروپل اتفاق میافتد. یعنی در مقام کسی که در میدان حاضر است و اتفاقات را از نزدیک میبیند، حقیقت ماجرا را از طریق انتشار عکس و فیلم، صادقانه به اطلاع مردم برسانیم.
هدف ما این بود که مردم را از بیخبری در بیاوریم؛ هم درباره فعالیتهای امدادگران به آنها اطلاعرسانی کنیم، هم بگوییم در محل حادثه چه اتفاقاتی دارد میافتد و هم اگر کمکی نیاز است، به اطلاع آنها برسانیم. میخواستیم در میان آنهمه خبرسازیهای دروغ و انبوه شایعات بیاساسی که پخش میشد، یک روایت واقعی به مردم ارائه دهیم و بگوییم واقعیت میدان متروپل چیست. بهاینترتیب، از همان 7 صبح روز پس از حادثه که به خیابان امیری آبادان رسیدیم، از طریق استوریهایی که در صفحه امام رضاییها میگذاشتیم، فعالیت اطلاعرسانی میدانی را شروع کردیم و با بازخوردهایی که از مخاطبان میگرفتیم، دیدیم که چقدر به این روایتگری نیاز است. در قدم بعد، ارزیابی کردیم که چه کاری از دست نیروهای مردمی و جهادی در چنین شرایطی برمیآید. قطعاً آنچه اهالی جمیعت امام رضاییها به آن معتقد و متعهد هستند، این است که هرگز در کار غیرتخصصی خودشان ورود نخواهند کرد...
*نتیجه چه بود؟ از نگاه یک گروه جهادی، در شرایط بعد از فاجعه متروپل، فضا برای ارائه چه خدمتی فراهم بود؟
- خب، اصلیترین اتفاقی که در محل حادثه در جریان بود، کار آواربرداری و حضور در متن حادثه برای کمک به حادثهدیدگان بود که یک کار کاملاً تخصصی به حساب میآمد. با توجه به اینکه نیروهای هلال احمر، آتشنشانی و اورژانس برای این منظور در محل حضور داشتند، نیازی به مداخله نیروهای غیرمتخصص و حضور افراد متفرقه نبود. اتفاقاً یکی از کارهای ما هم اطلاعرسانی در همین زمینه به مردم بود و به آنها میگفتیم نیروهای متخصص امدادی در صحنه حضور دارند و هیچ کمبودی در عرصه امدادرسانی به حادثهدیدگان متروپل وجود ندارد.
از روز دوم که حدود دو هزار نفر نیروی امدادی و خدماتی از آتشنشانی و هلال احمر و اورژانس گرفته تا نیروهای پلیس و یگان ویژه در محدوه ساختمان متروپل مستقر شدند و در آن هوای بسیار گرم شروع به کار کردند، با خودمان گفتیم پشتیبانی از این نیروهای خط مقدم، همان رسالت و وظیفه ماست. همین که بتوانیم در آن دمای بالای 45 درجه، آب خنک به دست این نیروها برسانیم، اتفاق خوبی خواهد بود. فقط هم امدادگران نبودند. خانوادههایی که عزیزانشان زیر آوار متروپل مانده بودند و چشمانتظار و با حال پریشان در اطراف ساختمان تجمع کرده بودند هم، به همراهی و دلداری و حمایتهای ساده اما ضروری از همین جنس نیاز داشتند. اینطور بود که تصمیم گرفتیم موکب خدمترسانی جمعیت امام رضاییها را در نزدیکی محل حادثه برپا کنیم.
*بنابراین کاملاً با ارزیابی شرایط، وارد عمل شدید و تحتتاثیر شدت حادثه، بیمحابا کار را شروع نکردید...
