درس عبرتی به نام اوکراین؛ زخمهایی شبیه به هم که سر باز میکنند!
مناقشه روسیه و اوکراین پس از سالها افت و خیز بالاخره به مرحله درگیری مستقیم رسیده است، اما چرا کار اوکراین به اینجا کشیده شد؟
در دوران جنگ سرد و وجود اتحاد جماهیر شوروی، اوکراین به عنوان یکی از جمهوری های این کشور، محل استقرار یک سوم از موشک های هستهای مسکو شده بود.
بعد از فروپاشی شوروی، اوکراین با این حجم از سلاح های هسته ای و بهترین تجهیزات طراحی و ساخت سلاح های هسته ای که در اختیار داشت، سومین قدرت اتمی جهان به حساب می آمد.
انبارهای سلاحهای اتمی اوکراین شامل 130 موشک بالستیک قاره پیما با برد بین 5 تا 10 هزار کیلومتر بود که در سال 2022 نیز در سطح موشکهای بالستیک بی نظیر است.
با این اوصاف، در مجموع 1700 کلاهک هستهای در خاک اوکراین وجود داشت؛ علاوه بر این تعداد موشک و کلاهک هسته ای، اوکراین 33 بمبافکن نیز داشت.
واگذاری تاسیات و داراییهای هسته ای اوکراین، 96-1994 میلادی
اما پس از فروپاشی شوروی، اوکراین با امضای معاهده «بوداپست» در سال 1373 (دسامبر 1994 میلادی) به همراه آمریکا، انگلیس و روسیه، متعهد شد کلیه سلاحهای هستهای خود را تحویل دهد و در مقابل نیز دو کشور آمریکا و انگلیس تعهد کردند که از امنیت و تمامیت ارضی اوکراین درمقابل هرگونه تجاوز خارجی حمایت کنند.
تعهد اوکراین به این قرارداد ادامه داشت تا اینکه مسئله تنش میان روسیه و ناتو بر سر احتمال پیوستن اوکراین به این سازمان بینالمللی به وجود آمد.
همه چیز از احتمال بالای عضویت اوکراین در سازمان ناتو شروع شد. روسای جمهور روسیه بارها اعلام کرده بودند عضویت اوکراین و گرجستان، خط قرمز روسیه است، چرا که این امر به طور مستقیم تهدیدی برای امنیت ملی این کشور تلقی میشود.
نقشه گسترش ناتو از سال 1949 تا سال 2018
روسیه و ناتو در سال 1997 به یکدیگر تعهد داده بودند به مرزهای های هم نزدیک نشوند. اما ناتو در طول سالهای پس از آن به وعده خود عمل نکرد. این سازمان، لهستان، جمهوری چک و مجارستان را تنها دو سال بعد، بلغارستان، استونی، لتونی، لیتوانی، رومانی، اسلواکی و اسلوونی را در سال 2004، آلبانی و کرواسی را در سال 2009، مونته نگرو در سال 2017 و در نهایت مقدونیه شمالی را در سال 2020 به عضویت خود پذیرفت.
اکنون نیز در ادامه این بدعهدی، ناتو به دنبال آن است تا اوکراین و حتی فنلاند و سوئد را هم به عضویت خود بپذیرد. تحقق این هدف، به معنی استقرار نیروها و تجهیزات نظامی ناتو در مجاورت مرزهای روسیه است تا به این ترتیب پروژه مهار و بازدارندگی روسیه تکمیل شود.
نشست مشترک ناتو و روسیه در سال 2014
در اینباره ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه، در سخنرانی هفته پیش خود که با به رسمیت شناختن جمهوریهای دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراین همزمان شد گفت «امروز یک نگاه به نقشه کافی است تا ببینیم چگونه کشورهای غربی به وعدههای خود مبنی بر جلوگیری از حرکت ناتو به شرق عمل کردهاند. آنها به سادگی ما را فریب دادند. ما پنج موج از گسترش ناتو را یکی پس از دیگری دریافت کردیم.»
