درباره آتشبس یمن
وقتی یک دولت، در یک جنگ خارجی به نتیجه نرسد، مشروعیت داخلی آن متزلزل میگردد. از این رو قدرتهایی که در جنگ خارجی شکست میخورند دوام چندانی پیدا نمیکنند.
به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «در مسئله یمن، بنده یک حرف نصیحتآمیزی به آقایان سعودی دارم که این واقعاً از روی نصیحت و خیرخواهی است؛ چرا جنگی را که یقین دارید در آن پیروز نمیشوید، ادامه میدهید... یک راهی پیدا کنید، خودتان را از این جنگ خارج کنید. خب اخیراً مذاکراتی شده ولو روی کاغذ یا به زبان حالا یک توقف دو ماههای را اعلان کردند که خیلی خوب است. اگر انشاءالله به معنای واقعی کلمه توقف وجود داشته باشد ولو دو ماهه باشد، این مغتنم است و خیلی خوب است و باید همین ادامه پیدا کند.»
این فرازی از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع کارگزاران و مسئولان نظام در تاریخ 23 فروردین ماه جاری است. در خصوص جنگ یمن و این رهنمود نکات زیر قابل تأمل میباشد:
1- جنگ ائتلاف عربی - غربی با محوریت عربستان، علیه یمن در ششم فروردین ماه 1394 آغاز شد و تاکنون بهطور مستمر ادامه پیدا کرده است. بهانه جنگ سعودی که با قوانین و عرف بینالملل هم سازگاری ندارد، این بود که رئیسجمهور یمن از دولت سعودی برای دفع شورش حوثیها دعوت کرده است. سعودی پس از آن دست به تشکیل ائتلاف با بعضی کشورهای عربی و اسلامی زد و از سوی کشورهای آمریکا، فرانسه و انگلیس هم پشتیبانی شد. این ائتلاف البته بعدها با خارج شدن کشورهایی نظیر قطر، عمان، ترکیه، پاکستان و مصر از آن، هویت خود را از دست داد. کما اینکه بعدها عربستان با امارات هم دچار اختلاف شد و لذا جنگ که عمدتاً در شکل بمبارانهای هوایی نمود داشت، با محوریت عربستان ادامه پیدا کرد.
دلایل مطرح شده از سوی سعودی البته واقعیت ندارد، هر چند اگر واقعیت هم داشت، سعودی نمیتوانست علیه یک ملت یا علیه بخشی از یک ملت و به هواداری از بخشی از یک ملت، وارد جنگ شود. خود اینکه یمنیهایی که سعودی علیه آنان وارد عمل شده، علیرغم واقع شدن در محاصره شدید و بمبارانهای گسترده، هفت سال مقاومت کرده و بخش اعظم جمعیت و مهمترین شهرهای یمن را حفظ کردهاند، نشاندهنده در اکثریت قاطع بودن آنان است وگرنه اگر آنگونه که سعودی مدعی است صرفاً یک گروه بودند، چگونه میتوانستند همزمان هم پاسخ تجاوز گسترده را بدهند و هم امور جاری خود را مدیریت نمایند.
در عین حال اینکه سعودیها میگویند ورود آنان به جنگ مشروعیت دارد چون رئیسجمهور یمن آن را درخواست کرده است، واقعیت ندارد؛ چرا که «منصور هادی» چند روز پیش از آغاز جنگ، خود به طور رسمی استعفا داده و استعفای خود را هم رسانهای کرده بود و انصارالله یمن با ادامه پیدا کردن ریاستجمهوری او موافق بود. کاملاً واضح است که سعودیها با وادار کردن رئیسجمهور مستعفی - که از یمن هم خارج شده بود - به اعلام درخواست کمک، خواستهاند بر تجاوز به کشور همسایه خود سرپوش بگذارند. منصور هادی در وقت درخواست اعزام قوای سعودی، مستعفی بود و اگر میخواست به قدرت بازگردد هم مانعی بر سر راه او وجود نداشت. البته با آغاز جنگ، بازگشت رئیس جمهوری که کشور خود را در معرض تهاجم خارجی قرار داده است، دیگر موضوعیت خود را از دست داده بود.
2- براساس اسناد موجود، رژیم سعودی گمان میکرد به زمانی حداکثر یک ماهه نیاز دارد تا بر پایتخت و استانهای یمن سیطره پیدا کند. سعودی گمان میکرد، در یمن صرفاً با تعدادی نیرو طرف است و میتواند با یک سری بمباران به نتیجه برسد.
اما توجه نداشت که از یک سو مردم نسبت به عملکرد دهها ساله سعودی در یمن و مداخلات ممتد آن به شدت ناراضی بودند و از سوی دیگر حزب مؤتمر و شخصیتهای آن را فاسد و وابسته میدانستند و لذا سالها در انتظار «قهرمانانی» میگشتند که آنان را از دست رژیم سعودی و عوامل آن نجات دهند.
از اینرو برخلاف تحلیل سعودیها، با آغاز تهاجم نظامی ریاض و ائتلاف آن، مردم یمن دور انصارالله و حوثیها - به تعبیر سعودیها - جمع شدند. عدد انسانی انصارالله قبل از جنگ از چند هزار نفر فراتر نمیرفت اما با شروع جنگ این عدد میلیونی شد و گفته میشود این نیروی جهادی هماینک به چندصدهزار نیروی نظامی رسیده و محبوبترین جریان در یمن محسوب میگردد. یک ماه زمان برد تا رژیم سعودی دریابد دچار چه اشتباه فاحشی گردیده است! خارج شدن از این جنگ برای سعودیها به یک معضل تبدیل گردیده است، چرا که ورود به جنگ، با بمباران نقطهای انجام میشود، اما خروج از آن صرفاً با توقف شلیک میسر نمیباشد.