- ببینید، روش کار برخی گروهها این است که به محض دریافت خبر حادثه (سیل، زلزله و...)، اولین کارشان این است که شماره حساب اعلام میکنند برای جمعآوری کمک. و بعد به منطقه میآیند. روش ما اما اینطور است که یک تیم از جمعیت در محل حادثه حضور پیدا میکند، شرایط منطقه را بهطور کامل ارزیابی میکند، با بومیها و نیروهای متخصص مشورت میکند و در نهایت تصمیم میگیرد در این بحران، در چه نقطهای باید قرار بگیریم. وقتی نوع خدمترسانیمان مشخص شد، برای جذب حمایتهای مردمی، شماره حساب اعلام میکنیم. همه این دقتها به این دلیل است که ما در مقابل آن حمایتی که مردم خیر از امام رضاییها میکنند، به لحاظ شرعی و اخلاقی مسئولیم و موظف هستیم کمکهای آنها را هدفمند هزینه کنیم.
*از برپایی موکب جمعیت امام رضاییها در نزدیکی ساختمان متروپل گفتید. بدون شک برپایی موکب خدمترسانی در آن شرایط و بدون مقدمه قبلی، جز با همکاری و همراهی خود اهالی آبادان امکانپذیر نبود. درست است؟
- دقیقاً همینطور است. این اتفاق با کمک رفقای آبادانی و جهادیهای بومی آن منطقه و همکاری مسئولان محلی، محقق شد. در روز دوم حادثه، موکب را در نقطه امنی که تعیین شد، برپا کردیم؛ این نکته مهمی است. در روند خدمترسانی در چنین میدانهای حساسی، برای ما اصل این است که خدای نکرده مخل کار امدادگران نباشیم. بنابراین اینجا هم تمام ملاحظات را رعایت کردیم تا موکب در محدودهای برپا شود که خللی در کار نیروهای امدادی ایجاد نکند و طوری باشد که ما بهاصطلاح در دست و پای آنها نباشیم. ضمن اینکه جایی باشد که دسترسی امدادگران به آن راحت باشد و هر وقت نیاز داشتند، بتوانند مراجعه کنند و گلویی تر کنند. بنابراین موکب امام رضاییها در همان خیابان امیری اما با فاصله مناسب از محل حادثه، در نقطه امنی برپا شد و داوطلبان آبادانی ما هم خیلی زود خودشان را برای خدمت در این موکب به محل رساندند.
یعنی اصلاً نیازی نبود فراخوان برای اعزام نیرو از تهران یا نقاط دیگر بزنیم. خواهران و برادران داوطلب آبادانی در اولین فرصت به ما ملحق شدند و آنقدر با علاقه و متعهدانه کار کردند که توانستیم از روز دوم تا همین امروز به صورت 24 ساعته به امدادگران حاضر در صحنه متروپل خدمترسانی کنیم. با توجه به اینکه نیروهای داوطلب سه شیفته در اینجا خدمت میکنند، در این مدت کار موکب حتی یک ساعت هم تعطیل نشده است.
*در این موکب، با چه خدماتی به نیروهای امدادی روحیه میدهید؟
- همه تلاش ما این است کمک کنیم امدادگرانی که در آن شرایط سخت و در گرمای شدید زحمت میکشند، برای لحظاتی گلویی تازه و قدری خستگی در کنند و برای ادامه کار، جانی تازه بگیرند. بنابراین با توجه به دمای بالای هوا در آبادان، علاوهبر آب خنک، نوشیدنیهایی مثل شربت آبلیمو و خاک شیر و میانوعدههایی مثل هندوانه، موز، پرتقال، کیک و... برای این عزیزان تدارک میبینیم و در زمانهای توقف کار یا تغییر شیفت، در میان عزیزان امدادگر توزیع میکنیم. البته ما اینجا هم تنها نماندیم.