سیدرضا میرطاهر کارشناس روابط بینالملل در اینباره میگوید «مسکو بیش از هر چیز خواهان آن است که ناتو به عهدی که در سال 1997 و پس از پایان جنگ سرد داده بود عمل کند. این وعده شامل عدم پیشرفت پیمان آتلانتیک شمالی به سمت شرق و مرزهای سرزمینی روسیه بود. هماکنون نیز روسیه باتوجه به قراری که با ناتو داشته است، میگوید ناتو باید نیروهای خود را از کشورهای که از سال 1997 به ناتو پیوسته اند، خارج کنند.»
ولودیمیر زلینسکی رئیس جمهور اوکراین در مقر ناتو در بروکسل؛ سال 2020
اما جدای از درگیری میان ناتو و روسیه، نکتهای که در بحران اوکراین بیش از پیش جلب توجه نمود این بود که هیچ کدام از کشورهای غربی برخلاف توافقنامههایی که با اوکراین امضا کرده بودند حاضر نشدند از این کشور در برابر روسیه دفاع کنند و در جدیترین موضع گیری جو بایدن رئیسجمهور آمریکا صرفا با ابراز امیدواری برای حل بحران اوکراین برای مردم این کشور «دعا» کرد.
این بی عملی اروپاییها با موجی از انتقادات مقامات اوکراین همراه شد.
دیشب آلکسی گونچارنکو از نمایندگان مجلس در مصاحبه با ژاکی هاینریش خبرنگار فاکس نیوز گفت «اوکراین تنها کشوری در تاریخ بشر است که تسلیحات هستهای خود را با تضمین آمریکا، انگلیس و فدراسیون روسیه واگذار کرد در حالی که سال 1994 سومین قدرت هستهای جهان بود.
حالا که بمباران و کشته میشویم این تضمینها کجا هستند؟»
توئیت ژاکی هاینریش، خبرنگار شبکه فاکس نیوز در کاخ سفید
همچنین سفیر اوکراین در تهران نیز با انتقاد از بی عملی ناتو و کشورهای عضو آن گفت «اوکراین یکی از کشورهای قدرتمند هستهای بود، اما الان پس از تحویل تسلیحات هستهای، قدرت بازدارندگی ندارد. ضمن اینکه من مطمئن هستم که تحویل زرادخانه هستهای اوکراین یک اشتباه سیاسی بود و نباید این اشتباه را میکردیم.
سرگئی بوردیلیاک، سفیر اوکراین در ایران
سرگئی بوردیلیاک در ادامه گفت «اوکراین در برابر تحویل این زرادخانه هستهای، تضمینهای امنیتی را گرفت و طی سالهای اخیر و بعد از امضای موافقتنامه «بوداپست» به انجام تعهدات خود پایبند بوده است، اما روسیه به این تعهدات احترام نگذاشت و پایبند نبود. همچنین تضمینهای امنیتی در مقابل تحویل تسلیحات هستهای، در تفاهمنامهی «بوداپست» بود که به امضای آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین رسید و پنج کشور این تفاهمنامه را امضا و تضمینهای امنیتی را به اوکراین ارائه کردهاند.»
در بالاترین سطح نیز ولادیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین، در روزهای گذشته با انتقاد از موضع غربیها در برابر تهاجم روسیه در پیامی تلویزیونی اعلام کرده بود که کشورش در برابر روسیه تنها گذاشته شده است.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیبه گفته احمد شیرزاد کارشناس مسائل بینالملل «در بحران فعلی روسیه و اوکراین، آنچه تا حالا مشخص شده این است که حمایت غربیها از مردم اوکراین در حد اعمال تحریمهای جدید علیه روسیه باقی خواهد ماند و حالا که دست اوکراین خالی مانده، کشورهای غربی به رهبری آمریکا. نه تنها به خاطر اوکراین و نه کشور دیگری مثل اوکراین، اقدام به برخورد نظامی با روسیه نخواهد.