وقتی یک دولت، در یک جنگ خارجی به نتیجه نرسد، مشروعیت داخلی آن متزلزل میگردد. از این رو قدرتهایی که در جنگ خارجی شکست میخورند دوام چندانی پیدا نمیکنند.
3- رژیم سعودی در جریان چند دور مذاکرات با عمان، سازمان ملل، ایران و بهطور غیرمستقیم با انصارالله و در واقع با «دولت نجات ملی یمن»، در مورد توقف جنگ توافق دارد و خود بهطور مکرر درخواست آن را داده است، اما در همان حال برای آنکه از تبعات شکست در امان باشد، شروط و شرایطی را مطرح کرده است.
یکی از موارد درخواست سعودی در این مذاکرات این است که دولت و ارتش یمن قبول کنند که در عمق 50 کیلومتر از مرز با عربستان هیچ سلاح سنگین و نیمهسنگین نداشته باشند و موقعیت نظامی در نزدیکی مرزها پدید نیاورند و موقعیتهای کنونی که عمدتاً در دوره حکومت 34 ساله «علی عبدالله صالح» در مرزهای شمالی یمن به وجود آمده را هم برچینند. مرزهای یمن با عربستان حدود 700 کیلومتر میباشد.
این به آن معناست که یمنیها باید 35000 کیلومتر مربع خاک کشور خود را بیدفاع رها کنند و هر لحظه در انتظار تهاجم به مرزهای شمالی خود بمانند! این در حالی است که سعودیها حاضر نیستند در مقابل این خواسته، هیچ مابهازایی - مثل پرداخت غرامت جنگ - بپردازند. طبیعی است که پاسخ یمن به این خواسته منفی است. یا سعودیها در مذاکرات خود میگویند انصارالله و دولت نجات ملی یمن نباید به سلاحهای سنگین - بالستیک و غیربالستیک - مجهز باشند و باید تنها به در اختیار داشتن سلاحهای سبک و نیمهسنگین بسنده نمایند! این در حالی است که در طول هفت سال گذشته خود عربستان با انواعی از سنگینترین سلاحها مثل جنگندههای F35 و بمبهای پنج تُنی اهدایی انگلیس، کوچهها و بازارها و خانههای مردم را منهدم کردهاند!
4- همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی بیان فرمودند: «سعودیها یقین دارند که در این جنگ به پیروزی نمیرسند». در عین حال در تلاشند تا با وجهه پیروزی از این جنگ خارج شوند! اشکالی ندارد این وجهه پیروزی میتواند اعلام آتشبس دو ماهه از سوی سعودی باشد. کسی که بهطور یکجانبه اعلام آتشبس میکند، یک کار اخلاقی صورت داده و قابل تحسین است. کما اینکه حضرت امام خامنهای با لحنی مشفقانه از این کار تقدیر کردند. این آتشبس اگر به همین صورت ادامه پیدا کند ولو منجر به هیچ متنی هم نشود، یک گام مهم برای حفظ جان و مال مردم یمن بهحساب میآید و مناسب است و طبعاً دولت یمن هم از آن استقبال میکند.
این یک قبول کاملاً سخاوتمندانه است؛ چرا که در عرف بینالملل، وقتی جنگی درمیگیرد، برقراری آتشبس اولین گام احقاق حقوق ملتی که مورد حمله قرار گرفته است، به حساب میآید و گامهایی مثل تعیین مسئول جنگ، بازگشت به مرزهای شناختهشده بینالمللی، تبادل اسرا، تعیین خسارت و پرداخت غرامتهای جنگی و عادیسازی روابط سیاسی، حقوق دیگر این مردم میباشد.
در این میان یمنیهای قهرمان که هفت سال مظلومانه در مقابل تجاوز ائتلاف عربی - غربی ایستاده و خسارتهای سنگینی را متحمل گردیدهاند، فقط دو خواسته را مطرح کردهاند، یکی برقراری آتشبس و دیگری رفع حصار. آنچه از سمت سعودی فهمیده میشود این است که دنبال آتشبس با حفظ محاصره است که در واقع اگر این باشد، جنگ متوقف نمیشود فقط شکل آن تغییر پیدا میکند!
سعودیها در مذاکرات اخیر به بازگشایی فرودگاه بینالمللی صنعا تمکین کردهاند، اما پروازهای آن را به دو کشور عربی وابسته به خود محدود کردهاند! خب این به آن معناست که سعودی علیرغم شکست آشکار در جنگ نظامی، درصدد حفظ سیطره خود بر یمن میباشد و این شدنی نیست. آتشبس میتواند یک گام در جهت رفع جنگ و یا یک گام در جهت گسترش جنگ باشد. وقتی سعودی زیر بار رفع محاصره و آزادسازی پروازها در فرودگاه پایتخت هم نمیرود، به این معناست که نمیخواهد گریبان مردم را رها کند. این سیاست البته به جایی نمیرسد و دیر یا زود ناگزیر است به تصمیم یمنیها تمکین نماید.