برگرفته از صفحه husayn.baba125
این موکب ساده، کمکم پایگاهی شد برای متمرکز شدن محبتهای مردم. ما به پشتوانه کمکهای همیشگی مردم خیر به جمعیت امام رضاییها، نوشیدنیها و خوراکیها را تهیه میکردیم اما بهمرور، مردم عزیز آبادان هم که نگران همشهریان خود بودند و به محل حادثه میآمدند، به برکت نام امام رضا (ع) موکب ما را مورد لطف قرار میدادند. مثلاً آب و شربت و غذا میآوردند و میگفتند: «این نوشیدنیها و خوراکیها را برای قدردانی از امدادگران آوردهایم. شما که اینجا مستقر هستید، زحمت توزیعش را بکشید.» ما بابت این اعتماد، خدا را شاکریم. هموطنان عزیز ازآنجاکه کار سازمان امداد و کمکرسانی جمعیت امام رضاییها را در بحرانها دیدهاند، با ما غریبه نیستند. در تمام این سالها، هر جا که برای امدادرسانی در بحران ورود کردهایم، خیرین مردمی از ما حمایت کردهاند و ما به پشتوانه خود مردم در میدان بودهایم.
*شما از روز اول، بیواسطه شاهد فعالیت نیروهای امدادی در صحنه این حادثه دردناک بودید. برای ما و مخاطبان این گفتوگو از مشاهداتتان از روند امدادرسانی در متروپل بگویید.
- اینجا از همان ساعتهای اولیه که کار شروع شد و به صورت شبانهروزی ادامه پیدا کرد، همهچیز تحتتاثیر فداکاری نیروهای امدادی بوده. برای آنهایی که فقط تصاویر متروپل را دیدهاند، شاید سختی و خطرات کار در این فضا قابل درک نباشد. اما همینقدر بگویم که هرکس وارد صحنه امدادرسانی به حادثهدیدگان متروپل شده، درواقع از جان گذشته بوده. چرا؟ چون آن قسمتهای تخریبنشده برج متروپل، کار را واقعاً برای نیروهای امدادی سخت کرده. یکی ازدلایل اصلی کندی کار در مراحل اولیه هم، همین ماجرا بود. در تمام این 2 هفته، بقایای این سازه بلند هر لحظه ممکن بود فرو بریزد و فاجعه دیگری به وجود بیاید.
حتی نیروهایی که از آتشنشانی تهران برای کمک آمده بودند ازجمله آقای جلال ملکی که ما در موکب در خدمتشان بودیم، اعلام میکردند عملیات آواربرداری و نجات حادثهدیدگان متروپل، سختتر و پیچیدهتر از عملیات پلاسکوست. بنابراین لازم بود ابتدا استحکامسازی در قسمتهای باقیمانده ساختمان متروپل صورت بگیرد تا سلامت نیروها تأمین شود. با جمیع این ملاحظات، هر بینندهای تأیید میکند امدادگرانی که زیر این ساختمان عظیم نیمه مخروبه مشغول کارند، همگی واقعاً خالصانه در میدان هستند و به قیمت جانشان، عملیات بیرون آوردن پیکرهای حادثهدیدگان را اجرا کرده و میکنند.
برگرفته از صفحه dakhmeh_design
*اینها همان زیباییهایی است که در دل حوادث غمانگیزی مانند ریزش ساختمان متروپل وجود دارد و شاید هیچ دوربینی آنها را ثبت نکند...
- بله. خالی از لطف نیست یکی از این اتفاقات زیبا و در عین حال تکاندهنده که خیلی در ذهن من ماند را برایتان بازگو کنم. روز دوم یا سوم حادثه بود که برای ایمنسازی بقایای برج، تصمیم گرفته شد تا جایی که امکان دارد، ساختمان سبک شود تا از ریزش احتمالی آن جلوگیری شود. بنابراین قرار شد 3 چیلر 60 تنی که در فضای پشت بام برج بود، به پایین انتقال داده شود تا وزن ساختمان کم شود. اما چطور؟ هر حرکتی روی این ساختمان نیمهمخروبه ناپایدار میتوانست فاجعه به بار بیاورد. باید بودید و میدیدید نیروهای امدادی چطور برای انجام این کار فوقالعاده حساس و خطرناک، داوطلب میشدند. ما شاهد بودیم نیروها چطور به مافوقشان اصرار میکردند که: «آقا اجازه بدید ما بریم. ما آمادهایم»...