شیرزاد در تشریح این موضع منفعلانه میگوید «هماکنون شرایط آمریکا بعد از شکست در عراق و افغانستان به گونهای است که یک سرباز نمیتوانند به راحتی به جایی بفرستند چه برسد به اینکه به خاطر اوکراین سربازانشان کشته شوند. تنها کاری که غربیها و آمریکاییها در حال حاضر میتوانند انجام دهن این است که با تحریمهای پی در پی هزینه اقدام نظامی روسیه را بالا ببرند.»
دیدار کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا و معمر قذافی رهبر لیبی؛ سپتامبر 2008
در این میان اما، اوکراین تنها کشوری نبود که با بیعملی پاسخ گرفت. پیش از شروع بحران اوکراین، معمر قذافی رهبر لیبی در نتیجه مذاکرات محرمانه 9 ماهه میان انگلیس، امریکا و کشورش در سال 2003 به توقف کامل فعالیتهای هستهای و کاهش فعالیتهای موشکی این کشور رضایت داد و بازرسان بینالمللی اجازه یافتند تا از مراکز دلخواه بازدید کنند.
روندی که به لغو تحریمهای هستهای آمریکا علیه لیبی منجر شد، اما این همه ماجرا نبود و ائتلافی از کشورهای غربی به لیبی حمله کردند تا کشور یک تکه لیبی در ابتدا با بی عملی و در مرحله آخر با اقدام نظامی کشورهای غربی به هزارپاره تبدیل شود.
بی عملی و عهد شکنی که ما نیز در برههای از تاریخ زخم آن را به یادگار داریم.
زخم برجام یا همان توافق جامع و نهایی هستهای وین که بر سر برنامه هستهای ایران سهشنبه 23 تیر 1394 در وین اتریش و بین ایران و گروه 5+1 در همان زمان باز شد.
لحظه اعلام توافق برجام، سهشنبه 23 تیر 1394
بر اساس این توافق، ایران پذیرفت، ذخایر اورانیوم غنی شده خودش را پاکسازی، ذخیرهسازی اورانیوم با غنای کم را تا 98 درصد قطع، تعداد سانتریفیوژها را حدود دو سوم و حداقل به مدت 15 سال کاهش، اورانیوم را بیش از 3.67درصد غنیسازی نکند و تأسیسات غنیسازی اورانیوم جدید یا رآکتور آب سنگین جدیدی را نسازد ( البته این همه تعهدات ایران نبود) و در مقابل نیز آمریکا متعهد شد تحریمهایی که وضع کرده بود را لغو کند.
اما سه سال بعد و با اقدام دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در تاریخ 18 اردیبهشت 97 آمریکا به صورت یکجانبه آمریکا از برجام خارج شد ودر مقابل نیز ایران گام به گام تعهدات خود را کاهش داد. از آن زمان تاکنون طرفهای مقابل ایران در مذاکرات برجام جز اظهار نظر و ابراز تاسف عمل دیگری از خود نشان ندادند.
به گفته میرطاهر «عقد هرگونه توافقنامه عامل بازدارندهای برای حفظ امنیت ملی کشورها نیست بلکه تمام کشورها در وهله اول با قدرت ملی و در وهله دوم از طریق ایجاد اقتدار نظامی میتوانند در صورت تهاجم به کشورشان آن را دفع کنند.»
اوکراینی های پناهگرفته در ایستگاههای مترو کییف درپی حملات روسیه
حالا، اما باوجود لشکرکشیهای گسترده دو طرف بحران (هم ناتو و هم روسیه) مشخص شده، زلینسکی که زمانی به دنبال عضویت اوکراین در ناتو بود در هنگام نیاز و در میان موجی از حملات به کشورش با همان توافقنامهها و ضمانتهای روی کاغذ تنها مانده است.
بنابراین قبول تعهدات حقوقی در نظام بینالملل، نه تنها به معنای پایان دادن به مشکلات اقتصادی یا امنیتی نیست بلکه همانطور که تجربیات تلخ کشورهای لیبی و اوکراین ثابت کرده است، میتواند در مدت زمان کوتاهی امنیت و جان مردم آن کشورها را نیز به خطر بیندازد.
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی سیاست خارجی