همه میدانستند رفتن روی آن پشتبام، به معنی از جان گذشتن است. یعنی هر لحظه امکان داشت با برداشتن چیلر، ساختمان تکانی بخورد و ویران شود. خلاصه، داوطلب شدن این بچهها و اصرارشان، کار را به جایی رساند که مدیریت عملیات مجبور شدند از میان آنها 3 نفر را برای این عملیات حساس انتخاب کنند. الحمدلله با شجاعت و مهارت این عزیزان، عملیات با موفقیت انجام شد. اما جالب است بدانید همین نیروهای شجاع و محکم، در سختترین مراحل کار امدادرسانی هم، از ظرایف انسانی و عاطفی غافل نیستند...
*چطور؟ مشتاقیم از مصادیق این نگاه انسانی و عاطفی امدادگران برایمان بگویید.
- در تمام روزهای اجرای عملیات آواربرداری، خانوادههای حادثهدیدگان و تمام مردم آبادان، چشمانتظار پیدا شدن پیکرها بودند. در آن شرایط، وقتی پیکری پیدا میشد، این امدادگران، جای خانواده او را خالی میکردند. اینطور بود که تشییع اولیه پیکر آن عزیز توسط خود امدادگران انجام میشد. پیکری که پیدا شده بود، باید به آمبولانس منتقل میشد. موقع طی مسیر از منطقه آوار تا آمبولانس، همه امداگران حضور پیدا میکردند و پیکر را تشییع میکردند. واقعاً صحنههای غمانگیز و در عین حال، همدلانهای بود.
مردم عزیز آبادان هم که این ازخودگذشتگیهای امدادگران را میدیدند، با همه وجود برای خدمت به آنها وارد میدان شدند. در کنار فداکاری نیروهای امدادی، محبت و همراهی مردم آبادان هم در این حادثه، غیرقابلوصف است...
برگرفته از صفحه dakhmeh_design
*بله. ما جلوههایی از این حضور محبتآمیز را در رسانهها دیدهایم. اما حتماً روایت شما از حضور پرمحبت و همدلانه مردم آبادان، خواندنیتر است.
- مردم آبادان خیلی خونگرم و دلسوز و همنوع دوست هستند. ما در خیلی از بحرانها شاهد بودیم رفقای خوزستانی میآمدند و کمک میکردند. یعنی غیرت خاصی نسبت به هموطنانشان دارند. در ماجرای متروپل هم آبادانیها واقعاً سنگ تمام گذاشتند. علاوهبر نیروهای بومی داوطلب که در خدمترسانی 24 ساعته موکب امام رضاییها مشارکت داشتند، کمکرسانی سایر عزیزان آبادانی به ما هم یک لحظه قطع نمیشد. در هر ساعت و ثانیه، با محبت جدیدی غافلگیر میشدیم. یکی غذا درست کرده و آورده بود. دیگری آب و شکر آورده بود تا برای امدادگران شربت درست کنیم. آن یکی در حد وسعش، چند تا ساندویچ درست کرده و آورده بود.
اینها به جای خود، خیلیها مشتاقانه میآمدند و میگفتند: «آقا ما میخواهیم کمک کنیم. هر کاری بگویید، انجام میدهیم؛ از نظافت محیط اطراف گرفته تا خدمت به امدادگران.» واقعاً محبتهای مردم آبادان، قابل وصف نیست. حتی بعضیهایشان میآمدند و با اصرار به ما و امدادگران میگفتند: «لباسهایتان را بدهید ببریم خانه و برایتان بشوییم.»
*به طور حتم، همین مردم آگاه هم بودند که حاشیههای ایجاد شده در عملیات متروپل مثل ماجرای مراجعه عدهای با سگهای خانگی برای یافتن پیکرهای زیر آوار را مدیریت کردند و اجازه ندادند برخی تجمعاتی که با تحریک صحنهگردانان مجازی در محل حادثه صورت میگرفت، ادامه پیدا کرده و در کار امدادرسانی خلل ایجاد کند.
- بله. ما از همان شروع عملیات آواربرداری، شاهد بودیم سگهای زندهیاب هلال احمر در منطقه حضور داشتند و کار جستوجوی پیکرها را انجام میدادند. علاوهبراین، نیروهای ناجا هم سگهای تخصصیشان را برای کمک آورده بودند. در این میان، از یک مقطع با تجمع گروهی از مردم پشت گیت مواجه شدیم که با سگهای خانگیشان که قاعدتاً آموزش ندیده بودند، آمده بودند به کار جستوجوی پیکرها کمک کنند! اما موضوع، اصلاً به این سادگی نبود. واقعیت این است که این کار، یک کار کاملاً تخصصی است و فقط سگهایی میتوانند در این عملیات حساس شرکت کنند که آموزشهای تخصصی دیده باشند. ما رفتارهای سگهای زندهیاب هلال احمر را میدیدیم که چقدر متفاوت است. حتی مدل راه رفتن این سگها در آوار، یک مدل خاص است. سگهایی که در هلال احمر آموزش دیدهاند، خیلی سبک روی آوار حرکت میکنند یعنی با نوک پنجه در منطقه آوار راه میروند که اگر فرد مصدومی زیر آن سازه تخریبشده وجود دارد، خود این حرکت باعث آسیب مجدد به او نشود.
بنابراین اینطور نیست که هر سگی بتواند کار پیدا کردن پیکرها از زیر آوار را انجام دهد. آنچه ما دیدیم، این بود که افرادی که با سگهایشان به محل حادثه متروپل آمده بودند، از روی بیاطلاعی و تحتتاثیر شایعات فضای مجازی در منطقه تجمع کرده بودند و واقعاً تصور میکردند سگهای خانگی هم میتوانند در این زمینه کمک کنند. اما وقتی آمدند و دیدند سگهای آموزشدیده هلال احمر در منطقه حضور دارند و با توضیحات کارشناسان متوجه میشدند این کار کاملاً تخصصی است، خودشان اقناع میشدند و منطقه را ترک میکردند. اینجا بهعنوان کسی که دو هفته است در متن حادثه متروپل قرار دارم، اجازه میخواهم نکتهای را با هموطنان عزیز در میان بگذارم.
*در همین زمینه؟ درباره پرهیز از دامن زدن به شایعات؟
- بله. ببینید، همیشه در بحرانها، چه اتفاقاتی مثل پلاسکو و متروپل و چه بحرانهای طبیعی مثل سیل و زلزله، عدهای دنبال شایعهسازی و به هم ریختن روان مردم هستند. این افراد، هیچ علاقهای به مردم ایران ندارند و هدفشان از این شایعهسازیها چیزی جز آزار مردم و کند کردن روند امدادرسانی نیست. اگر به خودمان یادآوری کنیم که خانوادههای حادثهدیدگان به حد کفایت داغ دیده و عزادار هستند و این اخبار کذب فقط نمک روی زخم آنهاست، حاضر به بازنشر این شایعات نخواهیم بود. ما در ماجرای متروپل تأثیر این شایعات را روی خانوادههای داغدار میدیدیم. درست است همه ما و همه مردم ایران همراه این خانوادهها دعا میکردیم هموطنانمان زنده از زیر آوار متروپل بیرون بیایند. اما تحلیلهای تخصصی کارشناسان و تجربیات آنها میگفت با شرایطی که در محل حادثه وجود دارد، احتمال این اتفاق، صفر است. در این میان، یکدفعه میدیدیم پشت گیت تجمع شده و عدهای هیاهو میکنند که: «آقا! میگویند 3 نفر در فلان قسمت ساختمان، زنده هستند و از آنجا تماس گرفتهاند!»
خب، فایده این شایعه چیست؟ جز اینکه خانوادههای داغدیده را آزاد دهد و آنها را در حالت امیدواری کاذب قرار دهد، هیچ حاصلی نداشت. خب، طبیعی است که انسان دوست دارد عزیزش زنده باشد و دلش میخواهد آن خبر دروغ را باور کند. تأثیر شایعه همین است که این خانواده که امید کاذب گرفته، دیگر حرف متخصص امدادرسانی را نمیپذیرد و نتیجه اینکه بعد از قطعی شدن فوت عزیزش، آسیب روحی شدیدتری به او وارد میشود.
بنابراین همه باید خیلی مراقب باشیم در چنین شرایط حساسی در خبرسازیهای بیپایه و انتشار شایعات شریک نشویم. شاید فکر کنیم مثلاً بازنشر یک استوری جنجالی، موضوع مهمی نیست اما نمیدانیم همین موضوع به ظاهر کوچک چه تبعاتی میتواند در میدان و روی عملیات امدادرسانی داشته باشد و چه آسیبهای روحی و روانی به خانواده حادثهدیدگان وارد کند.
*در پایان بفرمایید علاقهمندان از چه طریقی میتوانند در خدمترسانی جمعیت امام رضاییها در موضوع متروپل مشارکت کنند؟ در خبرها آمده بود پویش «دهمهای 10 تومانی» این ماه در مجموعه شما به همین امر (پشتیبانی از نیروهای امدادی مستقر در محل حادثه متروپل و کمک به خانوادههای آسیبدیدگان) اختصاص پیدا کرده...
- بله. ما از ابتدای فعالیتهای جمعیت امام رضاییها، یک قرار ماهانه با خیرین و داوطلبان عزیز گذاشتیم که به پویش دهمهای 10 تومانی معروف شد. روال کار هم به این صورت است که طبق بررسیهای انجامگرفته، هر ماه یک موضوع در حوزه فعالیتهای جهادی انتخاب میشود و به اطلاع دنبالکنندگان و خیران و داوطلبان جمعیت میرسد و موعد واریز این کمکها هم، دهم هر ماه است. 10 هزار تومان بهعنوان پایه کمک داوطلبانه به این حرکتهای جهادی انتخاب شده تا این پیام را به همه عزیزان داشته باشد که برای مشارکت در امور خیریه و جهادی اصلاً به مبالغ بالا نیاز نیست. تجربه ما در جمعیت اثبات کرده با همین کمکهای کوچک، خیلی کارهای بزرگ میتوان انجام داد.
در ماه خرداد وقتی به موعد دهم نزدیک شدیم، دیدیم در حال حاضر از موضوع پشتیبانی از نیروهای امدادی و کمک به خانوادههای آسیبدیده در ماجرای متروپل، موضوع مهمتری نداریم. بنابراین این بار قرار ماهانه با مردم عزیزمان در پویش دهمهای 10 تومانی را به موضوع متروپل اختصاص دادیم تا انشاءالله با حمایتهای مردمی بتوانیم خدمت رسانی بهتری در آبادان داشته باشیم. ما تا همین امروز هم، به پشتوانه کمکها و حمایتهای مردم در موکب امام رضاییها در خدمت امدادگران متروپل بودهایم. خوب است بدانید مبلغ جمعآوری شده در پویش دهمهای 10 تومانی تا امروز بیش از 910 میلیون ریال بوده است.
علاقهمندان به دو شیوه میتوانند در این پویش مشارکت کنند:
شمارهگیری کد دستوری #888*780*(گزینه دهمهای 10 تومانی)
واریز وجه به کارت 5041721111658358
انتهای پیام /